Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


مقاومت زن دربرابر ایدئولوژی مردسالار در نمایشنامة قصة زمستان از شکسپیر

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[29 Jun 2016]   [ ]

مقاومت زن دربرابر ایدئولوژی مردسالار در نمایشنامة قصة زمستان از شکسپیر
با توجه به نظریه های استفان گرینبلات و آلن سینفیلد
مریم بیاد 1 *، سجاد قیطاسی 2 **
1 . استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدة زبان ها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 . دانشجوی دکتری ادبیات انگلیسی، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور، ایلام، ایران


چکیده
جامعة انگلستان در آغاز دورة مدرن، مردسالار بود. گسترة قراردادهای مردسالارانه در عصر الیزابت، زنان را
موجوداتی نیازمند کنترل و تحکم از جانب مردان نشان می دهد. در اغلب نمایشنامه های شکسپیر، تقابل بین
زن و ایدئولوژی مردسالار به تصویر کشیده شده است. مخالفت بعضی از زنان با ایدئولوژی مردسالار در
نمایشنامه های شکسپیر و عاقبت این تنش ها در کار ادبی، نقطة تقابل بین استفان گرینبلات که یکی از -
نظریه پردازان اصلی نوتاریخی باوری است و آلن سینفیلد که از متفکران مادی گرایی فرهنگی است به - - -
شمار میرود. با توجه به دیدگا ههای گرینبلات، مخالفت زن در نمایشنام ههای شکسپیر درنهایت، توسط
ایدئولوژی مردسالار هضم می شود. از سوی دیگر، سینفیلد و سایر ماد یگرایان فرهنگی، به پایان این
مخالف تها در نمایشنام ههای شکسپیر خو شبین اند. به باور آنان، تناقض در درون ایدئولوژی مردسالار،
به وسیلة حضور بعضی از زنان مانند پاولینا نشان داده می شود. مقالة حاضر مطالعه ای است برای نشا ندادن
اینکه چگونه صدای زن، ایدئولوژی برتر را به چالش می کشد.
واژ ههای کلیدی: آلن سینفیلد، استفان گرینبلات، ایدئولوژی، تئوری دربرگیری، خوانش ناموافق.

مقدمه
جامعه، عرصة نیروهای فرهنگی ناهمگون، متضاد و گاه متخاصم است. نوع نگاه به این نیروها و
سرانجام کشمکش آن ها، نقطة اختلاف بین ماد یگرایی فرهنگی 1 و نوتاریخی باوری 2 است. اعتقاد
به انقیاد یا پیروزی هریک از این نیروها در بقا یا نابودی گفتمان انتقادی در آن جامعه مؤثر است.
پژوهش حاضر نقدی است بر قصة زمستان از ویلیام شکسپیر و تحلیل گفتمان مردسالار در جامعة
آن روزگار انگلستان با توجه به نظریههای گرینبلات 3 و سینفیلد 4 که همان طورکه پیش تر اشاره شد،
از نظریه پردازان اصلی نوتاریخی باوری و مادی گرایی فرهنگی به شمار می روند. نمایشنامة قصة
زمستان5 داستانی را به تصویر می کشد که اگرچه برای خوانندة امروز غیرواقع می نماید، درحقیقت
بازگوکنندة بخشی از تاریخ انگلستان است. وضعیت زن در جامعة آن روزگار اروپا )حدود سال
1641 ( موضوع اصلی این نمایشنامه است.
شاه لئونتس 6 به همسر خود بدبین می شود و دستور می دهد او را زندانی کنند. ملکه بی هیچ
مقاومتی امر او را گردن می نهد. در این میان، یکی از زنان دربار به نام پاولینا 7 دربرابر شاه که -
نمایندة تام و تمام ایدئولوژی مردسالار 8 است از ملکه دفاع می کند. او با تمام قدرت م یخواهد -
ثابت کند که ملکه به شاه وفادار بوده است. مخالفت پاولینا با ایدئولوژی مردسالار که درواقع، -
مقاومت زن دربرابر ایدئولوژی برتر است بیانگر نقطة تقابل بین نظری ههای سینفیلد و گرینبلات -
است. در این پژوهش، نظریه های این دو منتقد ادبی به کار گرفته شد تا با نگاهی ویژه به نمایشنامة
قصة زمستان، وضعیت زنان در جامعة آن روزگار انگلستان بررسی شود.
گرینبلات معتقد است که افراد، محصول ایدئولوژیک روابط قدرت اند )گرینبلات، 1980 :
256 (. در نمایشنامة مورد بحث، ایدئولوژی مردسالار به قدری طبیعی می نماید که حتی ملکه هم به
خود اجازه نمی دهد در مقابلش حرفی بزند. او بی هیچ حرفی به زندان می رود و به جای شاه به
موقعیت قرارگرفتن ستاره ها در آسمان که به زعم وی سبب این سرنوشت شوم شده اند لعنت می فرستد. بیشتر زنان جامعة انگلستان در دورة شکسپیر، به فرودستی خود اعتقاد داشتند و
ایدئولوژی مردسالار در آن ها درونی شده بود. سکوت زن درمقابل ایدئولوژی مردسالار، از
نشانه های پاکدامنی زن شناخته می شد. به بیان دیگر، زن خوب زنی مطیع بود که به هیچ روی دربرابر
مرد از خود مقاومتی نشان ندهد.
ماد یگرایان فرهنگی انگلستان، با توجه به گرایش سیاسی رادیکال خود تلاش م یکنند تفسیری
مثبت و رادیکال از آثار فوکو ارائه دهند. آنان بر این باورند که فوکو در کتاب تاریخ تمایلات
جنسی ) 1984 (، در بخش مربوط به قدرت و مقاومت معتقد است که نباید برای مقاومت دربرابر
گفتمان مسلط، نتیجهای ازپیش تعیین شده متصور بود. فوکو ) 1984 : 94 - 96 ( در کتاب مذکور
می گوید هرجا قدرت وجود داشته باشد، مقاومت هم هست. به باور سینفیلد، این به آن معنا نیست
که ایدئولوژی مسلط همیشه مقاومت ها را دربرمی گیرد. به عبارت دیگر، سینفیلد ) 1992 : 49 ( معتقد
است که در کشمکشی طولانی، ممکن است گاهی قدرت مسلط، گفتمان خود را حفظ کند و
گاهی هم این مقاومت است که ایدئولوژی حاکم را محکوم به شکست می کند؛ بنابراین، نمی توان
درمورد فرجام مقاومت، از پیش قضاوت کرد.
بحث و بررسی
تاریخچة بحث نظری
استفان گرینبلات و آلن سینفیلد، بیشترین تأثیر را از نظریه های میشل فوکو 1 و لویس آلتوسر 2
پذیرفتند که معتقدند افراد از نهادها و گفتمان های ایدئولوژیک تأثیر می پذیرند. به عقیدة آلتوسر
( 1971 : 112 – 115 (، ایدئولوژی مسلط که در بحث حاضر از آن به ایدئولوژی مردسالار یاد -
می شود با کم کگرفتن از نهادهای مادی از قبیل نهادهای سیاسی، آموزشی، رسان ههای جمعی و... -
افراد را به پذیرش و تمکین دربرابر استانداردهای خود وادار می کند. مطابق مدل آلتوسر،
ایدئولوژی مردسالار قادر است در جامعه گسترش یابد و تمامی مقاوم تها را در خود حل کند.
وی همة درها را بر تغییر می بندد. گرینبلات در آثار اولیة فوکو ) 1977 ( تفسیری جزم اندیشانه و
منفی گرایانه، مشابه تفسیر آلتوسر درمورد ایدئولوژی برتر به دست می دهد. فرایند درونی سازی استانداردهای ایدئولوژی چیره، متأثر از فشار هژمونیک گفتمان مسلط فوکو ) 1977 ( به گونه ای
دیگر بیان می شود. نوتاریخی باوران و در رأس آن ها استفان گرینبلات معتقدند که فوکو در کتاب
انضباط و مجازات: تولد زندان ) 1977 (، برای قدرت برتر هیچ مقاومتی متصور نیست و اگر هم
چنین مقاومتی قائل است، این مقاومت، محکوم به شکست، دربرگرفته شدن 1 و همچنین برگزینی
به عنوان همکار 2 از سوی قدرت مسلط است )گرینبلات، 1980 : 48 .)
نوتاریخی گری را استفان گرینبلات در اوایل دهة 1980 میلادی در آمریکا پایه ریزی کرد.
نوتاریخی باوران معتقدند نیروهای هژمونیک قدرت مسلط، تلاش مضاعفی برای محدودکردن و
دربرگرفتن هر صدای مخالفی انجام می دهند. نوتاریخی باوران، متأثر از نظریه های فوکو درمورد
قدرت و مقاومت و همچنین جزم اندیشی آلتوسر درمورد ایدئولوژی، اغلب به عاقبت مقاومت
درمقابل ایدئولوژی مسلط بدبین اند. آلتوسر در لنین و فلسفه ) 1971 : 112 - 115 ( ساختار ایدئولوژی
را ساختاری مادی ترسیم می کند و آن را درون نهادهای مادی جای می دهد. در مدل وی، فرد یا
سوژه، ایده ها و استانداردهای فرهنگ حاکم را بی هیچ مقاومتی در خود درونی می کند. فرایند یادشده،
به وسیلة دستگاه های ایدئولوژیک حکومتی 3 اعمال می شود )آلتوسر، 1998 : 701 (. به بیان دیگر، قدرت
ایدئولوژیک فرهنگ برتر، هر صدایی غیر از آنچه توسط ایدئولوژی مسلط از پیش تعریف شده را
سرکوب می کند. همین اندازه بدبینی و منفی اندیشی را می توان از آثار اولیة فوکو برداشت کرد.
گرینبلات ) 1981 : 48 ( معتقد است که فوکو ) 1977 ( برای گفتمان چیره، ساختاری قدرتمند و
نفوذناپذیر تعریف کرده است. وی در انضباط و مجازات: تولد زندان ) 1977 : 300 ( ساختار فیزیکی
نوعی زندان را شرح می دهد که در آن، سلول ها و زندانیان دربرابر یک برج سراسربین قرار می گیرند.
زندانیان قادر به دیدن آنچه پشت برج است، نیستند؛ بنابراین، خود پلیس خود می شوند و قوانین
زندان را در خود درونی می کنند. فوکو برای شرح آنچه در جوامع مدرن رخ می دهد، از استعارة
زندان استفاده می کند. به اعتقاد وی، نظام سراسربین گفتمان مسلط، همگان را وا دار می کند تا پلیس
خود باشند. در چنین فضایی، به زعم نوتاریخی باوران، ابراز هرگونه صدای مخالف، محکوم به
شکست است. آنان همچنین معتقدند که قدرت مسلط، به وسیلة ابزارهای غیررسمی، برای مثال،
احیای تخت و تاج شاهانه در نمایشنامة قصة زمستان ابقا می شود و هرگونه مقاومت دربرابر آن، محکوم به دربرگرفته شدن توسط نیروهای هژمونیک قدرت مسلط است )مکاریک، 1993 : 261 .)
گرینبلات با بیان اینکه قدرت مسلط، عناصر تحت کنترل خود را دربرمی گیرد تا خود بازتولید شود،
بر این نکته تأکید دارد که قدرت مسلط، حضوری ناگزیر و قاطع دارد؛ این درحالی است که
مادی گرایان فرهنگی، بر تعلیق یا ویران سازی ایدئولوژی مسلط که در ادبیات بازتولید شده است - -
تأکید می ورزند.
هدف سینفیلد و همچنین اغلب ماد یگرایان فرهنگی از تحلیل متون ادبی این است که نشان
دهند همیشه خطوطی در مخالفت با قدرت مسلط وجود دارد. به باور آنان، در کارهای ادبی تناقض
وجود دارد که نشان دهندة گسست یا گسست هایی در کار ادبی است. به بیان دیگر، گسست درون
متن، ایدئولوژی/ گفتمان مسلط را به چالش می کشد و از قدرت تمامتخواه آن می کاهد )ریوکین،
2004 : 750 (. مادی گرایان با اتکا به نظریه های فوکو ) 1984 : 94 - 96 ( سعی در برانداختن تفسیر
منفی گرایانة نوتاریخی باوران از دیدگاه وی دارند. فوکو می گوید هرجا قدرت وجود داشته باشد،
مقاومت هم هست. به زعم مادی گرایان، دیدگاه فوکو به این معنا نیست که قدرت مسلط همیشه
مقاومت ها را دربرمی گیرد. همان طورکه اشاره شد، سینفیلد ) 1992 : 49 ( با تکیه بر همین نظر می گوید
که در نزاعی ادامه دار ممکن است گاهی قدرت مسلط، گفتمان خود را حفظ کند و گاهی هم این
مقاومت است که ایدئولوژی حاکم را به شکست وامی دارد؛ بنابراین، نمی توان و نباید درمورد فرجام
نزاع بین قدرت و مقاومت پیش داوری کرد؛ بلکه باید به وجود لایه هایی از گفتمان انتقادی رضایت
داد. سینفیلد درپی آن است تا ماهیت قدرت را از ابهام بیرون آورد. به اعتقاد وی، گفتمان مسلط با
استفاده از ایدئولوژی های برگزیده، سعی در بازتولید خود در متون ادبی دارد، اما متون ادبی درواقع، با
به نمایش گذاشتن تناقض هایی که قدرت مسلط را می کاهند، به لحاظ سیاسی نقشی ویران کننده ایفا
می کنند. مادی گرایان فرهنگی، درنهایت به بیان تناقض هایی می پردازند که به تغییرات فرهنگی
می انجامد.
ماد یگرایان فرهنگی انگلستان تلاش می کنند تا خود را از خوانش محدود آمریکایی از فوکو
رها سازند. آ نها از لحاظ سیاسی، رادیکال به شمار می آیند و به مقاوم تها برضد ایدئولوژی مسلط
خو شبین اند. درادامه، اعتقاد به شکست یا پیروزی مقاومت دربرابر گفتمان مسلط مردسالار که -
نقطة اختلاف نظر بین نوتاریخ یباوران و ماد یگرایان فرهنگی است در نمایشنامة قصة زمستان -
بررسی می شود.

بررسی نمایشنامة قصة زمستان با توجه به نظریه های گرینبلات
نمایشنامة قصة زمستان، تابلویی تما منما از وضعیت زن در عصر الیزابت است. ملکه نمایندة همة
زنانی است که ایدئولوژی مردسالار در آن ها درونی شده است. اگرچه استانداردهای مردسالارانه
در جامعة شکسپیر موردقبول همه هستند، در نمایشنامة مورد بحث، تنها یک شخصیت وجود دارد
که درمقابل اتهام های بی اساس شاه، از ملکه دفاع می کند و آن زنی است به نام پاولینا. به نظر
گرینبلات، در نمایشنام ههای شکسپیر، کاریزما از طریق سرنگونی احیا می شود )لاج، 1999 : 509 .)
به عبارت دیگر، ایدئولوژی مردسالار باید در کارهای ادبی مانند نمایشنامه های شکسپیر، برضد خود
چالش ایجاد کند تا با دربرگرفتن 1 آن ها، خود مستحکم تر و پابرجاتر شود.
وضعیت زن در جامعة عصر الیزابت
در جامعة انگلستان عصر الیزابت، زنان اید هآل از نظر مردان، معشوق ههایی زیبا و خاموش بودند. در
این دوره، زنان اساساً از طریق رابطه شان با مردان تعریف می شدند: دوشیزه )یا دختر در انتظار
شوهر(، زن و زن بیوه. ایدئولوژی مردسالار، زنان را موجوداتی غیرقابل کنترل، درمعرض گناه و
ناتوان معرفی می کرد. پس زن باید زیر سلطه قرار می گرفت تا کنترل شود. در نمایشنام ههای
شکسپیر، دو نوع شخصیت وجود دارد: پاکدامن و وفادار )مثل اوفیلیا، دسدمونا و هلنا(، شهوانی و
غیرقابل اعتماد )مانند گرترود، امیلیا و پاولینا(. این دو نوع شخصیت کلیشهای در نمایشنامة قصة
زمستان، به طور چشمگیری قابل تشخیص اند. شخصیتهایی مانند پاولینا که دربرابر قدرت
هژمونیک گفتمان مردسالار می ایستند و اقتدار آن را به چالش می کشند، با صفاتی از این دست،
خطاب می شوند: پرحرف، غیرقابل اعتماد، بی وفا و بدکاره. از سوی دیگر، زنی مانند ملکه درمقابل
همة اتهام ها سکوت می کند، برضد شاه )مظهر ایدئولوژی مردسالار( حرفی نم یزند، دستور او را
گردن می نهد و به عنوان زنی معرفی می شود که رفتاری معقول از خود نشان م یدهد. این دو نوع
شخصیت، الگوهای اصلی زنانگی هستند. از منظر کارل یونگ 2 الگوهای اصلی، ایده ها و عقایدی
هستند که طی قرن ها در روح جمعی افراد برساخته شدند. به عبارت دیگر، این دو تصویر متضاد از
زن، در ناخودآگاه جمعی افراد جامعه وجود داشتند و برمبنای این ایده های سمبلیک درمورد زنان
قضاوت می شد. هرمیون )ملکه( ایدئولوژی مردسالار را درونی کرده است. او به تصویری که از زن
ساخته اند، ایمان دارد: پاکدامنی در این است که به حرف شوهر/ پدر درهرصورت و شرایط گردن
ستارهای نحس در کار است، « : نهاد و اطاعت کرد. او هنگام شنیدن اتهامها از جانب شاه می گوید
پردة ( » اما من شکیبایی می کنم تا ستار هها حالت بهتری پیدا کنند 2 ، صحنة 1 ، 329 .)
تصویری که شکسپیر از این زن ارائه می دهد، زن اید هآل دورة الیزابت است؛ سربه زیر و مطیع.
از سوی دیگر، پاولینا تصویر زنی است یاغی که درمقابل استانداردهای ایدئولوژی مردسالار
می ایستد. هرچند دفاع این زن از ملکه به حق است، چون در مقابل ایدئولوژی مردسالار حرف
» جادوگر « ،» هرزه « ،» من تو را آتش خواهم زد « : می زند، باید ساکت شود. شاه خطاب به او م یگوید
)پردة 2 ، صحنة 3 .)
شکسپیر دو تصویر متضاد از زن را نشان می دهد. از منظر نوتاریخ یباوران، شکسپیر با
نشا ندادن این تضادها و احیای ارزش های پدرسالارانه در انتها، سعی در بازتولید این ایدئولوژی
داشته و ایدئولوژی مردسالار در جامعة انگلستان، با هضم 1 این تضادها، قدرتمندتر از قبل در
جامعه حضور یافته است.
احیای کاریزما
گرینبلات معتقد است که آثار ادبی، ساختارهایی کلامی، وابسته به زمان و مکان هستند و همیشه با
ایدئولوژی و گفتمان، ارتباط دارند. وی همچنین معتقد است که نمایشنام ههای شکسپیر، فعالانه به
حفظ و ثبات قدرت شاه و ایدئولوژی مردسالار در جامعة انگلستان کمک کرد هاند. به عبارت دیگر،
به باور آن ها ادبیات ابزاری در خدمت گفتمان مسلط است. در نمایشنامة قصة زمستان، اگرچه زنی
هست که دربرابر گفتمان چیرة مردسالار می ایستد، درنهایت، با نشا ندادن انقیاد و دربرگرفته شدن
صدای زن توسط گفتمان چیره، ایدئولوژی حاکم در جامعه بازتولید م یشود و با نیرویی مضاعف
به حیات خود ادامه می دهد. از نگاه نوتاریخ یباوران، نمایش شکست صدای مخالف و هضم آن
در استانداردهای قدرت مسلط در ادبیات، نوعی واکسن است که قدرت تمامت خواه ایدئولوژی
برتر را در مقابله با چالشهای بزرگ تر محافظت می کند.
در نمایشنامة یادشده، دو نوع زن نمایش داده می شود. یکی درمقابل ایدئولوژی مردسالار
سکوت می کند و دیگری لب به سخن می گشاید. پاولینا درمقابل اتهام های شاه به ملکه، با تمام قدرت می ایستد و با آن ها مخالفت می کند. ایدئولوژی مردسالار، حرف زدن زن برضد خود را
برنمی تابد. شاه او را با بدترین القاب و صفات خطاب می کند:
سلیطة لکاته ای که شوهرش را زخ مزبان زده و حالا مرا هم نیش می زند... عجوزة «
پردة ( » لندهور ولخرج، سزاوار این هستی که دارت بزنند 2 ، صحنة 3 ، 331 .)
شاه خطاب به شوهر پاولینا می گوید:
همان(. ( » ای احمق... این حرامزاده را بردار و ببر «
و او را مسخره می کند؛ چراکه نم یتواند زنش را کنترل کند:
آنیگونس آن دختر ب یشرم را از من دور کن، «
همان(. ( » من تو را ملزم می کنم که او نزدیک من ]دیدن من[ نیاید
آنتیگونه، شوهر پاولینا می گوید که به زنش گفته نباید به دیدار شاه بیاید و او را منع کرده
است، ولی پاولینا بی توجه به حرف های او، درمقابل شاه از ملکة مغضوب دفاع م یکند. شاه
به هیچ وجه به حرف های پاولینا وقعی نمی نهد و تمام تلاشش این است که او را خاموش کند.
( » گردش نیروهای اجتماعی « گرینبلات در مقالة 1988 ( اظهار می کند که اثر ادبی، نمود
نیروهای اجتماعی است. به عبارت دیگر، نیروهای فرهنگی در اثر ادبی، حضوری قاطع می یابند،
ولی ایدئولوژی مردسالار، به نیروهای فرهنگی خاصی اجازه می دهد تا انتقال یابند. آن ها پس از
انتقال به نمایشنامه های شکسپیر، دوباره در تئاتر و در صحنه به جامعه بازمی گردند )لاج، 1999 :
500 (. در نمایشنامة قصة زمستان، قدرت و تحکم شاه، لزوم توجه به زن، نظم اجتماعی حاکم بر
جامعة آن دوره و... نمود می یابند. به اعتقاد گرینبلات، این ها نشانگر حوزههای مختلف گردش 1
یا انواع مختلف انتقال هستند )لاج، 1999 : 509 (. همة این نیروهای اجتماعی، تحت کنترل
ایدئولوژی مردسالار به نمایشنامة شکسپیر داخل می شوند. درمقابل، این نمایشنامة شکسپیر است
که بر جامعه تأثیر می گذارد و ایدئولوژی مردسالار را مستحکم تر می کند. به بیان دیگر، با نمایش
شکست و انزوای صدای مخالف، حقانیت گفتمان مسلط ثابت می شود و با قدرتی مضاعف به
جامعه بازمی گردد.
به اعتقاد گرینبلات ) 1999 : 509 در نمایشنامه های شکسپیر، احیای کاریزما از طریق عبارت دیگر، نمایشنام ههای شکسپیر با ». سرنگونی ]به چال شکشیدن قدرت آن[ به دست م یآید
نشا ندادن شکست رابطة برابر زن و مرد و همچنین انقیاد صدای زن دربرابر قدرت شاه، به
تماشاچی/ خواننده می قبولاند که آنچه در فرهنگ مسلط به عنوان گفتمان مردسالار وجود دارد، تنها
طریق سعادت و کمال زن است. تئاتر دورة الیزابت، با تمام محدودی تهایش قادر بود هم زمان
نیروهای اجتماعی مقدس و کفرآمیز را تولید کند. به نظر نگارندگان، آنچه باختین 1 با عنوان تئوری
کارناوال عنوان می کند، ممکن است با دیدگاه های گرینبلات در ارتباط باشد. باختین ) 1984 )
می گوید که در جشن کارناوال، افراد اجازه داشتند که برضد شاه و کلیسا حرف بزنند و آن ها را به
سخره بگیرند. کارناوال برای سوژه ها، درحقیقت نوعی تخلیة روانی بود. قدرت مسلط، از این
مراسم استفاده می کرد تا خود مستحکم تر شود. وقتی که پاولینا لب به سخن می گشاید و برضد شاه
حرف می زند، شکسپیر دارد آرزوی زنان مبنی بر شنیده شدن و احترام دیدن به عنوان انسان را بیان
می کند.
بیان این ایده برای ایدئولوژی مردسالار سم است، ولی چگونه است که شکسپیر اجازه دارد
این ها را نشان دهد. از منظر گرینبلات، ایدئولوژی مردسالار به شکسپیر مجوز داده بود تا مخالفت
زنان و عاقبت این مقاوم تها را نشان دهد. درنهایت، همة زنان، چه آن ها که به عنوان زن بد معرفی
می شوند و چه کسانی که الگوی زن خوب هستند، باید به ازدواج، قدرت پدر یا استانداردهای
مردسالار گردن نهند. قدرت شاه لئونتس در آخر نمایشنامة قصة زمستا ، ن بیشتر از گذشته
خودنمایی می کند. هدیة شاه به پاولینا، ازدواج مجدد است با مردی که شاه انتخاب م یکند.
بیا کامیلو دستان این زن را « : درحقیقت، باز هم اراده و سرنوشت زن در دست مرد قرار می گیرد
صحنة ( » بگیر؛ زنی که ارزش و صداقتش برای ما مشخص شده 3 ، پردة 5 ، 352 (. درنهایت، قدرت
شاه که نماد ایدئولوژی مردسالار است احیا و بازتولید می شود و در گردشی ادامه دار، از طریق - -
ادبیات به جامعه بازمی گردد، اما این بار با قدرتی مضاعف؛ چراکه تنها صدای زنانه، با اطاعت پاولینا
از شاه در انتخاب همسر، درون استانداردهای مردسالارانه محو شده است. درادامه، نمایشنامه را با
استفاده از نظریة ماد یگرایی فرهنگی بررسی م یکنیم که در آن، نمایش پیروزی یا شکست صدای
مخالف چندان مهم نیست و نفس نشا ندادن گسست و تناقض است که اعتبار دارد.

آلن سینفیلد: خوانش ناموافق و تئوری گسست
در اغلب نمایشنام ههای شکسپیر، فرهنگ مردسالار جامعة انگلستان نشان داده شده است. در
نمایشنامة اتللو، دسدمونا برمبنای استانداردهای ایدئولوژی مردسالار باید در انتخاب همسر از پدر
اطاعت کند، اما در آغاز دورة مدرن، یعنی زمان نگارش نمایشنامه، ازدواج به تدریج به امری
شخصی تبدیل می شد و دختران می توانستند خود تصمیم بگیرند )سینفیلد، 1992 (. تضاد ایجادشده
در درون ایدئولوژی مردسالار، به دسدمونا اجازه می داد تا با پدرش مخالفت کند. از نگاه سینفیلد،
گسست درون ایدئولوژی مردسالار، در آغاز دورة مدرن پدید آمد؛ هرچند این ایدئولوژی سعی در
مخفی کردن آن داشت. همراه با به وجودآمدن بورژوازی و شخصی شدن امور، حوزة تأثیرگذاری
مرد و اقتدارش در خانواده و جامعه تضعیف شده بود. اکنون دیگر نمی توانست در بیرون از خانه
کار کند، منبعی اقتصادی خارج از حوزة اقتدار مرد داشته باشد، مالک شود و خود تصمیم بگیرد.
در نمایشنامة قصة زمستان، پاولینا در دفاع از ملکة مغضوب، خطاب به شاه و درباریان می گوید:
من آمده ام تا به او آرامش دهم، «
با حرف هایی چون دارویی حقیقی، شفابخش و ناب، مثل همیشه،
پردة ( » و او را از آن افکار پوچ که از خوابش بازداشته برهانم 2 ، صحنة 3 ، 336 .)
وقتی پاولینا خبر می آورد که ملکه در زندان مرده است، جمل ههای او خطاب به شاه امری
هستند و مشروعیت او را به چالش م یکشند:
ای ظالم هیچ توبه مکن از آنچه کردهای، «
که آن ها بسی گران سنگ تر از آن اند که اندوه تو بتواند به زندگی بازشان گرداند
پردة ( » و تو جز به یأس به جایی راه نخواهی برد 3 ، صحنة 2 .)
هم زمان با خدشه دارشدن مشروعیت شاه، بحران آغاز و تناقض درون ایدئولوژی مردسالار
آشکار می شود. هما نطورکه پیش از این گفته شد، سینفیلد این تناقض را گسست نامیده است.
به عبارت دیگر، اگر شاه قدرت مطلق و دانای مطلق است، چگونه است که یک زن اشتباهاتش را
به وی گوشزد می کند؛ زنی که استانداردهای ایدئولوژی مردسالار، وی را موجودی ناقص به شمار
می آورد. نقطة آغاز گسست، وقتی است که تماشاچی/ خواننده با سؤالاتی از این دست مواجه
می شود و در ذهن وی آشوب و در درون گفتمان غالب گسست پدید می آید. هنگام یکه شاه به پاولینا می گوید باید زنش را کنترل کند و نگذارد حرف بزند، پاولینا در جواب م یگوید که
پردة ( » او مرا تحت فرمان خویش نخواهد آورد « 2 ، صحنة 3 ، 331 (. در جایی دیگر، جواب پاولینا
پردة ( » تو دیوانهای « به شاه جالب است 3 ، صحنة 2 ، 333 (. تناقض درون ایدئولوژی مردسالار
سبب شد که زنی مانند پاولینا برضد روایت غالب، ایدئولوژی مردسالار، بحران ایجاد کند که
درحقیقت ممکن است فرصتی برای عدم توافق 1 پدید آورد )ریوکین، 2004 : 754 .)
در نمایشنام ههای شکسپیر، صداهای مختلفی وجود دارد که صدای زن یکی از آن هاست.
مخالفت پاولینا با نظر شاه، مبنی بر زندانی کردن زن خود، یکی از صداهای درون نمایشنامة قصة
زمستان است. باختین ) 1984 ( در تئوری منطق مکالمه 2 عنوان می کند که در رمان چندصدایی،
صداهای مختلفی با هم در تعامل اند؛ درحالی که هیچ یک توان دربرگیری بقیة آن ها را ندارد. آن ها با
هم کنش دارند و شنیده می شوند. وقتی شکسپیر می خواهد نشان دهد که روایت مردسالار صدای
غالب است، باید مخالفت زنی مانند پاولینا درمقابل شاه لئونتس را نشان دهد و درنهایت، هضم آن
درون ایدئولوژی مردسالار را بهتصویر بکشد، اما سینفیلد معتقد است بعد از نگارش این
نمایشنامه، دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که مخالفت زنی مانند پاولینا و صدایش در مخالفت با
گفتمان مردسالار، در آن موقعیت ازپیش تعیین شده باقی بماند )ریوکین، 2004 : 757 .)
سینفیلد به منظور از کارانداختن نظریة به کارگیری مقاوم تها توسط ایدئولوژی غالب که از -
سوی گرینبلات بیان می شود از اصطلاح ناموافق یا عدم توافق استفاده کرده است. وی در کتاب -
من از اصطلاح ناموافق « : گسس تها: ماد یگرایی فرهنگی و سیاست های خوانش ناموافق می نویسد
استفاده می کنم تا بدون پیش داوری درمورد نتیجه، آن بخشی از قدرت مسلط را نشان دهم که
]توسط نیروهای مخالف[ پذیرفته نشده است. درنتیجه، زمینه ای فراهم می شود برای کشمکشی
ادامه دار که در آن، گاهی قدرت مسلط از کار م یافتد؛ درحالی که در سایر موقعیت ها، فرودست
سینفیلد، ( » حتی توان حفظ وضعیت موجودش را نیز ندارد 1992 : 49 (. مادی گرایان فرهنگی بر
خود عمل تأکید دارند تا سرانجامِ آن. درست است که اغلب نمایشنامه های شکسپیر به استیلای
مرد بر زن ختم می شوند و همچنین درست است که نمایشنامه های شکسپیر درجهت تثبیت این
ایدئولوژی نوشته شده اند، اما به نظر سینفیلد، متن هیچ گاه به بن بست نمی رسد. در این متون، سطرهایی هستند که تضاد و تعارض درون ایدئولوژی مردسالار را نشان می دهند. مهم نیست که
صدای زن در نمایشنام ههای شکسپیر توسط ایدئولوژی مردسالار هضم می شود. از دیدگاه سینفیلد،
مهم آن است که صدای زنان در نمایشنام ههای شکسپیر شنیده می شود؛ اگرچه درنهایت، با رضایت
کامل ساکت می شود و به عنوان زن به گفتمان مردسالار گردن می نهد.
نتیجه
در نمایشنامة قصة زمستان، تنها شخصیتی که درمقابل قدرت و ارادة سیستم مردسالار ایستادگی
می کند، پاولینا است. از دیدگاه سینفیلد، نباید مقاومت و مخالفت وی را از پیش قضاوت کرد و
برای آن عاقبتی مغلوب متصور بود. هما نطورکه اشاره شد، به باور سینفیلد در کشمکشی ادامه دار
بین صدای زن و ایدئولوژی مردسالار نمی توان عاقبت و نتیجة کار مقاوم تها را تنها و تنها
دربرگرفته شدن توسط استانداردهای گفتمان غالب دانست. به باور سینفیلد، در کارهای ادبی،
گسست 1 ، ماهیت و نمود اصلی مقاومت است. وی معتقد به خوانشی ناموافق 2 از آثار ادبی است.
به بیان دیگر، در کارهای ادبی خطوطی وجود دارند که ایدئولوژی مسلط را نفی می کنند. سینفیلد
وجود این خطوط را در کار ادبی به منزلة گسست در ایدئولوژی مسلط می داند.
شاه با مرگ همسرش با واقعیت مواجه می شود و خطاب به پاولینا به مح قبودن زن اشاره
می کند. در قسمتی دیگر از نمایشنامه اشاره می کند که آنچه پاولینا گفته بود به حق بود؛ حتی در
جایی دیگر می گوید که با وجود پاولینای درستکار، طیب خاطری بس افزون یافتهام.
پاولینا هماهنگی و نظم را به قصر شاه برمی گرداند. حال ذهن خواننده با این سؤال درگیر
می شود که در ابتدا به آن اشاره شد: چرا ایدئولوژی مردسالار به شکسپیر اجازه م یدهد تا
نمایشنام ههایی از این دست به صحنه بیایند؟ هما نطورکه گفته شد، گرینبلات بر این باور است که
گفتمان مسلط )ایدئولوژی مردسالار( بهطور عمد به چنین کارهایی اجازة نمایش می دهد تا خود،
آن ها را دربرگیرد و درمقابل، قو یتر شود. به عبارت دیگر با نمایش این گسست ها در متن و اجازه
به آن ها برای عرض اندام، این قدرت برتر است که درنهایت، توان دربرگرفتن همة آن ها را دارد.
در پایان، لئونتس خطاب به پاولینا می گوید که کامیلو باید دست پاولینا را بگیرد که درستکار یاش
بس مشهور و موجه است.
کامیلو که در ابتدای نمایشنامه مورد غضب شاه واقع می شود اکنون یکی از موجهان دربار و - -
مورد قبول شاه است؛ پس به امر او، پاولینا باید با کامیلو ازدواج کند. درواقع، این ازدواج مجدد، هدیة
شاه به پاولیناست. از سوی دیگر، پاسخ ماد یگرایان فرهنگی به این سؤال، شنیدنی است. هما نطورکه
اشاره شد، آن ها بر این باورند که گسست در متن، نشان دهندة تناقض در گفتمان مسلط است که
درنهایت، به حذف، تعلیق یا تقلیل گفتمان غالب منجر می شود. آن ها معتقدند در نزاعی ادامه دار بین
صدای زن و ایدئولوژی مردسالار نمی توان عاقبت این تقابل را پیش بینی کرد. گفتمان مردسالار، هنوز
هم در جامعة اروپا وجود دارد، اما توان و قدرتش در سرکوب زنان در قرن 21 بسیار با دورة الیزابت
متفاوت است و این به دلیل ظهور و حضور صدای زن درجهت تخفیف و تعلیق هرچه بیشتر گفتمان
غالب بوده است. با پذیرفتن تئوری گرینبلات مبنی بر اینکه گفتمان غالب مدام بازتولید می شود و در
جامعه حضوری بی تخفیف دارد، این پرسش مطرح می شود که چرا اکنون در جوامع مدرن، به طور
قابل ملاحظه ای از قدرت گفتمان مردسالار کاسته شده و زنان به عنوان نیمة دیگر جغرافیای انسانی
شناخته شده اند. از این دیدگاه، نظریة مادی گرایی فرهنگی موجه می نماید؛ زیرا امروزه زنان
بیش ازپیش به ارزش و اعتبار خود به عنوان انسان پی بردهاند؛ بنابراین، نمی توان بر این اعتقاد ماند که
مقاومت دربرابر گفتمان مردسالار به کلی بی ثمر بوده است.


منابع
Althusser, Louis, (1971), Lenin And Philosophy And Other Essays, Trans. Ben Breswester, Verso, London.
---. (1998), ‘Ideological State Apparatus’, In Julie Revkin And Michael Ryan (Eds.), Literary Theory: An Anthology, Oxford: Blackwell Publishers, Oxford
Bakhtin, Mikhail,(1984) Rabelais And His World, Trans. Hélène Iswolsky. 1965 (Russian), 1968 (English, Massachusetts Institute Of Technology). Bloomington: Midland-Indiana University PressProblems Of Dostoevsky’s Poetics. Ed. And Trans. Caryl Emerson.Theory And History Of Literature 8.1963 (Russian). Minneapolis: University Of Minnesota Press,
Dollimore, Jonathan And Alan Sinefield (Eds.), (1985), Political Shakespeare: New Essays In Cultural Materialism, Manchester University Press, Manchester.
Foucault, Michel, (1975),The Birth Of The Clinic: An Archaeology Of MedicalPerception, Vintage Books, New York.
---. (1977),Discipline And Punish: The Birth Of The Prison, Penguin Press, London.
---. (1980), Power/Knowledge: Selected Interviews And Other Writings, Collin Gordon (Ed.), Harvester, London.
---. (1982), ‘The Subject And Power’, In H. Dreyfus And P. Rabino (Eds.), Michel Foucault: Beyond Structuralism And Hermeneutics, Brighton: Harvester.
---. (1984), The History Of Sexuality: Volume 1, Trans. Robert Hurley, Vintage Books, New York.
Greenblatt, Stephan, (1980), Renaissance Self-Fashioning: From More ToShakespeare, University Of Chicago Press, Chicago.
Greenblatt, Stephan, (1988), Shakespearian Negotiations: The Circulation Of SocialEnergy In Renaissance England, Oxford, England.
Julie Revkin And Michel Ryan (Eds),(2004) Literary Theory: An Anthology, Malden, Oxford: Blackwell Publishers, Oxford
Lodge, David, (1999), Modern Criticism And Theory;A Reader, Longman
Makaryk, Irena Rima, (1993), Encyclopedia Of Contemporary Literary Theory, General Editor And Compiler, University Of Toronto Press.
Montrose, Louis, (1989), ‘Professing The Renaissance: The Poetics And Politics Of Culture’, In N. Aram Vesser (Ed.), The New Historicism, New York
Selden, R., And Widdowson, P., (1993), A Readers Guide To Contemporaryiteraryheory, Bidles Ltd., London.
Sinfeld, Alan, (1992), Faultlines: Cultural Materialism And The Politics Of Dissidence Reading, Oxford, London.
Williams, Raymond, (1977), Marxism And Literature, Oxford University Press, Oxford.
---. (1981), Culture, Glasgow: Fontana.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: 70


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۸ مارس ۲۰۲۴

ستون آزاد

+ جهانِ پس از جنگ غزه  رضا علوی

+ آیا اسراییل بر نفت و گازغزه چیره خواهد شد ؟ رضا علوی

+ توتالیتریسم چیست؟ حسین مولا

+ گفتگو بارد هوش مصنوعی با حسین مولا حسین مولا

+ تفاوت مبارزه جوانان در زمان حکومت شاه ایران برای آزادی و دمکراسی با مبارزه جوانان کنونی برای آزادی و دمکراسی علیه جمهوری اسلامی چیست؟ گفتگو حسین مولا با بارد بزرگترین هوش مصنوعی گوگل

+ دو حادثه مهم  رضا علوی

+ جوانانیکه در جنبش زن زندگی آزادی شرکت کردن در چه سنینی بودند؟ Bard هوش مصنوعی

+ خود آموز دیکتاتورها رندال وود کارمینه دولوکا

+ موانع توسعه دموکراسی در خاورمیانه  دکتر امیر ساجدي

+ راز یک کشتار  رضا علوی

+ آیا غول خفته بیدار می شود ؟  رضا علوی

+ ریزش مداحان در این عاشورا رضا علوی

+ رهبر نقاب دار!  رضا علوی

+ بخش سوم : "لاریجانی ها " ؛ مردانی برای تمام فصول رضا علوی

+ حقوق زنان - کانون درگیری. فرهاد یزدی

+ آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟ رضا علوی

+ جهان و ایران در آغاز سال نو خورشیدی. فرهاد یزدی

+ نبرد برای نامزدی  رضا علوی

+ . 

+ ایران لیبرال فرهاد یزدی

+ روز جهانی زنان گرامی باد  گیتی پورفاضل

+ سالروز حمله روسیه به اوکراین فرهاد یزدی

+ کالبد شکافی" پرویز ثابتی" رضا علوی

+ سقوط محسن رنانی

+ فشار برملت ایران از دو سو. فرهاد یزدی

+ نشست واشنگتن – تلاش در راه ذلیل کردن جنبش ملی ایران فرهاد یزدی

+ الگوی روسی چپاول اموال ملی فرهاد یزدی

+ امنیت ملی – بخش دوم فرهاد یزدی

+ امنیت ملی در دهه سوم سده بیست و یکم فرهاد یزدی

+ آیا روسیه، جمهوری اسلامی را به عنوان متحد استراتژیک خود محسوب می کند؟ رضا علوی

+ منافع ملی و استقلال فرهاد یزدی

+ نقش "طنز" و شعار های "کاف دار" در جنبش انقلابی ایران رضا علوی

+ قشر میانه ایران مهرداد: یکی از همکاران سایت آینده نگر

+ دیگر چین به ایران اهمیت نمی‌دهد ! رضا علوی

+ نقش توازن قوا در جهان در خیزش ملی فرهاد یزدی

+ نیروهای مسلح در دو مقطع تاریخی فرهاد یزدی

+ تراژدی جمهوری اسلامی با مهسا امینی آغاز و با محسن شکاری پایان می‌یابد!  دکتر شیرزاد کلهری

+ دستاوردهای جنبش انقلابی ایران یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ از خیزش اجتماعی تا انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان شیرزاد کلهری

+ انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ انقلاب مدرن ایران شیرزاد کلهری

+ ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران فرهاد یزدی

+ بیانیه شماره ۱ لیدرهای میدانی  لیدرهای میدانی

+ خیزش اجتماعی نسل جوان ایران فرهاد یزدی

+ اولویت پاسداری از یک پارچگی سرزمینی ایران فرهاد یزدی

+ با کمال تاسف و تاثر از در گذشت دوست نازنین مان محمد امینی .

+ اعتراضات مردم و راهکار های روی میز حکومت یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ تعلل نیروهای مسلح فرهاد یزدی

+ آینده در کوتاه مدت فرهاد یزدی

+ سپاه پاسداران و نجات ایران فرهاد یزدی

+ رسالت انسان در برابر آزادی سعیده امین‌زاده

+ ایران – روسیه - اوکراین فرهاد یزدی

+ نیاز به زمان فرهاد یزدی

+ مبارزه مدنی و چرائی آن کیومرث صابغی

+ دو بازنده – یک برنده. فرهاد یزدی

+ نظام سیاسی در ایران آینده فرهاد یزدی

+ آیا بایدن در انتخابات ۲۰۲۴ کاندید خواهد شد ؟ رضا علوی

+ اسطوره سیاسی از دموکراسی آمریکا تا اقتدار گرائی چین پرفسورجیم دیتو

+ اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی -

+ فرمان فرمایی روسیه بر نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ دگرگونی قدرت در کانون نظام فرهاد یزدی

+ برجام در تاریکی رضا علوی

+ برای مام زمین در روز زمین فرهاد یگانه‌

+ تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است فرهاد یگانه‌

+ چرا رابطه کشورهای غربی و روسیه پس از پایان جنگ سرد، به چنین کابوسی برای اردوگاه کشورهای غربی ختم شد؟ فرهاد یگانه‌

+ تاثیر جنگ اوکراین فرهاد یزدی

+ نوروزتان مبارک .

+ چیرگی «جبهه موافقت» بر «جبهه مقاومت» رضا علوی

+ نخبه گان یا پخمه گان در حکومت اسلامی  رضا علوی

+ رویا یا کابوس ؟ رضا علوی

+ خودکامگی  تیموتی اسنایدر

+ نگاهی بر موقعیت ایران در منطقه فرهاد یزدی

+ در باره انتخابات ۱۴۰۰ مجید / ایران

+ حسن هم از میان ما رفت گروهی از یاران دیروز، امروز و فردای حسن

+ در باره ظریف ... و میدان  مجید / ایران

+ نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر فرهاد یزدی

+ چرا سازمانهای اطلاعا تی معتقدند که آینده جهان تیره و تار است ترجمه: کیومرث صابغی

+ تضمین حداقل درآمد یکسان برای تمام شهروندان. فرهاد طالع

+ قرار داد ۲۵ ساله ؛ ماندگاری حکومت یا ترکمانچای ؟ رضا علوی

+ سخنی با آقای مهاجرانی. محمد امینی

+ مذاکره غرب با نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ هنر فاشیست نبودن ترجمه ناصر فکوهی

+ با ناسيوناليسم راه به جايي نمي‌بريم عظيم محمودآبادي

+ در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب فرهادی یزدی

+ روز سياه  رضا علوي

+ مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح "کادرسازی " رضا علوی

+ حمله به ایران و یا حزب الله؟ فرهاد یزدی

+ تهدید از سوی قفقاز فرهاد یزدی

+ بهار آن سال و «بهار هر سال...» محسن یلفانی

+ بحران امنیتی و حکومت نظامیان فرهاد یزدی

+ جستجوی کار در ایران امروز 

+ سیاست دولت نوین آمریکا در منطقه فرهاد یزدی

+ اوباما برجام را آورد و ترامپ آنرا پاره کرد- چرا؟ مجید / ایران

+ ارزش های اندیشه های دکتر فاطمی  رضا علوی

+ مرگ نهائی رژیم  فرهاد یزدی

+ آتش افروزی در قفقاذ فرهاد یزدی

+ اندیشه چپ ، خادم غرب مهندس صلاح الدین همایون

+ تنگ تر شدن حلقه فشار فرهاد یزدی

+ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اثر آن بر نظام اسلامی فرهاد یزدی



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995