فرصت تاریخی پیش آمده
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[02 Mar 2016]
[ فرهاد یزدی]
- اول مارس 2016
طیف عملگرای نظام اسلامی، در یک مرحله ی حساس از جنگ درآزمدت قدرت در کانون نظام، خود را برنده می داند. این انتخابات که شاید در دوران نظام اسلامی "رقابتی ترین" انتخابات باشد، باید تنها به عنوان تایید گروه عملگرا در برابر گروه تندروی که به دوروبر رهبر گرد آمده اند، تلقی گردد. این اطمینان غیر واقعی که گروه عملگرا نماینده واقعی ملت ایران هستند، هم برای آینده تحول سیاسی ایران به سوی دمکراسی و هم در سیاست خارجی می تواند خطرناک باشد. شاید فوری ترین و حساس ترین مساله در حال حاظر، اقتصاد کشور باشد که حکومت بدون پشتیبانی کامل ملت، قابلیت حل آن را نخواهد داشت. اکنون حکومت ایران دارای این بخت است که بتواند خود را با نزدیک کردن هرچه بیش تر به ملت، اطمینان و پشتیبانی آنان را بدست آرد و بدل به دولت گردد. گروه عملگرا، که تمامی برخاسته از درون این رژیم می باشند، بر سر دوراهی سرنوشت ساز قرار دارند: اصلاحات رژیم اسلامی از درون و یا گذر از این نظام و در انداختن طرحی نو.
رژیم اسلامی که ویژگی آن "ولی فقیه" می باشد پس از نزدیک به چهل سال حکومت بر "ملت" ایرانی که سابقه دراز ماندگاری در جهان دارد، در تمامی زمینه ها از سیاست (داخلی و خارجی) گرفته تا اقتصاد (با فساد نهادینه شده در تمام سطوح به ویژه با تجمع در راس هرم و آرامش اجتماعی) شکست خورده. ابزاری بنام "رهبر" برای حل مسایل کشور و حتا خود رژیم، ثابت شد که نه تنها ابزاریست که هیچگاه کارآیی حل مساله ای را نداشته، بلکه بزرگ ترین مساله ساز و به ویژه در رابطه با امنیت ملی کشور بوده است. به سخن دیگر، رژیمی که توانایی حل مساله ای را نداشته باشد، باید مرده پنداشته شود. گذیدار اصلاح رژیم از درون اگر با هدف تزریق سرنگ تقویت و بخشیدن جان دوباره به نظام اسلامی انجام گردد، محکوم به شکست است. "اصلاحات" از درون رژیم، نیاز دارد که با افزایش روزانه محرک های دمکراتیک سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به جامعه ایران، با هدف گذار از نظام خودکامه به سوی حکومت اراده ملی همراه با به رسمیت شناختن حقوق بشر، شکل گیرد. ایران خواستار گذر مسالمت آمیز و از این رو همراه با بردباری از نظام اسلامی هستند. این انتخابات ثابت کرد که ایرانیان خواستار دگرگونی اساسی هستند و به "اصلاحات"، یعنی از آنچه تاکنون مفهوم گردیده، قانع نخواهند بود. این گزینه قابل دسترسی بود که در بزنگاه از آن استقبال کردند. اما این گزینه نهایی نیست. همزمان پیمودن راه گام به گام با بردباری، بخاطر وضعیت بد اقتصادی که انتظار می رود بدتر نیز شود، هر روز به آخر خط خود یعنی نقطه انفجار ملت نزدیک می گردد.
انتخابات، دستکم در کلان شهرها تا اندازه زیاد با "آزادی" انجام گرفت. آزادی ذکر شده، باید در برابر گذیدارهای در دسترس قابل توجیه باشد، نه آزادی مرسوم در دمکراسی های جا افتاده، حتا هندوستان که گذیدارها تا اندازه ای وسیله ی ابزارهای دمکراتیک تعیین می گردند. بسیاری از حوزه ها با دخالت شورای نگهبان بدون رقابت معنا دار، حتا با استاندارد محدود آن، انجام گرفت. معنای "آزادی" در این انتخابات یعنی در مقایسه با پیش ترها، باید با این دید نگاه شود که نفوذ سپاه پاسداران و به ویژه بخش امنیتی آن در دخالت مستقیم در رای گیری محدود بوده است. البته بهیچ وجه نمی خواهد چنین القا گردد که دستکاری و تقلب انجام نگرفت. بلکه باید توجه کرد که "توان" دستکاری و تقلب نیروهای تندرو، در مقایسه با گذشته محدودتر شده است. این تحولی است که مدت هاست در سپاه در حال شکل گیری است. بنظر می رسد که سپاه نیز با تاثیر پذیری از جامعه و با ارزیابی تراز شکست/پیروزی نظام، هر روز خود را از گروه تندرو جدا کرده است و مایل نیست که نظام بیش از آن با انداختن هزینه ی آن به دوش آن نهاد، از آنان استفاده کنند. دلیلی در دست نیست که این روند متوقف گردد. بدین سان، با نزدیک شدن هرچه بیش تر به ملت، نهاد سپاه از عامل منفی در برابر تحول سیاسی و اقتصادی کشور، باید هر روزه به عاملی مثبت نزدیک گردد. حکومت نیز با دگرگونی در سپاه که براثر مساله ی هسته ای آشکار گردید، می تواند از همرایی و هماهنگی بیش تر این نهاد بسیار اثر گذار، مطمئن گردد. نهادی که دست می شکست و زبان می برید، بنظر می رسد که نقش صحیح خود را در سیاست ایران، ساده تر درک می کند و می تواند دوباره به آغوش ملت باز گردد.
می توان این انتخابات را با تمام کاستی ها و دستکاری های آن، به عنوان همه پرسی، دستکم در مورد محبوبیت تندروها و رهبر آن، تلقی کرد. با تمام دسیسه ها و تمهیدات، تمامی سوگلی های رهبر نتوانستند به مجلس خبرگان راه یابند. تازه آنان که راه یافتند مانند شهر مشهد، شایعات دستکاری فراوان است. این انتخابات این حقیقت را آشکار کرد که رهبر بسیار از آنچه خود می پندارد و حتا موافقان و مخالفان او می پندارند، در پهنه سیاسی ایران ضعیف تر است و نقش تعیین کننده دیگر ندارد. حتا این مطلب را می توان به منتخبین نیز تسری داد. آنان تنها به این دلیل بر کرسی های قدرت تکیه خواهند زد که گذیدار مسالمت جویی دیگری پیش رو نبود. آنان باید درنظر گیرند که ملت چندین گام از آنان جلوتر هستند و از این رو داعیه ی رهبری و هدایت ملت را نداشته باشند. در بهترین حالت آنان سخنگوی خواست های ممکن زمان خود می باشند. رهبران واقعی از درون ملت در دوران توقف ناپذیر تحولات به وجود خواهند آمد. جنبش ملت ایران که به صورت جنبش سبز خود را به نمایش گذشت هنوز ادامه دارد. اما خود را به صورت های گوناگون به نمایش می گذارد و اینبار در قالب انتخابات. جنبش سبز تا کنون رهبر نداشته است، گرچه در دورانی از برخی بعنوان سخنگو استفاده کرده است. رهبران باید در درازای زمان در شرایط آزاد تر خلق گردند که گریز ناپذیر است.
حال وظیفه ی تاریخی خطیری بردوش گروه عمل گرای نظام اسلامی افتاده است که با آزادی عمل، که تا پیش از این وجود نداشت، با سرعت و نه با آهستگی دست به اصلاحات سیاسی و اجتماعی که لازمه ایجاد شرایط مناسب برای اصلاحات اقتصادی می باشد، دست زند. بسیاری از نهادهای نظام اسلامی به خودی خود در راه اضمحلال هستند. به احتمال زیاد شورای نگهبان در آینده ای نه چندان دور از هم خواهد پاشید. این نهاد کاربرد خود را از دست داده است و بیش از آن دچار چند دستگی است که بدرد حتا تندروهای باقیماند نظام نیز بخورد. همینطور در مورد مجلس خبرگان، البته در مرحله ی دیرتر. این مجلس نیز به احتمال از داخل براثر اختلاف های شدید داخلی، از هم خواهد پاشید. از سوی ملت نیز براین مجلس فشار روز افزونی وارد خواهد شد. شرایط با دوران برگذیدن خامنه ای بسیار متفاوت است و دیگر نمی توان "رهبر" و یا شورای رهبری، را به ملت تحمیل کرد. پس از این بتدریج همه ی امور مهم بنا به اراده ملت انجام خواهد گرفت. نهاد مسخره "شورای تشخیص مصلحت نظام"، دلیلی برای وجود ندارد. همزمان، بدون تردید زیر فشار ملت و شرایط بد اقتصادی، جنبش ضد فساد خیز بلندی برخواهد داشت که چند اثر بهمراه خواهد آورد: نخست "خانه تکانی" در کابینه و کنار گذاردن افراد بدنام اقتصادی. دوم درهم کوبیدن مستحکم ترین سنگر جرثومه های فساد چه از نظر انسانی و چه مالی، یعنی دادگستری می باشد. نباید فراموش کرد که در واکنش با فشار برای اصلاح دادگستری، رژیم برای پیش گیری از فاش شدن اسرار، دست به حذف فیزیکی شرکای خود در حکومت و بخش خصوصی، خواهد زد. دگرگونی در دادگستری، بخاطر ریشه دواندن چهل ساله فاسدترین قشر کشور در آن، بسایر مشگل و همراه با فراز و نشیب فراوان خواهد بود. بدون مقاومت شدید از هیچ سنگری عقب نخواهند نشست.
سوم، که همراه با فوریت است، مربوط به اقتصاد می گردد. اقتصاد ایران بیش از آن آسیب دیده که درمان آن را بتوان به آینده موکول کرد. البته اصلاحات سیاسی باید پیش از اصلاحات اقتصادی آغاز گردد تا نتیجه دهد. اقتصاد ایران باید شرخود را از دست بنگاه های تولیدی و بازرگانی دولتی و وابسته به گروه های قدرت هرچه زودتر رها کرده، تا بتواند به تولید و ایجاد اشتغال بپردازد. دولت باید تنها به نظارت بر تولید و توزیع قناعت کند و اجازه دهد که اقتصاد برپایه ی بازار نقش ثابت شده خود را بازی کند. همان طور که در پیش ترها اشاره شد، نرخ ارز از اهمیت ویژه برخوردار است. از این رو، روابط خوب با عربستان برای اطمینان از درآمد ارزی مداوم، مورد نیاز است. به طور کلی در روابط خارجی، کنار گذاردن سیاست های ماجراجویانه و دشمن آفرین یک بار برای همیشه باید با قاطعیت در پیش گرفته شود. منهای عراق که با ایران سوابق دراز تاریخی و فرهنگی دارد، ایران باید از خاورمیانه عربی خود را کنار کشیده و متحدین خود را در میان کشورهای پیش رفته جهان بی یابد.
در هر حال، بخت با ایران و گروه عمل گرا یار بوده که چنین موقعیت گذر از نظام اسلامی، با مسالمت پیش آمده است. گروه عملگرا، همانند حکومتگران مشابه خود در چین کمونیست، شوروی، شیلی، اسپانیا و هم اکنون در میانمار و در آینده نزدیک در کوبا و ونزوئلا، باید بتواند گام های اساسی و آشکار در راه گذر مسالمت آمیز را بردارد. درنگ می تواند فرصت را از میان بردارد.
....................................
۱ - حائزین صلاحیت برای ورود به مسابقه انتخاباتی.
۲ - بسیاری از چپاولگران بزرگ که خود به راس هرم قدرت وابسته بودند، بایستی از هم اکنون در فکر فرار از کشور افتاده باشند. به احتمال زیاد غرب برای حفظ روند سیاسی کنونی در ایران، بسیاری از حساب های مسئولین (عملگرا و تندروها) و خانواده های آنان در خارج را در اختیار خواهد گذاشت
۳ - به مقاله ی ورشکستگی اقتصادی، بیست و پنجم فوریه در همین تارنما رجوع کنید.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: