تصفیه کابینه روحانی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[25 Mar 2016]
[ فرهاد یزدی]
- 24 مارس 2016
در مقاله 14 اوت 2013، اندکی پس از انتخالب روحانی به ریاست جمهوری نوشته شد "در حالی که سیاست گذاران نظام اسلامی به دنبال منافع حقیر گروهی و فردی می گردند، از پیام روشن ملت غافل مانده اند." بیش از گذر دوسال، اکنون این پیام یکبار دیگر در انتخابات هفتم اسفندماه مجلس شورا و خبرگان، اما بسیار رساتر و موثرتر، وسیله ی ملت تکرار گردیده است. ملت خواستار دگرگونی اساسی است و با زخم بندی سطحی، تنها شرایط را می توان به سوی شورش و آشوب کشاند.
برای آرامش ملت، تا راه آشوب را در پیش نگیرند، نخستین گام باید از دگرگونی در کابینه رئیس جمهور آغاز گردد. پاک دستی، متاع کمیاب در نظام اسلامی، باید مشخصه اصلی برگذیدن همگامان رئیس جمهور در هیئت دولت باشد، تا شعارها تا اندازه ای واقعی بنظر رسند. مساله فوری و تا اندازه زیاد غیر قابل حل در کوتاه مدت، اقتصاد کشور است به ویژه اگر احتمال قوی کاهش ارزش ریال را نیز در نظر گیریم که بر افزایش تورم اثر سختی خواهد گذارد. بهبود اقتصاد کشور بدون نخست خانه تکانی اخلاقی، نه قابل قبول ملت خواهد و نه عملی. نظام اسلامی با درهم شکستن بندهای اخلاقی، ظرفیت جامعه ایران برای پذیرش فساد را به مرزهای غیر قابل تصور گسترش داد. خانه تکانی اخلاقی، بدون خراب کردن پایه های قوه قضائیه که کانون تجمع قاتلان، مفسدین مالی، دست اندازان به سرمایه های ملی و سازندگان "کلاه شرعی" برای "اسلامی" جلوه دادن عملکردهای خود در سی و هفت سال گذشته، غیر ممکن خواهد بود. روشن است که روحانی و گروه عملگرا، که در نبود نامزدهای قابل قبول واقعی ملت، برنده انتخابات شده اند، در حال حاظر توان درهمکوبی دادگستری را (حتا اگر خواست آن را داشته باشند) هنوز ندارند. اما توان دگرگونی در هیئت دولت و کنار گذاردن گروه معروف به ناپاکان و ناکارآمد را دارا هستند و باید از این موقعیت استفاده فوری و کامل بنمایند. نباید از یاد برد که کابینه روحانی، باجی بود که به گروه های صاحب قدرت در زمان انتخالب او به ریاست جمهوری داده شد. اما ساختار قدرت اکنون به سود ملت دگرگون شده است. باید از تعطیلات نوروزی و خواب دراز مدت دیوان سالاری کشور استفاده کرده و با جایگزین کردن دستکم برخی از وزرا و انتصاب سرپرست بجای آنان، امید ملت را تا اندازه ای زنده نگاه داشت. گفته شده و بازهم باید تکرار کرد که آخرین انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات کنونی، نه در راه تائید منتخبین بلکه تکذیب تندروهای نظام بوده است. تایید ملت مشروط و در مقام مقایسه بوده و نه چیزی بییش تر. انتخاب قاتل تا اندازه ای کنار گذارده بنام دری نجف آبادی (فتوا دهنده و مجری بسیاری از قتل های آشکار و پنهانی) نه در جهت تایید او بلکه برای به قدرت نرسیدن تندروهای شناخته تر انجام گرفت. بدون دگرگونی اساسی در کابینه، صداقت رئیس جمهور، حتا بیش از اندازه کنونی مورد پرسش خواهد بود. نه تنها ملت بلکه بسیاری از پاکان نیروهای مسلح، در جدی بودن رئیس جمهور برای مبارزه با فساد، تردید خواهند کرد.
عوامل روانی، به ویژه ثبات و امید به آینده، بالاترین انگیزه توسعه اقتصادی در هر جامعه ای می باشند. پایه های حقوقی روشن که مناسبات میان تولید و توزیع را تعیین کرده و منافع و حقوق گروه های ملت را برپایه های اقتصاد آزاد و قابلیت شرکت در جهانگرایی اقتصادی، و کاستن از اختلاف طبقاتی، برای رشد اقتصادی پیش شرط است. نظام قضایی اسلامی، توان ایجاد چنین پایه هایی را ندارد. این پایه ها تنها در حکومت های برپایه ی اراده ملت قابل شکل گیری هستند. اما تا رسیدن به آن روز و شکوفایی واقعی درازمدت اقتصادی، پاک سازی محیط می تواند به بهبود اقتصادی و کاستن از شتاب دور مخرب تورم همراه با بیکاری و رکود تا اندازه ای کمک رساند. حکومت ناپاک، برای مبارزه با تورم نمی تواند از ملت تقاضای ریاضت اقتصادی به صورت کاهش مصرف، پایین نگاه داشتن سطح توقع و بالا بردن پس انداز را داشته باشد. از این رو، پاک سازی کابینه و فشار آشکار برای دگرگونی در دادگستری که قابلیت بیش تر مبارزه با فساد (به ویژه در حکومت و بانک ها) و همزمان دادن تضمین های اقتصادی را داشته باشد، همراه با برنامه های کاستن از مصرف (بعنوان نمونه، بالابردن نرخ بهره و نه کاستن از آن)، نه تنها به دست آوردهای قابل لمس بلکه افزایش محبوبیت عمومی، دست خواهد یافت.
افزون بر پشتیبانی ملت، حکومت از پشتیبانی طیف گسترده ای از کشورهای خارجی برخوردار است که از آن باید استفاده شود. دو نکته در سیاست خارجی باید راهگشای ایران باشد. نخست خروج از سوریه و محدود کردن آسیب در اندازه ممکن. دوم، مساله دوگانه اروپا که از یکسو با ترکتازی داعش روبروست و از سوی دیگر با هجوم پناهندگان. اروپا بشدت نیاز به کمک دارد: از یکسو در مورد مسایل امنیتی که ایران می تواند یاری رساند و از سوی دیگر با کمک به برقراری ثبات در منطقه، می تواند از گسترش تندروی مذهبی که به داخل جوامع اروپا نیز سرایت یافته، تا مقداری جلوگیری نماید. در برابر، اروپا و متحد دیرینه اش آمریکا که از نظر تاریخ پس از جنگ، منافع و ایدئولوژی بهم وابسته هستند، آماده یاری رساندن به ایران و تامین منافع آن کشور خواهند بود. استقلال، ربطی به خارجی ستیزی ندارد. استقلال، تلاش در راه بدست آوردن منافع ملی است که با اتحاد و همگامی با کشورهای خارجی در مباحث تعریف شده، توان بیش تر بخود می گیرد. به ویژه بر موضوع ثبات و آرامش باید تکیه گردد که بدون تامین آن، ایران به منافع درازمدت ملی خود نخواهد رسید. از این رو می توان گفت، بیگانه ستیزی نشانه استقلال نیست اما تلاش در راه ثبات و آرامش، نشانه استقلال و بلوغ فکری کشور است.
کلید، عربستان سعودیست که بر دیگر تولید کنندگان عرب نفت در خلیج فارس ارشدیت دارد و همزمان، در نبود گذیدار دیگر، به متحد نخست غرب در منطقه بدل شده است. ساختار داخلی عربستان، نکته تاریک دایمی برای توجیه سیاست خارجی غرب در داخل و خارج از جوامع آنان، بدل گشته است. همان طور که بارها اشاره گردیده، ایران به امنیت عربستان (و متحدین عرب خلیج فارس) علاقمند است و باید تلاش کند که عربستان امنیت خود را هرچه بیش تر، به هزینه دیگران، با ایران گره زند. از این رو، ایران باید از عامل ترس به عامل تضمین کننده بدل شود. هرچه ایران با عربستان نزدیک تر شود، آن سرزمین از ترکیه و پاکستان و شاید هم غرب دورتر خواهد شد. با خروج از سوریه که در صورت همکاری عربستان، ساده تر انجام خواهد شد، ایران می تواند بر عراق و سرزمین های کرد نشین، تمرکز کند. اکنون ترکیه، به بازیگر اصلی در سرزمین های ایرانی تبار کردنشین، بدل شده است که در منافع ایران نیست. با مشارکت عربستان و غرب، ایران ساده تر می تواند در برابر پیش روی ترکیه در سرزمین های کردنشین، مقابله کند. کردها به عنوان تیره ایرانی با ایران همبستگی دارند و نه با ترک ها و یا اعراب. از این رو، حفظ منافع کردها در خارج از مرزهای ایران، باید بر عهده ایران باشد و نه آمریکا و ترکیه.
ایران با ثبات که بتواند چنین ثباتی را به خارج از مرزهای خود گسترش دهد، برخلاف آنچه تا کنون در قالب نظام اسلامی انجام داده است، بدل به قهرمانی نه تنها برای همسایگان و غرب، بلکه روسیه، هند و حتا چین خواهد شد. همه جهان از آتشی که سالهاست در منطقه افروخته شده و دیگر سرزمین ها حتا با هزاران کیلومتر فاصله را نیز در گیر کرده است، فرسوده شده و خواهان ختم آن هستند. از روسیه گرفته تا اروپا و تمامی سرزمین های عربی با مشگلی بنام داعش روبرو هستند. تمامی کشورهای نامبرده، با وجودی که به ترکیه برای خنثی کردن داعش نیاز دارند، همزمان نسبت به حکومت آن کشور با تردید نگاه می کنند. حرکت ایران به سوی دمکراسی، می تواند بهترین الگو و گزیدار در برابر الگوی خشن و ناخوشایند داعش عمل کند. توماس فریدمن دو نقطه روشن منطقه را، در تونس و اقلیم کردستان می داند. هردو سرزمین نامبرده شکننده و در برابر بحرانی حاد توان مقاومت را ندارند. سال ها به کمک کشورهای خارجی نیاز خواهند داشت تا بتوانند، به عنوان یک حکومت سرپای خود بایستند. اقلیم کردستان با وجودی که از تاسیس آن چندی نمی گذرد، در فساد و رانت خواری دستکمی از نظام اسلامی ندارد. زیربنای آن اقلیم با ساختار ایلیاتی، پرورش دهنده دمکراسی لیبرالی به این زودی ها نخواهد بود. الگوی کشوری همراه با تجدد، ایران پس از نظام اسلامی است. باید از این سرمایه استفاده شود.
زمان تصفیه داخلی هیئت وزیران، فشار به قوه قضائیه برای مبارزه با فساد همراه با برداشتن گام های قاطع و شجاعانه در سیاست خارجی، فرا رسیده است. برداشتن فوری این گام ها، برای حفظ اعتماد ملت، همراه با پشتیبانی کشورهای خارجی، مورد نیاز است. در این گنداب منطقه، برای ایران موقعیت ویژه ای فراهم گشته که نه تنها به هدف های توسعه خود ساده تر دست یابد، بلکه یکبار دیگر یاوری باشد برای همسایگان، منطقه و جهان. با دودلی آن را از دست ندهیم.
---------------------------------------
۱ - "دولت روحانی" تارنمامی ساختار ایران – 14 اوت 2013
۲ - بحث در باره نظام های اقتصادی، با سقوط اقتصادهای دولتی، بی مورد است. آخرین سنگر اقتصاد دولتی یعنی کوبا و تا اندازه ای ونزوئلا، در حال فروپاشی سریع می باشد.
۳ - شعارهای غیر عملی و آمار دروغ و دستکاری شده (معمول در نظام اسلامی)، بر وجهه حکومت صدمه می زند.
۴ - امنیت واحدهای سیاسی کوچک قطر، امارات و کویت بسیار آسیب پذیر هستند. آنان در برابر عملیات تروریستی مانند آنچه در فرانسه و اکنون بلژیک اتفاق افتاد، توان مقاومت ندارند و می توانند به سادگی از پای در افتند. نظام اسلامی، حکم غول ترسناکی برای آنان را دارد که باید برای سلامت به دامن قدرت های دیگر مانند غرب، ترکیه و پاکستان پناه برند.
۵ - نخست با انقلاب اسلامی، از ایران آغاز گردید و سپس در افغانستان. حمله ی آمریکا به افغانستان و سپس عراق، با شرکت نظام اسلامی، تمامی خاورمیانه را به دامن جنگ داخلی که مشخصه آن تندروی مذهبی بود، کشاند. "بهار عربی" یا تندروی مذهبی سنی ها، سرزمین های دیگر عرب تا کرانه های جنوبی مدیترانه را با تهدیدی دایمی روبرو کرد. ترکیه و عربستان به ایجاد داعش کمک کردند که اکنون از گسترش آن و سرایت به سرزمین های خود وحشت دارند.
۶ - نیویورک تایمز بیست و سوم مارس 2016
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: