نظامهاي علمي ـ تكنولوژيك: نگاهاجمالي به وضعيت جهاني
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[30 Sep 2003]
[ نويسندگان: پير پاپون و رمي بار]
در همه تمدنها، براساس نياز افراد بشر براي فهم جهان و جامعهايكه در آن زندگي ميكنند، بتدريج فعاليتهايي كه براي كسب انواعجديد از دانش مصرف ميشده، بتدريج انسجام يافته و از اين طريق،زمينه براي ظهور تحقيقات علمي فراهم شده است. هدف ازتحقيقات، عمدتا طراحي الگوهاي نظري، آزمايشها واندازهگيريهايي بوده است كه بر مبناي آن بتوان به فهم و تفسيرپديدههاي طبيعي و نيز درك و تشخيص ساختار ماده و موجوداتارگانيزمهاي زنده، و غيره نايل آمد. همگام با اين تلاشها، پيدايش وتوسعه تكنولوژيهاي نو به صورت يكي از ويژگيها و جنبههاي اصليجوامع صنعتي درآمده، كه از نيمه دوم قرن نوزدهم، اين امر باتحقيقات علمي پيوند تنگاتنگ و وثيقي يافته است.
تحقيقات علمي و توسعه تكنولوژيك در درازمدت در انحصارهيچ تمدني باقي نخواهد ماند. علم و تكنولوژي مواريث تاريخي بشر هستند: آنچه امروزه به منزله نقش پيشرو و هدايت كننده علم و تكنولوژي مطرح است، در واقع نتيجهاي است كه از فراينديطولاني و تكاملي حاصل شده و بتدريج نيز به ظهور (علم مدرن) ودانش فني و تكنولوژي منجر شده است. هر تمدني متناسب با شاكلهاجتماعي خود، بر نوعي از نهادهاي علمي صحه و مهر تأييد مينهد به گونهاي كه، فعاليتهاي علمي و تكنولوژيك در همزيستي تنگاتنگبا ساختارهاي فرهنگي و سياسي جامعه ادامه يابند. در گذشتههايدور، تمدنهاي وابسته به ملل اروپايي، چيني و كشورهاي اسلامي،چنان چهارچوب منسجم و شكل نسبتا متكاملي به فعاليتهاي علميداده بودند كه در برخي از حوزههاي عملي نظير نورشناسي، اصواتو مغناطيس به كشفيات علمي قابل توجهي دست يافتند. از هماناوايل، در بسياري از شهرهاي بزرگ جهان اسلام رصدخانههاينجومي احداث شده بود; از جمله رصدخانههاي بغداد، قاهره وسمرقند كه نقض عمدهاي در توسعه علم نجوم از قرن نهم به اينطرف، داشتهاند. همچنين، از جمله عوامل مهمي كه توانسته است در اشاعه و گسترش دانش در كشورهاي اسلامي تأثير بسزايي برجايبگذارد، همانا سيستم آموزشي خاص اين كشورها بودهاست; بهعنوان مثال از دانشگاه الازهر در قاهره به منزله يكي از دانشگاههايپيشرو در اين خصوص ميتوان نام برد.
بر همين منوال، در حكومت امپراطوري چين، نظام اداريگستردهاي بنا شده بود كه در آن توليد دانش علمي و تكنولوژيك ازجايگاه رفيع و مهمي برخوردار بود. علم نجوم در چين، علم رسميكشور محسوب ميگشت; و با توجه به غالب بودن فعاليتكشاورزي در آن كشور، از منجمين براي رصد و محاسبه تقويمهايرسمي استفاده ميشد. وضعيت مشابهي نيز براي علوم رياضي،فيزيك و مهمتر از همه، هيدروليك در اين كشور وجود داشت.
اكثر جوامع از همان مراحل اوليه در جستجوي ساختاريمتعادل، پايدار و بادوام براي توليد (نظاممند) و سازمان يافته و دانش علمي و تكنولوژيك بودند: همان فرايندي كه امروزه تحقيق وتوسعه1 ناميده ميشود. با تمام اين احوال، تحقق كامل اين امر درغرب و در اروپاي قرن شانزدهم رخ داد، به طوري كه علم با قطع وابستگي خود از فلسفه و الهيات، به مثابه ساختاري نهادينه و پايداردر اين كشورها مطرح شد. درخلال اين مدت، توسعه تجارت بينالملل همراه با كشفيات مهم دريانوردي سبب شد تا در اروپاطبقه خاصي از بازرگانان ظهور كند كه نسبت به ابداعات جديد تكنولوژيك علاقه مفرطي از خود نشان ميدادند. در آن زمان، برايمدتهاي طولاني، فعاليت دانشمندان و پژوهشگران علمي، به محيطدانشگاهي و كرسي استادي در كالجها و دانشگاهها محدود ميشد.اولين نهاد علمي در تاريخ مدرن غرب، مؤسسهاي است كه در سال1609 (ميلادي) تحت نام (آكادميا ديلينساي)2 در رم تأسيس يافت و گاليله نيز عضو آن بود. آكادميهاي علوم در لندن و پاريس را كه بهترتيب در سالهاي 1660 و 1666 (ميلادي) تأسيس يافتند، درنوعخود ميتواند از نهادهاي واقعا جديد و ابداعي به حساب آورد كهرسالت اصلي خود را نيز در جايگزين مباحث نظري فلسفي توسطنظريههاي مأخوذ از مشاهده و تجربه ميدانستند. اين آكادميها همچنين، درپي تعريف و وضع رابطه جديدي بينجهان دانش وقدرت و مرجعيت سياسي بودند به گونهاي كه، در پرتو اين رابطهجديد، تحقيقات علمي و توليد دانش از جايگاه اجتماعي و توجهسياسي خاصي برخوردار شوند.
نهادينه شدن تحقيقات علمي، بخصوص از قرن نوزدهم به اينطرف، ادامه و تحكيم يافت. دانشمندان، مديران دورانديشدانشگاهها و سياستمداران روشنبيني در اروپا، به خوبي دريافتهبودند كه توسعه دانش ديگر نميتواند صرفا به طور انفرادي و درانزوا از سوي اشخاصي هوشمند صورت پذيرد. تحقيق اساسا بهمنابعي درخور نيازمند است:آزمايشگاههايي همراه با وسايل وابزار، استاداني با دستيارانيمتشكل از تيمهاي دانشجويي،كاركنان پژوهشي و تكنسينها.
تأسيس انجمن پژوهشيكيزر ـ ويلهلم3 ـ كه در حالحاضر انجمن ماكس پلانك برايپيشبرد علم ناميده ميشود و مركزاصلي آن در مونيخ است ـ نقطه عطفي در اين خصوص بود: زيرابراي اولين بار يك دولت رأسا نسبت به ايجاد نهادي تحقيقاتي درخارج از نظام دانشگاهي اقدام ميكرد.
بعد از جنگ جهاني اول، بسياري از كشورهاي اروپايي از الگويمذكور پيروي كردند كه از جمله در فرانسه در سال 1939 (ميلادي)،مركز تحقيقات علمي4 (CNRS) و در چين نيز آكادمي علوم تأسيسيافت. درخلال همين مدت، صنايع كشورها به احداثآزمايشگاههاي تحقيقاتي خاص خود دست يازيدند و به اين ترتيبنيز ابداعات علمي به منبعي براي نوآوريهاي تكنولوژيك وبخصوص در حوزه شيمي آلي درآمدند.
امروزه، علم و تكنولوژي (S&T) از اركان و مؤلفههاي اساسيفعاليت بشري محسوب ميشوند. اين دو عالم تا حدود زيادي تعيينكننده شكل آتي جوامع هستند چراكه از طريق اين دو اهرم قوياست كه دولتها ميتوانند از عهده خواستها و نيازهاي اجتماعي،اقتصادي و فرهنگي خود برآيند. با توجه به نقشي كه تحقيقات علميدر ايجاد فهم جديد و نيز القاي نوآوريهاي تكنولوژيك دارد،بنابراين حمايت از تحقيقات علمي به جزء لاينفك سياستهاي عمومي دولتها درآمده و به موازات همين امر، علم و تكنولوژي دربخشهاي نظامي، اقتصادي، اجتماعي و راهبردهاي صنعتي سهم قابلتوجهي پيدا كرده است.
آنچه(نظام) علموتكنولوژي را در سطح ملي و بينالمللي تشكيلميدهد، حيطه بسيار گستردهاي دارد كه شمهاي از آن عبارتند از:
برنامهريزي و تعيين اولويتها در تحقيقات; با استفاده بهينه ازتحقيقاتي كه مبتني در بودجه عمومي هستند و به كارگيري نتايج تحقيقات در حوزههاي مختلف; چگونگي القاي نوآوريها و ملحوظ داشتن آن در طراحي استراتژي تحقيقات صنعتي; سازماندهيهمكاريهاي بينالمللي; تربيت نيروي متخصص و پژوهشگر. برايهدايت تمام اين فعاليتها، افرادي علاقهمند و توانا ونيز نهادهاييمورد نياز است كه بتواند تصميمات درستي اتخاذ كنند.
سياستهاي مليتحقيقات و تكنولوژي در واقع در خدمت زنده وفعال نگهداشتن اين نظام و نيزمتحول ساختنآن است. طراحياينگونهسياستها در سطح ملي عمدتاازوظايفوزيرانمسؤولامور تحقيقاتاست كه بتوانند اهداف به روز را تبيين و تعريف كنند و متناسب بااهداف، انتخابها و تصميمگيريهاي درستي در پيش بگيرند.
اهداف اصلي تحقيق و تكنولوژي
امروزه تحقيقات علمي، نظير اكثر امور مربوط به توسعه تكنولوژيك،نيازمند طيف وسيعي از مهارتها و تخصصهاست و سطوح مختلفياز استادان و دانشمندان دانشگاهي تا مهندسان و تكنسينها را شاملميشود. نقش و كاركرد هر يك از حرف و تخصصهاي ذيربط متفاوت از يكديگر هستند اما به طور كلي ميتوان آنها را به پنج مقوله اصلي تقسيم كرد:
توليد دانش پايهاي در زمينه علوم و تكنولوژي
هدف اصلي در تحقيقات بنيادي و يا پايهاي، توليد دانش محض وپايهاي است كه عمدتا در زمره اهداف دراز مدت محسوب ميشود.نتايج اين گونه تحقيقات معمولا به صورت درونداد شبكه اطلاعاتعلمي و يا به صورت مقالات در مجلات علمي ـ تخصصي ـ كه بهاحتساب همه رشتهها، بالغ بر 75000 عنوان مجله علمي ثبت شدهاست ـ منتشر و يا در جلسات و كنفرانسها عرضه ميشود.
آموزش
در اغلب نظامهاي دانشگاهي، خود استادان نيز به كارهاي پژوهشيميپردازند. اين امر، هم كيفيت آموزش عالي را افزايش ميدهد و همبراي راهنمايي دانشجويان براي پاياننامههاي و دورههاي عاليتحصيلاتي بسيار مفيد و مؤثر است. اما امروزه آموزش فقط بهدانشگاهي محدود نميشود، بلكه در آزمايشگاههاي دولتي وغيردولتي و نيز تحت برنامههاي همكاريهاي بينالمللي توسطدانشمندان و مهندسان پژوهشگر، صورت ميپذيرد.
تأمين دانش و مهارتهاي فني مورد نياز جامعه
يكي از نيازهاي جامعه، تدوين سياستهاي عمومي5 (Public Policy)و نحوه اجراي آنهاست. بخش قابل ملاحظهاي از فعاليتهايحكومتي تعريف ضوابط و مقررات و روشهاي مختلفي است كه چهدر تدوين و چه در اجراي آنها، مهارتهاي علمي و بررسيها وارزيابيهاي تكنولوژيك مورد نياز است. اين گونه امور شامل عملياتكنترل كيفيت محصولات جديد (در زمينههاي مختلف غذايي،دارويي، صنعتي و غيره...)، ارزيابي خطرهاي صنعتي و تكنولوژيك،مراقبت و نظارت بر كيفيت آب نيز ميشود. به انجام رساندن تماميموارد گفته شده، متخصصان را ميطلبد كه عمدتا براي نهادها ومؤسسات عمومي و دولتي كار ميكنند. در حوزههايي نظير محيطزيست، بهداشت عمومي و صنايع غذايي، مهارتهاي فني وكارشناسي ميتواند از طريق ارائه گزارشهاي مربوط به ارزيابيها، آسيبشناسيها و تجزيه و تحليل وضعيت و نيز طرح همه نوعسؤالهاي فني و حرفهاي (از قبيل وضعيت محيطزيست، ايمنيواحدهاي صنعتي و غيره...) نقش بسيار با اهميت در جامعه ايفا كند.در اغلب كشورها، نهادهاي تحقيقاتي داراي كاركرد دوگانهايهستند; از سويي به پيشبرد و ترغيب تحقيقات در زمينه مورد نظرميپردازد و از سوي ديگر، دانش و مهارتهاي مورد نياز دولت راعرضه ميكنند. به اين ترتيب، گسترش تحقيقاتي علمي وتكنولوژيك در سطوح عالي، دولتها را برآن ميدارد تا به مشاورههايعلمي و مهارتي كه براي انجامدادن مسؤوليتهاي و وظايفشان لازمدارند، روي بياورند.
مشاركت و مدخليت در برنامههاي ملي راهبردي
دولتهاي مدرن غالبا داراي اهداف راهبردي هستند كه در معنايوسيع همه نشانگر و معرف اولويتهاي ملي هستند. اين اهداف واولويتها تاحدود زيادي برگرفته از زبان و منطق قدرت هستند: برايمثال، كشورها عموما خواهان نظام تسليحاتي پيچيده بدون وابستگيبه دانش فني دولتهاي خارجي هستند. همچنين، آنهاعلاقهمند بهداشتن ماهواره هستند براي آنكه مطمئن باشند كه بر سيستممخابراتي و ارتباطي خود كنترل دارند و نيز در زمينه انرژي مسيرخودكفايي و استقلال را تعقيب ميكنند.
براي نيل به اهداف ملي، ناگزير بايد به برنامهريزي در مقياسوسيع براي تحقيقات تكنولوژيك و توسعه (R&D) پرداخت و آنهارا از طريق مؤسسات و نهادهاي تحقيقاتي دولتي به اجرا درآورد.اين برنامهها كه در مواردي تحقيقات مربوط به هوا ـ فضا و ياتحقيقات هستهاي را نيز شامل ميشوند، در برخي از كشورهايصنعتي توسط آزمايشگاههاي شركت و بنگاههاي صنعتي (چه دربخش دولتي و چه در بخش خصوصي) به اجرا درميآيند. دستاورداين گونه كارهاي تحقيقاتي كه در واقع خميرمايه رقابتهاي بينالملليرا تشكيل ميدهند، معمولا انتشار نيافته باقي ميمانند و از اصولبازار آزاد تبعيت نميكنند. در سالهاي اخير نيز اين مفهوم ازبرنامهريزي راهبردي (استراتژيك) به بخشهاي كليدي صنعتي ازقبيل مخابرات و ارتباطات و ساخت روباتها تعميم يافته است.
نوآوري صنعتي
مرحله به اصطلاح تحقيق و توسعه، پيش از اولين استفاده و كاربرد ويا تجاري شدن كالا و يا خدمات رخ ميدهد. به اين ترتيب كهدانشمندان و مهندسان پژوهشگر عموما در شركتهاي صنعتي درگيرتوسعه محصولات و توليدات جديد و يا فرايندهايي كه بايد صنعتيشده و وارد بازار گردد، ميشوند. اگرچه همه نوآوريها منتج ازكارهاي پژوهشي نيستند و واحدهاي مهندسي و طراحي، حوزههايساخت و توليد، صنايع سنگين و صنايع خدماتي نيز در زمره منابعيبراي نوآوري محسوب ميشوند (براي نمونه، سيستمهاينرمافزاري خودشان به طور فزايندهاي نوآوري به حساب ميآيند).
در مقايسه با تحقيقات علمي، ميتوان جواز امتياز6 (مربوط بهثبت اختراعات) را محصول و توليد فعاليتهاي تكنولوژيك دانست.هر چند كه مشابه يك نشريه علمي، بيشتر به عنوان سرمايهاي بالقوه ونامحسوس تلقي ميشود، اما از آنجا كه صاحب جواز، امتيازيانحصاري را در اختيار دارد كه از ارزش تجاري و اقتصادي برخوردار است، بنابراين از اين حيث با انتشارات علمي متفاوتاست. در جواز امتياز،اختراع خاصي در زمينه فرايند صنعتي يا يكمحصول و توليد جديد و نوع جديدي از مواد تشخيص داده شده وبه ثبت رسيده است. در همه حوزههاي تكنولوژي در سال 1991(ميلادي)، حدود 81 هزار جواز امتياز در امريكا به مخترعان ازمليتهاي مختلف اعطا شد (در مقايسه با 62 هزار جواز امتياز در سال1986) و 41 هزار جواز امتياز نيز در اروپا مستقيما از كانالهاياروپايي به ثبت رسيدهاند.
به طور كلي، تمامي اين فعاليتهاي علمي و تكنولوژيك درمفهومي تبلور و تجسم يافت كه بتدريج در سالهاي ابتدايي دهه1960 (ميلادي) به صورت مفهوم (تحقيق و توسعه) (R&D) بروزيافت. اقـداماتي كه از سوي سازمان همكاري اقتصادي و توسعه(OECD) بر روي آمارهاي مربوط بـه هزينههـا و بودجههايتحقيقـاتي صورت گـرفت، نقش مهمي را در رسيـدن بهموافقتنامهاي تحت عنوان (دستورالعمل فـراسكاتي)7 كه در سيسال اخير مدنظر متخصصان بوده است، ايفا كرد. در ايـندستورالعمل، سه نـوع از فعاليتهـاي تحقيـق و توسعه تعـريف ومتمايز شده است:
تحقيق پايهاي و يا بنيادي به همه پژوهشهاي نظري و تجربياطلاق ميشود كه براي كسب دانش پايهاي مربوط به حوادث وپديدههاي عيني، انجام ميشود، بودن آنكه پژوهشگران و دانشمنداناز قبل هيچگونه كاربردي احتمالي براي كارشان متصور باشند. افرادبزرگ و نامداري در جهان علم از قبيل ماكس پلانك8، ماريكوري9،وانتاكا رامان10 و ژاكوپ مونر11 با اين ذهنيـت و طرز تلقي كاركردند و به پژوهش پرداختند و اين حيث هم ميتوان آنان را (بنيادگرا) ناميد.
تحقيق كاربردي به آن دسته از پژوهشهاي ابداعي اطلاق ميشودكه هدف اصلي آنها كسب دانش جديد در زمينه كاربرديهاي عملي(مثلا در صنعت) است. كارهاي لويي پاستور در قرن نوزدهم راجعبه بيماري كرم ابريشم و غيره... از مقوله تحقيقات كاربردي محسوبميشوند، اگرچه برخي از كشفيات وي در مسير كارهاي تحقيقاتيشاز ماهيت (بنيادي) برخوردار بودند.
مقوله سوم از كارهاي تحقيقاتي عبارت است از: توسعه تجربي.اين مقوله شامل فعاليتي نظاممند است مبتني بر دانش موجود كه ازتحقيقات و يا تجربه عملي حاصل نشده با هدف ساخت محصولاتجديد يا توسعه فرايندهاي صنعتي جديد. به عنوان مثال، كشفپليمرهاي جديد در آزمايشگاههاي تحقيقاتي منجر به ساختپلاستيك شد، اما انتقال به مرحله صنعتي آن زماني امكانپذير شد كهسرمايهگذاري برروي كارهاي توسعهاي بيشتري براي ايجاد طرح پيلوت و بررسيها و تعديلهاي لازم صورت گرفت.
با وجود تقسيمبندي كه درنوعشناسي تحقيقات به عمل آمدهاست، در نحوه ارتباط بين سه مقوله تحقيقات و مخصوصا مرزبنديبينتحقيقات پايهاي و تحقيقات كاربردي، تا حدودي ابهام وجوددارد. اما درخصوص مقوله تحقيقات توسعهاي تقريبا وضوح داردكه در تمامي نظامهاي ملي علم و تكنولوژي، اساسا شركتهاي تجاريو برخي سازمانهاي دولتي تكنولوژيك هستند (نظير مؤسساتتحقيقاتي نفت و يا نيروگاههاي هستهاي) كه به اين مقوله ميپردازندو آن هم با اين هدف كه موجب ترغيب و رشد نوآوريهاي صنعتيشود و يا اينكه برنامههاي راهبردي دولت تحقق يابد. تحقيقاتبنيادي با مسأله آموزش پيوند وثيقي دارد در حالي كه تحقيقاتكاربردي غالبا با مؤسساتي كه به آموزش فني و حرفهاي و يامؤسساتي كه به ترتيب كادر متخصصان مورد نياز براي سياستگذاريهاي عمومي و يا توسعه برنامههاي راهبردي دولتميپردازند و همچنين با آزمايشگاههاي تحقيقات صنعتي سروكاردارد.
به علاوه، اگرچه مفهوم توسعه در زمينه فعاليتهاي صنعتي تاحدود زيادي روشن است، اما در ارتباط با حوزه نظامي از قبيلتوسعه اسلحههاي جديد) با ابهام مواجه ميشود. بنابراين، در تجزيهو تحليل راهبردهاي ملي تحقيق و توسعه بايد محتاط بود، زيرادربرخي از كشورها مفهوم توسعه به گونهاي تعميم يافته كهفعاليتهايي با اهداف نظامي را نيز دربرميگيرد.
متشابها، دوگانگي و تمايز بين تحقيقات بنيادي و كاربردي، چهاز ديدگاه علمي و چه از بعد اقتصادي، گاهي معنادار نخواهد بود. بهعنوان مثال، آيا تحقيقات در مورد نقش كربن دياكسيد وموادشيميايي ديگر (تأثيرات گلخانهاي)12 در زمره تحقيقات بنياديمحسوب ميشوند و يا تحقيقات كاربردي؟ در بسياري از حالتهاديده ميشود كه اين تمايز قابل ترديد است. از اين رو، دربرخي ازكشورهاي صنعتي و يا در حال توسعه كه داراي بخش تحقيقاتعمومي بسيار گستردهاي هستند، ناگزير ميبايد بين هزينههاي تحقيقو توسعه عمومي كه به تحقيقات پايهاي (و يا بنيادي) اختصاصمييابند از يك طرف، و مواردي كه برنامههاي تحقيقاتي با در نظرگرفتن منافع جمعي اختصاص مييابند از طرف ديگر، تمايز قائلشد. سازمانهاي تحقيقاتي عمومي، در حوزههايي نظير بهداشتعمومي، محيط زيست، انرژي، مخابرات و ارتباطات و حمل نقل،هم به انجام دادن تحقيقات پايهاي و هم تحقيقات كاربرديميپردازند.
در فرهنگ انگلوساكسوني مربوط به اصطلاحات R&D، به اينگونه از تحقيقات كه در مرز بين تحقيقات پايهاي و كاربردي قراردارند و بيشتر با هدف برآوردن نيازي اجتماعي انجام ميشوند،تحقيقات (هدفمند) و يا (جهتيافته) ميگويند. به اين ترتيب، اينمقوله، بخش قابل توجهي از تحقيقات در حوزه علوم زيستپزشكي (به عنوان مثال، تحقيقات در زمينه ويروس يا در خصوصامراض مناطق استوايي)، درحوزه محيط زيست، كنترل انرژي، علوم مهندسي و تحقيقات تكنولوژيك پايهاي در پردازش اطلاعات وروباتيك را دربرميگيرد. به اين گونه تحقيقات، معمولا در مؤسساتتحقيقاتي در بخش عمومي و بيشتر مرتبط با سياستگذاريهاي مليعمومي پرداخته ميشود.
شاخصها
شاخصهاي علمي و تكنولوژيك، واحدهايي كمي هستند براياندازهگيري عواملي كه معرف و مشخص كننده وضعيت و ميزانفعاليت نظامهاي تحقيقاتي و تكنولوژيك هستند. اين گونه شاخصهامورد استفاده طيف گستردهاي از اشخاص و مسؤولان قرارميگيرداز قبيل، قانونگذاران، سياستگذاران علمي، تحليلگران راهبردي و همچنين براي ارزيابيهاي برنامهاي و نيز بررسيهاي مربوط به علم وتكنولوژي و غيره... شمار زيادي از مسؤولان و هدايت كنندگان امورعلم و تكنولوژي به طور مستمر مواجه به تصميمگيريها و انتخابهاييهستند كه ميبايد مبتني بر چنين شاخصهايي صورت گيرد.
در اين بررسي از وضعيت جهاني، سه نوع شاخص و معيار بهكار رفتـه است كه مقـايسه بين كشورها و يا بين مناطق را ممكنسازد.
منابعي كه به فعاليتهاي علمي و تكنولوژيك اختصاص يافتهاند
با ارائه بررسيهاي ملي از هزينههاي تحقيق و توسعه و نيروي انسانيعلمي و اندازهگيري منابع در سطح كشورها پرداخته ميشود.
اندازهگيري توليد علمي از طريق انتشارات
فعاليت علمي از طريق ميزان توليد نشر علمي (Science Bibliometry) اندازهگيري ميشود. انتشارات در واقع از توليداتاساسي كار علمي است، اما از علم گونههاي ديگري از (توليدات) نيزحاصل ميشود: مانند آموزش عالي و كارشناسان متخصص فني. دراينجا، شاخص مدنظر فقط بر روي يكي از جنبههاي ويژه تحقيقعلمي متمركز ميشود.
براي محاسبه شاخصها از بانك اطلاعاتي (Science Citation Index (SCI)) كه و توسط موسسه ISI(Institute for Scientific Information) ايجاد شدهاند، استفاده شده است. در بانك اطلاعاتي، مقالات حدود 3500 مجله علمي به ثبت رسيده است كه در هشترشته تقسيمبندي شدهاند.
اندازهگيري توليد تكنولوژيك از طريق جواز امتياز
فعاليت تكنولوژيك از طريق ميزان ثبت جواز امتياز اختراعات(Patent Bibliometry) اندازهگيري ميشود، كه نشانگر سطحابداعات و خلاقيت تكنولوژيك براي مقاصد صنعتي است.
شاخصهاي به كاررفته براي اين منظور به تفصيل در گزارشجهاني علم در سال 1993 (ميلادي) تعريف شدهاند. با وجودنارساييها، اين شاخصها پذيرش عام يافتهاند و مؤثرترين وسيله براياندازهگيري و مقايسه فعاليتهاي علمي و تكنولوژيك درجهان بهشمار ميروند. برخي از محدوديتها و نارساييهايي كه اين شاخصها باآن مواجهاند با اختصار در ذيل بيان شدهاند:
در زمينه شاخصهاي منابع، مشكل از تعريف فعاليت پژوهشي وپژوهشگر ناشي ميشود كه ميتواند از يك كشور به كشور ديگر بهطور قابل ملاحظهاي متفاوت باشد. به علاوه، نبود نرخ تبديلمطمئني كه بتواند (قدرت خريد) را براي كشورهاي مختلف قابلمقايسه كند و يا تبديل آن به واحد پول رايج درسطح بينالمللي راامكانپذير سازد، از ديگر اشكالات است.
در خصوص شاخص توليد علمي (انتشارات)، اشكالي كهممكن است در ارزيابيها به وجود آيد ناشي از مجلات علمي انتخابشده در بانك اطلاعاتي مورد نظر ـ در اينجا SCI و Campumath ـاست و آيا باوجود تمام شرايطي كه براي انتخاب مجلات علميدرنظر گرفته شده اينطور نيست كه بروز و سهم مجلات علميكشورهاي صنعتي و آن هم به زبان انگليسي نسبت به ساير مجلاتعلمي بيشتر در نظر گرفته شده است؟
اين سؤال موضوع بحثهاي بسياري بوده است و بيانگر مشكلياساسي در مورد نشر تحقيقات انجام شده در كشورهاي در حالتوسعه است. معمايي كه دانشمندان كشورهاي درحال توسعه با آنمواجهاند اين است كه: اگر نتايج كارهاي پژوهشي آنان را در مجلاتداخلي منتشر سازند، از آنجا كه اين مجلات عموما در سطحبينالمللي توزيع نميشوند، در آن صورت در بانكهاي اطلاعاتيمعتبر ثبت نخواهند شد و اگر سعي كنند كه مقالاتشان در مجلاتعملي و مشهور بينالمللي منتشر شود، باعث ركورد و افول مجلاتعملي داخلي و ملي ميشوند. از همين روي نيز، ناشران مجلاتعلمي داخلي همواره از اينكه در بانكهاي اطلاعاتي معتبر موردپذيرش واقع نميشوند، ناراضي هستند.
درمورد شاخصهاي توليد تكنولوژي كه بر حسب ميزان جوازامتياز و ثبت اختراعات اندازهگيري ميشود، تنها ابهامي كه درارزيابيها ممكن است ايجاد شود، ناشي از تعبير و تفسير است كهميتوان از شاخصها به عمل آورد.
اولين امكان عدم يكساني از اين واقعيت ناشي ميشود كهشركتها ممكن است راهبردهاي مختلفي در تعريف و قبولاختراعات و صدور جواز امتياز داشتهباشند به گونهاي كه يك قابليتمشابه ممكن است به تعداد مختلفي جواز امتياز منجر شود.
دومين امكان نابرابري در ارزيابيهايي مبتني بر اين شاخص ازاين امر ناشي ميشود كه در هر كشوري، شركتهاي موجود در آنكشور سعي در به ثبت رساندن اختراعات بيشتري هستند زيرا كهدسترسي به بازار بومي نزديكتر و سهلتر است. از اين رو، براي فايقآمدن بر اين مشكل اين شاخص بر حسب جواز امتياز در دو بازارآزاد عمده، يعني ايالات متحده امريكا و اروپا، اندازهگيري شدهاند. بااين وجود، فعاليت تكنولوژيك كشورهايي كه صادرات به ايالاتمتحده امريكا و اروپا را تعقيب نميكنند، در اين ارزيابي به درستيمنعكس نميشود.
به اين ترتيب، بايد اين نكته مهم را به خاطر داشت كه هرشاخصي فقط يك جنبه از واقعيت را منعكس ميكند: براي مثال،شاخصهاي مربوط به منابع تحقيقات چيزي راجع به نتايج تحقيقاتبيان نميكند; شاخصهاي انتشارات علمي راجع به آموزش و تربيتمتخصصان فني هيچ چيز نشان نميدهد; شاخصهاي جواز امتيازهيچ چيز راجع به حوزههايي از تكنولوژيهاي كه در آن جواز امتيازياعطا نشده، نميگويد. از اين رو، صرفا با در نظر گرفتن شاخصها باهمديگر ممكن است به تصوير معنادارتري برسيم زيرا هيچ واحديو معيـاري براي اندازهگيري نظامهايي به اين پيچيدگي نميتوانيافت.
منابع مالي و نيروي انساني
بررسياي كه از ميزان مخارج ناخالص مربوط به فعاليتهاي تحقيق وتوسعه (GERD) در مناطق مختلف جهان به عمل آمده، حاكي از آناست كه در اين خصوص بيشترين نقش را كشورهاي عضو OECD ايفا كردهاند (جدول 1). بر حسب اين بررسي، حدود 85 درصد ازكل هزينههاي مربوط به علم و تكنولوژي در جهان،به كشورهايمزبور اختصاص يافته است. همچنين، قابل ذكر است كه كشورهاييكه اخيرا در زمره كشورهاي صنعتي قرار گرفتهاند (NICs)، همراه باكشورهايي نظير هند و چين، رويهم رفته سهمي معادل با 10 درصداز كل فعاليتهاي تحقيق و توسعه در جهان را دارا هستند. اگر ژاپن،استراليا، زلاندنو و ساير كشورهاي خاور دور نيز به اين مجموعهاضافه شوند. آنگاه اين رقم به بالغ بر 26 درصد افزايش مييابد.
براي پيبردن به ويژگي ديگري از فعاليتهاي GRED، آن رانسبت به توليد ناخالص ملي (GDP) ـ كه 62 درصد از كل توليدناخالص ملي جهان مربوط به كشورهاي OECD ميشود ـميسنجيم. مشاهده ميشود كه ايالات متحده امريكا و ژاپن بالاتريننسبت GERD/GDPيعني برابر با 8/2 درصد را حائز هستند وكشورهاي اروپايي (اتحاديه اروپايي به انضمام كشورهاي EFTA واسراييل (كشور اشغالگر قدس) حدود 2 درصد آن را و كانادا،استراليا و زلاندنو، كشورهاي اروپاي شرقي و مركزي و كشورهايوضعيت ميانهاي با نسبتهايي بين 2/1 درصد و 5/1درصد را داراهستند.
هند، چين و كشورهاي مشترك المنافع و نيز دولتهاي مستقل(CIS) از نسبت GERD/GDP برابر با تقريبا 1درصد برخوردارند،در حالي كه بقيه مناطق جهان نسبتي پايينتر از 5 درصد را دارا هستند(به استثناي كشورهاي افريقاي جنوبي، برزيل و آرژانتين كهدرصدهاي مربوط به آنها كاملا بالاتر از درصد متوسط منطقهاشاناست).
هنگامي كه وضعيت توزيع نيروي انساني تحقيق و توسعه درجهان را در نظر بگيريم (جدول 2)، تصوير ديگري از فعاليتهايمربوط به تحقيق و توسعه در جهان ظاهر ميشود: تقريبا نيمي ازجمعيت دانشمندان و مهندسان جهان به كشورهاي OECD تعلقدارد، و اين در حالي است كه كشورهاي آسيايي از هند تا ژاپن، يكسوم از تعداد كل جهاني را دارا هستند. همچنين، كشورهاي افريقايي6درصد، امريكاي لاتين 4 درصد و كشورهاي خاورميانه و خاورنزديك 3 درصد از جمعيت كل جهاني دانشمندان و مهندسان را بهخود اختصاص دادهاند.
اگر ارقام مربوطه را نسبت به جمعيت كل در كشورها بسنجيم، بهتمايز آشكاري بين كشورهاي صنعتي و كشورهاي در حال توسعهميرسيم. در كشورهاي صنعتي اين نسبت به رقمي معادل و يا بالاتراز 2 در هر 1000 نفر و در ژاپن حتي به رقمي بالاتر از1/4 ميرسد;در حالي كه در كشورهاي در حال توسعه بين 1/0 و 4/0 در هر از1000 نفر تغييرميكند. كشورهاي CIS و NIC وضعيتي مياني با نسبتهايي به ترتيب برابر با 1/6 و 1/5 در هر 1000 نفر جمعيت برخوردارند.
جدول 1ـ مخارج ناخالص ملي مربوط به فعاليتهاي تحقيق و توسعه (GERD)، توليد ناخالص ملي (GDP) و نسبتGRED/GDP براي مناطق مختلف در جهان، 1992.
GERD
GDP
GERD/GDP(%)
European Union
117.67
6079
1.9
European Free Trade Association
5.47
233
2.3
Central and Eastern European Countries
2.89
188
1.5
Israel
1.24
64
1.9
Commonwealth of independent States
4.13
496
0.9
USA
167.01
5953
2.8
Canada
8.13
537
1.5
Latin America
3.93
1063
0.4
North Africa
0.72
160
0.4
Middle and Near East
3.11
598
0.5
Sub-Saharan Africa
1.09
245
0.4
Japan
68.31
2437
2.8
NICs
10.73
824
1.3
China
22.24
3155
0.7
India
7.10
940
0.8
Other countries in Far East
0.69
982
0.1
Australia and New Zealand
4.12
341
1.2
World total
428.58
24295
1.8
Sources: OECD (for OECD countries); European Commission (1994) European Report on Science and Technology Indicators, Luxembourg: Officefor Official Publications of the European communities (for the other countries for which GDP and GERD are presented at purchasing power parityrate); UNESCO (for the countries for which GDP and GERD are presented at the exchange rate of the national currencies). Adjustments andestimates for incomplete data from OST,1995.
توليد علمي
ارقام مربوط به توليد علمي براي مناطق مختلف جهان، كه از طريقميزان انتشارات علمي آنها سنجيده ميشود (جدول 3)، حاكي از آناست كه حدود 85 درصد از ميزان كل نشر علمي در جهان به تعلقكشورهاي جمع OECD دارد كه اين ميزان متناسب است با ميزانهزينههاي تحقيق و توسعه در آن كشورها. امريكاي شمالي و حدود40 درصد و اروپا ( اروپاي EV به انضمام EFTA كشورهاي شرقيو مركزي) بالغ بر 35 درصد از كل توليد علمي در جهان را به خوداختصاص دادهاند. كشورهاي آسيايي از هند تا ژاپن (همچنين شاملاستراليا و زلاندنو) سهمي معادل با 6/15 درصد از ميزان كل جهانيرا دارا هستند كه به طور قابل ملاحظهاي كمتر از ميزان سهمشان درهزينههاي تحقيقاتي است.
تجزيه و تحليل آمار مربوط به انتشارات علمي در سطح جهانيدر ده سال گذشته نشان ميدهد كه در كشورهاي CLS ميزانانتشارات علمي با ضريبي تقريبا برابر 2 كاهش يافته است، در حاليكه سهم انتشارات علمي مربوط به كشورهاي NIC و چين هر يك بهترتيب با ضرايب 1/4 و 5/3 افزايش يافته است.
امريكاي لاتين، افريقاي جنوبي، خاور نزديك و خاورميانه وسار كشورهاي خاوردور در زمره كشورهاي در حال توسعهايهستند كه ميزان سهم آنها از توليدات علمي، افزايش يافته است. ازميان كشورهاي صنعتي، كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، كانادا وهمچنين ژاپن در حال افزايش سهمشان نسبت به كل توليدات علميدر جهان هستند.
يكي از جنبههاي قابل ملاحظه حاصل از بررسي آماري در اينمورد آن است كه نواحي مختلف در جهان نوعي گرايش به سمتتخصصي شدن (قويتر شدن) در حوزههاي مختلف علمي را نشانميدهند: به اين معني كه در برخي از مناطق در رشتههاي علميخاصي بالاتر از ميزان متوسط از سهم جهانيشان، توليدات علميدارند و به همين ترتيب نيز در بعضي از رشتههاي علمي، گرايش بهعدم تخصص (با به طور نسبي ضعيفتر شدن) وجود دارد (جدول4).
كشورهاي اروپايي در رشتههاي مختلف علمي در مجموع ازوضعيت متعادلي برخوردارند با اين ويژگي كه در رشتههاي علومپزشكي قوي هستند و در علوم مهندسي از ضعف نسبي
جدول 2ـ تعداد دانشمندان و مهندسان پژوهشگر تحقيق و توسعه و نسبت آنها به جمعيت در مناطق مختلف جهان، 1992.
R&D Scientists and engineers ('OOOs)
population (millions)
R&D Scientists Per thousand Population
European Union
240.9
369.0
2.0
European Free Trade Association
32.6
11.9
2.7
Central and Eastern European Countries
285.5
131.0
2.2
Israel
20.1
5.4
3.8
Commonwealth of independent States
452.8
283.0
1.6
USA
949.3
257.5
3.7
Canada
64.6
27.8
2.3
Latin America
158.5
464.6
0.3
North Africa
81.6
219.7
0.4
Middle and Near East
117.4
465.9
0.3
Sub-Saharan Africa
176.8
482.6
0.4
Japan
511.4
124.8
4.1
NICs
136.7
92.5
1.5
China
391.1
1205.0
0.3
India
106.0
887.7
0.1
Other countries in Far East
60.3
513.5
0.1
Australia and New Zealand
48.5
21.2
2.3
World total
4334.1
5563.1
0.8
Sources: OECD; European Commission (1994) European Report on Science and Technology
Indicators; UNESCO; OST estimates and treatment, 1995.
برخوردارند. در امريكاي شمالي، تصوير متفاوتي به چشم ميخورد;زمينههاي علمي قوي در اين كشور عبارتند از علوم مهندسي، فضا،زمين، تحقيقات زيست پزشكي و زمينه ضعيف آن، شيمي است.كشورهاي صنعتي آسيا، الگوي كاملا متفاوتي را نشان ميدهند: نقاطقوت در حوزههاي شيمي، فيزيك و علوم مهندسي و در مقابل، درحوزههاي زيستشناسي، رياضيات و علوم فضا و زمين از حدمتوسط نيز پايينتر هستند.
كشورهاي CIS در زيستشناسي بسيار ضعيفاند، اما درزمينههاي فيزيك، شيمي و علوم فضا و زميني بسيار قويتر هستند.
كشورهاي كم توسعهيافته گرايش به تخصص يافتن در علومفضا و زمين و زيستشناسي دارند در حالي كه در زمينه تحقيقاتزيستپزشكي ضعيف هستند. كشورهاي اسلامي و كشورهاي خاوردور غير از ژاپن و كشورهاي NIC، گرايش خاصي به حوزههايرياضيات، شيمي و علوم مهندسي نشان ميدهند و كشورهايامريكاي لاتين بر رشته فيزيك تأكيد بيشتري ميورزند.
توليد تكنولوژيك
همان گونه كه ارقام مربوط به جواز امتيازها (ثبت ابداعات) دركشورهاي اروپايي نشان ميدهد (جدول 5)، بيشترين ظرفيتتكنولوژيك از آن كشورهاي اروپايي است (تقريبا 50 درصد ازظرفيت كل جهاني) در مقابل، امريكا (27 درصد) و ژاپن(21درصد). ظرفيت تكنولوژيك هيچ كشور ديگري بالاتر از 1درصد نيست. در سير تحولات و در طي مدت شش سال،كشورهاي اتحاديه اروپا، 9 درصد از سهمشان را از دست دادهاند(Index 91)، در حالي كه ايالات متحده امريكا، 3 درصد و ژاپن 29درصد را به دست آوردهاند; كشورهاي NICدر خلال همين مدت سهمشان با ضريب 4/2 افزايش يافته است.
جدول 3ـ توليد علمي برحسب ميزان انتشارات، 1993.
World share 1993 (%)
1993 index (base 1982=100)
European Union
31.5
107
European Free TradeAssociation
1.7
100
Central and Eastern European Countries
2.3
87
Israel
1.0
90
Commonwealth of Independent States
4.8
56
USA
35.3
96
Canada
4.5
108
Latin America
1.5
127
North Africa
0.4
111
Middle and Near East
0.6
186
Sub-Saharan Africa
0.8
89
Japan
8.1
119
NICs
1.4
412
China
1.2
347
India
2.1
83
Other countries in Far East
0.1
113
Australia and New Zealand
2.7
94
World total
100.0
Sources: ISI data (SCI, Compumath); OST treatments, 1995.
از منظر اطلاعات و آمارهاي مربوط به ثبت ابداعات در امريكا،تصوير حاصله از بعضي جهات متفاوت است: ايالات متحدهامريكا،به ميزان 7/48 درصد از ظرفيت تكنولوژيك كل جهان را به خوداختصاص داده است، در حالي كه اتحاديه اروپا و ژاپن به ترتيب سهمشان برابر با 6/18 درصد و 25 درصد است. از اين رو ديدهميشود كه ژاپن در آمارهاي امريكايي قويتر است تا در آمارهايمربوط به اروپا. به علاوه، ژاپن حتي در مسير تحولات قويتر شده (باافزايش 11 درصد در سهم خود از كل ظرفيت جهاني درخلال ششسال) و به دنبال آن، ايالات متحده امريكا با رشد كمتري قويتر شده
(با افزايش 5 درصد در خلال همين مدت); اما كشورهاي اتحاديهاروپا به نحوه چشمگيري روبه افول هستند (كاهشي در حدود 24درصد). يكي از جنبههاي بارز در الگوي امريكايي از آمارهايابداعات، وضعيت سهم كشورهاي NIC است كه حدود 3/1 درصداست.
با تقسيم سهم جهاني كشورها و مناطق مختلف بر G.D.P آنها،ميتوان به مقايسه ميزان توليد علمي و تكنولوژيك كشورها پرداختبدون آنكه تأثير ابعاد اقتصاد آنها در نظر گرفته شود (جدول 6).
به اين ترتيب، با توجه به ميزان انتشارات علمي، (علميترين)كشورها و با مناطق عبارتند از: كشور اشغالگر قدس، كشورهاياروپاي مركزي و شرقي، كشورهاي CIS ، كانادا، استراليا و زلاندنو )دو تا چهار برابر ميزان متوسط).
جدول 4ـ توليد علمي در رشتههاي مختلف; برحسب درصد انتشارات مربوط به هريك از رشتهها، 1993.
ٍ
Scientific Disciplines
Europe
Commonwealth
Of Independent
States
North
America
Latin
America
Muslim
Countries
Sub
Saharan
Africa
Industrial
Asia
Other
Countries
Of Far East
Australia
and New
Zealand
Clinical medicine
41.0
1.4
41.4
1.3
0.9
1.2
8.1
1.6
3.2
Biomedical research
36.8
2.9
44.9
1.3
0.4
0.5
9.5
1.4
2.3
Biology
31.5
2.2
43.6
2.5
1.2
2.1
7.6
3.3
6.8
Chemistry
36.9
9.9
27.9
1.3
1.7
0.5
14.5
6.1
1.7
Physics
34.4
10.7
32.8
1.9
0.8
0.3
11.7
6.1
1.3
Earth and Space Sciences
32.7
5.7
45.5
2.1
1.1
1.2
4.1
3.5
4.1
Engineering Sceinces
29.6
4.3
44.0
0.9
1.6
0.4
12.6
4.8
1.8
Mathematics
38.0
4.8
39.7
1.6
1.2
0.6
6.3
5.6
2.3
All disciplines
36.5
4.8
39.8
1.5
1.0
0.8
9.5
3.4
2.7
Sources: ISI data (SCI, Compumath); OST treatment, 1995.
جدول 5ـ توليد تكنولوژيك، برحسب ميزان جواز امتيازهاي اعطا شده در اروپا و ايالات متحدده امريكا، 1993.
ُEuropean Patents .
World share 1993 (base 1993 (%) 1987=100
Us patents .
World share 1993 (base
1993 (%) 1987 =100
European Union
45.4
91
18.6
76
European Free TradeAssociation
3.2
86
1.5
73
Central and Eastern European Countries
0.2
58
0.1
41
Israel
0.4
124
0.4
114
Commonwealth of Independent States
0.2
174
0.1
54
USA
27.3
103
48.7
105
Canada
0.8
82
2.3
105
Latin America
0.1
120
0.2
102
North Africa
0.0
___
0.0
___
Middle and Near East
0.0
___
0.0
___
Sub-Saharan Africa
0.1
68
0.1
73
Japan
20.9
129
25.0
111
NICs
0.5
241
1.3
189
China
0.0
___
0.1
153
India
0.0
___
0.0
___
Other countries in Far East
0.0
___
0.0
___
Australia and New Zealand
0.6
59
0.5
79
World total
100.0
100
100.0
100
در سطح حدود 50 درصد بالاتر از سطح متوسط، كشورهاياروپا (EV و EFTA) و ايالات متحده امريكا قرارميگيرند. ژاپنوضعيت بسيار معموليتري (حدود 19 درصد زير حد متوسط) داردبا ميزاني مشابه با افريقاي زير صحرا.
اما از طرف ديگر، با بررسي و مقايسه ميزان توليداتتكنولوژيك كشورها، ديده ميشود كه ژاپن از وضعيت بسيار بالا وقابل ملاحظهاي برخورداراست: دو برابر ميزان متوسط ثبت ابداعاتدر اروپا و 2/5 برابر ثبت ابداعات درامريكا. عملكرد كشورهايEFTA (سوئيس و نروژ عمدتا) و رژيم اشغالگر قدس نيز قابلملاحظه است. امريكا، هم در ثبت ابداعات امريكايي نسبتا قوياست (نرخ 200) و هم در ثبت اختراعات اروپايي (نرخ 112)، درحالي كه اروپا نسبتا در بازار خودش قوي است (نرخ 181)، امانسبت صادرات به خارج از كشور ضعيف است (نرخ 73 در ثبتابداعات امريكايي).
يك جنبه مهم، نرخ كشورهاي NIC است كه بيش از نيمه سطحكشورهاي اتحاديه اروپا در ثبت ابداعات امريكايي است (نرخ 38 دربرابر 73(.
مقايسه بين اروپا، امريكا و ژاپن
منابع مالي براي فعاليتهاي تحقيق و توسعه در سه منطقه (مثلث) موردنظر (اتحاديه اروپا، ايالات متحده امريكا و ژاپن) به نحوه بارزيمتفاوت است (جدول 7). در كشورهاي اروپايي حدود 38 درصد ازبودجه براي تحقيق و توسعه از درآمدهاي عمومي مردم تأمينميشود (اين رقم در امريكا 17 درصد است). در امريكا، 24 درصدبودجه براي تحقيق و توسعه از منابع نظامي تأمين ميشود (در ژاپناين رقم برابر 4/1 درصد است) و در ژاپن، 76 درصد بودجه تحقيقو توسعه از صنعت تأمين ميشود (كه رقم مشابه در اروپا برابر 53درصد است). اما در نحوه و الگوي اجرايي تحقيق و توسعه در اينسه كشور تا حدود زيادي مشابهت وجود دارد. بين 13 درصد تا 18درصد از فعاليتهاي مربوط به تحقيق و توسعه در مؤسساتتحقيقاتي (دولتي) انجام ميشود و بين 13 درصد تا 19 درصد دردانشگاهها و بين 63 درصد تا 74 درصد در حوزه صنعت.
كشورهاي اتحاديه اروپا، قابليت تكنولوژيك خوبي را در اروپارا نشان ميدهند ـ با توجه به سهم جهاني ثبت ابداعات اروپايي ـ اماهمين كشورها در خلال شش سال، 4/5 درصد از سهم جهاني ازدست داده، در حالي كه ژاپن در همين مدت 7/4 درصد به دست آورده است (جدول 8). در سهم جهاني از ثبت ابداعات امريكايي،ايالات متحده امريكا در خلال شش سال حدود4/2 درصد به دستآورده و به ميزان 7/48 درصد رسيده است، كشورهاي عضو اتحاديهاروپا حدود رقم 8/5 را از دست دادهاند. در حالي كه، سهمژاپنرقمي برابر 5/2 افزايش يافته و به ميزان كنوني 25 درصدرسيدهاست كه حدود 5 درصد سهم خود امريكاييها است.
جدول 6ـ شاخصهاي توليد علمي و تكنولوژيك در ارتباط با GDP، 1993.
Index to GDP of
Sicentific
Publications
European
Pate+nts
Us
Patents
European Union
126
181
73
European Free Trade Association
176
330
157
Central and Eastern European Countries
295
32
16
Israel
376
140
146
Commonwealth of independent States
235
10
4
USA
144
112
200
Canada
202
7
103
Latin America
33
3
4
North Africa
59
ـــ
ـــ
Middle and Near East
25
ـــ
ـــ
Sub-Saharan Africa
83
13
11
Japan
81
208
251
NICs
42
15
38
China
9
ـــ
ـــ
India
54
ـــ
ـــ
Other countries in Far East
3
ـــ
ـــ
Australia and New Zealand
191
44
38
World total
100
100
100
Sources: ISI (SCI and Compumath); INP/EPO and USPTO data; OST and CHI Research treatments, 1995.
جدول 7ـ بودجه و نحوه اجراي تحقيق و توسعه در كشورهاي سه گانه، 1992.
European Union
(%)
USA
(%)
Japan
(%)
Total
(%)
GERD financing
Public civil financing
37.8
16.9
22.5
25.7
Public military financing
9.4
24.0
1.4
11.6
Industry
52.8
59.1
76.1
62.7
Total financing
100.0
100.0
100.0
100.0
GERD Implementation
Public research institutions
18.1
14.5
12.9
15.2
University
18.9
12.9
13.6
15.1
Industry
63.0
72.6
73.5
69.7
Total implementation
100.0
100.0
100.0
100.0
Sources: OECD; OST Treatments, 1995.
جدول 8ـ توليد تكنولوژيك و سير تحولي آن در كشورهايسه گاه 1993ـ1987.
European Patents
World Share (%)
US Patents
World Share(%)
1987
1993
1987
1993
European Union
49.9
45.4
24.4
18.6
USA
26.6
27.3
46.3
48.7
Japan
16.2
20.9
22.5
25.0
Sources: INP/EPO and USPTO data; OST and CHI-Research treatments, 1995
در اروپا، سه ناحيه اين مثلث تقريبا از ميزان سهم برابري درحوزههاي الكترونيك/الكتريسيته برخوردارند. ايالات متحده امريكاهمچنين در حوزه ابزار/نور، و نيز در شيمي/داروسازي فوقالعادهقوي است. (جدول 9) اروپاييها در غالب حوزهها قوي هستند وقوي باقي ماندهاند به استثناي حوزههاي برق/الكترونيك (حدود 17درصد ـ درخلال شش سال) و ابزار/نور (16 درصد ـ) كه افتداشتهاند. ژاپنيها در همه حوزهها افزايش چشمگيري را نشان ميدهند، از جمله كالاهاي مصرفي به استثناي شيمي/داروسازي.ايالات متحده امريكا وضعيت ثابتي را نشان ميدهد.
در حوزه الكترونيك/برق، ژاپن بيش از 75 درصد از ابداعاتامريكايي را كه توسط خود امريكاييها ثبت شده به خود اختصاصداده است (4/35 درصد در برابر 7/46 درصد). اين كشور همچنيندر حوزه ابزار/نور نيز از وضعيت خوبي برخوردار است. كشورهايعضو اتحاديه اروپا بخصوص در آن حوزهها ضعيف هستند اماوضعيت بهتري را در حوزههاي شيمي/ داروسازي و مهندسيمكانيكي/حمل و نقل نشان ميدهند به گونهاي كه در مورد اخير
جدول 9ـ وضعيت كشورهاي سهگانه در زمينههاي مختلف تكنولوژي بر حسب ميزان جواز امتياز، 1993.
ُEUROPEAN
European Patents World Share (%) .
European
1993 (Base 1987=100) .
European
Union
USA
Japan
Union
USA
Japan
Electronics/electricity
34.2
30.0
31.8
83
101
129
Instruments/optics
37.8
32.4
23.4
84
106
136
Chemistry/Pharmaceuticals
40.3
33.7
20.0
95
103
107
Industrial Processes
50.1
25.6
16.6
95
100
125
Mechanical engineering/transport
58.5
19.2
15.5
96
100
134
Consumer goods
64.0
16.9
8.0
99
98
142
All Fields
45.4
27.3
20.9
91
103
129
Sources: INP/EPO (EPAT) data; OST treatmet,1995.
UNITED STATES’
Us Patents World Share (%)
European
1993 (Base 1987=100) .
European
Union
USA
Japan
Union
USA
Japan
Electronics/electricity
11.5
46.7
35.4
64
98
117
Instruments/optics
14.9
50.8
28.0
74
111
100
Chemistry/Pharmaceuticals
28.2
51.0
19.7
90
103
108
Industrial Processes
22.3
50.5
19.3
79
106
115
Mechanical engineering/transport
23.6
45.4
22.5
80
110
102
Consumer goods
19.1
50.1
12.5
76
103
106
All Fields
18.6
48.7
25.0
76
105
111
Sources: USPTO data; OST and CHI-Research Treatments, 1995.
جدول 10ـ جابهجايي دانشجويان در سطح بينالمللي1992
Total Student
Population
('OOOs)
Students
Studying Abroad
('OOOs)
Proportion
Of Students Abroad
('OOOs)
European Union
10740
232
2.2
European Free Trade Association
326
18
5.5
Central and Eastern European Countries
1639
42
2.6
Israel
149
23
15.6
Commonwealth of independent States
5283
122
2.3
USA
14556
25
0.2
Canada
2001
26
1.3
Latin America
7715
73
1.0
North Africa
1834
90
4.9
Middle and Near East
3407
153
4.5
Sub-Saharan Africa
1393
84
6.0
Japan
2918
55
1.9
NICs
2581
132
5.1
China
2302
129
5.6
India
4936
43
0.9
Other countries in Far East
5918
60
1.0
Australia and New Zealand
711
15
2.1
Non-specified
ـــ
32
ـــ
World total
68408
1354
2.0
Sources: UNESCO data; OST treatment, 1995.
بالاتر از سطح ژاپن و نيز بيش از 50 درصد امريكاييها (6/23 درصددر برابر 4/45 درصد) قرار گرفته است.
درخلال شش سال اخير، سهم ايالات متحده امريكا در سهمجهاني از ميزان ابداعات امريكايي به طور جزيي افزايش يافته، بهجزدر حوزه الكترونيك/برق كه 2 درصد كاهش يافته است. درهمانحوزه، كشورهاي عضو اتحاديه اروپا از ميزان سهم قبلياشان36 درصد را از دست داده و در حوزههاي ديگر نيز كم و بيش 10درصد سهم خود را از دست دادهاند. سهم ژاپن در همه زمينههاافزايش يافته و در حوزه برق/الكترونيك به مقدار 17 درصد در خلال ششسال رسيده است.
تحرك بينالمللي دانشجويان
بالغ بر 3/1 ميليون دانشجو براي تحصيلات و يا بخشي ازتحصيلات خود به كشور خارجي سفرميكنند (جدول 10). اكثر ايندانشجويان كه در سطح بينالمللي در رفت و آمدند، از كشورهاياتحاديه اروپا، كشورهاي CIS، خاور نزديك و خاورميانه، NICs وچين هستند.
در خصوص ميزان مهاجرت، بعد از رژيم اشغالگر قدس،بالاترين ميزان مربوط به كشورهاي خاورميانه، خاور نزديك، وهمچنين كشورهاي افريقايي از يك سوي وNICs و چين از سويديگر است. دانشجويان امريكايي كمترين ميزان نقل و انتقال درسطح بينالمللي را دارا هستند.
ايالات متحده امريكا هر ساله حدود4/0 ميليون نفر ازدانشجويان خارجي را ميپذيرد و اروپا حدود5/0 ميليون نفر، كهشامل حدود 70 درصد از ميزان كل جهاني است. سهم ژاپن فقطحدود 3/3 درصد است. در چند كشور اروپايي (Vle، فرانسه،بلژيك و اطريش) نسبت به دانشجويان خارجي بالغ بر 6 درصداست. در سوئيس اين نسبت برابر9/16 درصد و در استراليا نيز ايننسبت به رقم نسبتا بالايي ميرسد.
يادداشتها
1- Research and Development
2- Accademia Dei Lincei
3- Kaiser - Wilhelm
4- Centre national de la Recherche Scientifique
5- Public Policy
6- Patent
7- Frascati Manual
8- Max Planck
9- Marie Curie
10- Vantaka Raman
11- Jacques Monod
12- Greenhouse Effect
13- Gross Expenditvre on R&D
14- Organization for Economic Go-Operation andDevelopmentسازمان براي همكاريهاي اقتصادي و توسعه
15- New Industrialized Countries
كشورهايي صنعتي متأخر نظير كره، مالزي، هنگكنگ، سنگاپور
16- Gross Domestic Product
17- European Free Trade Association
Switzerland, Norway, Lichtenstein, Icelond شامل كشورهاي
18- Commonwealth of Independent States
شامل جمهوريهاي شوروي سابق به استثناي ايالات بالتيك
19- European اتحاديه اروپا
منابع:
Pierre Papon & Remi Barre, Science and Technology Systems:
A Global Overview in World Science Report, 1996, pp.8-22.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: