آشتی ملی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[11 Apr 2016]
[ فرهاد یزدی]
- دهم آوریل 2016
واکنش گروه تندرو به نتیجه انتخابات اخیر، همچنان ادامه دارد. بعد از حمله شدید رهبر نظام و "خائن" خطاب کردن همرزم سابق خود و سپس حملات پشت سرهم چند سردار سپاه که شهره به همراهی با رهبر نظام دارند که موجب انصراف رئیس جمهور از سفر به اتریش گردید (از آن بدتر، به بهانه ترس از تظاهرات مجاهدین)، حمله ها به صورت های گونان و بیش تر در قالب توان موشکی ایران ادامه دارد. در این میان سیاست خارجی ایران دستخوش بازی های خطرناکی گردیده است.
بدون تردید همه ی ملت ایران از توان موشکی ایران و به ویژه پس از توافق ننگین (اما چاره ناپذیر) هسته ای، بشدت پشتیبانی می کنند. این بهانه ی مناسبی در دست گروه تندروست که بتوانند سیاست های عملگرایان را در این برهه به گوشه برانند. همان طور که از مدت ها پیش گفته شد، آزمایش موشکی ایران تنها برای ترساندن اعراب خلیج فارس بکار گرفته می شد. نه آمریکا و نه اسرائیل با آگاه بودن توان تدافعی کشور و عدم حمایت سپاه پاسدارن از جنگ دیگری، به ویژه با قدرت مخرب بسیار بزرگ تر، از این بابت ترسی بخود راه نمی دادند. اعراب خلیج فارس نیز با پناه به چتر دفاعی آمریکا، به احتمال از این بابت نیز ترس واقعی بخود راه نمی دادند. اما مانند هر بازیگر سیاسی با حد شعود عادی، از فرصت پیش آمده استفاده کرده و با دادوفریاد، وزیر خارجه آمریکا و محیط سیاسی داخلی آن کشور را به واکنشی تندتر از آنچه که خواستار بودند، وادار کردند. فرصت طلائی برای تندروهای رژیم پیش آمد که با تشدید حمله به قدرت های خارجی، از نیروی بازیافته واقع گرایان با تند کردن جو کشور، تا آنجا که ممکن است بکاهند.
عربستان که در برابر وقایع جهانی و منطقه مدت ها سیاست مفعولانه در پیش می گرفت و تنها به تقویت تندروی مذهبی در منطقه تمرکز می کرد، با روی کار آمدن گروه جدید در داخل، نقش فعال و مهاجمی بخود گرفته است. در برابر ترکتازی های نظام اسلامی، عربستان موفق به ایجاد سپاه ضد شیعه گردید که اکنون برای همه دردسر ساز شده است. در راستای مبارزه با نظام اسلامی، دست به ایجاد دو اتحاد استراتژیک با اسرائیل و ترکیه زد که افزون بر اتحاد قدیمی با غرب، موقعیت تازه تری در اختیار آن سرزمین قرار داد. اکنون این موقعیت را با اتحاد با بزرگ ترین کشور عرب، به سطح بالاتری رسانده است. انتظار شرکت سربازان مصری در جنگ داخلی سوریه از یک امکان قابل پیش بینی، هر روز به واقعیت دارد نزدیک می شود. همزمان، نظام اسلامی نه در جهت کاستن از بهانه دادن به دشمنان خود در منطقه که فراوان هستند، در راه آتش افروزی هرچه تمامتر اهتمام می کند. دور تازه ای از حمله به عربستان که به طور طبیعی متزلزل است آغاز گردیده. نزدیکان رهبر و سپاهیان تندرو همراه او زیر اثر توهمات خودکامگی و افیون، دایم از می زنیم و می بندیم سخن می گویند که دست عربستان و ترکیه را در جنگ داخلی عراق و سوریه بازتر می کنند. مشاور عالی رهبر که بیش تر در مجالس شبانه حضور دارد، در حالی که بخارجی ها می تازد که به شما چه که چه کسی در سوریه در قدرت حکومتی است، اعلان می کند که خط قرمز ما شخص اسد است. بدین ترتیب، هر روز از توان مانور ایران و متحد اجباری خودش، روسیه برای رسیدن به نوعی تفاهم که به احتمال زیاد تجزیه سوریه خواهد بود، می کاهد. ترکیه نیز بی کار ننشسته و در حال اجرای نقش خود در عراق و سوریه و به احتمال زیاد به عنوان سکوئی برای پرش به تمام دنیای عرب، می پردازد. در حالی که دخالت نظامی رژیم در سوریه زیر عنوان غیر قابل هظم "مدافعین حرم" با مخالفت بزرگ ملت روبروست، عربستان می داند که بر اثر ناتوانی مالی، سیاسی و نظامی، رژیم اجبار به کاستن از فعالیت های خود در آن منطقه را دارد. بسیاری از نظام های خودکامه، در حال از دست دادن قدرت، تنها راه نجات را در ماجراجویی خارجی به صورت درگیری نظامی می یابند. از این رو، با تمامی سستی که ارکان نظام اسلامی را فرا گرفته از امکان دست زدن به درگیری خارجی به احتمال با عربستان و یا ترکیه نباید غافل بود. هرنوع درگیری منطقه ای دارای توان به صحنه کشیدن نه تنها قدرت های غربی بلکه پاکستان و مصر را نیز دارد. نظام اسلامی برای ماندن در قدرت بازی خطرناکی که تمامی امنیت ایران باشد، را در پیش گرفته است.
با احتمال شدید روشدن جزئیات فسادهای رکورد شکن، براثر اعترافات رضا ضراب در آمریکا و نا گفته های بابک زنجانی بعنوان آخرین سنگر دفاعی برای نجات جان خود و شاید هم اسناد پاناما، بزرگان عالم تشیع دست به کوچک کردن اهمیت فساد زده اند. نماینده ولی فقیه در مشهد که داماد بدنام او و کسی که دستش بخون بسیاری آلوده است و اکنون به عنوان تولیت امام هشتم، بزرگ ترین بنگاه مالی و بازرگانی ایران منصوب شده است، فتوا می دهد اختلاس بار گناه کمرتری را با خود حمل می کند تا بدحجابی. ضراب که به احتمال زیاد از ترس ماموران نظام و یا حکومت ترکیه و یا هردو، زندان و به سخن درست تر پناهنده شدن به آمریکا را بر کشته شدن ترجیح داده است. اعترافات او بسیاری از نکته های ندانسته و بازیگران شناخته نشده را روشن می کند. همراه با این وضعیت، شریک و یا بگفته ضراب، رئیس او بابک زنجانی که بایستی بیش از مه آفرید خسروی زیرک تر و آسیب پذیری کم تری داشته باشد، بیمه عمر خود را به صورت اعترافات در بخشی از جهان بدور از دسترس سازمان های امنیتی نظام پنهان نموده است. اما در هر حال، حتا اگر سازمان های جاسوسی خارجی به آن اعترافات دسترسی نداشته باشند که احتمال آن کم است، از ریز بخش بزرگی از معاملات و جابجائی پول با خبر هستند. این اطلاعات، ابزار بسیار موثری در دست سازمان های اطلاعاتی برای باج گیری سیاسی و برای بدام انداختن سرآمدان کشورهای دوست و دشمن قرار می دهد. موثرترین نفوذی های قدرت های خارجی و به احتمال منبع انتشار نام و نشان هکرهای ایرانی در آمریکا، باید از نزدیکان رهبر باشند.
اما مسایل ایران به آنچه که در بالا اشاره رفت، ختم نمی گردند. مساله اصلی هم در کوتاه مدت و هم در درازمدت ایران، مساله اقتصادیست. قیمت نفت در بیش و کم چهل دلار، تا اندازه ای به یاری نظام اسلامی رسیده است، براثر سیاست عربستان می باشد. عربستان برخلاف نظام اسلامی درک می کند که بی ثباتی در همسایگی، بسادگی می تواند بدل به بی ثباتی داخلی گردد. عربستان مایل نیست که ایران به ناگه با ورشکستگی مالی، پیش از آنکه وضعیت داخلی روشن شده باشد یعنی ایران دچار خلاء قدرت داخلی نگردد، از هم بپاشد. اثر خلاء قدرت در ایران هشتاد میلیونی با وجودی که احتمال آن اندک است، می تواند بسیار سهمگین باشد. بالارفتن قیمت نفت، بخشی از مساله است. در کوتاه مدت بی ثباتی سیاسی هم بر افزایش تورم و هم بیکاری اثر گذار خواهد بود. بی ثباتی سیاسی، همراه با افزایش بیکاری و بالا رفتن قیمت ها در حالی که سطح انتظارات و خواست جامعه براثر توافق هسته ای و کاسته شدن از تهدید مستقیم نظامی آمریکا، بشدت بالا رفته است، صحنه را برای شکل گرفتن توفان آماده کرده است. اگر گروه تندرو درک نمی کند و یا اهمیت نمی دهد، این بر عهده همه ملت است که در جایگزینی فوری این نظام بکوشند. زمان برای توسعه اقتصادی ایران در درازمدت نیز بسیار کوتاه است. اقتصاد ایران که حتا با به قدرت رسیدن دولت اراده ملی، تا سال ها به درآمد نفت برای توسعه نیاز خواهد داشت، با روند رو به کاهش وابستگی جهان به سوخت فسیلی روبرو است. با یافت شدن منابع جدید نفت و گاز و دسترسی با منابعی که در پیش ترها ارزش مالی برای آن متصور نبود، امکان رشد تولید بسیار بالا رفته است. دست آوردهای علمی، استفاده از منابع دیگر مانند نیروی باد، خورشید، هیدرژن و ... همزمان با افزایش کارآیی، بصورت بالا رفتن مقدار انرژی بدست آمده از یک واحد سوخت، تقاضا چاره ای نخواهد داشت که رو به کاهش بگذارد یا رشد آن متوقف گردد. نقش مالی و استراتژی منابع فسیلی سنتی نه اینکه پایان یافته باشد بلکه با روند غیرقابل برگشت کاهش مواجه است. ما تنها این پنج روزه را داریم که بتوانیم با استفاده ازدرآمد آسان این ماده، با شتاب لازم به سازندگی ایران بپردازیم. پس از مدتی با کاسته شدن از درآمد نفت، ملت ایران نیز باید مانند دیگر ملت ها تنها با تکیه بر قدرت تولید و آفریندگی خود اما از سطح بسیار پائین بپردازد. زمان برای ایران به عنصر اصلی بدل شده است.
تلاش های مانند آقای نوریزاد بدون پرده پوشی و بدون دغدغه قدرت سیاسی فردی، برای آشتی ملی می تواند به شتاب گذر از این رژیم بی انجامد. هیچکس حتا تندترین سپاهیان گردآمده بدور رهبر که در راه آزادی ایران و نگاهداری از یکپارچگی سرزمینی آن جنگیده اند، خواستار درگیری داخلی هرچند محدود نیستند. هیچکس حتا تندترین سپاهیان گرد آمده بدور رهبر با اندک توان منطقی، نمی تواند باور کند که رژیم اسلامی توان درک تا چه رسد نجات ایران را خواهد داشت. ملت ایران با درک نیاز به دمکراسی همراه با حقوق بشر نمی تواند از ندای آشتی ملی استقبال نکند. همه ی جنبش های سیاسی ایران و به ویژه جنبش سبز و سخنگویان آن با تمام توان در صحنه آماده هستند. تمام نهادهای کشور و به ویژه نظامی آن نمی توانند ادعا کنند که آشتی ملی در کشور وجود دارد و یا ما با آن مخالفیم. دیوان سالاری ایران همراه با جامعه مدنی مدت هاست که انتظار چنین درخواستی را می کشید. حتا چپاول گران اموال ملی، داوری دولت برپایه ی اراده ملی را براین آدمخواران ترجیح می دهند. تنها بخش بسیار کوچک آمران با دست های آلوده به خون و یا مزدور خارجی که همگی در اطلاعات سپاه و یا "بیت رهبر" گرد آمده اند، به وحشت خواهند افتاد. باید توجه کرد که آشتی ملی یعنی اجازه ورد به سرآمدان رژیم که سال ها در مخالفت با اراده ملی بوده اند و اکنو با پی بردن به اشتباه آمادگی پیوستن به ملت را دارند. بدون دخالت دادن این گروه، گذر مسالمت آمیز به دولت برپایه ی اراده ملی، اگر غیرممکن نباشد بسیار به درازا خواهد کشید.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: