آیندهنگری در برنامهریزی شهری میانه
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 Aug 2017]
[ دکتر علی تقیپور]
آنچه امروزه در اداره شهر میانه به وضوح می توان دید عدم فرایند مدیریتی در آن بوده که سلیقه و خرد فردی به خرد جمعی و عدم ارتباط میان مدیران شهر میانه در طی سالیان گذشته بوده به طوری که هر مدیری برای آینده خود « برنامه ای مستقل با هدفی خاص » تدوین و مدیر بعدی بدون اینکه برنامه قبلی را مطالعه کند.برنامه ای جدید را تدوین می کرد و این یعنی هر بار از صفر شروع کردن و این انقطاع زمانی در حیات شهری و چشم انداز توسعه میانه موجب می گردد.
آینده نگری یعنی فکر کردن درباره اتفاقات آینده قبل از وقوع آن تا بتوان بیشترین بهره وری با کمترین هزینه ها انجام داد و با هدایت و راهبری شاخصه ها و مولفه های موضوعی بتوان میان آنها هماهنگی و ارتباط تنگاتنگ بوجود آورد از اینرو برای بهتر شدن نباید منتظر آینده شد بلکه باید آینده را همین امروز ساخت .
فرایند زایش شهر میانه در چندین ساله اخیر نشان می دهد که در این فرآیند آنچه برای مدیران و زمامداران اهمیت چندانی نداشته « آینده » شهر میانه بوده که امروزه با انبوهی از مشکلات زیست محیطی،جمعیت ،اشتغال،عدم تمرکز صنایع و خدمات،هویت فرهنگی و ... تبدیل شده است .
آنچه امروزه در اداره شهر میانه به وضوح می توان دید عدم فرایند مدیریتی در آن بوده که سلیقه و خرد فردی به خرد جمعی و عدم ارتباط میان مدیران شهر میانه در طی سالیان گذشته بوده به طوری که هر مدیری برای آینده خود « برنامه ای مستقل با هدفی خاص » تدوین و مدیر بعدی بدون اینکه برنامه قبلی را مطالعه کند.برنامه ای جدید را تدوین می کرد و این یعنی هر بار از صفر شروع کردن و این انقطاع زمانی در حیات شهری و چشم انداز توسعه میانه موجب می گردد .
شهر میانه در طی حیات شهری خود فاقد یک برنامه بلند مدت با هدف شناخت و هدایت میانه در افق و آینده بوده است اولین طرح بلند مدت و جامع شهر میانه چندین سال پیش تدوین و این برنامه نیز عملا» اجرایی نگردیده است.از بدو تشکیل میانه تا کنون برنامه ای مدون با توسعه راهبردی ( CDS ) که بتواند شهر را در چهار مولفه الف ) اجتماعی ، فرهنگی ب ) اقتصاد مولد ج ) شهر پایدار د ) شهر با مدیریت خوب و مشارکتی داشته باشد بوجود نیامده به طوری که امروزه این شهر در بخش عمده ای از مشکلات میراث گذشته آن است:معابر تنگ در برخی از محله های شهر،بافت فرسوده و ریز دانه،تداخل کاربری های که غیر متجانس بوده که بالطبع این مشکلات بر ویژگی های هویتی،فرهنگی،اجتماعی و گروههای مردمی تاثیر منفی خواهد گذاشت.تصور هر گونه برنامه ریزی و آینده نگری جهت مدیریت و هدایت شهر میانه بدون « مشارکت مردم » و« نیازسنجی » از مسائل و مشکلات و خواسته ها عملا» امکان پذیر نبوده و بدون پشتوانه خواهد بود .
نیازسنجی از خواسته شهروندان سبب مشارکت آنها در فرایند مدیریت و قبول مسئولیت در برابر آنچه که داده می شود و آنچه هست بوده و مدیریت شهری در این فرایند با کاهش هزینه های نظارتی بخش بزرگی از وظایف خود را به بین شهروندان واگذار می کند.امروزه مشارکت شهروندان و دخالت ونظارت آنها در « برنامه ریزی بخشی ( محله ای ) با توجه به شناخت آنها از محل زیست خود و عناصر آن می تواند تاثیر شایان و متقابل در وضعیت اقتصادی،جمعیتی نیازهای زیر بنایی و مشارکت مالی داشته که این امر سبب بالا رفتن رفاه عمومی اجتماعی از یک طرف و ضمانت اجرایی چشم انداز توسعه آتی منطقه را خواهد شد.
روش های مشارکت شهروندان طرق زیر قابل دسترسی است :
1- بررسی و تحقیق و پرسش نامه، جلسات عمومی،کارگاهها، کار گروههای تخصصی.
2- مشارکت مدنی و قانونی
در این مشارکت با تشکیل NGO ها، گروههای خیر، گروههای محلی متخصص که از طریق این نوع مشارکت که در قالب و چهارچوب قانونی و رسمی است می توان نظریات،دیدگاهها و خواسته های شهروندان را دریافت و بر اساس همین نیازها می توان برنامه ای هدفمند و بلند مدت تدوین کرد از طرف دیگر مدیریت شهری می تواند برنامه های خود را از طریق همین گروههای مدنی به اطلاع شهروندان رسانده و زمینه همکاری و مشارکت آنها را جلب نماید .
می توان گفت میان سه مولفه :آینده نگری(برنامه های بلند،میان و کوتاه مدت) مشارکت شهروندان و نیازسنجی رابطه دوسویه وجود دارد،یعنی در صورتی می توان یک برنامه منسجم و هدفمند برای آینده برنامه ریزی کرد که براساس یک نیازهای زیر بنایی اصلی
و مشارکت گرایانه بوده و از طرف دیگر تا زمانی که شهروندان در این نیازسنجی مشارکت نداشته باشند برنامه ای تدوین نمی گردد پس می توان گفت اگر خواهان شهر پایدار و با آینده ای روشن درجهت رسیدن به توسعه پایدار شهری هستیم مشارکت شهروندان می تواند ابزاری مطمئن باشد .
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: