ترس نوظهور/گفتوگو با جرمي ريفكين
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[01 Sep 2015]
[ جرمي ريفكين]
چكيده: در حالي كه ابراز نگراني و انتقادهاي صاحبنظران و منتقدين بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك در دو دهه پيش با بيتوجهي و حتي اتهامات حاميان اين علم و تكنولوژي همراه بود، اما تحقق بسياري از پيشبينيهاي نگرانكننده و ترسآور، از سويي حاميان اين علم و از سوي ديگر افكار عمومي را روز به روز نگرانتر از گذشته مينمايد. آقاي ريفكين، شما بيش از بيست سال است كه با پديده محصولات دستكاري شده ژنتيكي مبارزه ميكنيد. اما نكته مهم آن است كه در گذشته، همواره مورد بيتوجهي قرار ميگرفتيد و از شما با عناويني چون ضدتكنولوژي، فن هراس و .... نام ميبردند. آيا هم اكنون به اين مسأله پي بردهايد كه بسياري از متفكرين، نگرانيهايي مشابه شما پيدا كردهاند؟ بله، شكي نيست كه موضوعاتي كه من سالها در پي طرح و هشدار نسبت به آنها بودم، هماينك به بخشي از مسايل اجتماعي در كشورهاي مختلف جهان تبديل شده است. واقعيت آن است كه تكنولوژي جديد يعني تكنولوژي زيستي - كشاورزي با موضوعاتي بنيادين و عميق و نيز پيامدهاي گسترده زيست محيطي همراه ميباشد و امروزه تصور ميكنم كه جامعه جهاني از اين واقعيت آگاهي يافته است. در صورت امكان، به برخي از اين مسايل كه حوزهاي گسترده و تنوعي قابل توجه يافته است، بپردازيم. فكر ميكنم كه در وهله نخست بايد درك كنيم كه اين نوع كشاورزي كه بشر در طي ده هزار سال حيات خود تجربه كرده، كاملاً متفاوت با كشاورزي مدرن است. اصولاً در كشت و پرورش سنتي، بشر تنها ميتواند گونههاي نزديك با يكديگر را پيوند زند؛ مثلاً در مورد حيوانات، تنها ميتوان با آميزش خر و اسب به توليد قاطر اقدام نمود. در چنين روشهاي سنتياي نميتوان به آميزش يك خر و مثلاً يك درخت سيب و يا مواردي از اين دست، اقدام نمود. توجه كنيد كه نميخواهم در اين باره شوخي كنم. ما هم اكنون صاحب تكنولوژياي شدهايم كه به دانشمندان و شركتهاي فعال در حوزه علوم زيستي اين امكان را ميدهد تا ژنهايي از گونههاي كاملاً نامرتبط را با يكديگر تركيب و در رمز ژنتيكي گياهان پايه وارد سازند و اين در حالي است كه ما هيچ اطلاعي از پيامدهاي زيستمحيطي بلند مدت آن نداريم. مسلم است كه امروزه ترس و رعب مردم به واسطه ظهور چنين مسايلي برانگيخته شده است و استدلالات و نگرانيهاي شركتهاي غذايي فعال در اين حوزه، شاهدي بر اين مدعاست. آيا به راستي دليلي براي آلوده بودن محصولات اين شركتها وجود دارد؟ بله، شواهدي علمي و بسيار روشني در اين باره وجود دارد. البته، واقعيت ديگر آن است كه هيچ روش مناسبي براي بررسي مخاطرات اين مسأله وجود ندارد. ما در اين حوزه، از علم بومشناختي پيشبينانهاي كه بتوان در اين باره از آن سود جست، برخوردار نيستيم. اما آيا تخريب زمينهاي زراعي آزمايشي كشت شده با اين گونه محصولات، توسط مخالفين غذاهاي اصلاح شده ژنتيكي، ديگر جايي براي هر گونه تحقيق و پيشرفتي باز ميگذارد؟ نخست آن كه اين كشتهاي آزمايشي، نيرنگي بيش نميباشد. هدف اصلي آنها هم ظاهراً آن است كه ژنها در روند آزمايش از اين مزارع خارج نشوند و از اين رو در پي آن هستند تا شيوههايي ظريف و دقيق براي حفظ و محدود شدن آنها در فضاي مورد نظر به كار برند. حال به راستي، در صورتي كه اين ژنها از فضاي مزارع خارج نشود، چگونه ميتوان به درك مخاطرات و تأثيرات آن بر محيط زيست پي برد؟! اما شما به دلايلي ميپردازيد كه آنها نميتوانند انجام دهند. آيا منصفانهتر نيست تا در اين مسأله به آنها اين فرصت را دهيم تا اين آزمايشها را در مقياسي گسترده انجام دهند؟ نه! باور من بر آن است كه شركتهاي فعال در حوزه علوم زيستي در پي اثبات سلامت اين مسأله تا آنجا پيش خواهند رفت كه گستره محيط زيست به خوكچه آزمايشگاهيشان تبديل شود! سؤال ديگر آن كه، چرا مثلاً كشوري چون انگلستان نسبت به اين موضوع نگراني بيشتري ابراز ميدارد و چرا جوامع اروپايي نسبت به آمريكا در اينباره نگرانتر و هوشيارتر هستند؟ البته جامعه آمريكا هم در حال آگاهي يافتن نسبت به اين موضوع است. همين چند وقت پيش بود كه شركتهاي توليد غذاي كودك «گربر» و «هنيز» يعني بزرگترين توليد كنندگان غذاي كودك اعلام نمودند كه در توليدات خود از محصولات دستكاري شده ژنتيكي استفاده نميكنند ودليل آن هم چيزي جز نگراني جامعه آمريكا از اين محصولات نيست. اگر امروزه به وضعيت شركتهاي مختلف بپردازيم، درمييابيم كه آنها در مسير خواست جامعه گام برميدارند و خواست جامعه هم عدم استفاده از اين محصولات است. اما كشاورزان زيادي هستند كه از شكلگيري چنين شرايطي، يعني عرضه محصولات غذايي جديد، خوشحالند. آنها از برداشت محصول بيشتر صحبت ميكنند و واقعاً معتقدند كه اين محصولات ميتواند دنيا را سير كند و ماهيت كشاورزي را كاملاً در اين جهت هدايت كند؟ اولاً بايد بگويم كه نميدانم شما از كدام كشاورزها سخن ميگوييد و دوم هم اين كه از طرح اين موضوع توسط شما خندهام ميگيرد؛ چرا كه در سراسر ايالات متحده، امروزه كشاورزان نسبت به شركتهاي توليد كننده محصولات دستكاري شدهاي چون مونسانتو و نواريتس بدبين هستند و تغيير عقيده دادهاند. امروزه مشكلات بسياري در عرصه كشاورزي به وجود آمده است. كشاورزان درباره كنترل شركتها بر اين حوزه نگران ميباشند. نميدانم كه آيا تاكنون متن قرارداد شركت مونسانتو با كشاورزان را ديدهايد؟ متني واقعاً جالب! زماني كه يك كشاورز بذري از اين شركت تهيه ميكند، عمل خريدن را انجام نداده است. نه فروشنده دارد و نه خريدار و نه تبادل كالايي صورت ميپذيرد. قرارداد به كشاورزان ميگويد كه شما با تهيه اين بذر، حق دسترسي و استفاده از DNA موجود در اين بذر را فقط براي يك فصل كاشت داريد. اين بدين معناست كه شما بذري خريداري نكردهايد و بذرهاي جديد پس از برداشت هم متعلق به كشاورز نيست و نميتواند از آنها استفاده كند و هر گونه استفاده از آن به معناي نقض قرارداد است. در چنين شرايطي است كه بذرها به دست سه يا چهار شركت فراملي ميافتد؛ شركتهايي كه گويي بر بذرها قفل زدهاند و مالكيت معنوي آن را در اختيار دارند. اين مسأله را ميتوان اولين و اساسيترين تغيير در عرصه كشاورزي برشمرد. اين مسأله به معناي پايان استقلال و حاكميت كشاورزان در سراسر جهان است و همين موضوع سبب بيداري و مخالفت كشاورزان با اين گونه بذرهاي دستكاري شده، شده است. آقاي ريفكين، چندي پيش از عرضه نوعي ژن گياهي جديد كه گياه داراي آن هيچگاه به بلوغ نميرسد مگر آن كه با محصول شركت خاصي يا دارنده انحصار آن سمپاشي شود، مطلبي شنيديم، آيا اين حقيقت دارد؟ درست است و البته مسايل مهمتر از اين هم وجود دارد. اما رفتار رياكارانهتر از اين موضوع، به ادعاهاي شركتهايي چون مونسانتو و نواريتس مبني بر نجات زيمن با توليد اين گونه محصولات از يك سو و كمك به طرح دستيابي به منظور گسترش نوعي تكنولوژي كه در آن بذرهاي جديد پس از باردهي، عقيم و ديگر سبز نميشوند، برميگردد. اگر واقعاً آنها بخواهند جهانيان را با توسل به اين بذرها سير كنند، پس چرا كشاورزان را از استفاده مجدد اين بذرها باز ميدارند؟ اين تكنولوژي واقعاً شرمآور است. تكنولوژياي شيطاني كه از ديدگاه من بايد غير قانوني اعلام شود. همه ميدانيم، وقتي شيميدانها عناصر شيميايي جدول تناوبي را كشف كردند، حق انحصار آن عناصر را نداشتند و حتي صحبت درباره آن هم مضحك به نظر ميرسيد. اما امروزه به شركتهاي فعال در اين حوزه، اجازه داديم تا ژنهايي را كه متعلق به طبيعت هستند، به انحصار خود درآوردند. موضع دولت آمريكا در اينباره چيست و ديدگاه آنها نسبت به خالقين اين گونه بذرهاي دستكاري شده چيست؟ براي پاسخ به اين مفهوم بهتر است قضيهاي برايتان تعريف كنم. فردي كه دولت ايالات متحده وي را مسئول وضع قوانين در عرصه صنعت غذا و دارو نمود، آقاي مايكل تيلور بود. اما شغل وي پيش از اعطاي اين مسئوليت چه بوده است؟ تعجب نكنيد وي وكيل اصلي شركت مونسانتو بود و حالا مسئوليت وي چيست؟ او هم اينك مسئول وضع قوانين و مقرارت در حوزه بيوتكنولوژي شركت مونسانتو و معاون طرحهاي استراتژيك و بلند مدت اين شركت است. واقعاً كه غير قابل تصور است. به عنوان سؤال آخر، آيا بر اين باوريد كه دولت ايالات متحده هماكنون اسير شركتهاي فعال در حوزه علوم زيستي است؟ يقيناً. امروزه شاهد نوعي ارتباط منسجم بين كاخ سفيد، دولت و شركت مونسانتو و ديگر شركتهاي فعال در حوزه علوم زيستي هستيم. همين ارتباط بين آنهاست كه سبب شده، امروزه شاهد فشار دولت بر كشورهاي شمال همچون كشورهاي اروپايي، استراليا و ..... هستيم تا سياستهاي خود را در قبال محصولات ژنتيكي تغيير دهند. منبع: www.aba.net.au پينوشت: 1- Jeremy Rifkin : نويسنده و اقتصاددان برجسته آمريكايي و نويسنده كتاب «قرن بيو تكنولوژي».
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: