نیاز به شتاب تحولات داخلی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[16 Dec 2015]
[ فرهاد یزدی]
پانزدهم دسامبر 2015
کشیده شدن صحنه جنگ مذهبی از مرزهای هندوستان تا خاورمیانه و شمال آفریقا، به اروپا و آمریکا، مساله تروریسم و راه های سد آن را به مساله اصلی غرب، بدل کرده است. گرچه تاکنون غرب، بنسبت چین و روسیه هنوز با این مساله در سرزمین خود باشدت روبرو نشده اند، برای رفع نگرانی آنان کافی نیست. روسیه سال های درازیست که با مسلمان ساکن آن سرزمین مسایل جدی امنیتی داشته است. اکنون با وجودی که توانسته تا مقدار زیادی با خشونت و با همکاری متحدین محلی، آن سرزمین ها را در ظاهر آرام کند، اما حضور سنگین جهادی های مسلمان روسیه در عراق و سوریه، نوید آینده خوشایندی را برای آن سرزمین همراه نمی آورد. چین و روسیه، هردو نسبت به تندروی در قسمت های مسلمان نشین خود و کشورهای همسایه در آسیای میانه، نگران هستند و به احتمال زیاد هردو و به ویژه چین در مسایل افغانستان و پیش گیری از زیاده روی های مذهبی در پاکستان دخالت جدی خواهند داشت. چین بخاطر بازرگانی گسترده با هندوستان و همچنین عدم رضایت از روند حمایت پاکستان از طالبان، هر روز از نظر سیاسی از آن کشور فاصله خواهد گرفت که به سود ایران است. با این وجود، نوک حمله به غرب لیبرال است که به طور مستقیم با آزادی و حقوق بشر خو گرفته اند. در چین و روسیه خودکامگی اجازه رشد چنین ارزش هایی را نداده و تنها با واسطه با این ارزش ها آشنایی دارند بدون آنکه مزه آن را چشیده باشند.
غرب با وجود فشار شدید از سوی اسلامگرایان تندرو با پای گیری نظام اسلامی در ایران و تلاش در راه "صدور انقلاب" با این پدیده پلید روبرو شد. اکنون ناچار است که با چرخشی به سوی رادیکالیسم، توان پدافندی خود را افزایش دهد. همزمان نیز غرب از دست دادن ارزش های جا افتاده خود که در درازای سده ها و با هزینه ی سنگین انسانی و مالی، بشدت بالاتر از آنچه که تروریسم اسلامی تا کنون وارد کرده و یا حتا توان وارد کردن آن را داشته باشد، آماده نمی باشد. بدون تردید چرخش به راست در غرب هوادار خواهد یافت. به ویژه بدتر شدن وضع اقتصادی و کاهش توسعه و از آن رو، افزایش بیکاری که پیش بینی می شود به این روند یاری خواهد رساند. اما نمی توان ارزش های لیبرالی موجود در غرب که در درازای سده ها، توسعه اقتصادی، دست آوردهای علمی و بالابردن سطح زندگی برای میلیادرها انسان (در درجه نخست در سرزمین های خود و سپس دیگر سرزمین ها) را فراهم کرده، را به سادگی کنار گذارد. بموازات مبارزه داخلی در دنیای اسلام، میان معتقدان سنتی و تندروهای هوادار خمینی که با ایجاد حکومت، از تئوری به عمل روی آوردند، در دنیای لیبرال نیز مبارزه میان ارزش های جا افتاده و نیازهای امنیتی در جریان است. خمینی با عقب گردی 1400 ساله به دنبال برقراری حکومت "ناب محمدی" با تفسیر شیعی بود و القاعده، طالبان و اکنون داعش با همان عقب گرد، به دنبال اسلام "ناب محمدی" البته با تفسیر سنی هستند. همان طور راست در اروپا (و در اندازه کم تر آمریکا)، بخاطر مسایل امنیتی همراه با گروه عظیم پناهجویان و از آن میان از ایران و افغانستان، همراه با مساله ی درجا زدن اقتصادی و حتا رشد منفی و از دست رفتن هویت، با تهدید عقب گرد به سوی گذشته روبروست.
چنانچه گفته شد، در این تهدید روزافزون عقب گرد و بازگشت به گذشته، تنها روزنه امید ایران است. کنار گذاردن نظام اسلامی پس از سی و اندی سال و گام نهادن در راه استواری اراده ملی در ایران، دارای توان بالقوه بهم ریختن تمام معادلات در خاورمیانه که اکنون از آن تنها بوی مرگ، قساوت، ویرانی و نابودی امید به مشام می رسد، را با بازکردن دریچه ای به سوی آینده، تا سال ها را دارد. این موقعیت ویژه که به گذر نسل ها نیاز دارد تا بتواند تکرار گردد، از مرزهای خاوری هندوستان گرفته تا شمال آفریقا، تنها در اختیار ایران امروز است. حرکت به سوی دمکراسی و لیبرالیسم، با ضمانت آزادی و حقوق بشر که با خود همراه می آورد، هرچند به آهستگی و هرچند محدود، در این موقعیت وانفسا، اثر قطعی خواهد داشت. تمامی همسایگان حتا خودکامگان تندرو مذهبی، غرب لیبرال، قدرت های جهانی و از آن میان هندوستان، چین و روسیه، بدون تردید با تمام قوا برای پیروزی ایران، همکاری خواهند کرد. گروه های تند سنی، یکی از انگیزه های جذاب خود برای جلب جهادی را از دست خواهند داد. سرزمین های عربی سنی مذهب، دیگر بابت کمربند شیعی، نگران نخواهند بود و قادر خواهند بود که بسادگی بیش تر در ریشه کن کردن داعش، شرایط همکاری مورد نیاز را فراهم کنند. گردش به راست در جهان غرب با پیدایش بازیگر نوینی در صحنه، اعتماد بنفس خود را تا مقدار زیاد باز یافته، و گردش به راست گیرایی خود را از دست خواهند داد.
در سیاست خارجی در خاور، در افغانستان و پاکستان، ایران در جهت دادن به سیاست های داخلی آنان با تائید غرب، هندوستان، روسیه و چین، دست بازتر پیدا خواهد کرد. نقش درجه دو کنونی ایران در آن سرزمین ها به نقش تعیین کننده بدل خواهد شد. همچنین در آسیای میانه، منطقه نفوذ سنتی فرهنگ ایران، الگوی نظام جدید جنگ افزار نرم توانمندی در مبارزه بر علیه تندروی مذهبی و حتا خودکامگی، بدل خواهد شد. سنگرهای از دست داده شده به غرب، ترکیه، روسیه و چین در این منطقه، امکان بازپس گرفتن دوباره را به دست خواهند آورد. همزمان در دیگر مرزها، ترکیه و عربستان که با اتحاد با یکدیگر، هریک در راه کسب امتیاز در بحران خاورمیانه هستند، در برابر ایران نوین که همگی جهان خارج در اتحاد با او هستند، راهی بجز حمایت نخواهند داشت. ایران قدرت عمل بالاتر در برابر ترکیه که نشان داده در سوریه، حتا با جنگ خواهان بدست آورد سرزمین می باشد و در هفته های گذشته بلند پروازی سرزمینی خود را به عراق نیز گسترش داده، خواهد داشت تا نظام اسلامی کنونی که تنها متحد موثر آن یعنی روسیه نیز غیرقابل اعتماد می باشد. ایران نوین بدون دنبالچه "اسلامی" با سادگی بیش تر قادر خواهد بود که پای خود را با حفظ منافع و اعتبار، از لجنزار خاورمیانه عربی هرچه زودتر کنار کشد. همین وضعیت مثبت در سیاست داخلی نیز خود را آشکار خواهد کرد. همبستگی ملی، بدون در نظر گرفتن قوم، زبان و به ویژه مذهب از شر تهدیدی که در سی و اندی سال گذشته بخاطر خط کشی و تبعیض با آن روبرو بود، رها خواهد شد. با رها شدن از شر نظام، توسعه اقتصادی قادر خواهد بود با سادگی، الگوی موفق اقتصاد برپایه ای بازار را اعمال کند. ایران با آغوش باز در اقتصاد آزاد جهانی پذیرفته شده و خواهد توانست از نعمات آن مانند بسیاری از کشورهای دیگر، برخوردار گردد.
با شناختن این موقعیت ویژه، که ایران تنها سرزمینی است که چنین بختی را در اختیار دارد، باید برآورد کنیم که ما با چه چالشی که نظام اسلامی نامیده می شود، روبرو هستیم. چنانچه بارها نشان داده شده نظام اسلامی از درون از همپاشیده و قادر به حل مسایل نیست. مانند مرده ایست که مغز و سلسله اعصاب از کارافتاده و تنها عضلات برحسب غزیره، وضایف خود را تا مدتی ادامه خواهند داد. مخالفان، در مقایسه با هواداران و سردمداران درازمدت نظام، چه نظامی و چه غیر نظامی، از موریانه هایی که پایه های رژیم را خورده، کم تر مطلع هستند. مدت هاست که سخنگویان تندروی سپاه چه در لباس آخوندی و چه در رخت نظامی، زبان درکشیده و از بستن و کشتن و بریدن زبان و دست و پا، سخن نمی گویند. در برابر حمله به زیاده روی های شورای نگهبان، در نبود پدافند از جانب سپاه، این مهم به عهده بی بته ترین آخوند نظام، یعنی رئیس قوه قضائیه سپرده شده. بنا به گزارش ها از منابع غربی، عملیات مستقیم نظامی ایران بر علیه داعش که با اقبال عمومی روبرو نیست، در سوریه کاسته شده است و همزمان، حکومت با نرمش در برابر عربستان برخورد می کند. هردو موضوع، سکوت سپاه و انتقال استراتژی جنگ در سوریه و رابطه با عربستان از آخوندهای بیت رهبری به نظامیان، گویای انتقال قدرت در این تنها بازمانده تیرک چتر حفاظتی نظام می باشد. در حالی که پس از تجربه سال 88، سپاه به روشنی دریافت قابلیت دست زدن به کودتا را ندارد و از سوی دیگر بدون این چتر، نظام یک روز هم قادر به ادامه زندگی نخواهد بود. اما هنوز نه سپاه و نه مخالفان نظام به طور کامل تحولات داخلی سپاه در حمایت از نظام را در برخورد تعیین کننده، درک و هضم نکرده اند. از سوی دیگر ملت ایران با درایت قابل تحسین، از پیروزی همراه با خون ریزی گریزان و خواستار دست یابی گام بگام قدرت هستند. این سیاست که تا کنون منطقی بوده است، از سه سوی با چالش جدی روبروست.
الف – اقتصاد ایران بیش از این گسیخته است که بدون شرکت و آمادگی گذشت و فداکاری ملت قابل حل باشد. با سابقه فساد، دزدی و تیشه زدن به ریشه منافع ملی، مشترک میان همه ی توانمندان، هیچ گروهی در نظام اسلامی نمی تواند، پشتیبانی کامل ملت را داشته باشد. از این رو هرگروه وابسته به نظام اشلامی، پیش از آغاز محکوم به شکست است. افزایش شدید بیکاری و رکود همراه با کاسته شدن از درآمد خیالی نفت که تنها در سایه حمایت عربستان عملی خواهد بود، کشور را به دامان شورش و اغتشاش همگانی هل خواهد داد. از این رو مسابقه سرعت میان برکناری رژیم و شورش های اقتصادی – سیاسی بسیار بزرگ تر در مقایسه با سال 88، که تنها محدود به شورش سیاسی بود، مدت هاست که در گرفته.
ب – دیگر نشانی از "مرکزیت" در کانون تصمیم گیری نظام و به تبع آن در دیوان سالاری کشور دیده نمی شود. حتا استاندار و وزارت کشور قدرت تعیین فرماندار زن را ندارند. دستگاه دادگستری کشور نه خواست و نه قدرت برخورد با آدمکشان امنیتی، دزدان و حراج کنندگان دارایی های ملت را ندارد. برخورد، تا اندازه ممنوعیت عکس رئیس جمهور اسبق و یا پی گیری با "نفوذگران"، سقوط کرده است. هر فرد و مقامی در اندازه توان خود، فرمان می راند. دور نیست که دیوان سالاری ایران با وجود سابقه ماندگاری تاریخی، زیر فشار از همگسیختگی سیاست گذاری، تاب تحمل را از دست داده و سقوط کند.
پ - شاید نتوان تصور کرد که اوضاع خاورمیانه از آنچه که هست پرآشوب تر شود. اما چنین احتمال و امکان آسیب های بیش تر به امنیت و آینده ایران، همیشه وجود دارد. به عنوان نمونه، اقدامات تند ترکیه از یکسو می تواند به درگیری نظامی با روسیه و از سوی دیگر با افزایش ترکتازی در عراق و کردستان، به درگیری نظامی با ایران بی انجامد. نمونه های زیادی وجود داشته که وضعیت بد که در زمان خود شاید با مبالغه بدترین بحساب می آمد، می تواند با بدتر جایگزین گردد.
این سه عامل در برابر روند آهسته حرکت ایران به سوی برقراری اراده ملی، نیاز به شتاب در تحولات داخلی را با قدرت طلب می کنند. به نظر می رسد که جامعه ایران و از آن میان سپاه و حکومت، هردو به این نتیجه رسیده و یا در آستانه رسیدن به آن هستند. با افشاگری رفسنجانی که در انسجام و شکل دادن به نظام اسلامی نقش تعیین کننده در تمام سال ها داشته، دال بر تعیین گروهی برای تصویب صلاحیت افراد برای نقش رهبری و یا عضویت در شورای رهبری و همزمان ورود خاندان خمینی به انتخابات مجلس خبرگان، تنها می توان به یک نتیجه رسید: رهبر کنونی بهر دلیل قادر به ایفای نقش خود نمی باشد. با سکوت کامل سپاه در برابر این گفته، باید فرض کرد که سپاه نیز بهمین نتیجه رسیده است. و از این رو باید انتظار تغییرات اساسی در فرماندهی این نهاد را داشته باشیم و یا این مهم انجام یافته و هنوز افشا نگردیده است. در هر صورت برای پیش گیری از فاجعه ای که می تواند براثر سه عامل ذکر شده در بالا و یا عوامل دیگر غیر قابل پیش بینی در این برهه، باید هرچه زودتر تحولات داخلی ایران شتاب تعیین کننده بخود گیرد. با اطمینان می توان گفت که طبقه حاکمه پیش از آن فاسد، ناکاردان و بدون اعتماد بنفس است که بدون مقاومت و با اطمینان از این که ایرانیان خواستار انتقام کشی در آینده نخواهد بود، تسلیم ملت خواهد شد. تنها به اشاره سپاه نیاز است تا ملت با اطمینان از مسالمت آمیز بودن قیام و بخطر نیافتادن مرزها، اقدام نماید.
..........................................
- ر.ج. مقاله "بخت سرافرازی ایران در کوتاه مدت" بتاریخ دهم دسمبر 2015 در همین تارنما
- چیزی به نام توسعه اقتصادی اسلامی وجود ندارد.
- در صورتی که سپاه برآورد می کرد که قادر به کودتای موفق است، بدون تردید تا کنون دست به انجام چنین عملی زده بود.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: