Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


راسل اکاف و برنامه ریزی آینده ساز

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[23 Dec 2015]   [ راسل اکاف ]

این نوشتار برگرفته از مقاله ای با عنوان چهار نگرش به برنامه ریزی نوشته راسل اکاف است که توسط آقای تقی ناصر شریعتی ترجمه و در نشریه تدبیر به چاپ رسیده است. از آنجا که یکی از بهترین مطالبی است که تا کنون خوانده ام و ارتباط آینده پژوهی و برنامه ریزی را روشن می کند، حیفم آمد آن را بازنشر ندهم. مخصوصا آنکه بسیاری از مدیران عطش آشنایی با آینده پژوهی و کاربردی کردن آن در سازمان ها و شرکت های خود را دارند. در ادامه بخوانید…
هنوز مدیران زیادی هستند که به برنامه ریزی اعتقادی ندارند. نگرش ها نسبت به برنامه ریزی بسیار متفاوت است، اما می توان آنها را در چهار نوع عمومی دسته بندی کرد: حال گرایی (INACTIVE)، گذشته گرایی (REACTIVE)، آینده گرایی (PREACTIVE)، و آینده سازی (PROACTIVE). این نگرش ها نزد هر فرد و یا سازمان به نسبت های مختلفی با یکدیگر ترکیب می شود و ترکیب حاصل، از زمانی که به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر خواهد کرد. به علاوه در هر زمان نگرش های بسیار متفاوتی نسبت به برنامه ریزی در هر سازمان وجود خواهد داشت. با این همه معمولاً یکی از این نگرش ها در افراد و سازمان ها بر دیگر نگرش ها غالب می شود. این چهار نگرش را می توان به رنگ های اصلی تشبیه کرد، آنها را می توان به گونه های مختلف با یکدیگر ترکیب کرد و گستره وسیعی از نگرش های ثانوی را بدست آورد که در پرتو شرایط متفاوت تغییر خواهد کرد. علیرغم تنوع ترکیب های ممکن، نمونه های خالص به آسانی قابل شناخت است.

حال گرایی

حال گرایان از موقعیتی که امور دارند و راهی که دنبال می کنند، خرسند هستند. بنابراین بر این باورند که هرگونه مداخله در روند وقایع بعید است که به بهتر شدن آنها بیانجامد و بیشتر احتمال دارد که آنها را بدتر کند. حال گرایان موضعی بی فعل اتخاذ می کنند، آنها سعی می کنند که «سوار بر موج» شوند، بی آنکه قایق را از جای خود تکان دهند. فلسفه مدیریت آنان محافظه کاری است. آنها ثبات و بقاء را می جویند. آنها می خواهند کاملاً رها باشند و در این صورت هر چه پیش آید، موجب خرسندی است.
حال گرایان بر این باورند که غالب تغییرات اجتماعی و محیطی اموری فریبنده و یا سطحی و یا موقتی است. آنها نوعاً کسانی را که فریاد «بحران» سر می دهند، ترس انگیزان و مبشران نابودی می دانند. حال گرایان چنین فریادهایی را در تاریخ جامعه و یا سازمان خود به خاطر می آورند و همچنین به خاطر می آورند که چه پیش بینی نابخردانه ای در آن موارد صورت گرفته بود. چون جامعه و یا سازمان آنها علیرغم همه بحران های پیشین، بقای خود را حفظ کرده، حال گرایان ادعا می کنند که دلیلی در دست نیست که در آینده هم نتوانند به حیات خود ادامه دهند.
سازمان های حال گرا به فعالیت زیادی نیاز دارند تا از وقوع تغییرات جلوگیری کنند. آنها به گونه های مختلف دست روی دست می گذارند. نخست آنکه می خواهند تمامی تصمیمات مهم در «راس» گرفته شود. حرکت به طرف راس آن چنان کند است که گویی خود یک مانع است. با این رویه اغلب پیشنهادات برای انجام تغییر حتی به راس نمی رسد و خنثی می شود. آنهایی که این مسیر را طی می کنند و به راس می رسند به اندازه کافی تاخیر داشته اند که وقتی به مقصد برسند نامربوط شده باشند. پیشنهاداتی که به راس می رسد، هنوز فرصت تاخیر دارد. آنها برای تغییر و اصلاح و یا ارزیابی مجدد به مراتب پائین تر و یا خارج از سازمان، عودت داده می شوند. بدین سان سازمان همانند یک تکه اسفنج عمل می کند (پیشنهادات را در خود نگاه می دارد) و ظاهراً خود را فعال نشان می دهد.
حال گرایان فقط هنگامی در برابر یک جریان موضع می گیرند که مجبور باشند. «مجبور باشند» به این معنی است که موضعی که اتخاذ می کنند، تنها راه باقیمانده برای ممانعت از وقوع تغییر باشد. برای حال گرایان هرجا که ممکن باشد کلمات جای عمل را می گیرند، حال گرایان، تولیدکنندگان زبردست بیانیه های سیاسی، نوشته های تهی، اسناد استراتژیک، اعلام مواضع، گزارشات و انواع اسنادی هستند که بتوانند جانشین عمل شوند. ابزار رایج دیگری که به کمک آن حال گرایی تحقق پیدا می کند، تشکیل کمیته ها، شوراها، کمیسیون ها، گروه های مطالعاتی و هر چیز دیگری است که یک تصمیم را عقیم سازد. مسئولیت های چنین گروه هایی آن چنان با تأنی همراه است که آنها می توانند بیشتر وقت خود را مصروف بحث درباره تعریف ماموریت ها و اختیارات قانونی خود نمایند. هرگاه که یکی از آنان پیشنهادی را مطرح کند، کسانی که در گروه نماینده نداشته اند، می توانند نبود نماینده خود را عنوان کنند و خود گروه دیگری را سامان دهند. این فرآیند می تواند بطور نامحدود ادامه پیدا کند، به ویژه اگر تغییرات پرسنلی نیز مزید بر علت شود. در موارد نادری که یک سازمان حال گرا دست به عملی می زند (تصمیم به تغییر می گیرد) تقریبا این اطمینان هست که نیروی انسانی و اعتبارات لازم برای اجراء وجود ندارد و بدین ترتیب تأثیر احتمالی تغییر به حداقل می رسد.
نزد حال گرایان، دسترسی، اساسی ترین ضابطه برای انتخاب ابزار است. غالباً اهداف با ابزارها تطبیق داده می شود و نه بالعکس. همانطور که هیرشمن (A.D.HIRSCHMAN) و لیندبلوم (C.ELINDBLOM) که شاید بهترین معرف های این موقعیت هستند در استراتژی های تصمیم گیری خود بیان می کنند. «به جای تطبیق ساده ابزار با اهداف، اهدافی برگزیده می شود که با ابزارهای در دسترس سازگار باشد». حال گرایان بیشتر میل دارند آن چیزی را بخواهند که می توانند بدست آورند نه اینکه برای بدست آوردن آنچه که می خواهند تلاش کنند. هر زمان که حال گرایان در جریانی مداخله می کنند، این کار را با حداقل ممکن انجام می دهند. به بیان هیرشمن و لیندبلوم «کوشش هایی که برای درک یک موقعیت صورت می گیرد محدود به سیاست های جاری است». حال گرایان بیشتر از آن می ترسند که کاری را انجام دهند که نمی بایست انجام شود، تا آنکه کاری را انجام ندهند که می بایست انجام شود. لذا آنها فقط در برابر تهدیدهای جدی واکنش نشان می دهند و نه در برابر فرصت ها. با این کار آنها کاری را انجام می دهند که تحت عنوان «مدیریت بحران» شناخته شده است. بطور کلی تنها سازمان هایی می توانند تحت مدیریت حال گرایی ادامه حیات دهند که توسط محیط خود و از طریق سوبسید حمایت شوند و بقای آنها ارتباطی به عملکردشان نداشته باشد. مشهورترین نمونه چنین سازمان هایی در جامعه آمریکا، دانشگاه ها هستند و ادارات دولتی و شرکت های انحصاری خصوصی که مورد حمایت دولت می باشند (در ایران هم همین وضعیت جاری و ساری است). نا گفته پیداست که حال گرایان برنامه ریزی را باور ندارند. آنها حتی به حل مسئله نیز اعتقادی ندارند.

گذشته گرایی

گذشته گرایان وضعیت گذشته را نسبت به حال ترجیح می دهند و بر این باور هستند که امور از بد به سوی بدتر شدن می روند، بنابراین آنها نه فقط در برابر تغییرات مقاومت نشان می دهند، بلکه تلاش می کنند که تغییرات قبلی را نیز خنثی کرده و به موقعیتی باز گردند که در گذشته داشته اند. آنها معمولاً افسوس «روزهای خوب گذشته» را می خورند، تمایلی که آنها نسبت به گذشته دارند، فلسفه مدیریت آنان را واپس گرا (REACTIONARY) می سازد.
گذشته گرایان بیشتر تحت تأثیر نفرت هایشان حرکت می کنند، تا عشق هایشان. جهت گیری آنان بیشتر جبرانی (REMEDIAL) است و نه خواستاری (ASPIRATIONAL). آنها بیشتر سعی می کنند که از ناخوشایندها بپرهیزند نه اینکه خوشایندها را بدست آورند. آنها در هر پیشنهادی تازه های کمی می بینند و تازه های کمتری برای آنان شایستگی پذیرش دارند. واکنش آنان در برابر اغلب پیشنهادات برای تغییر این است: «امتحان کردیم به درد نمی خورد». مثلاً وقتی که به یک مدیر راه آهن پیشنهاد استفاده از برنامه ریزی خطی را برای حل مسائلش دادم گفت که این کار را ده سال قبل انجام داده و فایده نداشته است، در حالی که در آن زمان عمر برنامه ریزی خطی کمتر از ده سال بود. از آنجا که تغییرات تکنولوژیک بسیار آشکار است و از آنجا که همیشه پیچیدگی تکنولوژی در گذشته کمتر از حال بوده است، تکنولوژی در نظر گذشته گرایان عامل اساسی گرفتاری های آن هاست. آنها هنر را بر علم ترجیح می دهند، هنر گذراندن امور در برابر علم مدیریت. در برخورد با مسائل آنها بر عرف، کشف و شهود و قضاوت های مبتنی بر تجربه طولانی (CONNON SENSE) متکی می شوند، در نظر آنان هر قدر تجربه بیشتر باشد، بهتر است. آنها بر این باور هستند که تجربه بهترین معلم است و بهترین مدرسه سر به سنگ خوردن است. به همین دلیل آنان برای ارشدیت، بی جنبشی، سن، پایگاه سازمانی (ALLOCATE STATUS) و مسئولیت های متناسب با آنها ارزش فراوانی قائل هستند.
گذشته گرایان پیچیدگی را دوست ندارند و سعی می کنند که از آن بپرهیزند. آنان سیستم های پیچیده را به مسائل ساده که راه حل های ساده نیز دارند (راه حل هایی که تجربه شده و درست هستند) تجزیه می کنند. آنها کسانی هستند که برای همه مسائل راه حل پیشنهاد می کنند، اما برنامه ریز نیستند. آنها سعی می کنند که گذشته را با تخریب وضعیت پیچیده ای که فکر می کنند، محصول برنامه ریزی دیگران است، باز گردانند. برخلاف حال گرایان، گذشته گرایان سوار بر موج نمی شوند، آنها سعی می کنند که در خلاف جهت موج به سوی ساحل آشنا شنا کنند. بنابراین تعجب آور نیست که این نگرش زمانی موفقیت آمیز بوده باشد، اما امروز تعداد موسسات و سازمان هایی که چنین رویه ای را بپذیرند رو به کاهش است.
آینده گرایی

آینده گرایان نمی خواهند که امور چنان باشد که هست و یا آن چنان که روزگاری بوده است. آنها باور دارند که آینده بهتر از امروز و بهتر از گذشته خواهد بود. اینکه چقدر بهتر خواهد بود بستگی به آن دارد که آن امور چقدر خودشان را برای آینده مهیا کرده باشند. بنابراین آنها تلاش می کنند که آینده را پیش بینی کنند و برای آن آماده شوند. آنها چیزی فراتر از بقاء می خواهند، آنها می خواهند که رشد کنند، که بهتر، بزرگتر، مؤثرتر، قوی تر و خیلی «تر»های دیگر باشند، آنها می خواهند که بهتر از حد لازم باشند، می خواهند که تا حد ممکن عمل کنند، می خواهند که بهینه باشند.
آینده گرایان نه تنها نگران هستند که کاری را غلط انجام دهند، (اشتباه در اجراء) بلکه نگران هستند که کار درستی انجام نشده بماند (اشتباه در عدم اجراء). در نتیجه آنها همانقدر به فرصت های بالقوه دل مشغولند که به تهدیدات بالفعل و بالقوه. آنها تلاش می کنند که پیش از آنکه مسئله ها جدی شوند و یا حتی آشکار شوند، خود را با آنها تطبیق دهند. به همین دلیل آنها پیشاپیش درگیر پیش بینی ها، طرح ریزی ها، و هر راه دیگری هستند که شمایی (GLIMPSE) از آینده را نشان دهد. آنها بر این باور هستند که آینده ناگزیر کنترل ناپذیر است، اما آنها می توانند آمدنش را شتاب بخشند و آثار آن را بر خود کنترل کنند. بنابراین آن ها برای آینده طراحی می کنند، ولی آینده را طراحی نمی کنند.
برنامه ریزی آینده نگر و حل مسئله بیشتر بر منطق، علم و تجربه مبتنی است و کمتر بر احساس مشترک، کشف و شهود و قضاوت اتکاء می کند. برخلاف گذشته گرایان، آینده گرایان علم و تکنولوژی را به خاطر بیشتر پیشرفت هایی که بشر داشته است، می ستایند و بحران ها و مسائل جاری را ناشی از استفاده نکردن و یا بد استفاده کردن از این دو می دانند. آنها راه حل مسائل و استفاده از فرصت ها را بیشتر در تحقیق و توسعه می جویند تا در تغییرات فردی وسازمانی. آنها بیشتر سخت افزار گرایند تا نرم افزار گرا، شی گرایند تا مردم گرا. هر زمان که باید با مردم مواجه شوند، ترجیح می دهند که با آنها به صورت مجتمع و غیر شخصی مواجه شوند تا انفرادی، زیرا که بر این باورند که رفتار جمعی بیشتر قابل پیش بینی است. برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان آینده نگر تمایل دارند که سیستم از طریق منابعی که بر آنها کنترل مستقیم دارد، اداره شود. آنان پیشاپیش درگیر تخصیص و استفاده از این منابع در درون سیستم هستند. آنها کوشش نمی کنند تا بر دیگر سیستم های محیط تأثیر بگذارند، آنها محیط را بیشتر محدودیت می انگارند تا فرصت. بنابراین آنها با سیستم های دیگر بیشتر رقیب هستند تا یار. اگر فلسفه مدیریت گذشته گرایان، واپس گرایی و از آن حال گرایان محافظه کاری است، از اینان لیبرالی است. آینده گرایان در پی تغییر درون سیستم هستند، نه تغییر خود سیستم یا محیط آن. آنان اصلاح طلبند نه انقلابی. آنها نه می خواهند که سوار بر موج شوند و نه آنکه در در مقابلش شنا کنند. بلکه می خواهند که پیشاپیش آن سوار باشند تا موج به هر کجا که می رود آنان زودتر به آنجا رسیده باشند. از این رو آنان بر این باروند که می توانند از فرصت ها بهره مند شوند، پیش از آنکه دیگران به این فرصت ها دسترسی پیدا کنند. برنامه ریزان آینده گرا نقش خود را تهیه برنامه ها و ارائه برنامه به کسانی می دانند که این کار را به آنان محول کرده اند و نه درگیر شدن در اجرای برنامه های مصوب. آینده گرایان برنامه ریزی را چون گامی از گام های منفصل می بینند که به پذیرش و یا رد برنامه های آنها می انجامد. این که چه بر سر برنامه های آن ها خواهد آمد مربوط به دیگران است.

آینده سازی

آینده سازان نمی خواهند که امور را به حال خود واگذارند و نمی خواهند که به گذشته باز گردند آنها می خواهند آینده دلخواهی را طراحی و راه هایی را ابداع کنند تا چنین آینده ای تحقق بیابد. آنان بر این باورند که ما می توانیم بخش های معینی از آینده و نیز تاثیرات آن را بر خودمان کنترل کنیم. آینده سازان سعی می کنند که از تهدیدات پیشگیری کنند، نه اینکه فقط برای برخورد با تهدیدات آماده شوند و سعی می کنند که فرصت ها را ایجاد کنند، نه اینکه فقط از فرصت ها استفاده کنند.
به نظر آینده سازان، آینده گرایان وقت خیلی زیادی را صرف پیش بینی آینده می کنند. آنها می گویند که آینده بیش از آنکه حاصل وقایعی باشد که در فاصله گذشته و حال رخ داده، وابسته به کارهایی است که در فاصله حال و آینده انجام می دهیم. مهمترین مانع بین انسان و آینده دلخواهش، خود اوست.
آینده سازان بنا را بر بقاء یا رشد نمی گذارند. آنها خود توسعه ای (SELF – DEVELOPMENT)، خود تشخیصی (SELF – REALIZATION) و خودکنترلی (SELF – CONTROL) یعنی افزایش توانمندی در رقم زدن و کنترل سرنوشت خود را می جویند. آنها نه توجیه گرند (SATISFICER) نه بهینه ساز (OPTIMIZER)، آنها آرمان گذار (IDEALIZER) هستند. آن ها برنامه ریزی می کنند که در آینده بهتر از آنچه که امروز بهترین به نظر می رسد، عمل کنند. آن ها آرمان هایی را دنبال می کنند که می دانند هرگز قابل دسترسی نخواهند بود، اما مستمرا می توان به آنها نزدیکتر شد. بنابراین نزد آنها تعیین آرمان ها و طراحی آینده های آرمانی، کوشش هایی بیهوده در رسیدن به ناکجا آباد نیست، بلکه گام هایی است ضروری در سمت گیری های بلندمدت برای توسعه مستمر.
آنان با آرمان ها همچون مطلق های نسبی (RELATIVE ABSOLUTES) (اهداف نهایی که جمع بندی آنها وابسته است به دانش امروز ما و درکی که از خود و محیط خود داریم) برخورد می کنند. بنابراین آرمان ها باید در پرتو آنچه که از برخورد با آن ها می آموزیم، بازنگری شوند. به خاطر نرخ های فزاینده تغییرات تکنولوژیک و اجتماعی، آینده سازان سعی می کنند که سیستم ها را به گونه ای طراحی کنند که توانمندی آموختن و انطباق سریع آنها افزایش یابد. آنها ادعا می کنند که دیگر تجربه بهترین آموزگار نیست. تجربه بسیار کند، بسیار مبهم و بسیار کم دقت است. بنابراین آنها تلاش می کنند که هر جا ممکن باشد آزمایش را جانشین تجربه کنند. آنها سعی می کنند که اجرای هر تصمیم را همچون یک آزمایش طراحی کنند تا ثمربخشی آن تصمیم و فرایند تحقق آن را بیازمایند. از دید آینده سازان هیچ جنبه ای از سیستم از تغییر بر کنار نیست، آینده سازان علاقمندند که در ساختار، کارکرد، سازمان و پرسنل سیستم و نیز تخصیص و استفاده از منابع آن بازنگری نمایند. برخلاف آینده گرایان، آینده سازان سعی می کنند که موجبات تغییر در سیستم های محیطی خود را فراهم سازند. تغییراتی همانقدر بنیادی که برای سیستم های تحت کنترل خود خواستار هستند. آنها جهان را فقط همسایه خود نمی انگارند، بلکه آن را میدان عملیات خود می دانند.
آینده سازان تکنولوژی را فی نفسه نه خوب می دانند و نه بد، بلکه در آن استعداد خوبی و بدی می بینند. آنها باور دارند که تاثیرات تکنولوژی وابسته به آن است که مردم چگونه از آن استفاده کنند. از این رو آنها رفتار و تکنولوژی را جنبه های به هم وابسته ای از سیستم های اجتماعی – فنی می بینند. آنها علم و انسانیت را دو جنبه از یک فرهنگ تلقی می کنند و نه دو فرهنگ مجزا. این جنبه ها همانند دو روی یک سکه می توانند جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گیرند، اما نمی توان آنها را از هم جدا کرد. از دید آینده سازان علم جستجوی تشابهات در چیزهایی است که ظاهراً متفاوت است و انسانیت جستجوی تفاوت ها در چیزهایی است که ظاهراً مشابه است. دانشمندان عمومیت را می جویند و انسان گرایان خصوصیت را. برای برخورد با یک موقعیت مسئله دار، آنان باید بتوانند همسانی ها و ناهمسانی های آن را با موقعیت های تجربه شده گذشته تعیین کند. آگاهی از همسانی ها به ما این توان را می دهد که از آنچه می دانیم استفاده کنیم، آگاهی از ناهمسانی ها ما را قادر می کند که مشخص کنیم چه چیزهایی را هنوز باید بیاموزیم تا بتوانیم با مسئله برخورد مؤثر داشته باشیم. انسانیت ما را به مسئله رهنمون می شود، علم و تکنولوژی به ابزارهایی جهت حل این مسئله ها.
آینده سازان بنیادگرایند. آنها سعی می کنند که زیربناها را نیز همچون روبناهای جامعه و نهادها و یا سازمان های آن تغییر دهند. آنها نمی خواهند که در برابر موج مقاومت کنند، سوار بر آن شوند و یا پیشاپیش آن سوار باشند، آنها سعی می کنند که سمت موج را تغییر دهند. علیرغم معرفی آشکارا بی طرفانه ی من از این چهارگونه، موقعیت هایی هست که در هر کدام، یکی از این گونه ها مناسب ترین است. به عبارت ساده تر، اگر تغییرات درونی و بیرونی یک سیستم (موج) آن گونه است که انسان می خواهد و با شتابی است که می خواهد، حال گرایی مناسب است. اگر سمت تغییر مطلوب، اما حرکت کند است، آینده گرایی مناسب می باشد. اگر تغییر رو به سویی دارد که انسان نمی خواهد و ترجیح می دهد که در جایی باشد که هست و یا بوده، گذشته گرایی مطلوب است. اما اگر انسان نمی خواهد که به گذشته باز گردد و یا در همان حال بماند که هست و یا به سوی آینده ای که امروز می بیند برود، آینده سازی مناسب است. گرایش من به آینده سازی از این باور من بر می خیزد که جامعه ما می تواند بسیار پیشرفته تر باشد ولی تمایلی به پیشرفت ندارد، بنابراین مداخله ما لازم است.
حال گرایان و گذشته گرایان در نهایت برنامه ریزی را چون عبادت یا آئینی مذهبی می انگارند که موجب دخالت قوه ای مافوق در امور می شود. آنها به برنامه ریزی به عنوان فرآیندی که مداخله خود آنها را در امور سمت می دهد می نگرند. برنامه ریزان آینده گرا سعی می کنند که به آینده شتاب بیشتری بدهند و اثرات آن را بر سیستمی که برایش برنامه ریزی می کنند کنترل نمایند، اما سعی نمی کنند که جهت آینده را تغییر دهند، به عکس برنامه ریزان آینده ساز سعی می کنند که چنین کنند. برنامه ریزی آینده گرا بیشتر به تولید می پردازد تا به تولید کننده. مثلا یک برنامه ریزی آینده گرای حمل و نقل شهری، تمایل دارد که نرخ رشد تقاضا برای وسایل حمل و نقل را برآورد نماید و هیچ تغییر عمده ای را در خود اتومبیل در نظر نمی گیرد. او می گوید که این مسائل خارج از کنترل اوست. او سعی می کند که ترافیک آینده را با افزایش شمار و وسعت خیابان ها و جاده ها، و با گسترش سایر انواع رفت و آمد کاهش دهد. برنامه ریز آینده ساز با نگرشی دیگر سعی می کند اتومبیل و شهر را چنان تغییر دهد که تقاضا برای رفت و آمد و راه ها با هم سازگار شود. او سعی می کند که هم در عوامل ایجاد مسئله و هم در آثار آن دستکاری کند (در برخی از موارد باید به دنبال چارچوب شکنی و تعلیق باورها باشیم). آینده گرا بیشتر به برنامه ریزی کوتاه مدت و میان مدت توجه دارد. ولی آینده ساز بیشترین توجه خود را معطوف برنامه های بلندمدت می کند، زیرا بر این باور است که غالباً بهای دستاوردهای کوتاه مدت با زیان های بلندمدت پرداخته می شود و دستاوردهای بلندمدت بیش از زیان های کوتاه مدت قابل اعتنا است. بنابراین او معتقد است که باید در جستجوی آن بود که بین پی آمدهای کوتاه مدت و بلندمدت رفتار امروز، تعادلی مناسب برقرار شود. قابلیت ادراک پی آمدهای بلندمدت و چگونگی تأثیر این پی آمد، جوهر خرد است. ممکن است دانش برای حل مؤثر مسائل کافی باشد، اما برای برنامه ریزی مؤثر کافی نیست. برنامه ریزی علاوه بر دانش به خرد نیز نیازمند است و خرد همانقدر که محصول دانش است، محصول انسانیت است.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: 120


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۸ مارس ۲۰۲۴

انسان گلوبال

+ بهترین آموزش‌های یادگیری ماشین با پایتون -

+ آیا فناوری AI جای انسان‌ها را خواهد گرفت؟ -

+ شبكه ها --

+ ایران، پس از رهایی یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ نسل دهه ۸۰، دنبال تغییر نیست، خود ِ تغییره! //

+ ۳ تغییر که برای آینده محتوا و بازاریابی باید بدانید محسن راعی

+ تفكر توسعه‌خواهي دکتر شهیندخت خوارزمی

+ برترین شغل‌های حوزه کامپیوتر در سال‌های آینده  مهسا قنبری

+ صنعت چهارم و ویروس جهان‌گشا سرآغازی بر یک تحول بزرگ  مهدی صنعت‌جو

+ انقلاب صنعتی چهارم و تحولات کار در آینده  علی حسینی

+ آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز 

+ چند نفر در جهان هنوز روزنامه می خوانند؟ میثم لطفی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی 

+ روش های خودشناسی : تست شخصیت 

+ مهارت مدیریت افراد هرمز پوررستمی

+ خلاصه کتاب موج سوم؛ نوشته الوين تافلر تافلر

+ انسان، زندگی و دانایی رضا داوری اردکانی

+ جهان گیری (ویروس کرونا) و نظم سیاسی، فرانسیس فوکویاما برگردان رحیم باجغلی

+ تفکر سیستمی چیست ؟ هدی ولی‌پور زند

+ امریکای دوران ترامپ و موج سوم الوین تافلر  بهروز بهزادی (روزنامه نگار)

+ ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی یووال نوح هراری:بی بی سی

+ «علم» ، «امید» و «بحران کرونا» 

+ اعتماد، به انسان یا به کرونا؟ مسئله این است کرونانت

+ موقعیت پساکرونایی انسان سعید قاسمی زاده

+ بعد از عبور از كرونا، ما كجا خواهيم بود؟ 

+ معنی تازه «سواد» در قرن ۲۱ حمیده احمدیان راد

+ انواع سازمان و انواع برنامه ریزی 

+ خلاصه کتاب: جهانی شدن فرهنگ، هویت 

+ تاریخ اجتماعی رسانه‌ها؛ از گوتنبرگ تا اینترنت 

+ مهارت های اساسی یک کودک قرن ۲۱ 

+ شکاف بین نسلی رسانه ای  دکتر حجت اله عباسی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی  مسیر آینده

+ عصر دانش‌ و ابعاد آن‌ دکتر پرويز حاجياني

+ فوکویاما علیه فوکویاما سیدمصطفی شاداب

+ مرگ مدرسه یا آیندۀ مدرسه؟ ابراهیم مجیدی*:

+ تافلر و فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی عبدالله افراسیابی

+ تکنولوژی در جامعه فراصنعتی 

+ دانشگاه آرمانی‌شده: ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی 

+ آرمانی‌سازی گذشته و آینده 

+ هویت چیست؟ 

+ زنده باد انقلاب! یووال نوح هراری

+ سرنوشت آینده بشریت چه خواهد شد؟ میچیو کاکو

+ شکل زندگی در ۵۰ سال آینده 

+ شخصیت شناسی آینده نگری 

+ کتاب انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر میچیو کاکو

+ آن بالا قفل شده است؛ جنبش ها را از پایین بیاغازید یادداشت‌های یک آینده‌پژوه

+ ۲۱ درس برای قرن ۲۱: کتاب تازه‌ای از یووال نوح هراری 

+ نگرانی‌های ما در قرن بیست و یکم بیل گیتس

+ بمب ساعتی در آزمايشگاه  یووال نوح هراری

+ آئين اطلاعات  

+ انقلاب صنعتی چهارم و نشانه های ظهور 

+ «انسان خداگونه» در انتظار فردا فرد پطروسیان

+ نقد کتاب « آموزش و دموکراسی در قرن ۲۱» اثر نل نادینگز؛ 

+ جامعه اطلاعاتی و جنسیت سها صراف

+ پیامدهای مدرنیت آنتونی گیدنز

+ فرهنگ در جهان بدون مرز 

+ فرهنگ جهانی چیست؟ 

+ نظم نوین جهانی 

+ «انسان سالاری»، محور جامعه اطلاعاتی. 

+ از خانه‌های زیر آب تا تور گردشگری به مریخ! 

+ پیش‌بینی جزئیات زندگی انسان در دو قرن آینده. 

+ مهارت های زندگی در قرن بیست و یکم  آسیه مک دار

+ «گردشگری»صنعتی میلیارد دلاری و استوار بر پایه ی آینده نگری پیشینیانِ فرهیخته ی ما رضا بردستانی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (3) – بخش پایانی دکتر همایون مهمنش

+ زندگی ما و زندگی آنها  علی دادپی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (2) دکتر همایون مهمنش

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (1) دکتر همایون مهمنش

+ پیش‌بینی آینده غیرممکن شده است فرانسیس فوکویاما

+ آیندگان ما را به‌سبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟ 

+ مقدمه‌ای برای همه آینده نگری‌ها/ ضروری‌ترین علمی که در کشور ما به آن بی‌اعتنایی می‌شود رضا داوری اردکانی

+ قدرت آینده مهدی صنعت‌جو

+ از عصر اطلاعات تا عصر مولكول. مترجم : فيروزه امين

+ تفاوت‌های حیرت‌انگیز فرزندان 

+ عجیب‌ترین قوانین ترافیکی دنیا> از جریمه خودروهای کثیف تا منع راندن خودروی مشکی در روزهای خاص 

+ فناوری‌های مورد استفاده در جنگ‌های آینده چه خواهند بود؟ 

+ موج فراصنعتی چه کسانی را خواهد برد هرمز پوررستمی

+ مدیریت استراتژیک پورتفولیو پروژه ها در هلدینگها و سازمانهای بزرگ  

+ ضرورت آینده پژوهی و نگاه به آینده به عنوان نقش برجسته روابط عمومی نوین 

+ تکنولوژی علیه تبعیض اندرو فینبرگ

+ آیا فکرعبور جایگزین رمز عبور می شود​​​​​​​ سید محمد باقر نوربخش

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی۲ 

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی 

+ نمایش زندگی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی  مانا سرایی

+ سخنرانی بیل گیتس درباره بیماری‌های فراگیر، بهداشت جهانی و حملات بیولوژیکی حمیدرضا تائبی

+ آینده نگری استر اتژی فناوری اطلاعات دکتر امین گلستانی

+ روندهای علم و فناوری در سال 2017 حمدرضا میرزایی

+ دو گروه از جوانان در برابر « قانون کار » ونسا پینتو برگردان سعید جوادزاده امینی

+ اندیشیدن به آینده نظریه اجتماعی: آری به جامعه‌شناسی محمدرضا مهدیزاده

+ نقش جامعه اطلاعاتی در تحولات فرهنگی 

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکتر محسن رنانی

+ آیا در کارها حضور بشر لازم است؟ 

+ آینده‎پذیری: چالش اساسی آینده‎پژوهی در جهان در حال توسعه. 

+ اثرات اقتصادی جامعه اطلاعاتی در جهان 

+ چگونه انسان‌ها از صد درصد توانایی مغز خود استفاده می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ آیا اینترنت اشیا ما را به ابر انسان تبدیل خواهد کرد؟ حمیدرضا تائبی

+ آیا سیاست می تواند از قرن 21 جان سالم به در ببرد؟. کنت میناگ

+ آینده، اکنون است ـ بخش اول آرش بصیرت

+ آینده، اکنون است ـ بخش دوم آرش بصیرت

+ سیاست‌گذاران همه کشورها خواهد بود. 

+ جهانی شدن و آموزش و پرورش 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995