مجلس خبرگان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 May 2016]
[ فرهاد یزدی]
– 13 ماه مه 2016
سپاه پاسداران پس از مدتی بنسبت سکوت، یکبار دیگر در دو هفته گذشته، به جنب و جوش افتاده است. حملات به آمریکا و در این راستا، حتا به زبان انگلیسی و ادعای "بستن" تنگه هرمز که سال ها بود دگر به گوش نمی رسید، از راه رسیدند. چندین فرمانده آشنای مشهور به تندروی (به استثنای فرمانده امنیت سپاه که پس از شایعه دست داشتن در مرگ سردار همدانی و برادر سخاوتمندش که خوزستان را به بهای دمشق بخشید، ساکت شده اند) به بهانه های گوناگون به سخن پراکنی دست زدند. سخنان بر حمایت از رهبر نظام خلاصه می شد. انگیزه چه بود؟
با دو هفته مانده به تشکیل مجلس خبرگان که مهم ترین بحث آن را مساله جانشینی رهبر نظام تشکیل می دهد، درگیری آشکار و غیر آشکار بین گروه های گوناگون شدیدتر می گردد. تمام گروه های درگیر قدرت، سود خود را در این می بینند که بتوانند پیش از تشکیل مجلس مساله جانشینی را حل کرده باشند. هیچ گروه خواستار آن نیست که برخورد و در گیری به صحن مجلس کشیده شود که درز کردن آن بخارج از مجلس چه عمدی و چه سهوی بسیار محتمل خواهد بود. دعوا برسر در دست گرفتن کشوری ثروتمند با بیش از هفتاد و پنج میلیون جمعیت، موقعیت استراتژیک و در آستانه دگرگونی پایه ایست. حمایت ملت، بیش از هر زمان دیگر در عمر این رژیم، اهمیت یافته است.
خودکامگان با کراهت وارد مساله جانشینی خود می گردند. آنان از تصور روزی که دیگر قدرتی در چنگ نخواهند داشت، بشدت آزرده خاطر خواهند بود. اما امروز نظام اسلامی به آن اندازه فرسوده شده که نمی توان چنین مهمی را به فردا موکول کرد. خمینی و نظام اسلامی در چنان قدرتی بودند که با خیال آسوده بتوانند این مهم را به بعد از مرگ او محول کنند. نه گذیدار دیگری در برابر نظام اسلامی وجود داشت و نه رقیب قدری که بتواند در برابر محور رفسنجانی – خامنه ای چالش پرتوانی را پیاده کند. امروز هیچ یک از دو شرط بالا وجود ندارد. تمامی نظام با تهدید ازهمپاشی روبروست و تحمل چالش سختی را ندارد. دوگروه رقیب محافظه کاران و عملگرایان از راه های گوناگون و حتا با خشونت می توانند در راه بدست گیریی قدرت تلاش کنند. اگر کار به خشونت کشد که امکانی است در طبیعت نظام، تمامی رژیم با تهدید ازهمپاشی روبرو خواهد شد. باید در چند روز باقیمانده این مساله به هر طور که هست، حل گردد.
این بار دیگر، مشگل بتوان رهبر به صورت فردی انتصاب کرد. رقیب پیشتازی که بر دیگران آن مقدار برتری داشته باشد که بدون چالش جدی بتواند تمامی قدرت را یکباره در دست گیرد، در صحنه دیده نمی شود. البته رهبر نظام مدتی تلاش کرد که فرزند خود را به گذیدار جدی بدل کند. گرچه خود رهبر از محبوبیت برخوردار نیست، با چه نیرویی خواهان چنین گزینشی بود، روشن نیست. تلاش ها و سفر های چندباره او به قم برای جلب نظر آخوندهای درجه بالا که هریک خود را بالاتر از دیگری می داند، تا چه رسد به جوانی که داماد حداد عادل باشد، بدون نتیجه باقی ماند. شهرت فرزند به دست داشتن در تمامی اختلاس های بزرگ در ایران، نامحبوبیت او را دو چندان افزایش داد. رژیم با تمام قوا تلاش کرد که فساد و به ویژه از راه مهار دستگاه های حکومتی، را به امری ساده تقلیل دهد. امام جمعه مشهد، دومین شهر پرجمعیت ایران که خود و دامادش از نظر ملت، در رده بالاترین چپاول گران دارایی ملت شناخته شده اند، باکمال وقاحت اعلان می کند که گناه بد حجابی از اختلاس بالاتر است.
اکنون که روشن شده که فرد نمی تواند بر کرسی رهبری به تنهایی تکیه زند، شورای ر هبری به چه صورتی باید باشد؟ بدون تردید بالاترین و شایدهم یگانه نگاهدارنده رژیم یعنی سپاه پاسداران، با در نظر گرفتن توان خود در برابر دیگر رقبا، این بار دلیلی برای کنار کشیدن نمی بیند. به احتمال زیاد حتا تا آنجا پیش خواهند رفت که بر شرکت فردی از سپاه به طور مستقیم، اصرار خواهند ورزید. شاید هم دبیر شورای امنیت ملی، را به عنوان عضو این شورا تعیین کنند. در هر حال بنظر می رسد که سپاه بیش از این به اعمال نفوذ از پشت پرده قناعت نکند و خواستار نقش پر رنگ تری باشد. به احتمال زیاد عضو دیگر شورای سه نفره، رئیس جمهور بعنوان نماینده ملت، خواهد بود. نفوذ و توان رهبر برای کنار گذاردن این دوفرد، یعنی نماینده حکومت و نماینده نیروهای مسلح، محدود است. در مورد شخص سوم، تلاش رهبر انتصاب فردی از گروه وابسته به خود خواهد بود. بنظر می رسد، اولویت نخست با رئیس قوه قضائیه و پس از آن با شاهرودی باشد. رئیس قوه قضائیه با سرپوش گذاردن بر فساد و چپاول دارایی های ملت و بی ارادگی، بدنام است. شاهرودی نیز به دلیل عضویت در شورای نگهبان و همراهی با رئیس آن شورا و لفت و لیس همراهان بدنام است. پزیرش رئیس قوه قضائیه وسیله ی عملگراها سخت است. شاهرودی که کم تر در صحنه است، بخت بیش تری به این صورت دارد که مخالف کم تری خواهد داشت. افراد دیگری نیز وسیله ی هر جناح مطرح خواهند شد که هریک بنا به نقشی که دراین نظام بازی کرده، دارای مخالفین و هواداران گوناگون خواهند بود.
جنگ خانگی در باختر کشور و لاپوشانی شکست هایی که نظام متحمل شده، انگیزه دیگر سروصداها می باشد. مقتدا صدر با درنده خویی ویژه خود، به احتمال زیاد با پول های دریافتی از عربستان به جبهه ی مخالف رژیم اسلامی و فرمانده سپاه قدس پیوسته است. او نقشی در اندازه بغدادی رهبر داعش، برای خود در میان شیعیان احساس می کند و پول عربستان در خرید مزدور و تجهزات او را یاری می دهد. از همگسیختگی فرقه ای عراق هر روزه ژرف تر می گردد. نوعی تشابه در سیاست ایران و آمریکا در حمایت از نخست وزیر کنونی عراق به چشم می خورد. وضع کنونی و ادامه مبارزه با داعش در عراق از دید هردو کشور، بر گذیدارهای دیگر برتری دارند. به ویژه اگر همزمان نگاهی به سوریه نیز افکنده شود. در حالی که ایران همچنان بر روی اسد شرط بسته است، روسیه هر روزه خود را از بند حمایت او برای رسیدن به نوعی مصالحه حتا به هزینه ی او، آزاد می کند. کشته و اسیر شدن اخیر سپاهیان در آن سرزمین که ابعاد واقعی آن روشن نشد، ضربه دیگری بر مشروعیت مداخله نظام در آن سرزمین وارد کرد. رسانه های وابسته به نظام تلاش کردند که گناه این کشته ها را بگردن روس ها در عدم پشتیبانی هوایی بی افکنند. در هر حال جنگ نامحبوب نظام اسلامی در آن سرزمین و لوث شدن مسئولیت و فرماندهی، نشان از نبود استراتژی روشن برای رسیدن به هدف که آن هم هنوز به طور دقیق تعریف نشده، می باشد. موضع فرمانده سپاه و سپاه قدس که تاچندی پیش رهبری عملیات در سوریه و عراق را بعهده داشت بهیچوجه روشن نیست، بیش تر اشاره به خروج وی از این جنگ می کند تا ادامه مسئولیت پیشین. حتا پس از شرکت دادن ارتش در این عملیات که بیش تر نشان دهنده کنارگیری سپاه از آن سرزمین است تا افزایش توان عملیاتی، تاکنون سخنی از سوی آن نهاد انتشار نیافته است. احتمال بیش تر این است که رژیم به طور کامل در برابر تحولات منطقه سرگردان است تا دارای برنامه مشخصی باشد. همزمان در واکنش به سردرگمی رژیم، نیروهای ترکیه به طور رسمی وارد خاک کرد نشین سوریه شده اند که اعتبار ایران، روسیه و حکومت مرکزی را بیش تر زیر پرسش می برد. با تغییراتی که در نظام داخلی ترکیه در حال اجراست که به قدرت گیری بیش تر رئیس جمهور انجام خواهد گرفت، باید انتظار ادامه سیاست تهاجمی ترکیه با حمایت مالی و سیاسی عربستان و حتا افزایش آن را داشته باشیم.
رهبر رژیم چون سخنی برای گفتن ندارد و بیش از آن، دیگر گوش شنوایی در میان ملت ندارد، دست به هیاهو می زند. آسان ترین هدف آمریکاست که تمام کمبودها و ناکامی ها را به آنان نسبت داد. اما آنجا که به فساد می رسد، خواستار کش ندادن ماجراست. حتا فراوانی قاچاق کالا که بدون تردید بایستی با همکاری نیروی های مسلح و به وِیژه بخشی از سپاه صورت گرفته، به عوامل نفوذی نسبت داده می شود. البته تردیدی نیست که همان طور که بارها اشاره شده، مرکز تجمع نفوذی ها در "بیت" رهبری با شرکت بخشی از سپاه گرد آمده اند. واکنش اکثریت بزرگ سپاهیان با آزرم در برابر چپاول و فساد گروه کوچکی از سپاه که باعث بدنامی همگی گردیده است، بصورت چند دستگی در آن نهاد است که حتا در باره وظیفه و نقش آن در ایران دچار اختلاف نظر شدید می باشند. دیگر کتمان شکاف شدید در سپاه، سخت شده است. در برابر گزندگی تمامی این واقعیت ها و برای سرپوش گذاردن بر آنان تا جایی که ممکن است، بخشی از گروه وابسته مجبور به تعریف از رهبر و همزمان گردنکشی در برابر خارجیان شده اند. باوجودی که شایع است که رهبر نظام فشار می آورد که برادر رئیس جمهور را از حلقه مشاوران وی کنار گذارد، پرده پوشی رئیس جمهور دال بر عدم "تقابل" میان او و رهبر، کسی را قانع نکرد. دیگر پرده پوشی های نظام نیز بی تاثیر هستند. نظام بیش از آن از همپاشیده که بتوان تا دو هفته در آینده یعنی زمان تشکیل مجلس خبرگان، ظاهر آن را بزک کرد. نظام بیش از آن دچار چند دستگی است که بتواند بر رقابت مدعیان قدرت سرپوش گذارده و نوعی مصالحه میان آنان ایجاد کند. این بار دست بالا در اختیار گروهی است که بنسبت گروه دیگر، از پشتیبانی ملت برخوردار باشد. اما در هر حال، مشگل بتوان تصور کرد که نظام بتواند درگیری داخلی را از صحن مجلس دور نگاه دارد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: