جامعه اطلاعاتی؛ نظریه ها ، چالشها و فرصتها
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Feb 2015]
[ مترجم:محمود اسعدی]
چکیده بسیارى از اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعى، بر این باورند که ترکیب و همگرایى فناورىهاى نوی ارتباطى و تجدید ساختار نظام سرمایهدارى در دهههاى اخیر سبب گشایش مرحله تازهاى در جوامع بشرى شده است؛ مرحلهاى که با اصطلاحاتى نظیر: جامعه فراصنعتى (دانیل بل) پست مدرنیزم ( ژان بودریار ) گستره همگانی ( هابرماس ) جامعه شبکهاى (مانوئل کاستلز) و جامعه اطلاعاتى توصیف و تبیین شده است. در شناسه این جامعه، مىتوان پدیدههایى از جمله اقتصاد اطلاعاتى جهانى، هندسه متغیر شبکهاى، فرهنگ مجاز واقعى، توسعه حیرتانگیز فناوریهاى دیجیتال خدمات پیوسته، و نیز فشردگى زمان و مکان را برشمرد. ورود به جامعه اطلاعاتى، همچون مرحله گذر از جامعه کشاورزى به جامعه صنعتى، تمامى جنبههاى حیات بشرى را تحت تأثیر قرار داده، عرصههاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى را با انبوهى از فرصتها و چالشهاى اساسى مواجه ساخته است و از این روست که مفهوم جامعه اطلاعاتى، امروزه، به سرچشمهاى از بحثها و گفتمانهاى فراوان تبدیل گردیده است. این مقاله ابتدا به بیان تعاریفی از جامعه اطلاعاتی و دیدگاه نظریه پردازان درباره این مفهوم پرداخته و سپس در بخش نتیجهگیری پیشنهادهایی برای استفاده بهتر از فرصتهای جامعه اطلاعاتی ارائه شده است. مقدمه جامعه اطلاعاتی، این توانایی را به افراد می دهد تا به صورت مستمر به فراگیری دانش بپردازند، زیرا همواره اطلاعات موردنیاز خود را در دسترس دارند و از همین رو آنها می توانند در تمام لحظه های زندگی از دانش و اطلاعاتی که در اختیار دارند استفاده کنند؛ اطلاعاتی که در زندگی شخصی و کاری افراد می توانند راهگشای بسیاری از مسائل باشد و زمینه های استفاده از اطلاعات را در امور اقتصادی، آموزشی، علمی، تحقیقاتی، اطلاع رسانی و... را فراهم سازند. با این تفاسیر، امروزه کارشناسان از اطلاعات به عنوان مهمترین ویژگی جهان مدرن یاد می کنند؛ به گونه ای که بیشترین توجه سیاستمداران و مدیران کشور ها صرف اطلاعاتی شدن زندگی اجتماعی شده است. آنها معتقدند: اطلاعات به چنان اهمیتی دست یافته که شایستگی آن را دارد تا به صورت نماد عصر حاضر، با آن برخورد شود و به عنوان محور برنامههای کلان و خرد توسعه قرار گیرد. در بررسی استانداردهای جامعه اطلاعاتی می بینیم که الگوهای زندگی عادی و شغلی، اوقات فراغت، نظام آموزشی، اطلاع رسانی و عرصه دادوستد به گونهای مشخص از توسعه و پیشرفت اطلاعات و دانش فنی توزیع و تولید آن متاثر است. کارشناسان این تحولات را نشئت گرفته از رشد فزاینده تولید انبوه اطلاعات در طیف گسترده و فراوانی رسانه های جمعی که اکثر آنها نیز به صورت الکترونیکی ظهور می یابند، می دانند. کارشناسان جامعه اطلاعاتی را جامعه ای می دانند که در آن ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعی برای ایجاد تغییر و تحول در هر فرد، به منظور دستیابی عملی به اطلاعات است و تولید ارزشهای اطلاعاتی عامل تعیین کننده ای در توسعه جامعه است. توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش گرایش جوامع به استفاده از وب و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی وب مدار، نگرشها و فرصتهای نویی را در فرآیند توسعه جامعه اطلاعاتی فراهم کرده است و زمینه مناسبی برای ارتباطات دوسویه میان فرهنگها و اقتصادها و مراکز علمی دنیا به وجود آورده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بستر همگرایی و تعاطی اندیشهها و تواناییهای دانش نوی الگوها و استانداردهای جامعه اطلاعاتی را با هدف دستیابی به توسعه بر مبنای دانایی با نگرش جهانی ترسیم کرده و به اجرا در خواهد آورد. از سوی دیگر فناوری اطلاعات و ارتباطات به علت کانون همگرایی دو اصل مهم: فرهنگ سازی، یعنی محتوای اطلاعاتی و دانشی و ابزارهای اطلاع رسانی و ارتباطی تاثیر مهم و بسزایی در ایجاد تحولات و تغییرات فرهنگی در الگوی دانش مصرفی مردم دارد. از این راه می توان فرآیند دانش سازی و دانش پراکنی را در سطح جامعه تعریف مدیریت و کنترل کرد و این دیدگاه را به تمامی امور جامعه تسری بخشید. جامعه اطلاعاتی، تعریفها و نظریهها: ازجامعه اطلاعاتی5 تعریف، که هرکدام معیاری برای تشخیص جامعه نو ارائه میکند آمده است : 1. تعریف تکنولوژیک: مقبولترین تعریف ازجامعه اطلاعاتی برنوآوری فوق العاده تکنولوژی بنا شده است، مفهوم کلیدی این است که پیشرفتهای خیره کننده درپردازش، نگهداری وانتقال اطلاعات، درواقع به کاربردتکنولوژیهای اطلاعاتی در تمام زوایای حیات اجتماعی انجامیده است. دلمشغولی اصلی در اینجا، کاهش حیرت آورهزینه رایانه ها و افزایش باورنکردنی قدرت وکاربرد پیوسته آنها در همه جاست 2. تعریف اقتصادی : این تعریف با مقیاسهای آماری به قلمرو صنایع اطلاعاتی گام میگذارد و به همین منظور پنج گروه صنعتی گسترده را مشخص میکند : 1. آموزش و پرورش؛ 2. رسانه های ارتباطی؛ 3. ماشینهای اطلاعاتی؛ 4. خدمات اطلاعاتی؛ 5. سایرفعالیتهای اطلاعاتی. سهم هریک از این موارد را باید در تولید ناخالص ملی مشخص کرد و بر این اساس میتوان ادعای ظهور یک اقتصاداطلاعاتی درطول زمان را مطرح ساخت. 3. تعریف شغلی : این تعریف میگوید از هنگامیکه مشاغل اطلاعاتی به وجه غالب در میان مشاغل موجود تبدیل میشوند، ما به یک جامعه اطلاعاتی دست می یابیم. یعنی از زمانی که تعداد کارکنان ادارهها، قضات وآموزگاران برتعداد معدنچیان، فلزکاران وکارکنان بنادر و کارگران ساختمانی فزونی گرفته اند جامعه اطلاعاتی شکل گرفته است. اما در این تعریف نیز بیان دقیق این مطلب که چه کسی کارگراطلاعاتی است و چه کسی نیست، یک برداشت مخاطره آمیزاست، زیرا هرشغلی تااندازه ای باجریان اطلاعات وشناخت درگیراست. 4. تعریف مکانی: دراین تعریف، تاکید عمده برروی شبکه های اطلاعاتی است که مکانهای جغرافیایی را به یکدیگرپیوند میدهند و در نتیجه آثارشگفت انگیزی بر سازمان زمان ومکان دارند. در واقع مرزها که براساس مکانهای جغرافیایی بنا شدهاند، بیشترو بیشتر به کنارزده میشوند و محدودیتهای زمانی به برکت شیوه های خردمندانه جدید که درآن اطلاعات میتوانند دردوره معاصر، مدیریت و دستکاری شود، از میان می روند 5. تعریف فرهنگی : فرهنگ کنونی به طورآشکار نسبت به تمامی دوره های پیشین سرشارتراز اطلاعات است. ما در محیطی لبریزاز نشانه ها زندگی میکنیم، به این معنا که زندگی امروزی، اصولاپیرامون نمادسازی امور، مبادله ودریافت پیامهایی درباره خودمان ودیگران دورمیزند. تاملی اندک نسبت به تنوع سبکهای زندگی وپیچیدگی شیوه هایی که مابراساس آنهاخود را مهیای نمایش روزمره میکنیم، ما را مجاب میسازد که که امروزه تعامل اجتماعی نسبت به گذشته از محتوای اطلاعاتی بسیاربیشتری برخوردارشده است. جامعه اطلاعاتی ودیدگاه نظریهپردازان: دانیل بل جامعه اطلاعاتی را به عنوان فراصنعت گرایی معرفی می کند و می گویدکه: ما درحال ورود به سیستمی نو هستیم. جامعه ای فراصنعتی، درعین حال که چندین جنبه متمایزکننده دارد درکل به وسیله حضور فزاینده و با اهمیت اطلاعات تشخیص داده میشود. وی میگویدکه: اهمیت اطلاعات و آگاهی برای جامعه فراصنعتی، هم ازنظرکمی و هم کیفی، تعیین کننده است. از یک سو ابعاد فراصنعت گرایی به کاربرد فزاینده اطلاعات می انجامد و از سوی دیگر بل، ادعا می کندکه: در جامعه فرا صنعتی، تغییری کیفی آشکار است. به عبارت دیگر، در جامعه فراصنعتی، تنها فزونی اطلاعات مطرح نیست، بلکه نوع متفاوتی از اطلاعات جــریان دارد. ( Bell,1979 )از نظـر دانیل بل یک جامعه فراصنعتی (اطلاعاتی ) دارای ویژگیهای زیر است : کار اطلاعاتی به دلیل اینکه آنها بیشتربا مردم سروکار دارند تابا اشیاء؛ این امررضایت شغلی بیشتری را نوید میدهد. هسته جامعه فراصنعتی، خدمات تکنیکی حرفه ای است، یعنی دانشمندان ومهندسان گروه کلیدی آنرا تشکیل میدهند. بخش خدمات برای جامعه فراصنعتی تعیین کننده است، مشاغلی، در امور بهداشتی، آموزش وپرورش، تحقیقات و مشاغل دولتی. کارحرفهای بیشتر، نقش بیشتربرای روشنفکران، اهمیت بیشتر معلومات وآگاهیها. آنتونی گیدنز در کتاب خود به نام: دولت – ملت وخشونت به دوجنبه وابسته به مدرنیته که به وسیله اندیشمندان کلاسیک به بازی گرفته نشده اند تاکید میکند: 1. اهمیت نظارت گسترده در پیدایش مدرنیته؛ 2. تاثیر خشونت، جنگ و دولت- ملــت در تـوسعه دنیای معاصر ( Giddens,1985 ) گیدنز معتقد است که: برای سازماندهی زندگی روزمره باید به طور سیستماتیک درباره مردم وفعالیتهای آنها اطلاعات گردآوری شود. ما اگر درحال نظام بخشیدن به زندگی اجتماعی هستیم باید درباره مردم بدانیم و بنابراین بدانیم آنهاچه میخرند؟ کجا و در چه ساعتی، چه تعداد مردم در یک منطقه معین زندگی میکنند؟ مردم چه ذائقه ای دارند، سبک زندگی آنها چگونه است؟ و... آشکاراست که نظارت روزمره برای سازماندهی اجتماعی موثرضرورت دارد. گام نهادن درعرصه نظارت برامور مردم، نباید موجب تعجب ما شود )ازسرشماری گرفته تا رسیدگی به صورت هزینه ها، ازصورتحساب بانکی گرفته تامدارک درسی(همگی درجهت همکاری با سازمانهای اجتماعی رشدیافته است (Giddens,1990). فرانک وبستر اشاره میکند که: باپدیدارشدن سازمانهای بزرگتر، به همان اندازه که به حریمهای خصوصی افراد مراقبتهای بیشتری تحمیل میشود، خودمختاری آنها کاهش مییابد. در چنین موقعیتهایی قضاوت در زمینه سودمندی این نظارت میتواند نوعی سادهانگاری باشد. دیدگاه شیلر در مورد جامعه اطلاعاتی این است که محیط اطلاعاتی معاصربیانگرمنافع واولویتهای سرمایهداری شرکتی و عنصرضروری ماندگاری اقتصاد سرمایه داری بین المللی است. ادعای شیلراین است که اصول بازار و مهمترین آنها، یعنی کسب حداکثر سود، کاملا مبین تحولات قلمرواطلاعات، مانند: سایرقلمروهای سرمایه داری است. بنابراین به عنوان یک قاعده هرجا که چشم اندازی برای فروش برای سودآوری وجود داشته باشد، اطلاعات فرآوری شده و در دسترس قرارخواهدگرفت و البته این فرآوری با بالاترین مقدار و کیفیت درجایی صورت میگیرد که بهترین فرصتها برای سود مهیاباشد. شیلرازاین هم پا را فراترگذاشته و میگوید: مسئولیت نظامیان، پاسداری و نگهداری سیستم سرمایه داری و حفظ ویژگیهای بازاری آن است. سیستم نظامی ممکن است درخواستهای فراوانی برای اطلاعات داشته باشد اما از آنجایی که این امر به منظور تقویت امپراتوری جهانی سرمایه داری صورت میگیرد، پس شکلدهنده اصلی قلمرو اطلاعات، اجبار و الزام بازار در قلب موسسات سرمایه داری است که سیستم نظامی خود را وقف آن کرده است(Schiller,1983). آنچه وینسنت مسکوازآن باعنوان: جامعه پولکی یاد میکند جامعه ای است که عامل توانایی مالی در آن بعنوان یک نیروی تعیینکننده در فرآوری و دسترسی به اطلاعات عمل میکند، هرچه مقام فرد درسیستم طبقاتی بالاتر باشد، اطلاعاتی راکه به دست می آورد غنی ترو بنابراین دارای چندگونه عمل و حرکت گزینشی بیشتر است. کشورهای پیشرفته که ثروتهای جهان در آنها متمرکز شده بهرهمندان انقلاب اطلاعاتی هستند. موضوع مهم دراینجا این است که انقلاب اطلاعاتی که دریک جامعه طبقاتی زاده میشود از راه نابرابریهای موجود یاشاید برترشدن آن، نسبت به سایرامور نمودبیشتری دارد بنابراین شکاف اطلاعاتی عمیقتر میشود، زیرا آنانکه از نظراقتصادی و فرهنگی بردیگران برتری دارند، از راه دسترسی به منابع اطلاعاتی میتوانند برتری خود را در برابر کسانی که در سطوح پایین سیستم طبقاتی قرارگرفتهاند و بطورفزاینده بوسیله اطلاعات بی مصرف بلعیده میشوند، حفظ میکنند؛ اطلاعاتی که سرگرم میکنند، می خندانند و لبریز از پرگویی هستند، اما ارزش اطلاعاتی بسیار اندکی دارند. (Mosco,1989) شیلر اشاره میکند که: فراوانی اطلاعات به تنهایی زندگی مردم را به ضرورت بهبود نمی بخشد، برعکس افزایش دسترسی و عرضه اطلاعات و از عهده تامین هزینه آن برآمدن، به این معنی است که برای اکثریت آنچه عرضه میشود ارزان بها، توخالی، دارای جاذبه ظاهری و اطلاعات توده واراست (Schiller,1987). درمیان مفسران جامعه اطلاعاتی گروه ویژه و متمایز دیگری وجود دارد که باوجود متقاعد شدن درباره شدت جریان اطلاعات، نسبت به پدیدار شدن عصراطلاعات ازخود احساسات زیادی بروز نمیدهد. آنها اطلاعات را چیزی درحال تحریف، بسته بندی برای تشویق مردم برحسب مواضع معین، دستکاری شده برای دخالت به نفع هدفهای خاص و..... یا همچون کالایی قابل فروش برای سرگرم کردن مورد توجه قرار میدهند. در این میان هابرماس به مدیریت اطلاعات و نابودی گستره همگانی اشاره دارد و معتقد است مدیریت اطلاعات نشانه ای از نابودی گستره همگانی است. وی عقیده داردکه آگاه سازی واطلاع رسانی به مردم به وسیله کارشناسان روابط عمومی به سمت پذیرش پیام و دستکاری افکارعمومی، تغییرجهت داده است. تبلیغات و قانع کردن امروزه به طور معمول، به عنوان عملی مغایر با مباحث عقلانی و فعالیتی که باعث جلوگیری از آگاه شدن مردم میشوند، مورد نظر قرار دارند. درحالیکه مفسران پیشین به طورکامل و به روشنی متقاعد شده بودند که جامعه مدرن بدون شفافیت نمیتواند بصورت آگاهانه دست به اقدام بزند. شواهد موجود حاکی از رشد روند جهت گیری به سمت مدیریت افکار و آن چیزی است که به گونهای عمیق به قلمروسیاسی کشیده میشود(Habermas,1989). ژان بودریار، مارک پوستر و فرانسوا لیوتار، با بهرهگیری از مفاهیم پست مدرنیزم به توضیح جامعه اطلاعاتی پرداختهاند. مشخصه بارز پست مدرنیسم مخالفتش با هرچیزی است که شاید بتوان آن را سنت روشنگری در تفکرنامید. پست مدرنیسم که به شدت تحت تاثیر فردریش نیچه قرار گرفته است، عمیقا نسبت به دلایل توجیه کننده توسعه که در آنها داعیه تشخیص چگونگی پیشرفت جهان مطرح میشود، مشکوک است. به عبارتی در برابر تمامی برداشتهای مربوط به عناصرسازنده دنیای جدید، اعم از اصلاح طلبان یا محافظهکاران که مدعی هستند مبانی توسعه را در اموری نظیر رشد مدنیت، نیروهای تکامل و محرکههای سرمایهداری درک میکنند، ایستادگی میشود. ویژگیهای اجتماعی پست مدرنیسم بدین شرح است: ابرازمخالفت با هر مورد که اصول و رویه های مدرنیسم نامیده شود. پس زدن هرکس که به تعریف استانداردها، برای ما مشغول است. فرهنگ پست مدرن کامیابی خودرا درتنوع، کاروان شادی و خوشگذرانی و گوناگونیهای بی پایان میجوید. فرهنگ پست مدرن جستجوی حقیقت را امربیهودهای میداند و به جای آن از هرپیشآمدی که به نوعی از نوبودن وتازگی خبر دهد، استقبال میکند. فرهنگ پست مدرن جستجوی اصالت را کنارمیگذارد و از بی اصالتی ظواهر امور، فناپذیری، عامیانه بودن و ساختگی بودن آشکار امور دنیوی استقبال میکند. عصر پست مدرن تمامی ادعاهای واقعی بودن را انکار میکند و همه چیز را ساختگی میداند و معتقد است که پرسش «این چه معنایی دارد» بی پایه واساس است. پست مدرن بگونه ای مثبت از ناهمانندیها استقبال میکند و بنابراین با فرهنگ پاره پاره به شکوفایی میرسد. پست مدرن معتقد است که باید به زندگی متنوع بدون حساسیت نسبت به معنی پدیده ها و همه تفاوتهایش روی خوش نشان داد و بنابراین تصورات محدودکننده، نظیر: یگانگی واخلاق وامثالهم را رها کرد وحق انتخاب برای لذت بردن از زندگی را جایگزین آنها کرد. پست مدرنیستها معتقدند که: روشنفکران نسبت به مردم کوچه و بازار از هیچ حق بیشتری در تشخیص حقیقت برخوردارنیستند و مردم عادی نیزبه اندازه روشنفکران ازکارایی و استعداد کافی برخوردارند. ژان بودریار معتقد است: امروزه زندگی در یک جریان بی وقفه ازحضورنشانه ها هدایت میشود. بودریار، نه آرزوی دور و درازی برای شناخت ارتباطات تحریف نشده دارد و نه اشتیاقی به شناسایی اصالت. ازنظراو هرچیزی که در این جهان وجود دارد محملی برای نشانه سازی است و براین اساس میتواند زمینه ای برای ساختگی و غیراصیل بودن داشته باشد، بهمان سان که نشانهها اینگونهاند (199,1Baudrillard). بر خلاف پژوهشگران مدرنیست، بودریار معتقد است که: تنها نشانه ها وجود دارند و به این ترتیب انسان نمیتواند از بی اصالتی بگریزد. بودریار میگوید: به طور منطقی این آگاهی پذیری عامه مردم بیانگر پدیدهای است که میتوان آن را مرگ معنی دانست (1993, Baudrillard). لیوتار بحث میکند که آگاهی و اطلاعات عمیقا در اثر دو اصل وابسته به هم تغییر کردهاند: اصل کاربرد داشتن و اصل کالایی شدن. کاربرد داشتن یعنی اطلاعات تنها هنگامی که بتواند برحسب معیار سودمندی توجیه شود گردآوری، پردازش و فرآوری میشود. کالایی شدن اطلاعات یعنی اینکه با آگاهی و اطلاعات بیش از پیش همانند یک کالا رفتار میشود. اطلاعات بطور فزاینده ای به پدیدهای قابل دادوستد و مبنایی برای استفاده از مکانیزمهای بازار تبدیل شده و تاثیر تعیین کنندهای در صدورحکم نسبت به کاربرد داشتن آن دارد وی به پیامدهای دو اصل یاد شده و ظهور پست مدرنیسم اشاره دارد و می گوید: براساس اصل کاربرد داشتن اگر اطلاعات و آگاهی نتواند خود را برحسب کارایی و اثربخشی توجیه کند، کم ارزش میشود و حتی به دور افکنده خواهد شد( زیبایی شناسی و فلسفه در برابر امورمالی و مدیریت) و نیز گسترش دانش از دانشگاههایی که نخبگان گوشه نشین آنها به صورت سنتی سالیان درازی به پیشه حقیقت جویی سرگرم بودهاند، رخت بربسته است. در مقابل، اکنون دسته هایی از کانونهای فکری، بخشهای توسعه و تحقیق شرکتهای خصوصی و گروههای فشاری به وجود آمده اند که اطلاعات ودانش را برای مقاصد کارایی و اثربخشی آن تولید میکنند. مانوئل کستلز از نظریه پردازان سرشناس در باب اطلاعات و تغییر شهری در کتاب معروفش به نام: شهر اطلاعاتی می گوید توسعه شبکه های تکنولوژی اطلاعاتی در سراسرجهان، اهمیت جریانهای اطلاعاتی را برای سازماندهی اجتماعی و اقتصادی افزایش و در عین حال اهمیت نقاط خاص جغرافیایی را کاهش میدهد. در نتیجه در اقتصاد اطلاعاتی نگرانی عمده سازمانها مدیریت و چگونگی پاسخگویی به جریانهای اطلاعات است (Casttels,1989). اولویت سازمانهای سرمایه داری به گونه فزایندهای مدیریت وپیشبرد جریان اطلاعات است که از راه آن فرصتهای بازار، تصمیمهای مربوط به سرمایه گذاری، تدارک و تامین کار مورد نیاز، قابلیت ادغام تعیین قیمت و... تحکیم می یابد. ضمن اینکه ایجاد شبکه های اطلاعاتی باعث تمرکززدایی از بسیاری از جنبههای سازماندهی اجتماعی و اقتصادی همراه با تمرکز در تصمیمگیری میشود. وی به شهر پست مدرنیزم اشاره می کند و معتقد است که گرچه تهیه کنندگان اطلاعات که یک طبقه نو حرفه ای/ مدیریتی را شکل میدهند، از نظر تعداد اندک هستند ولی از نظر فرهنگی در موضع مسلطی قراردارند. آنها به اصطلاح او یک طبقه اجتماعی برتری خواه هستند که شاید به ضرورت بر کشور حکومت نمی کنند ولی اساسا جامعه مدنی را شکل میدهند. شهرپست مدرن شهری است که دو طبقه بالا و پایین در مقابل هم قراردارند. مثلا درحالیکه زندگی تولیدکنندگان نوی اطلاعاتی با شبکه رایانه عجین شده وبا فعالیتهای جهانی همسو شدهاند وبسیاری ازآنان بازرگانانی همیشه درگردشند که رفت و آمدشان جنبه روزمرگی دارد، افراد طبقه پایین همواره به الگوی مناسبات پایدار و مانوس محلهای بامناطق محدود و معین گره میخورند و اغلب فاقد ابزارها یا انگیزه های سفر به سایر مناطق دور از قلمرو خود میباشند. بعد دیگر این بخشبندی، دسترسی متفاوت آن دو به اطلاعات مربوط و تجربیات گروهی است. افراد واقع در طبقات بالای اجتماعی هم میدانند که چگونه به اطلاعات دسترسی داشته باشند و هم چگونه آنرا ازمنابع گوناگون به دست آورند، درحالیکه فرد فقیرقصد دارد جهان رابرای حفظ و پاسداری از فرهنگ ویژه خود و تجربههای زندگی محدود، کوچک کند و تنها تحت تاثیر تصاویرتلویزیونی استاندارد شده قرار دارد(Hall,1994). نتیجه گیری چنانکه ملاحظه شد، جامعه اطلاعاتى همراه با چالشهایى از قبیل: نظارت و کنترل بر جمعیتهاى وسیع، افزایش کمیت و کاهش کیفیت اطلاعات، اختلاط تفرد افراد با فردیت آنها، گسترش فاصله طبقاتی، به دلیل دسترسی متفاوت به اطلاعات و تزلزل در شالوده نهادها، از جمله نهاد مهم و تعیینکنندهاى مانند دولت است. از سوى دیگر، اگر آگاهانه و با برنامهریزى درست با جامعه اطلاعات برخورد شود، فرصتها و امکانات خوبى براى پیشرفتهاى همه جانبه و در یک کلام، رفاه مادى و معنوى براى ملتها در پى خواهد آورد. فرصتها و شانسهایى چون تمرکززدایى رسانههاى دیجیتالى (اینترنت)، استفاده در جهت همزیستى مسالمتآمیز جهانى، انتقال اشتغال از تولید به بخش خدمات، به ویژه خدمات ارتباطى و اطلاعاتى، کثرتگرایى سیاسى و چندسویگى، کثرتگرایى اقتصادى، مشارکت در تولید و کثرتگرایى فرهنگى، پدیده چندفرهنگى و... به طور خلاصه، جامعه اطلاعاتى ما را در معرض چالشها و فرصتهایى قرار خواهد داد. از این فرصتها باید استفاده کرد و چالشهاى مربوط را با کمترین هزینه به نفع مردم پشت سر گذاشت تا از ویژگىهاى جامعه اطلاعاتى به نفع سعادت و رفاه عامه مردم بهرهمند جست. نگرش جامع دولتها به موضوع فناورى اطلاعات براى دستیابى به تعاریف و تفاسیر و استانداردهاى بومى شده توسعه فناورى اطلاعات مى تواند زمینه لازم را براى ایجاد چارچوب هاى علمى و عملى جامعه اطلاعاتى فراهم کند. همسو کردن فعالیت هاى آموزشى، سرمایه گذاریهاى اقتصادى، فرهنگ سازى و از همه مهمتر نظارت و مدیریت درست بر این عوامل با استانداردهاى تعیین شده که مبتنى بر فناورى هاى روز ارتباطى و اطلاعاتى هستند، از ملزومات پایه ریزى ساختار جوامع اطلاعاتى به شمار میآیند. به طور قطع هر چه سرمایهگذارى بر روى فناورى اطلاعات گسترش یابد و مردم بیشتر با حقوق و جایگاه خود در دنیاى مجازى آشنا شوند، نیازهاى خویش را بیش از پیش خواهند شناخت و به طبع امکانات بهترى را نیز از دولت ها طلب خواهند کرد. به روز رسانى مفاهیم جدیدى مانند، دموکراسى دیجیتال، راىگیرى الکترونیکى، شهروند الکترونیکى، شهر الکترونیکى، دولت الکترونیکى و... نتیجه ظهور و توسعه استانداردهاى جامعه اطلاعاتى هستند. هویت الکترونیکى و حقوق الکترونیکى نیز از جمله مواردى هستند که براى شهروندان، دنیاى مجازى حوزه ها و رویکردهاى جدیدى را ایجاد کرده اند. منابع: 1. فرانک، وبستر ؛ نظریههاى جامعه اطلاعاتى، ترجمة اسماعیل قدیمى، تهران: نشر قصیدهسرا، 1380. 2. یونس، شکرخواه؛ «جهانىسازى، رسانهها و چالشها»؛ پژوهش و سنجش، شماره 26-25، 1380. 3. ویلبر، شرام؛ پیشتازان علم ارتباطات؛ ترجمة غلامرضا و زهرا آذرى، تهران: انتشارات رسا، 1381. 4. یورگن، هابرماس ؛ جهانى شدن و آینده دمکراسى؛ ترجمة کمال پولادى، چاپ اول، تهران: نشر مرکز 1380. 5. Baudrillard, Jean (1993a) Symbolic Exchange and Death (1976 ). Translated by Iain Hamilton Grant. 6. Baudrillard,Jean (1993b) The Transparency of Evil:Edday on Extreme Phenomena (1990 ). Translated by James Benedict Verso. 7. Bell ,Daniel (1979)`The Social Framework of the Information Society`,in Dertouzous and Moses (1979 ) : 163-211. 8. Bell ,Daniel(1989)`The Third Technological Revolution and Its Possible socioeconomic. sequences`,Dissent,Spring:164-176. 9. Castells,Manuel (1997 ) The Informational City:Information Technology,Economic Restructuring and the Urban-Regional process. Oxford:Blacwell. 10. Castells,Manuel (1994 )`European Cities,The Informational Cociety, and The Global Economy`,New Left Review,204(March-April):18-32. 11. Castells,Manuel and Hall,Peter (1994 )Technopoles of the World:The Making of Twenty-First Century Industrial Complexes. Routledge. 12. Giddens,Anthoni (1985 ) The Nation State and Violence:Volume Two of a Contemprory Critique of HistoricalMaterialism. Cambridge:Polity 13. Giddens,Anthoni (1990 )The Consequences of Modernity. Cambridge:Polity. 14. Giddens,Anthoni (1991 )Modernity and Self-Identity:Self and Society in the Late Modern Age. Cambridge:Polity. 15. Habermas,Jurgen (1989 ),The Structural Transformation of the Public Sphere:An Inquiry into a Category of Bourgeois Society (1962 ). Translated by Thomas Burger with the assistance of Fredrick Lawrence.. Cambridge:Polity. 16. Mosco,Vincent (1989 ) The Pay-Per Society:Computer and Communication in the Information age:Essay in Critical Theory and Public Policy. Torento:Garmond Press. 17. Schiller,Herbert I. (1983a ) `The Communication Revolution:Who Benefits?`, Media Development,4: 18-20. 18. Schiller,Herbert I. (1987 ) `Old Foundation for a New ( Information) Age`,in Schement and Lievroux (1987),ch. 2: 23-31. 19. Shannon,Claude and Weaver,Warren (1964 )The Mathematical Theory of Communication. Urban: University of Illinois Press;first Published 1949.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳ آوریل ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|