نیاز به اقدام فوری و اساسی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[20 Feb 2016]
[ فرهاد یزدی]
– نوزدهم فوریه 2016
بمب گذاری های اخیر در ترکیه، فرصت مورد نیاز را در اختیار حکومت آن کشور قرار داد که بر دامنه ی عملیات نظامی خود در شمال سوریه با آزادی عمل بیش تر، بپردازد. عامل بمب گذاری و این که به چه گروهی وابسته بوده است در مقایسه با آماده کردن افکار عمومی در داخل ترکیه، اروپا و بقیه جهان برای شدت عمل، در درجه دوم اهمیت قرار دارد. باید انتظار افزایش فعالیت نیروهای زمینی ترکیه در این مناطق را داشت. در همین رابطه و با هماهنگی با ترکیه، عربستان نیز سطح احتمال مداخله نظامی در سوریه را افزایش داده است. عربستان در جستجوی بوجود آوردن اتحادی از سرزمین های عربی و بویژه اردن و مصر برای ایجاد نیروی عربی همراه با مزدور (مانند نیروهای افغانی و پاکستانی زیر مدیریت سپاه قدس) و نه تنها منحصر به عربستان می باشد. در هرحال، ورود نیروهای نظامی دیگر مخالف اسد، افزون بر آنچه در حال حاظر در سوریه وجود دارد و آنهم همزمان با شدت گرفتن حرکت آفندی اسد، امکان برخورد مستقیم میان نیروهای وابسته به ایران، روسیه، حکومت سوریه با نیروهای ترک و عرب وابسته به عربستان را بشدت بالا می برد. همراه با احتمال زیاد گسترش برخورد نظامی که ابعاد و چگونگی پایان آن را مشگل بتوان تصور کرد، هزینه باقی نگاه داشتن اسد در قدرت به پرتگاه خطرناکی برای امنیت ایران بدل می شود. نظام اسلامی بدون فدا کردن ایران، چاره ای بجز رسیدن به راه حل سیاسی که خروج نیروهای ایرانی، حتا با مخالفت روسیه، بدون وابستگی به سرنوشت اسد را ممکن کند، نخواهد داشت. در غیر اینصورت، با گسترش جنگ و ورود نیروهای عربی به رهبری عربستان، آینده جنگ داخلی سوریه و طرفین درگیر می تواند بسیار وخیم در اندازه ی، درگیری فراگیر همگانی باشد. حتا با ورود عربستان، روسیه می تواند تنها در سوریه درگیر باشد. اما در چنین شرایطی، ایران مجبور به مصاف با عربستان و متحدینش در خلیج فارس و افزون برآن در مرزهای باختری با پول عربستان خواهد شد. جنگی که ایران بدون تهدید حیاتی بر امنیت ملی خود در آن درگیر شده، بدون اینکه الف – توان آن را داشته باشد،[1] ب – بدون اینکه هدف مشخص باشد، پ – انتخاب زمان با ایران باشد (در دوران نزول قدرت نظام اسلامی و ایران) و ث – شرایط خروج مشخص باشد.
داعش باید بدست لشگر سنی مذهب از میان برداشته شود تا آتش جنگ شیعه و سنی بیش از آنچه که هست شعله ورتر و ماندگارتر نگردد. ایران در هیچ موردی با هیچ نیرویی و سرزمینی جنگ مذهبی ندارد. مداخله ایران در سوریه از روز نخست اشتباه بزرگی بود که با گذر زمان جبران ناپذیر می گردد. بخشی از شکل و قدرت گیری داعش براثر مداخله نظام اسلامی و تلاش در راه ایجاد کمربند شیعی بوجود آمد. خروج نظام اسلامی از سوریه، شکست داعش را ساده و سریع تر خواهد کرد. سپاه قدس که بازوی اجرایی و طراح استراتژی دخالت ایران در سرزمین های عربی است، بیش از انکه دیر شود و “ایران” قربانی این ماجراجویی گردد، باید هرچه زودتر بساط خود را جمع کرده و نیروها را به ایران و بخشی به عراق منتقل کند. این سپاه در برابر ملت ایران مسئول است.[2] به ویژه اگر توجه کنیم که روسیه نیز سخت در پی راه حل سیاسی برای رها کردن خود از گردابی که در آن افتاده است می گردد. سفیر روسیه در سازمان ملل، در پاسخ ادعای اسد که جنگ تا بازپس گیری تمام سرزمین سوریه ادامه خواهد داشت، راه حل سیاسی فوری را بدون “پیروزی” کامل اسد تاکید می کند.[3] نظام اسلامی، چنانچه در مقاله پیشین اشاره شد شباهت زیاد به روسیه در سال 1917 دارد: کشور در حالی که از داخل در حال ازهمپاشی است، در جنگ خارجی نا محبوب با بازیگران به مراتب توامندتر از خود درگیر است.
برای سستی ایران کافی است که به وضعیت اقتصادی کشور نگاهی بی اندازیم. بخاطر فساد نهادینه شده نظام بانکی ایران به طور کامل ورشکسته است. بدون اینکه آمار و یا گزارش قابل استنادی داشته باشیم، به جرئت می توان ادعا کرد که شاید 90% حجم وام بانک ها غیرقابل وصول باشد.[4] این وام ها به حساب سازی و در برابر داریی[5] موسسات و شرکت های دولتی و یا بنگاه های تولیدی و اقتصادی بخش خصوصی که دارای روابط “خودی” با نظام بودند و یا بنگاه های ربا خواری شرعی بنام قرض الحسنه واگذار شده اند. بالاترین حجم وام غیر قابل وصول، بدهی دولت به بانک مرکزی می باشد. بنگاه های تولیدی، بازرگانی و مالی، بدون توجه به وامی که دارند، بخاطر گستردگی فساد، کمبود توان تولید و بازار فروش در تهدید ورشکستگی عمومی، بنوبه خود قرار دارند. میلیاردها دلار ارسال شده بخارج از کشور در درازای عمر نظام اسلامی، هیچگاه روی وطن را نخواهند دید. از این رو، سرمایه گذاری و ایجاد کار از منابع داخلی خواب و خیالی بیش نخواهد بود. سرمایه گذاری خارجی با وضع منطقه و سابقه نظام اسلامی و به ویژه قوه قضاییه، بغیر از مقدار کوچکی در نفت و رشته های وابسته، انجام پذیر نخواهد بود. امید تنها به عربستان و متحدینش در خلیج فارس[6] وابسته است که با محدود کردن تولید اجازه دهند که قیمت نفت در بازارهای جهانی افزایش یافته و سهمی از بازار صادراتی خود را در اختیار ایران و عراق قرار دهند.
هر چقدر هم ایران بتواند نفت بفروشد، امکان رسیدن به صادرات 5/2 ملیون بشکه در روز را که در سال 2012 داشت، را بسختی بتواند به دست آورد. فلاکت نظام اسلامی بر همگان در جهان روشن است. از این رو، به طور مسلم قیمتی که نظام اسلامی نفت خواهد فروخت، دستکم در کوتاه مدت پائین تر از دیگر فروشندگان و آنهم با قیمت های کنونی، باید باشد. این درآمدها برای ایران 80 میلیونی کافی نخواهد بود. از این رو باید انتظار بالا رفتن تورم همراه با شتاب رکود اقتصادی را داشته باشیم. این دوران که احتمال وقوع آن بسیار بالاست، تنها با همراهی کامل ملت با حکومت انجام پذیر خواهد بود. تا هنگامی که حکومت، نام جمهوری اسلامی را با خود حمل می کند، امکان چنین همراهی و همگامی قابل تصور نخواهد بود.
انتخابات یک هفته دیگر برای نظام اسلامی بسیار پرهزینه بود و می باشد. گروه بسیاری از هواداران برخوردار شده از لطف رژیم با درک عدم قابلیت نظام برای ادامه و یا کنار گذارده شدن از قدرت، ریزش کرده اند. امکان رد کردن نامزدهای دومجلس مانند سابق در دست شورای نگهبان رژیم بود. اما با هزینه ی بالای اعتراف آشکار به چند دستگی و عدم رعایت مقرارتی که حتا خودشان برقرار کرده بودند. همزمان امکان دستکاری در خود صندوق های رای، با وجود چند دستگی در نظام به اندازه سابق وجود ندارد. از این رو بخت گروه واقع گرا به دست یافتن به کرسی های هر دومجلس، در مقایسه در بیست سال گذشته از همیشه بیش تر است. حتا اگر در انتخابات پیش رو، گروه واقع گرا که بدون تردید موقعیت ایران و جهان را نه تنها از گروه رقیب بهتر تشخیص داده، بلکه همزمان از دست بازتری برای انعطاف و تغییر سیاست ها پایه ای برخوردار هستند برنده انتخابات گردند، تا هنگامی که زیر علم “نظام اسلامی” سینه می زنند، قادر به جلب اعتماد کامل ملت برای همگامی نخواهند بود. مسایل ایران فوری و نیاز به سیاست های پایه ای پرتوان دارد که بیش از این بتوان درنگ کرد. باید توجه کرد که ایران در سایه همبستگی ملی، توانست سی و هفت سال در برابر تمام تهدیدها و خرابی های داخلی طرح شده رژیم تا این هنگام مقاومت کند. بدون تردید سرزمین های دیگر در شرایط مشابه بسیار سریع تر سقوط کرده بودند. اما سی و هفت سال است که خون مسموم و پلید نظام اسلامی، تلاش کرده که ریشه های کشور را بیش از این فاسد کند. توان مقاومتی آرام ملت، پیش از اینکه به شورش و خیزش همگانی بدل گردد، به روزهای آخر نزدیک می شود.
........................................
[1] - فرمانده سپاه پاسداران: “…انقلاب اسلامی در خارج از مرزها در حال پیشروی است، در داخل نظام 80 درصد مردم معتقد به اصول انقلاب اسلامی،…” نقل از تارنمای بازتاب – 19 فوریه 2016 . فرمانده سپاه در هردو مورد واقعیت را وارانه جلوه داده است.
[2] - ماجراجویی سپاه قدس در سوریه، راه مداخله و اشغال سرزمین وسیله ی ترکیه را ممکن کرد.
[3] - همین منبع
[4] - 10% وام های شاید قابل وصول به افراد و موسسات کوچک بوده است که امکان وصول آن بالاتر است.
[5]- بخش بزرگی از وثیقه وام گیرندگان را زمین و سلاختمان تشکیل می دهد که بخودی خود بدون توان به تولید، فاقد ارزش مالی است.
[6] - کاهش قیمت نفت از 140 دلار به 30 دلار در هر بشکه، افزون بر تولید این ماده در دیگر نقاط جهان، تا مقدار زیاد وسیله ی سیاست افزایش تولید عربستان و کاهش قیمت نفت وابسته می باشد. این سیاست به طور حتم بر سیاست تجاوزکارانه نظام اسلامی در مورد “حجاز” اثر گذارده است. افزون بر خروج از یمن، بقیه مسایل (منهای) سوریه با عربستان گویی هیچگاه وجود نداشت. کاهش قیمت نفت، رژیم پوپولیست ونزوئلا یار نظام اسلامی که راه حل کمبود کالا در کشور را در حراج اجناس مغازه ها (بدون جایگزنی دستکم همسنگ) می دید را به مرحله سقوط رسانده است. کوبا دیگر رژیم ضد آمریکا در آن منطقه از جهان، با این سیاست عربستان و قطع کمک های مالی از جانب روسیه و ونزوئلا، راهی بجز نزدیک شدن به آمریکا راندارد. ارزش متحد تنها در دوران جنگ نشان داده نمی شود.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: