ادامه دسیسه برای انحلال ارتش
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[09 Aug 2016]
[ فرهاد یزدی]
- هشتم اوت 2016
یک بار دیگر هیاهو و اقدامات تجزیه طلبانه اوج گرفته است. این سروصداها با پول عربستان + متحدین و با همراهی برخی از قدرت های جهانی و به ویژه منطقه، هرروزه رسا تر می گردد. در تمامی کشورهای دست اندرکار، احساسات ملی به اندازه ایران ریشه دار نیست. در واقع بسیاری از آنان با تکیه بر مسایل قومی و مذهبی، به طور طبیعی گرایش به جدائی و تجزیه دارند. بدون تردید عامل ملت و همبستگی ملی که در هزاره ها ایجاد شده و استوار گردیده، سدیست در برابر هر گونه دسیسه برای تجزیه ایران. به جرات می توان ادعا کرد که ایران در محدوده کنونی، بدون حمله و دخالت خارجی، امکان تجزیه را ندارد زیرا عامل یگانگی بیش از این ها در ایران قوام گرفته است. با در نظر گرفتن عامل ملت در ایران که مانند هر ملتی گرایش به وحدت دارد، چگونه است که که سرزمین های دیگر و بشدت متزلزل، چنین شهامتی را در خود پیدا کرده اند که بدنبال چنین هدفی برای ایران می گردند؟
پاسخ چنین پرسشی با نگاهی به کارنامه سی و هفت سال نظام اسلامی، روشن می گردد. شاید هیچ ستون پنجمی در جهان کنونی، مانند نظام اسلامی در خدمت به هدف های شوم نیروهای ضد ایرانی، چنین صادقانه، دانسته و یا ندانسته (البته تکیه بیش تر بر دانسته می باشد)، تلاش نکرده است. افزون بر گام های عملی در راه تضعیف و فلج کردن توان پدافندی ایران هرچه در چنته داشتند رونمائی کردند، ایران را به جنگ ویران کننده با عراق وارد کرده، پای نیروهای رنگارنگ جهانی را به اطراف ایران باز کردند، سبب سیاسی ایجاد پایگاه های زمینی غرب در خلیج فارس را فراهم آوردند، با آمریکا سی و هفت سال بدون اینکه جز زیان بر منافع ملی و امنیت ایران، دست آورد دیگری داشته باشد، بمخالفت پرداختند. ضربه بزرگ تر را به صورت تبعیض و سرکوب بر تیره های ایرانی و مذهبی بر همبستگی ملی وارد آوردند. ایران در طبیعت خود تبعیض مذهبی و قومی نداشته است. رواداری مذهبی و قومی در ایران هنگامی برپا گردید که جهان هنوز هزاران سال از آن بدور بود. فرهنگ ایرانی فرهنگ روشنایی و همزیستی برای همه بود و نه انحصاری. می توان گفت که تمامی تیره های ایرانی در دورانی براین کشور حکومت کرده اند و مشگلی پیش نیامده است. نظام اسلامی با فرهنگ سیاه، تبعیض و کشتار که به ارمغان آورد، در قطب مخالف است و با تمام وجود تلاش کرد که فرهنگ ایران را نابود کرده و پایه های جنگ خانگی را برپا کند. هنوز هم در واپسین روزهای حیات ضد انسانی خود در این راه با رواج خیانت، فساد، دروغ، کشتار، در ژرف کردن چند دستگی می کوشد.
اعدام های اخیر گامی در این راه می باشد. حتا اگر ثابت شده باشد که افراد اعدامی همه در خدمت داعش بوده و مسلحانه به قیام بر علیه کشور دست داشته اند، به دو دلیل نمی توان آن را توجیه کرد. نخست آنکه این نظام ضد ایرانی مشروعیت موردنیاز برای تنبیه خائنان به کشور را ندارند. در غیر این صورت بسیاری از سرآمدان نظام تاکنون بایستی به اتهام خیانت اعدام شده بودند. دوم اینکه نمی توان به سخنان و ادعاهای این نظام اطمینان داشت. هیچ روشن نیست که چرا و تحت چه شرایط و با چه تشریفاتی این افراد به مجازات رسیده اند. هنگامی که رئیس حقوق بشر قوه قضائیه از حکم "ملکوتی سنگ سار" یاد می کند، چه انتظاری از برداشت ملت می توان داشت. نمی توان نظام اسلامی را در اثری که چنین اقدامی بر تیره ها و مذاهب ایران می گذارد، متهم به نفهمی کرد. آنان آگاه و دانسته و بدون اعتنا و باکی از عواقب چنین اقداماتی که بر یکپارچگی سرزمینی ایران اثر منفی می گذارد، به راه خود ادامه می دهند.
حتا می توان گمان برد که با چنین اقدامی تلاش در راه ایجاد آشوب در مرزهای غربی، شرقی و جنوبی که تبلیغات و پول ضد ایرانی بشدت رایج است، برای درگیری ارتش صورت گرفته است. چنین احتمالی بیش تر می شود که اگر به تحولات روزهای اخیر در جبهه ی حلب که سپاه پاسداران کانون توجه خود را برای رهایی آن شهر متمرکز کرده بود، و اکنون نزدیک به فتح کامل آن وسیله ی نیروهای ضد اسد می باشد، را نیز به حساب آوریم. در جبهه ی سوریه سیاست نظام برخلاف توهمات آنان پیش می رود. حال چگونه می خواهند هدر رفتن جان بسیاری از ایرانیان، افغان ها، حزب اللهی های لبنانی و پاکستانی های اعزامی وسیله نظام را توجیه کنند، روشن نیست. باید بخاطر داشت که بیش از بیست میلیارد دلار، همراه با تجهیزات، جنگ افزار و نفت مجانی برای حفظ اسد در آن سرزمین از کیسه ملت ایران بدور ریخته شده است. روشن است که نظام اسلامی بدون وجود ارتش در صحنه بسیار ساده تر و آسان تر می توانست به چپاول ملت و برنامه های ایران ویران کننده خود بپردازد. توان بالقوه ارتش برای بازداشتن نظام از تبهکاری ها و خیانت های بزرگ تر کافی بوده و می باشد. نظام در پی ضربه زدن به تنها نهاد مشروع کشور می باشد. یگانه نهاد مشروع ایران، بخودی خود از پشتیبانی و در هنگام نیاز از یاری ملت برخوردار است که به آن نیروی چند برابری خواهد داد. همزمان اگر درگیری میان ارتش و سپاه ایجاد گردد که احتمال آغاز آن با تعرض سپاه به ملت زیاد است، بسیاری از فرماندهان وطن پرست و بخش بزرگی از بدنه سپاه به ارتش خواهند پیوست. از این رو از نظر نظام، ارتش را باید درگیر و تا اندازه ممکن از قرب آن کاست. با ایجاد اغتشاش در مرزها، نه تنها پای ارتش را که پاسداری از مرزهای کشور وظیفه آن می باشد، را بمناقشه خود ایجاد کرده باز می کنند بلکه همزمان تلاش می کنند که آبروی آن را مانند سپاه نزد ملت لکه دار کنند. ارتش از شرکت در جنگ داخلی سوریه سرباز زد زیرا ربطی به نگهبانی از مرزهای کشور نداشت. اما به سادگی نخواهد توانست خود را از اغتشاش و شورش در مرزها و به ویژه آنهم در مرز حساس ایران، ترکیه و عراق با تمام برخورد منافعی که میان بازیگران متعدد وجود دارد، خود را کنار بکشد. زمزمه های ادغام ارتش در سپاه، به بهانه ی افزایش کار آیی عملیاتی و سپردن بدنه فرماندهی آن به سپاه، دامی در راه از میان برداشتن ارتش خواهد بود.
تمامی حرکات ضد ایران رژیم و به آتش کشیدن منطقه (بار مسئولیت بخش بزرگی از آن افزون بر غرب بر دوش نظام اسلامی می باشد) ریشه در نفس مهاجم رژیم مذهبی به طور کلی، و رژیم اسلامی به ویژه، به صورت رویای رژیم (مناسب تر است از آن بعنوان کابوس ایران یاد شود) برای صدور انقلاب شکل گرفت. درگیری بیهوده با اعراب خلیج فارس و قدرت های جهانی، بدون در نظر گرفتن منافع و امنیت ملی، منطقه را در جنگ های داخلی تجزیه طلبانه گرفتار نمود و شرایط ایران را آماده تر از هر روز برای اقدامات و تاثیر گذاری خارجی، نمود. در حالی که رژیم های عربستان + متحدین، خود را نگهبان امنیت ملی و سدی در برابر تلاش های تجزیه طلبی تلقی نموده اند که گویی بدون آنان، منطقه از آنچه وجود دارد، بیش تر از هم خواهد پاشید، رژیم اسلامی بعنوان عامل اصلی و آشکار تلاش در راه مهیا کردن شرایط تجزیه برآورد می گردد. یکی از موثرترین ابزار چنین تلاشی، ایجاد شرایط موجود اقتصادیست. درست همانند همزاد خود، ونزوئلا در آمریکای جنوبی با درآمد سرشار نفت که صرف ژرف کردن هرچه بیش تر شکاف طبقاتی، از بین بردن تولید داخلی، چپاول دارایی های ملی، زور گویی و جنایت گردید، کشور را به سوی جنگ داخلی می کشانند. تلاش می کنند ملت را هرچه بیش تر، با افزودن فشار اقتصادی غیر قابل تحمل، بر فشار های سیاسی و اجتماعی ایجاد شده از روز نخست، به نقطه انفجار نزدیک کنند. تمامی این مراحل در سکوت کامل انجام می گیرد. از باجگیری 400 میلیون دلاری نظام اسلامی برای آزادی زندانی های دو ملیتی آمریکایی و تشریفات شبهه برانگیز و بطور کلی سری،ارسال پول، سخن می رود. در واقع این بخشی از پول ایران است که وسیله آمریکا در 37 سال گذشته توقیف شده بود. اما ابهام در مورد زمان و نحوه پرداخت می باشد. اگر در واقع 400 میلیون بابت آزادی زندانی ها منظور شده، پرسش این است که چه مقدار این زندانی ها برای آمریکا ارزش داشته. سه زندانی که نام آن ها دانسته شده است، دارای موقعیتی نیستند که چنین مبلغی را بتوانند جلب کنند. اکنون پرسش این است که نفر چهارم که هیچگاه اعلان نشد کیست، چه گونه چنین ارزشمند شده است؟ به طور حتم او بایستی در موقعیت بسیار بالای امنیتی (آمریکایی و یا اسرائیلی) قرار داشته باشد تا چنین مبلغی را توجیه کند. از همه پرسش برانگیزتر مساله اعدام فردی که در مراحل نخستین، قهرمان ملی و سپس به عنوان جاسوس آمریکا، به ده سال حبس محکوم و ناگهان اعدام شد، می باشد. بنا به گفته خبرگزاری ها هم اکنون کشورهای مختلف جهان از آمریکا و غرب گرفته تاروسیه، اسرائیل، ترکیه و عربستان، تعدادی از ایرانیان داخل رژیم برای سازمان های جاسوسی خبر چینی می کنند. نمی توان تردید داشت که سازمان های اطلاعاتی و بزرگان رژیم که دستان آلوده آنان به جنایت، خیانت و فساد با هم متحد هستند، نمی دانند که بالاترین تجمع خبرچین برای خارجیان در بیت رهبر و سپاه گردهم آمده اند.
چنین شرایط اسفناک و قابل انفجار است که گردنکشان داخلی و خارجی را برای تجزیه ایران دلیر می کند. مانند سی و هفت سال گذشته، نظام اسلامی هم اکنون نیز بزرگ ترین عامل تهدید بر یکپارچگی ملی است. مانند سی و هفت سال گذشته، این ملت و نیروهای مسلح بودند و هستنتد که یکپارچگی سرزمینی را پاسداری کرده اند. مانند سی و هفت سال گذشته، اکنون بی تردید این ارتش است که در اتحاد با ملت از تحقق برنامه های شوم نظام به مقدار زیاد جلوگیری کرده است. باید از اضمحلال ارتش با هر هزینه ای که شده پیش گیری کرد.
--------------------------------------
۱ - رقصاندن مردگانی بنام مجاهدین با شرکت تماشاچیان اروپای شرقی و سخنرانانی که هریک بیش و کم یکسدوپنجاه هزار دلار نه از کیسه دسترنج "مجاهدین غیور" بلکه از "عمو زاده های" سعودی و کویتی تامین شده، یکی از این نمونه هاست.
۲ - ناگهان نظام آماده مذاکره در باره حقوق بشر با اروپا شده است. در نظامی که مردم حقی ندارند و تمامی حقوق متعلق به خدا و فرستاده زمان حال او در زمین، یعنی رهبر می باشد، چه شده که بیاد حقوق بشر افتاده اند؟ به احتمال زیاد، این مطلب هم بخشی از تعهدات نظام اسلامی در مذاکرات هسته ای می باشد که تا کنون، مانند بسیاری مورد دیگر و از آن میان تکنولوژی موشکی و آزاد نکردن بازرگانی با دلار، از افشای آن خود داری می کردند.
۳ - تاکنون حقوق بسیاری از نهادها مانند قوه قضائیه، دستگاه رهبری، امامان جمعه و سپاه و ... به بهانه امنیتی افشا نگردیده است. می توان تصور کرد که ارتش بازهم یگانه نهادیست که آمادگی چنین افشاگری را خواهد داشت. سپاه و به ویژه لاش خورهای آخوند آن بهیچوجه آمادگی انتشار حقوق و مزایا را نخواهند داشت. حالت بندگی که فرمانده سپاه و فرمانده نیروی قدس در برابر تولیت امام رضا که هیچگونه مقام رسمی در نظام، حکومت و کشور ندارد و انتشار آن تصویر در مطبوعات، نشان از همراهی آنان با نظام با هر هزینه ای را دارد.
۴ - بنا به گزارش خبرگزاری ها سیا مبلغ 5 میلیون دلار به وی پرداخت کرده است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: