در اواخر سال ۲۰۱۴ میلادی، اسپرو (SPRU) میزبان کنفرانسی بود که هدف ان بررسی و تحلیل ” کرانه ها، افق ها و تحولات آینده سیاستگذاری نوآوری[۱]” بود. در این کنفرانس که در آستانه ۵۰ سالگی اسپرو برگذار شد، صاحبنظران برجسته حوزه سیاستگذاری نوآوری به بحث پیرامون ضرورتها و جهت گیریهای جدید که باید مد نظر قرار گیرد پرداختند.
اگر چه ممکن است که محورهای کلیدی بحث بیشتر بر مسائل کشورهای توسعه یافته و به صورت خاص انگلستان متمرکز باشد، موضوعات عام تر و جهانی نیز در این مباحث مورد تأکید قرار گرفته اند که می تواند برای دیگران درس آموز باشد. لذا طی ۳ شماره به ترتیب خلاصه مباحث مطرح شده در این کنفرانس ارائه خواهد شد. در این شماره خلاصه سخنرانی پرفسور جان اسکات، مدیر جدید اسپرو ارائه می گردد. تلخیص و برگردان سخنرانی توسط جناب آقای حسین سبزیان، دانشجوی دکتری مدیریت تکنولوژی دانشگاه علم وصنعت انجام گرفته است.
سیاست نوآوری
سیاست نوآوری شامل حوزه های کلیدی نظیر رشد اقتصادی، اشتغال، تغییرات اقلیمی، دموکراسی،آینده انرژی، ارتباطات، زیر ساخت حمل و نقل، آموزش و سلامت می باشد. سیاست نوآوری حوزه خنثی نیست ولی مملو از تعارضات فراوانی است که گرچه قابل فهم اند ولی هماهنگی بین این جنبه ها به شدت مشکل است و این موضوعی است که اغلب مورد غفلت قرار می گیرد.
جهان در حال گذار است که نشانه آن را در بحران های اقتصادی مستمر[۲] و این واقعیت که وضعیت نسل های آینده بدتر از والدینشان خواهد شد می توان دید، به گونه ای هر رزوه شاهد پدیده هایی نظیر رکود کیفیت، تضعیف طبقه متوسط( از لحاظ مالی) و همچنین افول آهسته ولی دایم قدرت دولت ملت ها هسیتم. تمامی این اتفاقات دلیلی محکم برای تدوین سیاست ملی نوآوری فراهم می سازند.
این مسایل مستمر (عصر حاضر) به این حقیقت مربوط می شوند که ما چگونه نیازههای اساسی جامعه را مدیریت می کنیم. در واقع ما سیستم های تدارکاتی[۳] مختلفی نظیر سیستم های تدارک غذا، انرژی، آب و سلامت عمومی بوجود آورده ایم. به عقیده من با توجه به تغییرات اقلیمی، ما این سیستم های تدارک را نمی توانیم جهانی کنیم ( چون خودشان علت اصلی مشکلات فعلی ما هستند)، لذا اگر ما بخواهیم نیازهای اساسی آتی را (با این سیستم ها) تأمین کنیم، باید سیستم های تدارک را دگرگون کنیم زیرا در غیر این صورت آشوب های مختلفی بوجود و مشکلات فعلی ریشه دار تر خواهند آمد.
موضوع اصلی این است که برای حل این مسایل نمی توان صرفأ از رویکردهای معمولی و تجاری متداول استفاده کرد بلکه برای این کار به نوع خاصی از رویکرد نیاز است، رویکردی که بدنبال یک ” تغییر دگرگون کننده[۴] ” می باشد و با توجه به حوزه گسترده سیاست گذاری فناوری، برای این حوزه می توان چالش های بزرگی را متصور بود و یا بعبارت کامل تر نه تنها برای سیاستگذاری نوآوری بلکه برای تغییر دگرگون ساز چالش های بزرگی وجود دارد. با این وجود، شاید این سوال مطرح شود که چرا ما باید به ایجاد تغییر دگرگون کننده از طریق سیاست گذاری نوآوری توجه کنیم؟
برای این سوال دو دلیل عمده می توان می کرد، نخست اینکه ردپای نوآوری را در تمامی مسایل این عصر می توان دید بعبارت دیگر نوآوری خود نه تنها بخشی از مسأله که بخشی از راه حل می باشد. دلیل دیگر آن است که ویژگی جامعه مدرن ما ایجاب می کند که ما به نوآوری بعنوان راهی ( طریقتی) برای حل مسایل جامعه معتقد باشیم بنابراین گاه قسمت های تاریک تر نوآوری را فراموش می کنیم.
بسیاری از مواقع سیاست گذاری نوآوری بر اساس رویکرد فشار تکنولوژی[۵] می باشد، این ایده که ما اگرR&D را حمایت کنیم، نوآوری را حمایت و در نتیجه منجر به رشد اقتصادی می شد. این رویکرد مخاطراتی دارد و باعث می شود که ما اثرات منفی را فراموش کنیم. با تکیه بر این دیدگاه، ما به بازاری اعتماد داریم که با کمک دولت نوآوری را خلق می کند و در عین حال، یک دولتی[۶] هم هست که مسئول توزیع اثرات و فواید مثبت و همچنین مدیریت ریسک است. لذا یک دوگانگی در مسئولیت وجود دارد و در این حالت مردم بعنوان مصرف کننده یا رأی دهنده ( نه چیزی بیشتر) پنداشته می شوند . برای رفع این وضعیت، به چیزی شبیه قرار داد اجتماعی ( که آن را می توان ) مدرنیته دوم نامید نیاز است که در آن باید توانمدیمان را برای نوآوری نمودن حفظ کنیم زیرا “توانایی نوآوری نمودن” بزرگ ترین اختراع مدرنیته است.
بعلاوه، لازم است تا راه جدیدی را برای جهت دهی به نوآوری بیابیم و از ابتدا نوآوری را در مسیرهایی ( جهت هایی) که از لحاظ اجتماعی مطلوب اند قرار دهیم. تفسیر این نکته این است که ما نباید در ابتدا نوآوری را تحریک کنیم و سپس به فکر اثرات آن باشیم بنابراین باید از ابتدا به اثرات نوآوری اندیشید و شرکت ها و دولت ها هم نباید صرفأ مسئول نوآوری باشند بلکه آن چه مهم است مردم یا همان مصرف کنندگان می باشند.
کارکردهای سیاست گذاری نوآوری
سیاست گذاری نوآوری دو کارکرد عمده زیر را دارد:
۱: تحریک و تشویق بسیاری از بازیگران برای سرمایه گذاری در زمینه R&D
2: ارایه یکسری جهت گیری و رهنمود
سیاست گذاری نوآوری باید سرمایه گذاری در خلال تمامی زنجیرهی نوآوری از ابداع گرفته تا انتشار را تحریک و تشویق کند این سیاست گذاری باید زمینه تمرکز بر طراحی خدمات و مدل های جدید کسب و کار را بمنظور حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراهم ساخته و باعث اطمینان از این نکته شود که که تمامی بازیگران از نوآوری منتفع می شوند و این انتفاع صرفأ متوجه گروه خاصی از شرکت ها نمی شود ( نوآوری باید تمام بازیگران را در بر بگیرد).
نکته دوم این است که نوآوری باید جهت ها را فراهم سازد ( که این مشکلی است). برای همین منظور، این سیاست باید برای ما امکان بررسی و مطالعهی طیف بزرگی از پیشنهادات ( و راه حل ها ) را فراهم سازد بدون آنکه در حمایت یا رد چیزی متعصب شویم. بعنوان مثال اگر شما درباره انرژی فکر کنید؛ گزینه های زیادی را می بینید ولی بحث در این زمینه به شدت قطبی شده است. به همین منظور، سیاست نوآوری باید زمینه را برای مطالعه و آزمایش های گسترده آماده سازد و از این طریق زمینه بررسی رویکردهای غالب تر و کمتر غالب را نیز فراهم نماید. خط مشی نوآوری شامل پرسش های بنیادین سیاسی می باشد که به آینده دموکراسی و نوع اندیشه به آن نیز مربوط می شوند. اما چگونه سیاست گذاری نوآوری می تواند به ارایه جهت دهی کمک نماید. برای این منظور چهار گزینه زیر معرفی شده است:
اول: آینده نگری[۷]
دوم: آزمایش[۸]
سوم: نهادهای نوآور جدید[۹]
چهارم: آمیختن دامنه وسیعی از تخصصها[۱۰]
آینده نگری
آینده نگری به طور کلی دارای ماهیتی پیچیده است و ماهیت غیر خطی پیشرفت های تکنولوژیکی به این معناست که پیشرفت های جدید به طرقی اتفاق می افتند که هرگز نمی توانند پیش بینی شوند. برای حل چنین مسأله پیچیده ای، آینده نگری را باید بعنوان تلاشی مستمر در نظر گرفت. کوششی که سراسر زنجیره تأمین از ابداع تا انتشار گسترده را شامل می شود و هر دوجنبه فرایندهای اجتماعی و فنی را در بر می گیرد. ما نیاز داریم که از آینده نگری بعنوان ابزاری برای جهت دهی به سرمایه گذاری استفاده کنیم به طوری که این جهت دهی منقطع واقعیت های زمانه باشد. مسئولین اسپرو در طی سال گذشته تأکیدات فراوانی روی آینده نگری و نقش آن در جامعهی امروز داشتند.
آزمایش
آزمایش فی الواقع بدنبال شناسایی این واقعیت است که چگونه فناوری های نوین راهکارهایی را برای حل چالش های اجتماعی فراهم می سازند و چگونه در آخرین مرحله از زنجیره نوآوری ارزش آفرینی می کنند. بنابراین باید همواره جایگاه مهمی را برای آزمایش متصور بود و آن را در مقیاسی گسترده انجام داد.
ایجاد نهادهای جدید نوآوری
توسعه و تقویت نهادهای جدیدی که افراد مختلفی از دولت، بازار و دانشگاه را دورهم جمع می کنند باید یکی از اهداف سیاست گذاری باشد. این نهادها باید فرایند گفتگو و مذاکره را در خصوص جهت دهی نوآوری تسهیل نمایند. با این وجود، در سیستم فعلی ( انگلستان) ما فاقد چنین نهادی هستیم بعبارتی ما اکنون نیازمند فرایندهای نهادی برای تسهیل یادگیری اجتماعی می باشیم و چنین کاری باید در دستور کار قرار گیرد.
ترکیب دامنه وسیعی از تخصص ها
مطالعات بسیاری از محققان SPRU نیر این نکته را تأکید کرده است که تأکید صرف بر R&D عامل پیشرفت تکنولوژی نیست، که گردهم آوری حوزه های تخصصی متنوع می تواند منجر به نوآوری های عمده ای شود ( تأکید بر ماهیت نوآوری پیشرفت های بزرگ). تاریخچه مطالعات نوآوری، حوزه های مختلفی را بررسی کرده است که از این رهگذر بدنه تئوریک خوبی شکل گرفته که اکنون زمان آن رسیده است که با تأکید بر این بدنه اقدام به توسعه نظریه جدیدی از نوآوری بنماییم، تئوری که حوزه هایی نظیر اقتصاد نوآوری، مطالعات علم و فن آوری، مدیریت تکنولوژی و سایر حوزه ها را یکپارچه ساخته و نقش های متعددی ( نظیر دولت و جامعه مدنی) را مورد توجه قرار دهد.
بنابر آنچه گفته شد، زمان آن رسیده است که نه تنها تئوری جدیدی از نوآوری را توسعه دهیم بلکه این اطلاعات جدید ( حوزه های مختلف) را در فرایند سیاست گذاری و اجرای نوآوری پیاده سازی کنیم. برای مدت مدیدی است که ما شاهد شکاف گسترده ای بین تئوری و عمل نوآوری بوده ایم که برای رفع این مشکل باید این دو حوزه را بهم آمیخت. بنابراین، سیاست گذاری نوآوری مستلزم دگرگونی جدی است که در این فرایند محققان نوآوری باید به نحوی فعالانه درگیر نقش هایی نظیر طراحی تا توسعه روش های برای ارزیابی کیفت و اثر نوآوری باشند. سیاست نوآوری زمانی می تواند موفق شود که رهبران تجاری، متخصصان فن آوری و سیاست گذاران مختلف به نحوی فعال با نوآوری های جدید مواجه شوند و اکنون که دنیا با مسایل مختلفی ( گرمای جهانی، جنگ، تروریست و…) که حل آنها از ضرورت خاصی برخوردار است مواجهه است، لازم است تا در سیاست نوآوری تحولات چشم گیری ایجاد شود.
[۱] “Edges, horizons and transformations: the future of innovation policy