اطلاعات و فناوري ؛ دو روي سكه جامعه اطلاعاتي
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
امكان دسترسي آسانتر و سريعتر به اطلاعات حاصل از نتايج تحقيقات، نظريههاي علمي، آزمايشها و پژوهشها، بررسي و تجزيه و تحليل مفاهيم، كاربرد فناوريها براي كسب دانش و كاربرد فناوريها براي توليد و توزيع دانش همه از جمله ويژگيهايي است كه بشر امروز در ورود به جامعه اطلاعاتي يا به عبارت بهتر جامعه جهاني اطلاعاتي با آنها مواجه است و از آنها بهرهمند ميگردد. از اين رو هر يك از شهروندان جامعه اطلاعاتي با برخورداري از مواهب دموكراسي اطلاعاتي بوجود آمده در سايه جامعه اطلاعاتي كه نتيجه تفكر توسعه بر مبناي داناييمحوري است ميتوانند علاوه بر تاثير پذيرفتن از شرايط حاضر به عنوان عامل و حتي شاخصي تاثير گذار در اشاعه فرهنگ دانش محوري در جامعه عمل كنند. جامعه اطلاعاتي با توجه و نگاه از بالا به علوم و دانشهاي مختلف فني، تجربي، انساني و حتي هنري در صدد است تا از تمام عناصر و نيروهاي موجود براي رسيدن به چهارچوبهاي نظري و عملي توسعه دانايي محور استفاده كند. در چنين فضايي است كه افراد و جامعه همچون عناصر پيكره يك سيستم مدام در حال داد و ستد خواهند بود و كالايي كه در اين ميان رد و بدل ميشود، اطلاعات است و در اين شرايط جامعه اطلاعاتي به افراد امكان ميدهد كه فراگيري صحيح را بياموزند و آنها را از نحوه طبقه بندي، بازيابي و به كار گرفتن اطلاعات به گونهاي آگاه ميسازد كه براي ديگران نيز امكان آموختن دانش را فراهم كنند.
جامعه اطلاعاتي اين توانايي را به افراد ميدهد تا به صورت مستمر به فراگيري دانش بپردازند زيرا همواره اطلاعات موردنياز خود را در دسترس دارند و از همين رو آنها ميتوانند در تمام لحظههاي زندگي از دانش و اطلاعاتي كه در اختيار دارند، استفاده نمايند. اطلاعاتي كه در زندگي شخصي و كاري افراد ميتواند راهگشاي بسياري از مسائل باشد و زمينههاي استفاده از اطلاعات را در امور اقتصادي، آموزشي، علمي، تحقيقاتي و اطلاع رساني را فراهم كنند.
با اين تفاسير امروزه كارشناسان از اطلاعات به عنوان مهمترين ويژگي جهان مدرن ياد ميكنند به گونهاي كه بيشترين توجه سياستمداران و مديران كشورها وقف اطلاعاتي شدن زندگي اجتماعي شده است. آنها معتقدند اطلاعات به چنان اهميتي دست يافته كه شايستگي آن را دارد تا به صورت نماد عصر حاضر با آن برخورد شود و به عنوان محور برنامههاي كلان و كوچك توسعه قرار گيرد.
در بررسي استانداردهاي جامعه اطلاعاتي ميبينيم كه الگوهاي زندگي عادي و شغلي، اوقات فراغت، نظام آموزشي، اطلاع رساني و عرصه داد و ستد مشخصا از توسعه و پيشرفت اطلاعات و دانش فني توزيع و توليد آن متاثر است. كارشناسان اين تحولات را نشات گرفته از رشد فزاينده توليد انبوه اطلاعات در طيف گسترده و فراواني رسانههاي جمعي كه اكثر آنها نيز به صورت الكترونيكي ظهور مييابد، ميدانند.
كارشناسان جامعه اطلاعاتي را جامعهاي ميدانند كه در آن ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعي براي ايجاد تغيير و تحول در هر فرد به منظور دستيابي عملي به اطلاعات است و توليد ارزشهاي اطلاعاتي عامل تعيين كنندهاي در توسعه جامعه است.
توسعه فناوري ارتباطات و اطلاعات و گسترش گرايش جوامع به استفاده از وب و فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي وب مدار، نگرشها و فرصتهاي نويني را در فرآيند توسعه جامعه اطلاعاتي فراهم كرده و زمينه مناسبي براي ارتباطات دوسويه ميان فرهنگها و اقتصادها و مراكز علمي دنيا بوجود آورده است.
فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان بستر همگرايي و تعالي انديشهها و تواناييهاي دانش نوين الگوها و استانداردهاي جامعه اطلاعاتي را با هدف دستيابي به توسعه بر مبناي دانايي با نگرش جهاني ترسيم و به اجرا در خواهد آورد.
از سوي ديگر فناوري اطلاعات و ارتباطات به علت كانون همگرايي دو اصل مهم فرهنگ سازي يعني محتواي اطلاعاتي و دانشي و ابزارهاي اطلاع رساني و ارتباطي تاثير مهم و به سزايي در ايجاد تحولات و تغييرات فرهنگي در الگوي دانش مصرفي مردم دارد. از اين طريق ميتوان فرآيند دانش سازي و دانش پراكني را در سطح جامعه مديريت و كنترل كرد و اين ديدگاه را به تمامي امور جامعه تسري بخشيد.
مديريت امور بر پايه دانش در تمامي ساختارهاي جامعه ميتواند نطفه فرآيندي بزرگتر و جامعتر را بيافريند، فرايندي كه از آن به عنوان توسعه دانايي محور ياد ميشود و زمينه ساز بهره گيري و استفاده بهينه از مزاياي پديده جهاني شدن است.
تحولات گذار از عصر صنعتي به عصر اطلاعات
از نيمههاي دوم قرن بيستم به تدريج شاهد افول عمر عصر صنعتي بوديم. هرچند پايان عمر عصر صنعتي بر اساس يك قرارداد و تحت شرايط و توافق خاصي صورت نگرفت و در يك ديد واقع بينانه امري تئوريك و نسبي است اما شرايط و رخدادهاي اتفاق افتاده در طول چند دهه به صورت زنجيره وار منجر به پايان يافتن عمر اين عصر شد.
تحولات پرشتاب علمي ـ تكنولوژي به عنوان موتور محرك تحول جديد مطرح شدند و رشد و تكامل بشر در عصر صنعتي توانمندي لازم را براي ورود به عصر اطلاعات را فراهم كرد. سالهاي آغازين دهه 70 در غرب همراه با آغاز حركتهاي زيادي براي ايجاد تحول در زمينه اطلاعات و اطلاع رساني بود. در سالهاي آغازين دهه 80 گرايش به استفاده از كامپيوترهاي كوچك در ادارات و پس از آن خانهها زياد شد و در نتيجه بسياري از كارهاي جاري تحت تاثير اين تغيير قرار گرفت. از سال 1990 به بعد سير تحولات در توسعه اشتراك گذاري اطلاعات با ظهور و توسعه شبكههاي كامپيوتري سرعت بيشتري به خود گرفت و با شكل گيري وب گسترده جهاني تحولي فراتر از حد انتظار را براي جهانيان ايجاد كرد.
در اين زمان فعاليتها و فرآيندهاي اقتصادي و اطلاع رساني و آموزشي با استفاده از بسترهاي ايجاد شده رنگ و بوي ديگري به خود گرفتند تا از اين طريق مردم بتوانند خدمات خود را در ابعاد جهاني ارائه و يا تامين كنند. در آغاز هزاره سوم و با بهره گيري و تلفيق اينترنت و سيستمهاي اطلاعاتي تحول جديدي ايجاد شد و آن به وجود آمدن سيستمهاي وب مدار بود كه ضمن بالابردن راندمان كاري و حذف كاغذ از فرآيندهاي ارتباطي و كاري سازمانها به آنها امكان انجام كارهاي غيرحضوري را نيز ميداد. تمام فعاليتهاي انجام شده در جهت توسعه و تسهيل امكان به اشتراك گذاري اطلاعات بوده است و افرادي كه به عنوان توسعه دهنده فناوري و يا كاربر آن بودهاند خواسته و ناخواسته فعاليتهاي خود را بر مبناي اطلاعات قرار دادهاند. اطلاعات به تعبير جالب برخي از كارشناسان كالاي قرن بيستم لقب گرفته است و محور تمام برنامه ريزيها و اختراعات و توليدات فناورانه نيز به شمار ميرود.
اطلاعات و چالشهاي جهاني
كارشناسان اطلاعات را حاصل تجزيه و تحليل مجموعهاي از دادههاي همگن ميدانند كه در اثر تركيب با مجموعهاي ديگر از اطلاعات تشكيل دهنده دانش خواهند بود.
عصر حاضر با دو پديده مختلف روبروست: 1- انفجار اطلاعات كه حاصل رشد سريع و بي سابقه در كميت و حجم و تنوع و شكل اطلاعات و انتشارات است و باعث كاهش نيم عمر اطلاعات در جهان شده است. 2- انفجار جمعيت و توسعه نايافتگي حاصل از آن.
كارشناسان معتقدند اين دو پديده از نظر جغرافيايي با يكديگر نسبت عكس دارند يعني در جوامعي كه اطلاعات به عنوان محور توجه و برنامهريزي درآمده، انفجار جمعيت كمتر بوده و انفجار اطلاعات كاملا محسوس است به گونهاي كه حتي زندگي روزمره مردمان اين گونه كشورها مبتني بر بهره گيري مناسب از اين اطلاعات است. اين درحاليست كه در كشورهاي توسعه نيافته كه از معضل رشد بي حد و حصر جمعيت رنج ميبرند، ضعف مشهودي در توليد و توزيع اطلاعات و بهرهگيري كارآمد از اطلاعات موجود وجود دارد.
نكتهاي كه اين روزها باعث اشتباه در دريافت مفهوم كلي و حقيقي اطلاعات ميشود، محدود كردن اطلاعات در حوزه دانش فناوري اطلاعات است و به نظر ميرسد كه اگر تصوير و جايگاه روشني از فناوري اطلاعات به دست آوريم ميتوانيم جايگاه اصلي اطلاعات را نيز تعريف و شناسايي كنيم.
با اين توضيح ميتوان فناوري اطلاعات را به مثابه منشوري عنوان كرد كه اطلاعات علوم مختلف فني و تجربي و انساني و هنري ميتوانند در گذر از اين منشور ضمن بهينه سازي و توسعه كمي و كيفي موجب افزايش تمركز بر روي علوم مختلف نيز بشوند.
بررسيها نشان ميدهند كه در جوامع توسعه نيافته كه هنوز در گير و دار عصر كشاورزي و صنعتي هستند و اطلاعات در آنها جايگاه مناسبي نيافته، مشكلات و نقصها و ضعفهاي عمدهاي نيز از همين محل ناشي و گريبان گير برنامه ريزان و مسوولان آنها ميشود.
بنا بر اين ميتوان نتيجه گرفت عدم توسعه مناسب كاربري اطلاعات كه ترجيحا نيز بايد در بستر فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي صورت گيرد، ارتباط مستقيمي با مشكلات كشورهاي توسعه نيافته در مصرف انرژي، محيط زيست، اقتصاد، توسعه سياسي و فرهنگي - آموزشي و ديگر شاخصها و معيارها دارد.
بدون شك ارتقاي جايگاه دانش در جامعه سطح تفكر و نوع عملكرد مردم را در فعاليتها و موضع گيريهاي مختلف اجتماعي تغيير ميدهد و باعث افزايش كمي و كيفي در نحوه بهره گيري و بهره دهي ايشان به جامعه ميشود. نكته حائز اهميت در توجه دولتها به مساله اطلاعات ارتباط مستقيم و اثر گذار اطلاعات در توسعه و تاثير توسعه در افزايش اطلاعات است. اين تاثير و تاثر ميتواند در ابعاد گفتمانهاي زير ساختي توسعه يعني توسعه اقتصادي، توسعه فرهنگي، توسعه سياسي و توسعه علمي بروز و ظهور پيدا كند.
شكاف اطلاعاتي و شكاف ديجيتالي
يكي از مهمترين چالشهايي كه جامعه جهاني اين روزها با آن دست به گريبان است تعيين و تفسير عامل مشكل ساز و معضل ساز توسعه يافتگي در برخي كشورها و عقب ماندگي در برخي ديگر از كشورهاست. به زعم كارشناسان جهان امروز با دو پديده حاصل از مدرنيته روبروست. يكي شكاف اطلاعاتي و ديگري شكاف ديجيتالي كه حاصل اولي فقر اطلاعاتي و حاصل دومي فقر ارتباطي است.
گذشته از نقش انحصارطلبيها و قدرتمندي كشورهاي سرمايه دار در بوجود آمدن اين دو پديده چالشهاي مختلفي در پيش روي مردم جهان پيشرفته و جهان توسعه نيافته وجود دارد. به نظر ميرسد همانگونه كه رشد و پيشرفت بشر در دانشها و علوم مختلف موجبات توسعه توانمندي او را در توليد فناوريهاي نو فراهم آورده و همچنين توسعه فناوريها نيز به رشد و توسعه دانش و اطلاعات كمك كرده، ضعفها و مشكلات و نقصهاي موجود در گسترش دانش و اطلاعات نيز با كمبودهاي ناشي از عدم رشد مناسب فناورهاي ارتباطي ارتباط مستقيم و تنگاتنگي دارد اما اتفاقي كه به تازگي در حال تبديل شدن به يك چالش جدي جهاني است، تلفيق دو پديده شكاف ديجيتالي و شكاف اطلاعاتي توسط كشورهاي پيشرفته و استفاده از بسترهاي اطلاعاتي-ديجيتالي موجود به عنوان اهرم فشار عليه كشورهاي ضعيف و توسعه نايافته است.
به عنوان نمونه يكي از بحثهاي چالش برانگيزي كه در چند ماهه اخير مقارن با اجلاس جامعه اطلاعاتي مورد توجه قرار گرفته، موضوع حاكميت اينترنت به عنوان مهمترين و بزرگترين بستر بين المللي اشتراكگذاري اطلاعات است. در اين بين آمريكا كه خود را سردمدار و محق مديريت جهاني اينترنت ميداند با تلاشها و اقدامات و مخالفتهاي بسياري سعي در اثبات ادعاي خود دارد.
اينگونه رفتارها و ديدگاههاي حاكم بر فضاي دنياي اطلاعات زمينه ساز شكل گيري طبقه بندي جديد با ويژگي فقر اطلاعاتي در اثر بروز شكل جديد از برتري طلبي به شكل غلبه الكترونيكي در عرصه جهاني است. بدين ترتيب فصل جديدي در روند توسعه جامعه اطلاعاتي جهاني در حال شكلگيري است كه ظاهرا حكايت از تمايل كشورهاي توسعه يافته بر استيلاي بلامنازع در اين عرصه دارد. به گونهاي كه هم اكنون نيز به صورت آشكار با دو زيرگروه فقراي اطلاعاتي و ثروتمندان اطلاعاتي برمي خوريم.
در اينچنين شرايطي زماني كه جريان اطلاعات در جامعه از تحرك بيشتري برخوردار شود و جامعه جهاني از جريان توزيع آزادانه و منصفانه اطلاعات فاصله بگيرد و اصول و چارچوبهاي دموكراسي ديجيتالي اطلاعاتي در جهان زير پا گذاشته شود، كشورهايي كه از وضعيت اجتماعي و اقتصادي بهتري بهرهمندند، سريعتر از كشورهاي ضعيف اين اطلاعات را تصاحب ميكنند و در نتيجه با رشد تمايز اطلاعاتي، تبعيض ميان طبقه برتر سياسي ـ اقتصادي و علمي و اقشار مادون آن رو به فزوني خواهد گذاشت و آن اختلاف و شكاف مابين اين دو گروه زمينهساز استفاده نا به جاي كشورهاي پيشرفته از شرايط موجود به عنوان اهرم فشارهاي اقتصادي، سياسي و علمي خواهد شد.
تاثيرات توسعه ناهمگون فناوري اطلاعات در تعميق شكاف ديجيتالي
فناوري اطلاعات با حذف موانع و مرزهاي جغرافيايي فاصلههاي فيزيكي را از ميان برداشته است و از اين طريق مسائل و مشكلات بسياري را حذف كرده است اما در عين حال، اين نگراني و معضل را نيز با خود به ارمغان آورده است كه فناوري اطلاعات منجر به جداسازي و ايجاد انفكاك بيشتري در بين اقشار اجتماعي شود و جامعهاي را بوجود آورد كه به دو بخش <برخوردار> و <غيربرخوردار> از فناوري تقسيم شده است.
در نتيجه، اين روند با خطر شكل گيري طبقه بنديهاي تازهاي در جهان، نابرابريهاي جديد فرهنگي و علمي همراه باشد. مسائلي مانند كيفيت، دسترسي، برابري و توجيه هزينه در اين رابطه قابل طرح هستند. علاوه بر اينكه موضوع دسترسي در ارتباط با طبقات اجتماعي، جنسيت و حرفه طبقه بندي ميشود، نابرابريهاي منطقهاي زيادي در ميزان دسترسي به زيرساخت و تجهيزات فناوري وجود دارد. دسترسي به شبكه ارتباطي و اطلاعاتي براي بسياري از مردم جهان امكان پذير نيست. آمارها نشان ميدهند كه درحال حاضر تنها يك نفر از هر 20 نفر در دنيا به اينترنت دسترسي دارند و بيشتر آنها نيز در اروپا يا آمريكاي شمالي زندگي ميكنند كه فقط پنج جمعيت جهان را تشكيل ميدهد. اين درحالي است كه در سراسر آفريقا فقط 14 ميليون خط تلفن يعني كمتر از شهرهاي مانهاتان يا توكيو وجود دارد. با اين حساب قريب به 80 درصد جمعيت دنيا هرگز امكان اتصال به اينترنت را نداشتهاند.
در ايالات متحده كه تلويزيون و تلفن در منازل به حد اشباع رسيده است و دسترسي به فناوري اطلاعات در سطح بسيار بالايي است، هنوز تفاوت فاحشي بين كاربران مختلف فناوري اطلاعات در اقشار اجتماعي مختلف به چشم ميخورد. در سال 1998 حدود 40 درصد خانوارها در ايالات متحده كامپيوتر شخصي داشتند اما فقط 25 درصد خانوارهاي سياه پوست و اسپانيايي تبار داراي كامپيوتر شخصي بودند.
در سال 2000 تقريبا يك سوم جمعيت ايالات متحده در خانههاي خود از اينترنت استفاده ميكردند اما اين رقم براي اسپانيايي تبارها فقط 16 درصد و براي سياه پوستان كمتر از 19 درصد بود. در نتيجه طي يك دوره كوتاه بين 1998 و 2000 شكاف دسترسي به اينترنت بين جمعيت سياه پوست و ميانگين ملي از 15 درصد به 18 درصد و براي اسپانيايي تبارها از 14 درصد به 18 درصد افزايش پيدا كرد.
در انگلستان هنوز كامپيوتر شخصي در بيشتر خانوارها نفوذ پيدا نكرده است و حدود دو سوم خانوارها در انگليس كامپيوتر شخصي ندارند و دسترسي به اينترنت از خانهها فقط براي اقليتي محدود فراهم است. درحال حاضر نيمي از كساني كه در انگليس به اينترنت دسترسي دارند از اقشار بسيار بالاي جامعه هستند.
به تمام اينها بايد وضعيت قاره آفريقا كه جايگاه اكثريت كشورهاي غيرتوسعه يافته است را اضافه كنيم كه زيرساخت فناوري اطلاعات از كمترين ميزان گسترش برخوردار است اما در درون آفريقاي جنوبي نيز سفيدپوستان داراي تعداد بيشتري تلفن نسبت به رنگين پوستان در منازل خود هستند و از امكانات بيشتري در بهره گيري از اينترنت نسبت به سايرين برخوردارند.
جهان همواره از دو بخش <برخوردار> و <غير برخوردار> تشكيل شده است. شكاف اجتماعي نوين <شكاف ديجيتال> است. يعني فاصله بين كساني كه از منافع فناوري نوين بهرهمند هستند و آنهايي كه از آن بيبهرهاند. اين اطلاعات و آمار نشان ميدهند كه اين موضوع شكاف ديجيتالي به يك چالش جهاني مبدل شده است و براي همين هم لازم است با ديدگاه كلاني براي حل آن اقدام كرد.
شكاف ديجيتال يك واقعيت است. تقريبا 90 درصد كاربران اينترنت در كشورهاي توسعه يافته هستند كه روي هم رفته 16 درصد جمعيت جهان را تشكيل ميدهند. آفريقا و كشورهاي عربي فقط يك درصد جمع كاربران اينترنت جهان را دارا هستند. اين ارقام گوياي آن است كه بخش بزرگي از جمعيت جهان از پيشرفتهاي فناوري دور مانده است و هنوز در عصر پيش از جامعه اطلاعاتي زندگي ميكند.
كشورهاي درحال توسعه نميتوانند اين واقعيت را ناديده بگيرند. هيچ گزينهاي جز آنكه سطح آموزش جوامع خود را ارتقا دهند، وجود ندارد.
يكي از راههاي موجود در اين امر بهره گيري از فناوري اطلاعات براي جهش به سوي هزاره نوين است. در غير اين صورت، شكاف ديجيتال به رشد خود ادامه خواهد داد هرچند كه بسياري از كشورهاي درحال توسعه براي بهره گيري از فناوريهاي ديجيتال كوشش به عمل آوردهاند ولي كاربرد جدي آن با اهداف آموزشي، هنوز در حد آرماني دور دست براي آنان باقي مانده است.
حق دسترسي به اطلاعات و انتشار اطلاعات
يكي از مهمترين اصول جامعه اطلاعاتي در ابعاد ملي و بين المللي آن براي تحقق شعار دموكراسي ديجيتالي و اطلاعاتي، دسترسي آزادانه شهروندان دهكده جهاني به اطلاعات و دانشهاي پايه و فني مورد نياز است البته اين به معناي نقض حقوق معنوي و مادي توليدكنندگان دانش نيست.
حق دسترسي به اطلاعات عبارت از آگاه سازي، فراهم آوري و تسهيل شرايط براي دستيابي مردم كشورهاي مختلف به اطلاعاتي است كه در اختيار دولتها قرار دارد. به عبارت ديگر در جامعه اطلاعاتي دولتها مالك اطلاعات نيستند بلكه فقط نقش جمع آوري، توزيع و مديريت اطلاعات را در جامعه به عهده دارند. مفهوم دموكراسي اطلاعاتي و ديجيتالي در دو واژه اطلاعات و ارتباطات نهفته است. به عبارت بهتر در جامعهاي كه آزادي بيان وجود داشته باشد، انديشهها بارورتر و در نتيجه دانشها غنيتر ميشوند و بالعكس در جامعهاي كه آزادي انديشه مستولي باشد، افراد هميشه چيزي براي نشر و بيان دانش در اختيار خواهند داشت.
با كمي دقت ميتوان به همپوشاني بسيار ظريف و اعجاب انگيزي كه بين نقش متعامل آزادي بيان به عنوان ابزار ارتباطي عناصر فعال در جامعه اطلاعاتي و آزادي انديشه وجود دارد به عنوان موتور دانش ساز و دانشمند پرور پي برد.
لذا ميتوان دموكراسي را زايچه آزادي بيان و آزادي انديشه شناخت و از اين رو در بررسي جايگاه آزادي بيان و آزادي انديشه در جامعه اطلاعاتي مبتني بر فناوري اطلاعات بايد اينگونه عنوان كرد كه در بستر دنياي شبكهاي وب جهان گستر كه بزرگترين عرصه تعامل اطلاعاتي و ارتباطي مابين مردم جهان است بايد امكان دسترسي به اين كتابخانه جهاني اطلاعات و پس از آن حق دستيابي همگاني به اطلاعات اين كتابخانه براي تمام مردم جهان يكسان باشد و هيچ دولت و كشوري خود را محق نداند كه در دو بعد ارتباطي و انديشهاي حقوق ديجيتالي و اطلاعاتي مردم كشور خود و ساير كشورها را زير پا بگذارد.
تحريمهاي همه جانبه كه شامل تحريمهاي اقتصادي، علمي و فني است، اخراج سايتهاي يك كشور از سرورها، هك، محدودكردن دسترسي IP آدرسهاي برخي مناطق جهان جزو ناملايمتيها و مشكلاتي است كه برخي كشورها در برابر ساير كشورها ايجاد ميكنند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴
دانش نو
|
|