جاسوسی در نظام اسلامی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Oct 2017]
[ فرهاد یزدی]
- ششم اکتبر 2017
خبر محکومیت یکی از افراد تیم مذاکره کننده برجام به جرم جاسوسی و شایعه ی دستگیری دختر رئیس قوه قضائیه آنهم به جرم جاسوسی که پس از چندی از شایعه به خبر بدل شد و پس از تکذیب چندتن از بدنام ترین مقامات نظام، نزد افکار عمومی در داخل و خارج کشور، به خبر تائیید شده جا افتاد، مساله ی جاسوسی و امکان آن در نظام اسلامی را مطرح می کند.
کانون فساد همیشه ساده ترین و موثرترین شکارگاه سازمان های امنیتی خارجی برای صید جاسوس و خبرچین می باشد. هر فرد و یا گروهی که دارای نقطه ضعف باشد در معرض تهدید و باج گیری است. هرچه مقام شخص و یا گروه مورد نظر در سطح بالاتر یا بسخن دیگر نزدیک تر به کانون قدرت باشد، مورد تهدید بیش تر قرار دارد. این امر به ویژه در نظام اسلامی که، چپاول اموال عمومی و انتقال آن به خارج امریست نه تنها نهادینه شده بلکه در ضمن نیز بسیار آسان، بشدت رایج است. از سوی دیگر عدم ثبات و دوام نظام اسلامی انگیزه بالائیست برای چپاول. فاسدین و به ویژه در نظام اسلامی که ظلم بشدت رواج داشته، برای روز مبادا و همچنین برای پنهان کاری، دزدی و چپاول اموال ملی را به کشورهای خارج چه در غرب (که بانک های آنان در ظاهر تضمین مخفی بودن می دهند) و چه در خاوردور و یا حتا کشورهای درجه دو و سه منتقل می کنند. سرنوشت بابک زنجانی بسیار آمورنده است. اگر اموال او در ایران مانده بود، تاکنون همه بازپس گرفته شده بود. اگر مدارک شرکت صاحبان قدرت در این فساد در ایران باقی مانده بود، شخص او نیز اعدام شده بود. اما باید دانست که تمام فرآییند از ابتدا، مانند واریز پول و پخش آن و یا بسخن دیگر تمام نقل و انتقالات و جزئیات آن، فیلم و صدا برداری و سازمان (ها) اطلاعاتی ذینفع همزمان آن را دریافت می کند. نظام اسلامی ماشاالله کمبودی از نظر چپاول گر اموال عمومی با آرزوی زندگی اشرافی در غرب، گرچه شاید نه برای خود ولی همگان برای فرزندان خود، بالقوه جاسوس پرور است. هرچه فرد و یا افراد به نقطه کانونی نزدیک تر باشند (چه از نظر شغلی و کاری و یا خانوادگی)، دسترسی به آنان به خاطر بزرگ تر بودن اختلاس ساده تر انجام پذیر می باشد. با توجه به تمامی این موارد می توان تیجه گرفت که بالاترین درسد جاسوس را باید در "بیت رهبری" و حلقه نزدیکان یافت.
باید توجه داشت که سازمان ها جاسوسی شرق و غرب پس از پایان جنگ دوم جهانی، بشدت رشد کرده و راه های کسب خبر و اطلاعات از داخل ارگان های یکدیگر از اولویت ویژه برخوردار بود. در نظام های غیر دمکراتیک کمونیستی، با وجود فساد (که البته با نظام اسلامی غیر قابل مقایسه می باشد)، بخاطر نظارت شدید بر استفاده از موقعیت، که شامل فرستادن پول به خارج در ابعاد گسترده نمی گردید، سازمان های غربی مجبور به استفاده از راه های دیگر که بسیار زمان بر، سخت و خطرناک بود. همین وضعیت امروز نیز در کره شمالی نیز وجود دارد. کسب اطلاعات از داخل رژیم های فاسد بخاطر خیل نامزدان، سریع، گسترده و چون در خارج از کشور انجام می گیرد، بدون خطر است. تمرکز اطلاعاتی سازمان های جاسوی در کشورهای بلوک شرق که برپایه ی ایدئولوژی انقلابی برپا شده اند، بر یافتن و دست یابی افراد پشیمان و سرخورده می شد که بیش از مسایل مالی و یا عشقی، وجدان بیدار شده آنان داوطلب این نقش می باشند. این عملیات خیلی سخت و وقت گیر هستند، زیرا افراد ناراضی و سرخورده در اجتماع های به اصطلاح انقلابی و دارای ایدئولوژی، همگی دارای اطلاعات ارزشمند نمی باشند و بازهم چون از نظر روانی فاسد نشده اند، تا خودشان آماده نباشند، خیلی سخت تر هم بدام سازمان های اطلاعاتی می افتند. افراد سرخورده و بشدت ناراضی و از نظر اطلاعاتی با ارزش چون دارای سابقه ی کثیف نیستند، کم تر مورد تهدید جدی باج گیری قرار می گیرند (مگر اینکه پاپوش برای آنان دوخته باشند که ساده نییست) زیرا مدرکی بر علیه آنان وجود ندارد که بعنوان باج گیری استفاده گردد. در غرب که دارای اجتماع های باز بودند، سازمان های جاسوسی بلوک شرق افزون بر احزاب آزاد کمونیست از دو راه ایدئولوژی و یا تطمیع و تهدید، افراد دارای اطلاعات را جذب می کردنند. دایره فعالیت به کشورهای همدیگر محدود نمی شد، بلکه تمام جهان را در بر می گرفت. برای این سازمان ها چه غربی و چه شرقی با اندوخته تجربی درازمدت و دسترسی به بالاترین تکنولوژی موجود، فرآیند بدام انداختن جاسوس در بالاترین سطوح حکومتی، در کشورهای فاسد بسیار ساده می باشد.
البته دایره جاسوسان ایرانی، در خدمت خارجیان بسیار گسترده تر از "بیت رهبری" می باشد. نزدیک به تمامی فاسدینی که پس از چپاول به خارج از کشور برای زندگی مهاجرت کرده و یا خانواده خود را فرستاده اند، به سادگی می توانند در این زمره باشند. اما هرچه از مرکز قدرت دور شویم، اهمیت اطلاعاتی آن افراد کاهش می یابد. البته در اکثر موارد، مقدار دزدی در رابطه مستقیم با قدرت است. اما شاید برخی توانسته باشند با برداشت های کلان به ثروت های نجومی دست یافته باشند، اما از نظر اطلاعاتی در درجات پائین تر قرار داشته باشند. سپاه پاسداران، سازمان های اطلاعاتی، رئیس جمهوری، وزارت خانه ها و دیگر دستگاه ها، هریک از نظر اهمیت مقام های خود، در سازمان های اطلاعاتی خارجی که امروز به شرق و غرب محدود نمی باشد (همه و از آن میان عرب ها و ترکیه)، مد نظر می باشند. با گستردگی فساد، یک فرض نزدیک به اطمینان می توان کرد که: هیچ خبر و یا تحول مخفی در نظام اسلامی وجود ندارد. با گستردگی و تعداد افرادی که برای تضمین آینده و یا سقوط سریع رژیم ،در این لحظه آمادگی همراهی با سازمان های اطلاعاتی دارند، به اندازه ایست که با اینکه همه چیز از نظر ملت مخفی است، چیزی نمی تواند برای سازمان های اطلاعاتی خارجی، البته با درجات گوناگون، مخفی ماند. از این رو، بازهم می توان فرض کرد که شایعاتی که در ایران می پیچد، با اینکه در جزئیات ددقیق نیستند، تا اندازه خیلی بالا واقعی هستند و نه شایعه. در این رابطه باید از شایعه جاسوسی دختر رئییس قوه قضائیه، منصوب و نظر کرده رهبر نظام یاد کرد که با گذشت زمان از شایعه به خبر بدل شده است. امکان صحت این مطلب بسیار بالاست. نه تنها بخاطر فسادی که در آن نظام وجود دارد، بلکه همزمان نیز بخاطر انگیزه تامین آینده در صورت سقوط رژیم، که خودشان نیز احساس می کنند زیاد بدرازا نخواهد کشید. با اینکه دریافت گذرنامه خارجی (از دیگر مزایائی که دریافت می کردنند، هنوز اطلاعی داده نشده) در برابر اطلاعاتی که دریافت می کردند، نا چیز بنظر می رسد، اما باید در نظر داشت که این افراد بسادگی نمی توانند از کشور خارج شوند و بایستی از طرق دیگر (مانند علی لاریجانی وسیله ی برادر و یا صادق لاریجانی وسیله دختر) برای آینده خود آشیانه ای فراهم کنند. هرچه خیزش ملت نزدیک تر می گردد، دو تحول همزمان نیز شتاب بیش تر بخود می گیرند: جنگ قدرت و تلاش برای نجات فردی. انگیزه تلاش برای نجات و آمادگی برای زندگی در آینده در محیطی خارج از ایران (حتا عربستان)، بر خیل جاسوسان آماده می آفزاید. مانند قیمت هر متاع که بر مبنای عرضه و تقاضا تعیین می گردد، با افزایش خیل جاسوسان، هزینه ی بدست آوردن اطلاعات برای قدرت های خارج، به نوبه خود، کاهش می یابد. این افراد بنا به استطاعت خود از جاسوسی برای قدرت های جهانی تا کشورهای منطقه، جمهوری های سابق شوروی، کشورهای درجه دو با حکومت های خودکامه به شرطی که تضمینی (که بیش تر آنها غیر واقعی می باشد) دریافت کنند، ابائی نخواهند داشت. این افراد در نظر نمی گیرند که پس از سقوط نظام اسلامی، حکومت ها و یا موسسات مالی خارجی هیچ انگیزه ای، برای پرداخت دارائی های چپاول شده و حتا در مواردی ادامه زندگی آنان نخواهند داشت.
مبارزه و رقابت برای کسب قدرت در ایران، بایستی از اهمیت بالا در میان قدرت های منطقه و جهان برای تعیین سیاست های خود پس از سقوط نظام برخوردار باشد: از این رو با دقت، وسیله ی سیاست گذاران خارجی تعقییب می گردد. تمامی جهان آگاه است که ارکان نظام زیر فشار تناقضات و فساد موجود در حال از همگسیختگی است. تحولات چند سال گذشته همه دلالت بر افزایش تاثیر گذاری نیروی های مسلح در سیاست های کلان کشور می کند. می توان انتظار داشت که تمرکز اطلاعاتی قدرت های خارجی پس از "بیت رهبری" در سپاه پاسداران و به ویژه بخش فاسد آن تمرکز داشته باشد. اطلاعات سپاه که همیشه با "بیت رهبری" و نماینده او در آن سازمان، رابطه تنگاتنگ داشتند و همراه با دستگاه جاسوسی شخصی رهبر، بدون تردید بالاترین توان اطلاعاتی کشور را اداره می کردند، بایستی مرکز دوم توجه سازمان های جاسوسی خارجی بوده باشند. به ویژه شرکت (افزون بر آگاهی) اطلاعات سپاه در فسادهای کلان، که نمی تواند مورد تردید باشد، آن مرکز را به شکارگاه صید جاسوس بدل کرده است. پس از این دو کانون ("بیت رهبری" و اطلاعات سپاه) کانون های دیگر فساد و از آن میان ریاست جمهوری از درجات پائین تر اهمیت قرار دارند.
دو منبع بیش از دیگران، امکان فاش کردن جاسوسی ها و آگاه کردن عموم را دارند: احتمال نخست از جانب سپاه پاسداران است. از یک سو، سپاه پاسدارن بخاطر سال ها انجام وظیفه به عنوان عمله ظلم نظام، بشدت منفور ملت است و همزمان از سوی دیگر، با سقوط قدرت "رهبر" بجز پر کردن روزانه ی خلاء قدرت چاره ای ندارند، دست به بازسازی ساختار اداری و تصفیه عناصر فاسد زده است. سپاه می داند که بدون تائید و پشتیبانی ارتش، با محدودیت شدید عملیاتی روبرو خواهد شد. همزمان در ارتش، افزون بر نارضایتی همه گیر موجود در ایران، نارضایتی شدید شغلی بخاطر تبعیض با سپاه، نیز وجود دارد. سپاه پاسداران اگر می خواهد که پشتییبانی تنها نهاد دارای مشروعیت در ایران، یعنی ارتش را باخود همراه کند، بجز پاک کردن چهره خود و تلاش در راه مشارکت قدرت با ارتش، چاره ای ندارد. از یک طرف برای استفاده از نام نیک آنان، ارتش را در ساختار جدید وارد کرده و گام های نخست برای مشارکت آنان را برداشته است و از طرف دیگر به ملت اعلان می کند که ما در حال پاک سازی پلیدی های داخلی هستیم. از این رو خبر دستگیری 12 نفر از مفسدین سپاه را بخارج درز می دهد و شاید هم شایعه ی جاسوسی و دستگیری دختر رئیس قوه قضائییه کشور توسط سپاه را منتشر می کند. احتمال دوم درز خبر می تواند از جانب سازمان های اطلاعاتی (دراین مورد ویژه، انگلستان) باشد که منافع بدست آمده در بی ثبات کردن رژیم و همچنین شتاب بخشیدن به جنگ قدرت در داخل نظام، بر منافع آینده که می توانست از طریق این خبرچین بدست آید، برتری می یافت.
***
به موازات فرآیند فروپاشی نظام اسلامی که شتاب گرفته، فرآیند تجزیه در منطقه که از سال ها پیش آغاذ گردید و نظام اسلامی نیز در آن نقش نخست را بازی کرد، با وقوع همه پرسی در اقلیم کردستان، به مراحل نهائی و خطرناک خود نزدیک می گردد. واکنش تند و خشن ترکیه، دور از انتظار نیست. هم آهنگی ایران و ترکیه نیر بسیار مورد نیاز است. اما برای ایران یک خط قرمز (نه مانند خط قرمزهای نظام اسلامی که ارزشی ندارد) وجود دارد و آنهم عدم استفاده از نیروی نظامی وسیله ی همه ی گروه های درگیر است. کردهای ایرانی تبار نباید مورد تعرض نظامی ترک ها و یا عرب ها قرار گیرند که شکاف های متعدد موجود در منطقه را ابعادی بسیار گسترده خواهد بخشید. خط کشی میان سنی و شیعه در منطقه برای تجزیه ی بیش تر کافی است. عامل دیگری برای آن خط کشی ها نباید ایجاد کرد.
گفته های "رهبر" انقلاب که "قدرت های خارجی و بویژه رژیم صیهونیستی به دنبال ایجاد یک "اسرائیل جدیید" در منطقه هستند" ، نه تنها بسیار خطرناک بلکه نشانه ی خیانت به ایران است. در اینکه نفوذ بالای (همراه با پایگاه نظامی) آمریکا و اسرائیل در اقلیم کردستان و در حکومت آن منطقه، تردیدی نیست. اما مردم ساکن در منطقه را به صیهونیست و اسرائیل تشبیه کردن، که در ادبیات نظام اسلامی توهین است، بجز خیانت به آرمان های ایران که حمایت از ایران تباران می باشد، چیز دیگری نمی تواند باشد.
***
در حالی که بر گستردگی پهنه ی فعالیت و نام جاسوسان ابهام بزرگی سایه انداخته، یک مطلب روشن است: از افشای جاسوسی های جدید و حتا در سطوحی بسیار بالاتر، نباید شگفت زده بشویم. لجنزار نظام اسلامی، از دانه های فساد و خیانت در نزدیک به چهل سال، اشباع است. هرچه این نظام به حیات خود ادامه دهد، تمام ارکان امنیت ملی کشور برباد می رود. تمامی اسرار کشور به ویژه در مورد امنیت ملی ایران، در تمام جهان پخش گردیده است و جزئیات آن نیز هر روز از داخل رژیم ارسال می گردد. همزمان پریشان گوئی "رهبر" نظام به اندازه ای شدت گرفته که بجز خیانت نام دیگری برآن نمی نهاد. تعلل بیش تر، بازی با آتش است.
--------------------------------------
۱ - شاید روزی چنین تضمینی در برخی از کشورها وجود داشت که بیش تر مربوط می شد به افرادی که از مالیات فرار می کردند. اما امروز در امور مربوط به تروریسم و یا امنیت چنین تضمینی دیگر بهیچوجه وجود ندارد. تفاوت اهمیت زیادی میان فرار کنندگان از مالیات تا پول شوئی در مورد مواد مخدر تا امنیت ملی و جهانی وجود دارد.
۲ - همزمان خبر محکوم شدن به پنج سال زندان عضو سابق گروه مذاکره کننده با 1+5 که در رابطه با امنیت ملی ایران است، منتشر شد. در نظام اسلامی جاسوسی برای خارجی 5 سال زندان و برای برخی از اعمال شخصی حکم "الهی" سنگسار صادر و اجرا می گردد.
۳ - چیزی که تا کنون روشن شده، آزادی مهدی خزعلی از زندان رئیس قوه قضائیه، وسیله ی سپاه پاسداران انجام گرفته است.
۴ - پایگاه خبری تحلیلیی روزنو، 13 مهر 1396
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: