Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


امنیت در عصر هسته ای - بخش دوم

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[26 Apr 2017]   [ فرهاد یزدی]

بیست و ششم آوریل 2017

قدرت هسته ای

قدرت نظامی هسته ای هنگامی به دست می آید که (1) واحد سیاسی به توان غنی سازی اروانیوم با درجه خلوص بالا در سطح صنعتی برسد، (2) قدرت پرتاب آن را با موشک (از خشکی، دریا و یا زیر دریایی) و یا هواپیما را به صورت مطمئن داشته باشد، (3) توان ساخت بمب در ابعادی که با قابلیت پرتاب آن همخوانی داشته باشد.
تمامی کشورهای پیش رفته جهان در سطح تکنیکی و منابع مالی که قادر باشند در زمانی بنسبت کوتاه به هرسه هدف دست یابند، قرار دارند. اروپا، آمریکای شمالی، کشورهای آسیای خاوری و از آن میان ژاپن، کره جنوبی، تایوان و استرالیا از چنین قابلیتی برخوردار هستند. در آمریکای جنوبی، برزیل، آرژانتین، مکزیک و به احتمال شیلی می توانند به چنین دست آوردی نایل شوند. آفریقای جنوبی نیز دارای منابع و توان فنی کافی می باشد. از این رو توانائی دست یابی و پرتاب جنگ افزار هسته ای دارای این قابلیت است که بسرعت در جهان پخش شود. در ظاهر تمامی کشورهای جهان باید خواستار دست یابی به چنین جنگ افزاری باشند. اما همزمان جنگ افزار هسته ای برای اینکه کاربرد بالا داشته باشد، نیاز به شبکه رادار و دستگاه های شنود پیشرفته دارد تا بتواند زمان سوخت گیری و آمادگی برای شلیک موشک ها را اطلاع دهد. موشک های با سوخت مایع را باید سوخت گیری کرد تا قابل به عملکرد باشد. موشک های پیش رفته از سوخت جامد و بر روی خودروها قرار دارند که بتوانند بسرعت شلیک کرده و محل اختفای خود را تغییر دهند. همچنین برد موشک و وزن قابل حمل در کارآئی آن بسیار موثر است. موشک های پاکستان برای رسیدن به هدف که در هندوستان می باشد کافی بنظر می رسند. اما موشک های دوربرد با هدف گیری دقیق و یا امکان شلیک موشک از زیر دریائی در ژرفا که ردیابی آن تا هنگامی که دیگر دیر شده است، و یا سپر پدافندی در برابر موشک باران و همچنین هواپیما های دوربرد و رادار گریز تنها در اختیار چند کشور است که شاید در صدر آنان آمریکا قرار داشته باشد.
شواهد اشاره می کنند که کره شمالی در حال دست یابی به موشک ها با سوخت جامد و برد رو به افزایش می باشد. همچنین آنان در حال تحقیق و تولید بمب هسته ای کم حجم با قدرت بالاتر می باشند. برداشت غرب براین است که موشک های کنونی آن سرزمین مجهز به جنگ افزار هسته ای، در حال حاضر قادر خواهند بود که هدف هایی در کره جنوبی، نیروهای آمریکا در آن سرزمین و ژاپن را زیر پوشش قرار دهند. بزودی موشک های نوین، قابلیت رسیدن به گوام و در آینده ای نچندان دور به کرانه های باختری آمریکا دارا خواهند بود. البته این موشک ها بخشی از روسیه و بخش بزرگی از چین را می پوشانند. غرب بهر هزینه ای که شده مانع دست یابی کره شمالی به این مهم خواهد شد. زیرا منطق آن روشن است که اگر قرار است با کره شمالی درگیری نظامی رخ دهد که بخاطر رژیم آن، پرهیز ناپذیر می رسد، با وجود هزینه ی وحشتناک انسانی و مالی آن در حال حاضر، در مقایسه پائین تر خواهد بود تا در آینده. کره شمالی یا با خرابکاری فیزیکی و کامپیوتری، حمله نظامی، یا با کودتا و یا شورش از دست یابی به چنین قابلیتی منع خواهد شد. بنظر می رسد که رژیم آن کشور از چنین احتمال بالای حمله به خود آگاه باشد. نقش چین به عنوان یاری رساننده اصلی و کشوری که بنظر می رسد بالاترین نفوذ (هرچند اغراق شده) بر آن رژیم را دارد، برای ایجاد دگرگونی از داخل بسیار مهم است. اما نباید فرض کرد که حمایت چین از کره شمالی دایمی است. موشک کره شمالی مجهز به جنگ افزار هسته ای که بتواند آمریکا را هدف قرار دهد، با سادگی بیش تر قادر خواهد بود که بجینگ (800 کیلومتر) و شانگهای (1000 کیلومتر) را پوشش دهد. در واقع هم اکنون نیز، اگر باور داشته باشیم که کره شمالی از توان هسته ای برخوردار است، قادر به حمله به هدف هائی در چین نیز می باشد. هیچ دلیلی ندارد که براین باور باشیم که کره شمالی برای همیشه در جرگه هواداران چین باقی خواهد ماند و یا حتا با آمریکا نزدیک نشود. چین از امکان تحولات جهانی غافل نیست و باید فرض کرد که چنین احتمالاتی با وجود امکان پائین، در محاسبات چین قرار گرفته است. یک اصل مسلم است که هیچ کشوری حاظر نیست که در همسایگی جنگ افزار هسته ای وجود داشته باشد. در مورد چین احتمال زیاد این است که آن سرزمین از خلع سلاح هسته ای کره شمالی، حتا اگر هزینه ی آن سقوط رژیم و الحاق آن به کشورهای زیر نفوذ آمریکا باشد، استقبال خواهد کرد.
آیا کره شمالی به طور حتم در معرض تعرض نیروهای نظامی خارجی قرار دارد و دیر یا زود مورد حمله قرار خواهد گرفت؟ آیا کره شمالی در موقعیت استراتژیکی قرار دارد که اشغال آن در منافع ملی غیر قابل گذشت کشورهای دیگر قرار دارد؟ آیا کره شمالی برای پیش گیری حتمی از تجاوز قدرت های خارجی به جنگ افزار هسته ای نیاز دارد؟ یا به سخن دیگر قدرت هسته ای کره شمالی بر امنیت ملی آن سرزمین افزوده است؟ در نبود جنگ افزار هسته ای در آن سرزمین، پاسخ به امکان حمله ی نظامی منفی است. بازهم باید گفت که وجود چنین جنگ افزاری، در جهت منفی امنیت آن سرزمین عمل کرده است. از سال 1953 که آتش بس در شبه جزیره کره برقرار گردید، در دوره های درازی رژیم موروثی کره برای هدف های سیاسی و نظامی چین و روسیه مورد استفاده قرار گرفت. در مقایسه با گذشته، با چرخشی که روسیه و به ویژه چین در سیاست تهاجمی خود در پیش گرفتند، مهره کره شمالی تا مقداری از ارزش خود را از دست داد. اما اکنون که به قدرت هسته ای مطرحی بدل شده است، برای فشار بر آمریکا، تا هنگامی که چنین سیاستی به برخورد نظامی منتهی نگردد، استفاده چین ادامه پیدا خواهد کرد. باید بیاد آورد که از سال 1953 تا کنون، حمله نظامی به خاک کره شمالی انجام نیافته و به طور اصولی و منطقی، دلیلی هم برای حمله وجود ندارد. بلکه چین و کره جنوبی نگران سرازیر شدن میلیون ها آواره گرسنه از بخشی شمالی به خاک خود هستند که در صورت واژگونی رژیم، بدون تردید رخ خواهد داد. تمام تلاش رژیم کره شمالی پس از دوران آتش بس بر این پایه بوده است که زمان سقوط کشور را پیش از سقوط رژیم به جلو اندازد و نه برعکس. تولید چنین جنگ افزاری، امکان حمله ی آمریکا را بوجود آورده که در ضمن مورد نیاز رژیم نیز می باشد. منافع رژیم بالاتر از منافع ملی قرار دارد.
جنگ پدیده ایست به قدمت انسان وگفته شده که هر ابزاری که بشر برای جنگ آفریده است، بکار گرفته شده و از آن میان انرژی هسته ای. قدرت مخرب جنگ افزارهای نوین (هسته ای، میکربی، لیزری، فضائی وو) که ادامه حیات بشریت را تهدید می کند، باید تحدید شود. پراکش این نوع جنگ افزار در جهان دارای رابطه مستقیم با افزایش خطر استفاده از آن می باشد. به ویژه که جهان کنونی تا برقراری حکومت ها بر پایه اراده ملت، راه درازی در پیش دارد. این پرسش پیش می آید که چه کشوری اجازه داشتن چنین جنگ افزارهائی را دارد و چه واحدهائی از داشتن آنان محروم خواهند بود؟ طرح کننده و اجرا کننده این مرزها چه طور تعیین می گردند؟ تا هنگام پیش از تولید جنگ افزار کشتار همگانی، هر واحد سیاسی دارای این آزادی بود که بر مبنای توان و نیاز ملی هدف های سیاسی و نظامی خود را مشخص کند. در دنیای کنونی این امکان از میان رفته است. آنان که دارای قدرت در جهان هستند، همراه با جنگ افزار هسته ای بر قدرت خود افزوده اند، خواهان افزایش اعضای باشگاه هسته ای نیستند. یک باشگاه هسته ای مرکب از اعضای دایمی شورای امنیت، با وجودی که توان بدست آوری هدف و زورگوئی آنان بیش تر از امروز که این باشگاه دارای 9 عضو است، خواهد بود، بلکه همزمان جهان امن تری را وعده می داد. اگر تنها با دید جنگ افزار هسته ای نگاه کنیم، این مبادله ای بود میان افزایش امنیت در برابر افزایش امتیازات قدرت های بزرگ. بسیاری از کشورهای میان و کم قدرت از این مبادله استقبال می کردند. زیرا آگاه بودند که امکان دسترسی به چنین جنگ افزاری را نخواهند داشت و حتا اگر دارا می شدند، در معرض تهدید هسته ای بسیار گسترده تر از جانب کشورهای دیگر می گردیدند. ایجاد توازن برای پیش گیری از جنگ هسته ای هر روزه مشگل تر می گردد و حتا تا مرحله ی غیر ممکن. البته می توان ادعا کرد که جنگ افزارهای هسته ای تاکتیکی که عملکرد محدود دارند، بخودی خود به جنگ هسته ای فرا گیر ختم نخواهد شد. اما مساله در این است که قدرت های کوچک تر که دانش و منابع مالی کم تری برای تولید این نوع جنگ افزار را در مقایسه با قدرت های بزرگ، دارند، در جایگزین کردن این نوع جنگ افزار در برابر جنگ افزار مشابه با قدرت تخریبی بسیار بالاتر سودی نمی بینند.
آیا قدرت های بزرگ اجازه دست یابی به چنین جنگ افزار و یا جنگ افزارهایی که هنوز تولید نشده اند و یا از آن هنوز مطلع نیستیم، را خواهند داد؟ در مقایس بسیار کوچک تر صدام و بشار از گاز سمی که در جنگ نخست جهانی ممنوع شد، استفاده کردند. در مورد صدام، چون قدرت های جهانی و از آن میان روسیه، آمریکا و انگلیس سود خود را در دوام او در جنگ با ایران می دیدند، تا مقدار زیادی سکوت کردند. اعتراض جهانی در برابر جنایتی که بر علیه بشریت شده بود، ملایم و بی اثر بود. در حمله به عراق، آمریکا امکان استفاده صدام از گاز سمی را می داد و در برابر آن خود را آماده کرده بود. گفته می شود که اخطار آمریکا به صدام در عدم استفاده از گاز، امکان استفاده از بمب تاکتیکی هسته ای را در بر می گرفت. استفاده بشار از گاز سمی که "خط قرمز" آمریکا بود، به حمله نظامی بدل نشد. باید در نظر داشت تولید و هزینه ی جنگ افزار شیمای بسیار پائین تر از هسته ای می باشد و از این رو امکان دست یابی به آن ساده است، اما قدرت کشندگی آن، بسته به جهت باد، همه را بدون تمیز گذاردن، در بر می گیرد. مساله جنگ افزار هسته ای بسیار پیچیده تر است. اما یک نکته روشن است که به استثنای پاکستان و به ویژه کره شمالی، بقیه ی صاحبان چنین تکنولوژی تلاش دارند که از پراکش آن تا اندازه ی ممکن پیشگیری کنند. پس از دست یابی هندوستان به تولید بمب که شاید بقیه کشورها کار زیادی در جلوگیری از آن نمی توانستند انجام دهند، دست یابی پاکستان ظربه اساسی بود. روشن نیست که چین و آمریکا تا چه اندازه از امکان دست یابی پاکستان به بمب اطلاع داشتند و اگر پاسخ مثبت است، چه اقدامی در این راه انجام دادند. اما پس از این دوره، بنظر می رسد که عزم قدرت های بزرگ در پیش گیری از دست یابی دیگر کشورها، حتا آنانی که در صف متحد هستند، قرار گرفته است. روسیه در هیچ دوره ای مایل به دستیبابی نظام اسلامی به جنگ افزار هسته ای نبود. دلیلی در دست نداریم که چین به کره شمالی در دست یابی این تکنولوژی پس از مائو یاری رسانده باشد.
البته جهان بسیار پیچیده تر از آن است که تمام مسایل را بخواهیم از دید جنگ افزار نگاه کرده و به حل و فصل آن بپردازیم. امکان حفظ صلح در یک سد سال گذشته افزایش یافته است. شاید از همه مهم تر رد شدن این نظریه باشد که سود یک کشور و یا چند کشور به خودی خود باید به معنای زیان کشوری و یا کشورهای دیگر باشد. یا به سخن دیگر ممکن است که منابع و تولید جهانی در هرلحظه محدود باشد، اما در درازای زمان هردو روبه افزایش هستند. با وجودی که مساله گرسنگی در جهان وجود دارد سال ها از دورانی که گرسنگی مساله ی اصلی همه جهان بود، گذشته است. همچنین مساله ی مسکن، بهداشت، آموزش و پرورش و بسیاری موارد دیگر تا مقدار زیاد حل شده است. دانش در جهان با سرعت بسیار گسترش می یابد و به همراه خود منابع و سرمایه زیادی تولید می کند. البته نه یکسان برای همه که منبع بزرگ بی ثباتی است. چنین جهشی در زندگی مادی بشر، موهبت گسترده آزادی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، بازهم البته نه یکسان برای همه را، به وجود آورده. یک انگیزه مهم در ایجاد جنگ که دست آورد مالی باشد، از راه توسعه اقتصادی، ساده تر، کم هزینه تر و بدون نیاز به خطر پذیری به دست می آید. البته منافع "حیاتی" یعنی منافعی که بدون آن کشور و یا کشورهای دیگر به سوی مرگ تدریجی رانده می شدند، استثنا هستند که جنگ آفرین است. به ویژه در مورد قدرت های بزرگ. شاید هیچ ماده ای در بیش از نیم سده گذشته بالاتر از نفت نبوده است. با وجود اهمیت بالای نفت در امنیت ملی قدرت های بزرگ، ابر قدرت های آمریکا و روسیه که بیش ترین تعداد جنگ افزار هسته ای را دارند، چون تولید کننده بزرگ هستند، حساسیت زیادی نسبت به این ماده برای رفع نیازهای خود ندارند. توان هسته ای مورد دیگریست که با امنیت ملی قدرت های بزرگ و تمام جهان رابطه دارد و حساسیت در باره آن بسیار شدید می باشد.
جهان غیر هسته ای افزون بر افزایش ثبات و کاسته شدن از خطر جنگ و ثبات بیش تر در جهان در برابر عدم تلاش در راه دست یابی به جنگ افزار هسته ای، به مزایای دیگر نیز دست یافته است که در صورت افزایش تعداد دارندگان جنگ افزار هسته ای، امکان آن مشگل می شد:
• آزادی راه های کشتیرانی و بازرگانی – بجزدزدی دریائی وسیله ی گروه های کوچک و مستقر در کشورهای بدون قدرت مرکزی (وامانده)، هیچ حکومتی در بستن راه های دریائی به صورت فعال شرکت ندارد. تاکنون آمریکا در پناه ناوگان و پایگاه های خود این وظیفه را به طور مجانی انجام داده است.
• تجاوز نظامی و باجگیری کشورها بسیار محدودتر است، تا در صورت وجود بازیگران متعدد.
• برای دست یابی به کالا و خدمات باید به بازار مراجعه کرد و نه با دست آویز زور. نفت نمونه ی پیش روی ما می باشد. با وجود نوسان تند در بازار نفت که در مواردی قیمت های گزاف (قیمت بسیار بالاتر از هزینه ی تولید) به مشتریان تحمیل می شد، با مساله ی اشغال سرزمین از جانب مصرف کنندگان روبرو نشدیم. یا اندوخته مالی هنگفت در اختیار برخی از کشورهای تولید کننده نفت با توان دفاعی ضعیف، حمله ی قدرت های بزرگ به آنان را موجب نگردید. تصور کنید که صدام مجهز به جنگ افزار هسته ای در زمان اشغال کویت بود چه برسر جهان و ایران می آورد.
• بالاترین خواست "ملت" ماندگاریست. به تاریخ ملت های قدیمی اگر نگاه کنیم، تمامی آنان در برابر شکست ها دوباره سربلند کرده و تا کنون در تاریخ مانده اند. اما سرزمین هائی که بر پایه "امت" بنا شده اند، رژیم آنان ممکن است با تمایل خودکشی برای همه، در هنگام شکست روبرو گردند. تمامی حکومت های تندرو مذهبی و همچنین کره شمالی دارای چنین انگیزه ای هستند که آنان را بشدت خطرناک می کند. نباید اجازه دسترسی به حکومت های دیگری داد که شاید به چنین ایئولوژی گرفتار شوند.
امنیت و دمکراسی
دمکراسی که فرآیند انتخاب حکومتگران می باشد، دارای درجات مختلف می باشد. در دمکراسی گزینش حکومتگران، نه وسیله ی خدا، نیروی نظامی ویا طبقه، بلکه وسیله ی اراده ملی انجام می گیرد. بالاترین شکل آن دمکراسی لیبرالی است که تضمین کننده حقوق همه ی شهروندان و همزمان مانع دیکتاتوری اکثریت است.
یکی از مزایائی که حکومت دمکرات برای کشور به ارمغان می آورد، پزیرش در باشگاه کشورهای دمکرات و پیش رفته جهان است. این باشگاه با جمعیتی بیش از 4 میلیارد نفر بیش از 70% تولید ناویژه جهان را در اختیار داشته و همچین 45 کشور دارای بالاترین درآمد سرانه (به استثنای چند واحدهای سیاسی تولید کننده نفت) را در بر می گیرد. این باشگاه بشدت دارا، متحول و تولید کننده فکر و دانش، نمی تواند پذیرای خودکامگی باشد. ورود به این باشگاه، بخودی خود امکان دسترسی سیاسی، مالی، صنعتی و به طور کلی دانش را به عضو جدید ارائه می دهد. یاری در ساختن نهادهای نوین دمکرات و از آن میان جامعه مدنی، راه های مبارزه با فساد، شرکت نسبی بالاتر ملت در دست آوردهای سیاسی و اقتصادی، به روز رساندن نقش نیروهای مسلح و نیروهای صاحب نفوذ که تا کنون در اختیار تثبیت رژیم بودند، که تمامی منجر به افزایش همبستگی ملی و به تبع آن امنیت ملی می گردد، از آن میان می باشند. هر کشور دمکرات بنسبت موقعیت و ارزشی که برای دیگر کشورها دارد، در نظام دفاعی باشگاه کشورهای دمکرات قرار می گیرد. به سخن دیگر، کشور دمکرات که آتش افروز جنگ نمی تواند باشد، هزینه ی حمله نظامی بخاک خود را بالا برده و براثر چنین اتحاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بخودی خود به هدف دست نیافتنی برای سرزمین های متجاوز بدل می گردد. اتحاد میان کشورها، عاملی است که امنیت ملی هر کشور را از توان ویژه آن کشور بالاتر می برد. بسیاری از کشورها در دوران پس از جنگ دوم جهانی، استقلال خود را به اتحادی که برگزیده بودند، مدیون هستند. بهر انگیزه ای که نسبت دهیم، حتا بر اساس منافع کشورهای بزرگ، استقلال و تمامیت سرزمینی ایران تا مقدار زیاد بخاطر حمایت قدرت های جهانی پس از جنگ دوم تا فروپاشی کمونیسم، تامین شد.
اتحاد کشورهای دمکرات طبیعی است زیرا که منافع آنان مانند حفظ صلح، آزادی بازرگانی، حل اختلاف مسالمت آمیز، همکاری اقتصاد و افزایش تولید جهانی ووو، دراز مدت و پایدار هستند. اتحاد کشورهای دمکرات با غیر دمکرات تنها تا هنگامی که منافع کشورهای دمکرات و منافع رژیم کشور غیر دمکرات با یکدیگر همسو هستند، ادامه می یابد و از این رو کوتاه مدت است. اگر رژیم ایران پس از انقلاب به رژیمی دمکرات بدل می گردید، هنوز اتحاد ایران با غرب پابرجا بود. یا حمایت غرب از رژیم بشدت عقب افتاده واحد های عرب خلیج فارس تا هنگامی ادامه خواهد یافت که منافع آنان بایکدیگر همسو بوده و یا گذیدار مناسب تری در صحنه ظاهر نشده است. چنین اتفاقی به سرعت و در زمانی کوتاه می تواند شکل گیرد. اشتباه رژیم های خودکامه براین پایه است که متحد طبیعی کشور را با متحد طبیعی رژیم اشتباه می کنند. همین وضعیت در ایران نیز اتفاق افتاد. تا هنگامی که غرب (به زعم خود) گذیدار مناسب تری در برابر رژیم سلطنتی ایران نیافته بود، حمایت از آن رژیم ادامه پیدا کرد. رژیم خود کامه به ویژه اگر ماجراجو نیز باشد و بخواهد به هدف های بالاتر از توان خود دست یابد (که به طور طبیعی چنین تمایلی وجود خواهد داشت)، چون متحد درازمدت ندارد، گرایش به انزوا پیدا می کند. کم تر رژیم خودکامه را می توان یافت که دارای متحد طبیعی باشد. رابطه ی میان متحد کوتاه مدت با قدرت بزرگ دارای رژیم غیر دمکرات، بیش تر بر پایه ی رئیس و مرئوس، بشدت بیش تر از آنچه میان کشورهای دمکرات برقرار است، بنا شده و ادامه می یابد. اتحاد تاکتیکی ایران و روسیه در مورد سوریه، تا هنگامی که روسیه به نوعی تفاهم با دیگر کشورها برای آینده آن سرزمین نرسیده است،ادامه خواهد یافت و پس از آن به ناگه می تواند گسسته گردد. سرنوشت اردوغان در ترکیه روشن کننده است. تا هنگامی که اردوغان به گسترش دمکراسی با وجود اعتقاد شدید مذهبی، ادامه می داد، غرب با او اتحاد فرهنگی برقرار کرده و حتا احتمال ورود به اتحادیه اروپا را داشت. از هنگامی که او تلاش کرد برعلیه گسترش دمکراسی و به سوی حکومت خودکامه گام بردارد، اتحادهای نظامی و فرهنگی ترکیه دستخوش دگرگونی قرار گرفت. ترکیه امروز مانند هر حکومت خودمختار (البته هنوز هم در مقایسه، در اندازه پائین تر) مجبور است به دست یابی به اتحاد تنها بر پایه ی منافع کوتاه مدت، تلاش کند. نتیجه آنکه امروز اردوغان بر سرزمینی حکومت می راند که بشدت شکاف برداشته است. نزدیک به نیمی از جمعیت با دگرگونی قانون بشدت مخالف اند. این پدیده که حرکت به سوی خودکامگی با تکیه به قانون است، با پدیده مخالفت نیمی و یا حتا بیش تر ملت با نخست وزیر و یا رئیس جمهور دمکرات تفاوت دارد.
در جهان بشدت متحول، پویا، ثروتمند که دیگر حل مسایل اولیه زندگی دلمشغولی آن نمی باشد، امنیت ملی نیز متحول گردیده است. به استثنای ابر قدرت های هسته ای جهان، بالاترین تضمین کننده و یا بالاترین تهدید کننده امنیت ملی هر کشور، رژیم حکومتی آن واحد سیاسی می باشد. اگر رژیم حکومتی برپایه ی دمکراسی بنا شده باشد، امکان جنگ با دیگر دمکراسی ها را نخواهد داشت و همزمان به اتحاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بدل به عضوی از باشگاه کشورهای دمکرات شده و زیر چتر حمایت امنیتی آنان خواهد بود. هزینه ی تجاوز به چنین کشوری برای هر قدرت خارجی، چه هسته ای و چه غیر هسته ای، بسیار بالا خواهد بود. واقعیت این است که حتا با جنگ و اشغال سرزمینی نیز شده، با وجود هزینه ی سنگین انسانی، مالی و سیاسی، بنظر نمی رسد که قدرت های هسته ای امروز، اجازه گسترش جنگ افزار هسته ای را بدهند. اگر روسیه مطمئن نبود که آمریکا از رخداداد چنین رویدادی در ایران جلوگیری می کرد، بدون تردید با تمام قوا و حتا با کمک پاکستان، اجازه نمی داد که ایران در همسایگی (هرچند آبی) به چنین دست آوردی به رسد. البته نباید از امکان اتحاد نظامی ترکیه، اسرائیل، عربستان و پاکستان در غیاب روسیه آمریکا، در چنین صورتی غافل باشیم. اما رژیم غیر دمکرات و ماجراجو به ویژه که در آن سرزمین پدیده ملت ضعیف باشد، پائین ترین امنیت ملی را دارست. نظام اسلامی در چنین موقعیتی قرار دارد. نظامی است به شدت مهاجم، توسعه طلب همراه با ایدئولوژی که از توان عملیاتی قدرت خود برآوردی واقع بینانه ندارد، و همزمان در حال آسیب رساندن به پدیده ملت می باشد. اگر در ایران همبستگی ملی وجود نداشت، سرنوشت امروز ایران بهتر از عراق و سوریه نمی توانست باشد. چند واقعیت دستکم در مورد ایران روشن هستند: (1) ایران با جمعیت و توان اقتصادی و نظامی کنونی، نمی تواند به طور دایم با دیگر قدرت های جهانی در دشمنی و کارشکنی بسر برد. (2) ملت ایران گرایش به ماندگاری در جهان دارد. (3) ایران نخواهد توانست به جنگ افزار هسته ای در آینده قابل دید دست رسی یابد. (4) در بهترین حالت، نیروهای مسلح و اقتصاد ایران تاب مقاومت در برابر قدرت های بزرگ جهانی را نخواهد داشت. (5) بالاترین عامل یکپارچگی سرزمینی ایران پس از همبستگی ملی، بالابردن هزینه ی آسیب به این سرزمین می باشد. (6) نزدیک ترین راه برای رسیدن به چنین هدفی برقراری حکومت اراده ملی است.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۶ آوریل ۲۰۲۴

ستون آزاد

+ "زدن سر هشت پا" و حکایت "ببر کاغذی" رضا علوی

+ جهانِ پس از جنگ غزه  رضا علوی

+ آیا اسراییل بر نفت و گازغزه چیره خواهد شد ؟ رضا علوی

+ توتالیتریسم چیست؟ حسین مولا

+ گفتگو بارد هوش مصنوعی با حسین مولا حسین مولا

+ تفاوت مبارزه جوانان در زمان حکومت شاه ایران برای آزادی و دمکراسی با مبارزه جوانان کنونی برای آزادی و دمکراسی علیه جمهوری اسلامی چیست؟ گفتگو حسین مولا با بارد بزرگترین هوش مصنوعی گوگل

+ دو حادثه مهم  رضا علوی

+ جوانانیکه در جنبش زن زندگی آزادی شرکت کردن در چه سنینی بودند؟ Bard هوش مصنوعی

+ خود آموز دیکتاتورها رندال وود کارمینه دولوکا

+ موانع توسعه دموکراسی در خاورمیانه  دکتر امیر ساجدي

+ راز یک کشتار  رضا علوی

+ آیا غول خفته بیدار می شود ؟  رضا علوی

+ ریزش مداحان در این عاشورا رضا علوی

+ رهبر نقاب دار!  رضا علوی

+ بخش سوم : "لاریجانی ها " ؛ مردانی برای تمام فصول رضا علوی

+ حقوق زنان - کانون درگیری. فرهاد یزدی

+ آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟ رضا علوی

+ جهان و ایران در آغاز سال نو خورشیدی. فرهاد یزدی

+ نبرد برای نامزدی  رضا علوی

+ . 

+ ایران لیبرال فرهاد یزدی

+ روز جهانی زنان گرامی باد  گیتی پورفاضل

+ سالروز حمله روسیه به اوکراین فرهاد یزدی

+ کالبد شکافی" پرویز ثابتی" رضا علوی

+ سقوط محسن رنانی

+ فشار برملت ایران از دو سو. فرهاد یزدی

+ نشست واشنگتن – تلاش در راه ذلیل کردن جنبش ملی ایران فرهاد یزدی

+ الگوی روسی چپاول اموال ملی فرهاد یزدی

+ امنیت ملی – بخش دوم فرهاد یزدی

+ امنیت ملی در دهه سوم سده بیست و یکم فرهاد یزدی

+ آیا روسیه، جمهوری اسلامی را به عنوان متحد استراتژیک خود محسوب می کند؟ رضا علوی

+ منافع ملی و استقلال فرهاد یزدی

+ نقش "طنز" و شعار های "کاف دار" در جنبش انقلابی ایران رضا علوی

+ قشر میانه ایران مهرداد: یکی از همکاران سایت آینده نگر

+ دیگر چین به ایران اهمیت نمی‌دهد ! رضا علوی

+ نقش توازن قوا در جهان در خیزش ملی فرهاد یزدی

+ نیروهای مسلح در دو مقطع تاریخی فرهاد یزدی

+ تراژدی جمهوری اسلامی با مهسا امینی آغاز و با محسن شکاری پایان می‌یابد!  دکتر شیرزاد کلهری

+ دستاوردهای جنبش انقلابی ایران یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ از خیزش اجتماعی تا انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان شیرزاد کلهری

+ انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ انقلاب مدرن ایران شیرزاد کلهری

+ ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران فرهاد یزدی

+ بیانیه شماره ۱ لیدرهای میدانی  لیدرهای میدانی

+ خیزش اجتماعی نسل جوان ایران فرهاد یزدی

+ اولویت پاسداری از یک پارچگی سرزمینی ایران فرهاد یزدی

+ با کمال تاسف و تاثر از در گذشت دوست نازنین مان محمد امینی .

+ اعتراضات مردم و راهکار های روی میز حکومت یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ تعلل نیروهای مسلح فرهاد یزدی

+ آینده در کوتاه مدت فرهاد یزدی

+ سپاه پاسداران و نجات ایران فرهاد یزدی

+ رسالت انسان در برابر آزادی سعیده امین‌زاده

+ ایران – روسیه - اوکراین فرهاد یزدی

+ نیاز به زمان فرهاد یزدی

+ مبارزه مدنی و چرائی آن کیومرث صابغی

+ دو بازنده – یک برنده. فرهاد یزدی

+ نظام سیاسی در ایران آینده فرهاد یزدی

+ آیا بایدن در انتخابات ۲۰۲۴ کاندید خواهد شد ؟ رضا علوی

+ اسطوره سیاسی از دموکراسی آمریکا تا اقتدار گرائی چین پرفسورجیم دیتو

+ اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی -

+ فرمان فرمایی روسیه بر نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ دگرگونی قدرت در کانون نظام فرهاد یزدی

+ برجام در تاریکی رضا علوی

+ برای مام زمین در روز زمین فرهاد یگانه‌

+ تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است فرهاد یگانه‌

+ چرا رابطه کشورهای غربی و روسیه پس از پایان جنگ سرد، به چنین کابوسی برای اردوگاه کشورهای غربی ختم شد؟ فرهاد یگانه‌

+ تاثیر جنگ اوکراین فرهاد یزدی

+ نوروزتان مبارک .

+ چیرگی «جبهه موافقت» بر «جبهه مقاومت» رضا علوی

+ نخبه گان یا پخمه گان در حکومت اسلامی  رضا علوی

+ رویا یا کابوس ؟ رضا علوی

+ خودکامگی  تیموتی اسنایدر

+ نگاهی بر موقعیت ایران در منطقه فرهاد یزدی

+ در باره انتخابات ۱۴۰۰ مجید / ایران

+ حسن هم از میان ما رفت گروهی از یاران دیروز، امروز و فردای حسن

+ در باره ظریف ... و میدان  مجید / ایران

+ نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر فرهاد یزدی

+ چرا سازمانهای اطلاعا تی معتقدند که آینده جهان تیره و تار است ترجمه: کیومرث صابغی

+ تضمین حداقل درآمد یکسان برای تمام شهروندان. فرهاد طالع

+ قرار داد ۲۵ ساله ؛ ماندگاری حکومت یا ترکمانچای ؟ رضا علوی

+ سخنی با آقای مهاجرانی. محمد امینی

+ مذاکره غرب با نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ هنر فاشیست نبودن ترجمه ناصر فکوهی

+ با ناسيوناليسم راه به جايي نمي‌بريم عظيم محمودآبادي

+ در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب فرهادی یزدی

+ روز سياه  رضا علوي

+ مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح "کادرسازی " رضا علوی

+ حمله به ایران و یا حزب الله؟ فرهاد یزدی

+ تهدید از سوی قفقاز فرهاد یزدی

+ بهار آن سال و «بهار هر سال...» محسن یلفانی

+ بحران امنیتی و حکومت نظامیان فرهاد یزدی

+ جستجوی کار در ایران امروز 

+ سیاست دولت نوین آمریکا در منطقه فرهاد یزدی

+ اوباما برجام را آورد و ترامپ آنرا پاره کرد- چرا؟ مجید / ایران

+ ارزش های اندیشه های دکتر فاطمی  رضا علوی

+ مرگ نهائی رژیم  فرهاد یزدی

+ آتش افروزی در قفقاذ فرهاد یزدی

+ اندیشه چپ ، خادم غرب مهندس صلاح الدین همایون

+ تنگ تر شدن حلقه فشار فرهاد یزدی



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995