از : سپیده
فردا
"روزهای آبی شفاف در پیش است"
ما آواز می خواندیم
می گذشتیم
از میان جاده های سربی کمرنگ
وز میان دره های خفته در مه
در سکوت جاری شب
بوی جنگل های باران خورده
بوی زندگی می داد
و بوی خونِ
یاران عزیز ما
که در یک صبح پر اندوه جان دادند
*
آسمان ساکت ابری
خیال گریه کردن داشت
و در جنگل
صدای پای مردان مبارز
باز می پیچید
که خواب دیو تاریکی
به هم ریزد
روزهای آبی شفاف در پیش است
صدا
تا قله های سبز مخملگون کوهستان شب
می رفت
***
یادگار روزهای خوب و رنگین را
باد با خود می بَرَد تا دور
ما همراه آن ها
تا طلوع باغ های پر شکوفه
اوج می گیریم
و یاد لحظه های دیر پا را
در ضمیر خویش
پاس می داریم
ظهور صبح صادق را
میان سینۀ دریا به یاد آور
به یاد آور که شب تبعید خواهد شد
به اعماق مغاک خویش
اگر امروز
سوگوار دایم مرگ عزیزانیم
و گرچه آسمان سینه مان ابری است
باکی نیست
روزهای آبی شفاف در پیش است.
***