تندروی و یا رشد پوپولیسم – بخش سوم
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[21 Dec 2016]
[ فرهاد یزدی]
– هفدهم دسامبر 2016
خمینی یکی از موفق ترین پوپولیست ها از پس از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون بوده است. همان طور که از او و دیگر پوپولیست ها انتظار می رفت و می رود، راه حل های ساده لوحانه او برای حل مسایل پیچیده در دوران نوین نمی توانست به فاجعه نیانجامد. ایدئولوژی ابلهانه او و مقلدینش قدیمی ترین پدیده ملت – دولت در جهان را به لبه اضمحلال کشانده است. هدف همه ی پوپولیست ها در هر گروهی که می خواهند باشند، دست رسی به قدرت است، یعنی هدف سیاسی است با پوشش های متفاوت. نخستین مشخصه پوپولیست ها تلاش در خط کشی و تبدیل جامعه میان خودی و دیگران بر مبنای مذهب، نژاد، قوم، زبان، درآمد ووو می باشد. برخلاف پدیده ملت که فراگیر است و گرایش به اتحاد دارد، پوپولیست ها با تمام قوا در پررنگ تر کردن وجه تمایز خود از دیگران، و فرا افکنی در جامعه، می باشند. از این رو، پوپولیست ها ریشه تجزیه و جدائی را بهمراه خود می آورند. تلاش نزدیک به سی و هشت سال نظام اسلامی در جا انداختن "امت" در برابر ملت در ایران، در این راه بوده است. نکته دیگری که باید توجه شود گرایش پوپولیست ها برای تقویت پایه های قدرت خود در داخل، به سوی ایجاد تنش ودرگیری در خارج از کشور است که در بیش تر موارد ادامه حکومت در داخل را امکان پذیرتر می کند. تفاوت پوپولیست های سنی مذهب مانند ملا عمر، بن لادن، البغدادی از افغانستان گرفته تا سوریه و عراق، برخلاف خمینی که وعده بهشت هردو جهان را به هواداران خود می داد، آنان تنها به رستگاری در جهان دیگر کفایت کردنند. چون این گروه به واکنش جهان و مردم خود در این جهان اهمیتی قایل نبودند، ابعاد جنایات آنان حتا از جنایت های رژیم اسلامی نیز فراتر رفت.
ما اکنون در جهان توسعه یافته با رشد پوپولیسم که وسیله ی اجرائی آن باید تندروی باشد، روبرو هستیم. این پرسش گریز ناپذیر در برابر ماست که ایران چه باید بکند؟ یک واقعیت روشن است که واکنش دولت های پیش رفته در برابر اقدامات و ماجراجوئی های نظام اسلامی، تندتر و با تکیه بر قدرت سخت خواهد بود. دو مورد را باید استثنا کرد: نخست برجام و سپس سوریه است. با تمام سروصدائی که هواداران رئیس جمهور جدید آمریکا و اسرائیل راه انداخته اند، برجام چون به سود آنان می باشد، شاید با کمی سخت گیری، تغییر زیادی نخواهد کرد. اسرائیل که بهرحال، نفوذ خود را در تعیین سیاست های پایه ای آمریکا روبه افزایش می بیند، بدون تردید تلاش خود را برای گرفتن امتیاز مالی و سیاسی از آمریکا (و همچنین اروپا) هیاهوی خود را برای ملغا کردن این توافق بلندتر خواهد کرد. به ویژه که براه انداختن دوباره برنامه ی هسته ای، به طور کامل از قدرت نظام اسلامی خارج است. اسرائیل به طور مرتب برای امتیاز گیری از آمریکا مشغول تلاش است. اکنون که موفق به دریافت مجانی دو فروند نخست از پنجاه فروند هواپیماهای رادار گریز با قابلیت نفوذ به آسمان ایران بدون نیاز به سوخت گیری همراه با زیردریائی های ساخت آلمان گردیده است، آن حکومت بیش از هردوره دیگر امنیت خود را تضمین شده می بیند. امنیت اسرائیل هیچگاه مورد تهدید مستقیم نظام اسلامی نبوده است. به عنوان یک اصل ایران (بدون نظام اسلامی) و اسرائیل برخورد منافع استراتژیک با یکدیگر ندارند. در واقع در زمان حاظر وجود نظام اسلامی با شعارهای توخالی، برای امنیت اسرائیل یک موهبت است. اسرائیل بزرگ ترین خطر بر امنیت خود را از جانب شتاب افزایش جمعیت فلسطینیان در برابر جمعیت یهودیان ساکن آن سرزمین می داند. نقل از اهود باراک این است که در صورت پیشی گرفتن جمعیت فلسطینیان اسرائیلی، آن سرزمین با گزینش دشوار حفظ ماهیت یهودی در برابر دمکراسی روبرو می گردد. البته وجود حزب الله در لبنان نیز تهدیدیست بر امنیت اسرائیل. اما دوران طلائی آن سازمان با خشگ شدن منابع مالی نظام اسلامی، روبه افول است. احتمال چنگ اندازی یکی از متحدین عرب اسرائیل بر آن سازمان مانند عربستان و قطر، احتمالی است نزدیک. تندروی در جهان متحد اسرائیل، با اینکه راست گرائی در غرب همیشه با طعم یهودی ستیزی همراه است، اینبار چون لبه حمله به سوی اسلام و فراز صنعتی – نظامی چین متوجه است، به سود اسرائیل است که از مدت ها پیش با تشدید ورود مهاجران از روسیه به سوی تندروی در حرکت می باشد.
می توان پیش بینی کرد که روند حل سیاسی سوریه و بهمراه آن عراق با همراهی بیش تر روسیه و آمریکا، شتاب بخود بگیرد. همزمان با برگذیدن وزیر خارجه جدید آمریکا که شهره به دوستی با پوتین دارد، ترامپ تلاش کرده که موازنه ای در تیم سیاست خارجی خود که در دست تندروها که نظر خوشی نسبت به روسیه ندارند، ایجاد کند. نمی توان مطمئن بود که روابط آمریکا با روسیه از آنچه که هست تیره تر نگردد. احتمال تیره شدن روابط با روسیه در مقایسه با دوران اوباما، بالاتر است تا برعکس آن. همچنین باید انتظار تنش بیش تر میان آمریکا و چین با دلایلی متفاوت و گسترده تر را داشت. شاید در وحله نخست، نظام اسلامی که خود با تکیه برایجاد بحران و تنش زندگی کرده است، بنا بر غریزه از فراز چنین روندی احساس آشنائی و در نتیجه از آن استقبال نماید و هرچه بیش تر به سوی روسیه تمایل پیدا کند. اما نیاز است که توجه شود با افزایش امکان برخورد حتا تا مرحله ی استفاده از نیروی نظامی، حاشیه ی خطا کوچک تر شده و اشتباه محاسبه نتایج سهمگینی بهمراه می آورد. راه حل ایران در چنین شرایطی، استفاده جوئی از برخورد قدرت های بزرگ نیست که خطرناک است. بلکه راه ایران نه تنها در این برهه بلکه به صورت قانون کلی، در راه کاستن از تنش و برقراری آرامش است. ایران نه می تواند موقعیت جغرافیائی و نه سابقه تاریخی خود را تغییر دهد. ایران جاه طلبی فتح سرزمین را ندارد و رسالتی برای صادرات فرهنگ غنی خود، بجز در سرزمین های باسابقه فرهنگی – تاریخی مشترک برای خود قایل نیست. ایران نه رسالت گسترش مذهب شیعه و نه فرهنگ خود را به سرزمین های دیگر مانند سرزمین های عربی ندارد. از این رو بجز دفاع در برابر تجاوز از خارج، انگیزه های جنگ در این سرزمین بسیار محدود می باشد. به عنوان یک ملت – کشور پایدار، پیام ایران ثبات باید باشد و نه "صدور انقلاب" که بخودی خود تجاوزگرانه است. البته باید توجه گردد که در چارچوب دفاع در برابر تجاوزگران، دفاع از منافع و حقوق همه ی ایران تباران نیز می گنجد که اولویت های سیاست خارجی را روشن می کند.
روند تجزیه مدتی است که در منطقه در حال شکل گیریست. در سرزمین های عربی بخاطر نبود پدیده ملت و خط کشی برمبنای قدم، مذهب و زبان، ساده تر امکان پذیر می باشد. در این مدت، قدرت های خارجی نیز از تبدیل این سرزمین ها به واحدهای کوچک تر، استقبال کرده اند. ایران هشتاد میلیونی با سابقه دراز وجود ملت و در نقطه ای استراتژیک سدیست در برابر چنین روندی. از دید منافع درازمدت قدرت های خارجی، ایران تکه و پاره شده بسود آنان است. اما هیچ فشاری از خارج بجز حمله ی نظامی مستقیم، نمی تواند سبب ایجاد تجزیه در ایران گردد. البته قدرت های خارجی، در وجود نظام اسلامی در این هدف، یاور بزرگی را یافته اند. اما منافع ملی ایران ایجاب می کند که از مرزهای تثبیت شده کنونی در منطقه پاسداری کند. به احتمال بسیار زیاد بازگشت به مرزهای پیشین در سرزمینی که سوریه و یا عراق نامیده می شد، امکان پذیر نخواهد بود. آنچه امکان پذیر است، جلوگیری از تجزیه ی کشورهای شبه جزیره عرب و حل شدن اردن در واحدهای جدید سیاسی که در حال پیدایش هستند. روشن است که منافع ایران تلاش در تحکیم حکومت متزلزل عربستان دستکم در کوتاه مدت را دارد. ایران نیازی ندارد که در آب های جنوبی خود شاهد جنگ های داخلی باشد که ثبات را بیش از این متزلزل و نفوذ آمریکا، اسرائیل و پاکستان را بیش از این برای استحکام حکومت های آنان، ایجاب می کند. چگونه است که این حکومت های می توانند متحد عربستان باشند و ایران نمی تواند؟ ثبات، متحد دراز مدت بهمراه می آورد. با ایجاد ثبات، سرزمین های جنوب خلیج فارس با داشتن منافع مشترک، می توانند در زمره متحدین ایران جای گیرند و بازار ثروتمندی برای کالاهای ایران باشند.
همزمان ایران برای مقابله با احتمال واقعی زیادخواهی از جانب پاکستان، چاره ای ندارد که با تمام قدرت های جهان، آمریکا، اروپا، هندوستان، روسیه و چین، روابط گسترده بازرگانی و سیاسی برقرار کند. حنای "مرگ برآمریکا" حتا نزد حزب اللهی ها و چپاول گران دارائی های ملت، دیگر رنگی ندارد. ایران همچنین به متحدان بالقوه خود در منطقه خاور، از افغانستان گرفته تا تاجیکستان و آسیای میانه با جانشین کردن تعصب شیعی با فرهنگ ایرانی که ریشه محلی دارد، توان دفاعی، سیاسی و اقتصادی خود را از بالقوه به به بالفعل بدل کند. باختر ایران مساله آفرین خواهد بود. جنگ داخلی سوریه و عراق با شرکت تمامی قدرت های جهانی در حالی که در کوتاه مدت احتمال رسیدن به نوعی راه حل سیاسی را ممکن می کند، در صورت شکست، امکان برخورد شدید را افزایش می دهد. به ویژه از نظر ایران، ترکیه مساله آفرین شده است. ترکیه روشن کرده است که از منافع خود و اشغال سرزمین با تمام قوا دفاع خواهد کرد. ایران بدون تردید در مناطق کردنشین و سنی نشین عراق برخورد منافع با ترکیه خواهد داشت. قدرت های بزرگ تمایل بیش تر به حمایت از ترکیه دارند، تا حکومت رسوای اسلامی. توان ترکیه برای درگیری خارجی در مقایسه با نظام اسلامی که باید در جبهه های گوناگون بجنگد، بالاتر است. هرچند نظام اسلامی نیز برای ماندگاری در قدرت، در پی درگیری خارجی "قابل مهار" می باشد، به احتمال زیاد درگیری با ترکیه را در این رده بندی وارد نمی کند. مدت زیادی است که "تودهنی" به اردوغان از مد افتاده است. به احتمال زیاد نظام اسلامی در یک بده و بستان که سهم بزرگ از آن ترکیه خواهد بود، بی سروصدا در برابر خواست های ترکیه تسلیم خواهد شد. دیگر متحد ترکیه و اسرائیل، یعنی جمهوری آران از بازیی که بسود ترکیه و اسرائیل در جریان است، احساس توان بالاتر کرده و بر اقدامات ضد ایرانی خود به صورت دادن پایگاه های اطلاعاتی و آزادی عمل به دستگاه های امنیتی آن دو کشور همراه به کمک های مالی و لجستیکی به تجزیه طلبان ناچیز داخل ایران، خواهد افزود.
ایران با داشتن چنین حکومتی در داخل، روند تجزیه در منطقه و روند رادیکالیسم در سطح جهانی، با مسایل کمر شکن متعدد روبروست. از نظر داخلی ایران مدتهاست که شبیه یک بمب ساعتی است. شرایط آماده برای انفجار، یک واقعیت. تنها نامعلوم زمان است. بازهم یک واقعیت دیگر این است که هرچه زودتر این حکومت از صحنه خارج شود، احتمال می رود از شدت کاسته انفجار گردد. یک واقعیت دیگر نیز روشن است که در نهایت اراده ملی تشکیل دهنده دولت در ایران خواهد بود. نامعلوم هزینه ایست که برای آن مجبور به پرداخت است. در درازمدت ایران با تکیه بر دمکراسی که به طور حتم بدست خواهد آورد، نقش خود را به عنوان لنگری برای تثبیت ثبات و آرامش و گسترش آزادی ها و احترام به حقوق فردی، بدون نیاز به امداد غیبی و یا پوپولیسم، در منطقه بازی خواهد کرد.
----------------------------------------------
۱ - کافیست تنها به شعار "این گل پرپر ماست هدید به رهبر ماست" توجه شود.
۲ - نظام اسلامی از روز نخست می دانست که توانائی سیاسی و نظامی دست یابی به چنین جنگ افزار هسته ای را بدون در نظر گرفتن سود و زیان آن برای امنیت ایران، را نخواهد داشت. هیچ قدرتی در غرب و شرق اجازه نمی داد که نظام بی ثبات و مهاجم دیگری مانند کره شمالی و یا پاکستان به چنین توانی دست یابد.
۳ - هردو جنگ افزار بخشی از اعتبار 32 میلیارد دلاری بلاعوض آمریکا به اسرائیل می باشد.
۴ - از بازی های عجیب روزگار، حقارت حکومت در برابر توان بالقوه انسانی و مالی ایران است. ملت ایران با دانش و توانائی بالا، مدت هاست که آماده ایفای نقش خود در منطقه و جهان می باشد. نفت و گاز با وجودی که نقش قاطع دست سال گذشته را از دست داده اس، بازهم تا سال های زیاد در آینده منبع بزرگ درآمد برای ایران خواهد بود. برآورد منابع نفت و گاز ایران دلالت می کند که ایران از نظر نفت در مقام چهارم و از نظر گاز در مقام نخست جهانی قرار دارد. در کل از نظر نفت و گاز ایران در رده نخست قرار دارد. در حالی که ایران 18% ذخایر ثابت شده گاز در جهان را در اختیار دارد تولید ان برابر یک هزارم تولید گاز جهان می باشد (دست آورد انقلاب). هزینه ی تولید نفت ایران و امارات پائین ترین هزینه ی تولید در جهان است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: