به گزارش ندای ایرانیان، سایت عصر قانون در گزارشی نوشت:
نگاهی بر تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سالهای مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون به رهبری حیدر عمو اوغلی اشکال سازمان یافتهای بخود گرفت، تا به امروز بیانگر این مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. فراز و فرود ساخت یابی و ساخت شکنی احزاب، سازمانها و گروههای سیاسی در ایران خواه در دوره مشروطه، خواه دوره پهلویها و به ویژه در عصر جمهوری اسلامی، همگی نشانگر ضرورت آسیبشناسی شکلگیری احزاب سیاسی در ایران است. دراین راستا مطالعات نسبتا متنوع وگاه جسته و گریختهای صورت گرفته است که توسط جامعهشناسان و تاریخدانان مطرح میشود. با این وصف نباید نقش جوانان را در فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی در حوزهٔ سیاسی نادیده گرفت. چه اینکه برخی از فعالین سیاسی از جوانان در احزاب با عنوان «موتور محرک» یاد میکنند و پویایی و تحرک را در تشکیلات، مدیون نسل جوان میدانند. جایگاهی که غالبا برای حضور جوانان در احزاب تعریف میشود، جنبهٔ اجرایی و عملی دارد و کمتر در حوزهٔ تصمیمگیریهای کلان اجازهٔ ورود دارند. به همین منظور خبرنگار «عصر قانون» در گفتگو با دو تن از فعالین جوان حزبی به بررسی «جایگاه جوانان در احزاب» پرداخته است.
نیما پروین فعال جوان اصلاح طلب است. وی در گفتگو با «عصر قانون» لزوم گسترش ساختار حزبی برای پیشرفت جامعهٔ مدنی را یادآور شده و میگوید: آنچه که مسلم است ناگزیر هستیم برای دموکراسی و وصول به جامعهٔ مدنی به سمت ساختار سیاسی حزب حرکت کنیم. تجربهٔ فعالیت حزبی در ایران اگرچه موفقیتهایی را نیز در پی داشته، اما با نقدهایی همراه بوده است و این نقدها هم به رفتار، هم به ساختار و هم به نتایج وارد است.
پروین نتیجهٔ این جنبهٔ منفی فعالیت احزاب را نگاه متقابلا منفی جامعه به احزاب، ارزیابی کرده و برای برون رفت از شرایط فعلی حیات حزبی کشور توصیه میکند: باید با حذف اندیشههای منفعت طلبانه از احزاب و رفتار حزبی، نگاه جامعه را نسبت به فعالیت احزاب دگرگون کنیم.
حجت نظری فومنی، رییس شاخه جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی، جایگاه احزاب را در کشورمان تبیین میکند. وی ضمن رد ادعای «شکست احزاب در ایران» بر سابقه حضور حزب در ایران و کشورهای جهان تاکید کرده و میگوید: حضور احزاب در ایران در مقایسه با سایر کشورها سابقهٔ طولانی ندارد. برای نمونه کشور آمریکا حدود ۳۰۰ سال سابقه حضور تشکلهای منسجم سیاسی و احزاب را داراست. اگرچه در سالهای ابتدایی به معنای مدرن و امروزین، حزب نبودند اما تشکلهای سیاسی منسجمی در راستای کسب قدرت در فعالیت بودند. حال آنکه همین مطلب، حدود ۱۰۰ سال است که برای ساختار سیاسی کشورمان موضوعیت یافته است. در عین حال اگر بخواهیم کیفیت احزابمان را با معیارهای جهانی بسنجیم، نمیتوانیم نام حزب را برای آنها برگزینیم. با این وصف، احزاب در ایران هنوز فرصت تمرین و نقش آفرینی دارند و برای قضاوت در خصوص شکست احزاب، خیلی زود است.
به هر تقدیر آنچه تا حدود زیادی در میان صاحب نظران مشترک است، عدم رشد و توسعه کافی احزاب در ایران است. به طورکلی، عدم باور و اعتماد عموم مردم به احزاب، وجود فرهنگ فردمحور و قهرمان خواه، کنش نادرست و مقطعی احزاب در بزنگاه انتخابات و عدم فعالیتهای ساختارمند در سایر ایام سال، وجود فشارهایی بر فعالین سیاسی و مواردی از این دست را میتوان از جمله دلایل عدم توفیق تشکلهای سیاسی کشور، تا به امروز دانست.
نظری در این گفتگو که با «عصر قانون » انجام شده، معتقد است نگاههای امنیتی، خود عاملی بازدارنده برای رشد احزاب در کشور بوده است و بعضیها از روی عافیتطلبی قابل درک، به عضویت احزاب درنیامده یا نمیآیند. وی همچنین با یادآوری سیر صعودی شاخصهٔ تحزب و جامعه مدنی در دولت اصلاحات اظهار مینماید: به واسطه بسط آزادیهای مدنی و سیاسی در جامعه و فضای بازتر نسبت به دولتهای پیشین، در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، فضا برای رشد احزاب با سرعت بیشتری فراهم شد و نگاه متفاوتی نسبت به کنشهای سیاسی و اجتماعی شکل گرفت. در ۸ سال بعد اما نه تنها رویه سابق خدشه دار شد، بلکه رویکرد حزب ستیز دولتهای نهم و دهم، در عمل احزاب را با رخوت و ناامیدی مواجه و در عمل ناکارآمد ساخت.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پایان نتیجه میگیرد: نمیتوان گفت احزاب در ایران شکست خوردهاند، اما آنچنان که باید و شاید ظهور و بروز نداشتند. در این عدم توفیق، عوامل متعددی نقش دارند که به بعضی از آنها اشاره شد.
اما سوال دیگری که کمتر مطرح میشود و مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد، جایگاه جوانان در احزاب کشورمان است. «جوانان» ی کهگاه با القابی چون پیاده نظام و پوستر چسبان شناخته میشوند و اکثرا در قالب نیروی اجرایی، در سطوح پایین به کارگیری میشوند. گذر زمان ثابت کرده، عرض اندام این نسل در تصمیمگیریها و تفکر سازیها، تاکنون چندان مورد پذیرش بزرگترها نبوده است.
پروین در این باره میگوید: وضعیت پذیرش جوانان در ساختارهای گوناگون از احزاب تا ساختارهای اداری، وضعیت چندان مطلوبی نبوده است. برای مثال وزاری کارآمد دولت آقای روحانی، بعضا ۲۲ سال سابقهٔ وزارت دارند. در حالی که جوانترها که در عین حال از ظرفیت کافی برخوردارند میتوانند نقشهای بزرگتری را نیز ایفا کنند. وقتی صحبت از جوانگرایی میشود برخی متصورند که افرادی با سن ۲۰ _ ۳۰ سال سکان امور را بدست بگیرند. در حالی که ما نیز با این شرایط مخالفیم. در حالی که مقصود اصلی چرخش بین نخبگان است. جوانانی که به مرور پخته میشوند. اقای احمدینژاد همین چرخش نخبگان را البته به شکل نادرست عملی کرد.
حجت نظری، جوانان را عامل تحرک و پویایی احزاب و به طور کلی، عامل شادابی و نشاط تمام مجموعههای پویا و هدفمند میداند و خاطر نشان میسازد: جنبش و پویایی، اقتضای سنین جوانی است. هر جامعهای برای رشد و تعالی، به یک نیروی محرک و خلاق نیازمند است. انرژی سرشار و با انگیزه جوانان، اگر با تکیه بر تجربهای که بزرگترها کسب کردهاند در آمیزد، نهتنها به احزاب، که به هر مجموعهای جان میبخشند. اما متاسفانه نگاه کنونی به جوانان، شایسته نیست.
رییس شاخه جوانان و دانشجویان حزب اعتماد ملی، در ادامه به نقش تاثیرگذار جوان در ورود به عرصه تصمیمگیری اشاره میکند: جوانان در عین حال که موتور محرک و نیروی میدانی مجموعهها هستند با اثبات خود میتوانند در تصمیمسازیها دخیل باشند. فقط لازم است فضایی جهت عرض اندام به جوانان داده شود تا اثبات کنند خلاقیت و فکر و اندیشهٔ جوان، تا چه حد میتواند در پیشبرد احزاب و در نتیجه، رشد کشور اثرگذار باشد. اگر احزاب بخواهند پویا باشند، چارهای جز اعتماد و بهرهگیری نرم افزاری از جوانان ندارند. بزرگترها باید زمینهٔ تربیت نسل آینده سیاسی را فراهم کنند و با صبر و بردباری بیشتر، جوانان را برای پذیرش مسوولیتهای دشوار آماده کنند. البته جای خوشحالی و نوید دارد که بگویم حزب اعتمادملی، در این زمینه قدمهای خوبی برداشته است و امیدوارم در آینده، شاهد بسط این رویکرد باشیم .
پروین نیز راهکار بهبود جایگاه جوانان در احزاب را با توصیهای به خود جوانان آغاز میدارد: ضروری است ما جوانان با درک شرایط، از فعالیت در فضای تند و رادیکال بپرهیزیم .
این فعال سیاسی در ادامه با اشاره به تاثیرگزاری سیاستهای پیشکسوتان و مسئولان تصریح میکند: نسلهای جدید با نسل قدیم فاصله دارند و تفاوتهایی در افکار و گفتار آنان است. نسلها با هم متفاوتند؛ همانطور که پدران ما انقلاب کردند و گفتمان مد نظر خود را حاکم کردند، متقابلا فرصت نقد و ارائهٔ نظر از سوی جوانان خواستهٔ نابجایی نیست.
آیا احزاب جای بزرگترهاست؟
حجت نظری در ادامه این گفتگو میافزاید: متاسفانه احزابی بوده و هستند که انتقال جایگاه از بزرگان به جوانان چندان جایی در آنها ندارد و میانگین سن شورای مرکزی برخی از این احزاب هر روز بالاتر میرود. بعضی از جوانان احساس کردند در حزب و مجموعه خود آیندهای ندارند و دو راه پیش روی خود دیدند: یا به حیات حزبی خود خاتمه دهند یا انشعاب کنند و حزبی جدید تشکیل دهند؛ اتفاقی که هم اکنون رخ داده است و در صورت ادامه رفتارهای گذشته باید منتظر اتفاقات مشابه نیز باشیم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پایان خاطر نشان میسازد: از انقلاب اسلامی تا حزب جمهوری اسلامی و دفاع مقدس، جوانان همیشه نقش فعالی در رشد و شکوفایی مجموعهها و فعالیتهای جمعی داشتهاند. واقعیت این است که تنها چاره، اعتماد به جوانان است. چرا که خواه ناخواه، طبیعت قدرت را به نسل بعدی خواهد سپرد. پس چه بهتر که خودمان، وقتی توان انتقال داریم، به بهترین نحو تجربیاتمان را در اختیار نسل بعدی قرار داده و به آنها فرصت تبلور بدهیم. البته این اعتماد باید همراه با «تدبیر» باشد و اعتمادی از جنس اعتماد آقای احمدینژاد به برخی جوانان مدنظر نیست. اگر بتوانیم اعتماد به جوانان را، با نظارت و درایت به ایشان اعطا کنیم، نسل بعدی را به جایگاه درستی رساندهایم.
برای نمونه وزیر خارجه اتریش ۲۸ سال بیشتر ندارد؛ اما پشت این مرد جوان، بیتردید تیمی قوی از افراد با تجربه و با سن و سال، به او یاری فکری میرسانند. از طرف دیگر، قبلتر فرصت آزمون و خطا و تمرین مدیریت را به وی دادهاند. در اینجا میتوان انتظار پیشرفت و تعالی داشت. نیروی جوانی، در کنار تجربهٔ بزرگترها، نوید دهندهٔ کشوری قدرتمند خواهد بود.
نیما پروین نیز با اشاره به حضور تاثیرگزار و پرشور جوانان در بزنگاههای حساس تاریخی میگوید: احزاب نیازمند تجربه پیشکسوتان و به قولی بزرگترهاست و در کنار آن شور جوانی را نباید فراموش کرد که هرجا جوانان حضور نداشتند مجموعه موفقیت چندانی از خود به جا نگذاشته است. انقلاب اسلامی ایران، حرکت بزرگ دوم خرداد و انتخابات ۲۲ خرداد را جوانان رقم زدند
این فعال سیاسی اصلاح طلب در خاتمهٔ این گفتگو بیان میکند: احزاب موفق رابطهٔ محکم و موثری با جوانان برقرار کردهاند. جوانان هم در امور اجرایی فعال شوند و هم در اتاق فکرها حضور داشته باشند. تنها در این صورت است که از پیری روز افزون احزاب جلوگیری میشود. جوان بودن نه یک مزیت است و نه یک مضرت؛ بلکه باید به تواناییها توجه کرد. نه به خاطر جوانی به کسی اعتماد شود و نه جوان بودن حمل بر بیاعتمادی گردد.