برای توسعه اقتصاد دانشبنیان در سطح کشور شناسایی عنصر پایهی عرضهکنندهی کالا و خدمات دانشبنیان از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدین منظور ضروری است به این سوال پاسخ دادهشود که آیا تولید و عرضهی کالا و خدمات در اقتصاد دانشبنیان باید توسط شرکتها رخ دهد، یا اینکه افراد محور اینگونه فعالیتها باشند.
به گزارش سرویس علم و فناوری عیارآنلاین، اقتصاد دانشبنیان به اقتصادی گفته میشود که در آن تولید، انتشار و بهرهبرداری از دانش نقش برجستهای در تولید ثروت ایفا میکند. برای توسعه اقتصاد دانشبنیان در سطح کشور شناسایی عنصر پایهی عرضهکنندهی کالا و خدمات دانشبنیان از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدین منظور ضروری است به این سوال پاسخ دادهشود که آیا تولید و عرضهی کالا و خدمات در اقتصاد دانشبنیان باید توسط شرکتها رخ دهد، یا اینکه افراد محور اینگونه فعالیتها باشند. در پاسخ به این سوال هفت شاخص زیر، که نشاندهندهی برتری شرکتمحوری بر فردمحوری هستند، برشمرده میشوند:
اقتصاد دانش بنیان
• اول، ثبت تاریخچه و امکان ارزیابی: برای شرکتها تاریخچهای از فعالیتهای انجامشده در گذشته ثبت میشود، اما این امکان بهصورت رسمی برای افراد وجود ندارد. این ثبت تاریخچه به فروشنده این امکان را میدهد که به صورت مستدل توانمندیهای خود را ارائه دهد. همچنین تحلیل و ارزیابی شرکت مبتنی بر سابقه عملکرد برای خریدار و دستگاههای حاکمیتی آسانتر از فرد است.
• دوم، انباشت دانش: در یک شرکت توسعهی تجهیزات و توانمندیهای نیروی انسانی زمینهی انباشت دانش را مهیا می کند. اما چنین امکانی در شرایط فردمحور وجود ندارد. امکان انباشت دانش باعث میشود فروشنده در طی زمان بتوانند تنوع و کیفیت محصولات خود را افزایش دهد که در این مسیر فناوری در سطح کشور نیز توسعه پیدا خواهدکرد.
• سوم، اعمال سیاست: ساختار اقتصاد دانشبنیان مبتنی بر شرکت باعث میشود توان دستگاههای حاکمیتی برای اعمال سیاست در راستای هدایت شرکتها به سمت اهداف خود افزایش یابد. اما در شرایط فردمحور، این توان هدایت و اعمال سیاست بهشدت کاهش مییابد.
• چهارم، اعتباربخشی از طریق برند: شرکتها بهواسطهی ثبت رسمی میتوانند در طی زمان با ارائهی محصولات مناسب، برند خود را تقویت کنند، یا اینکه با برندهای برتر همکاری کنند. اما این برندسازی یا همکاری با سایر برندها برای افراد بسیار محدودتر خواهدبود. بهرهبرداری از مزیت برند ضمن اینکه برای شرکتها در فرآیند رقابت با دیگران یک مزیت بهحساب میآید، در ذهن فروشنده نیز نوعی اطمینان خاطر را بههمراه میآورد.
• پنجم، اعتبار قرارداد: بواسطهی اینکه شرکت از یک شخصیت حقوقی برخوردار است، ملزم به رعایت قوانینی است که قراردادهای آن را قانونمند مینماید. بدینوسیله قرارداد نسبت به حالت فردمحور از اعتبار بیشتری برخوردار خواهدبود و دستگاههای حاکمیتی نیز نسبت به صحت و عملیاتیشدن قراردادها اطمینان بیشتری خواهندداشت.
• ششم، مرگ طبیعی: در حالیکه عمر فعالیتهای فردمحور کاملا وابسته به عمر آن فرد است، با مرگ طبیعی افراد، به فعالیتهای شرکت خدشهای وارد نمیشود. بههمین دلیل ثبات شرکت در طول زمان بیشتر خواهدبود. این امر باعث میشود فروشنده، خریدار و دستگاههای حاکمیتی، هر سه بتوانند فعالیتهای خود را بهصورت بلندمدت و مستقل از عمر افراد برنامهریزی کنند.
• هفتم، انعطاف در مالکیت: امکان ایجاد تغییر در مالکیت شرکتها باعث میشود در طول زمان شرکت از جابجایی افراد آسیب نبیند. اما در صورت محوریت فرد، دیگر چنین انعطافی در ساختار مالکیت وجود ندارد و همواره فرد باید در جایگاه مالکیتی خود ثابت بماند. از این رو شرکتمحوری در اقتصاد دانشبنیان آزادی عمل بیشتری را برای فروشنده و دستگاههای حاکمیتی فراهم میکند.
هفت شاخص بالا نشان می دهند که توسعهی اقتصاد دانشبنیان در کشور باید مبتنی بر توسعهی شرکتهای دانشبنیان انجام شود تا از مزایای شرکتمحوری در مقایسه با فردمحوری بهرهبرداری شود. در همین مسیر ضروری است خدمات و حمایتهای ارائهشده توسط نهادهای مختلف علم و فناوری نیز در کشور متناسب با شرکتها طراحی و عرضه شوند و از ارائه خدمات به افراد اجتناب شود.