همه ما واژه اعتماد به نفس را شنیده ایم و درباره آن چیزهایی می دانیم. این که اعتماد به نفس به فرد کمک می کند عملکرد بهتر و مثبتی داشته باشد و بتواند چالش های پیش رو را به بهترین نحو پشت سر بگذارد. اما بسیار پیش آمده که در هنگام مشکلات و گرفتاری ها، به هنگام ناکامی و تلخ کامی خود را سرزنش کرده ایم، به خود تشر زده ایم، منفی بافی کرده ایم، به دنبال مقصر گشته ایم و از این قبیل. در چنین شرایطی در واقع آن چه از توانایی های مان پیش بینی کرده بوده ایم، تحقق پیدا نکرده و عینیت نیافته است.
اعتماد به نفس مان تخریب شده و برای روبه رو شدن با چالش های بعدی هراس داریم و از ناکامی دوباره می ترسیم.در واقع اعتماد به نفس مان را از دست داده ایم. بی آن که درباره آن فکر کرده باشیم. بحث اعتماد به نفس چنان اهمیتی در علوم رفتاری و انسانی پیدا کرده است که یکی از پایه های اصلی پیشرفت و توسعه جوامع معرفی می شود. اگر بنا باشد توسعه بر دوش نیروی انسانی کارآمد، محقق، پرتوان و پویا باشد این نیروی انسانی بدون اعتماد به نفس قطعا موتور محرکه ای برای حرکت نخواهد داشت. از این رو باید اعتماد به نفس را بار دیگر واکاوی کرد تا اهمیت آن را دریافت. دکتر علیرضا شریفی، عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت با اشاره به معانی و تعاریف متفاوتی که از اعتماد به نفس ارائه شده است به خراسان می گوید: این بحث هم در حوزه روان شناسی و هم در حوزه جامعه شناسی مطرح است. از منظر روان شناسی به شناسایی توانمندی ها و قابلیت های فردی مربوط می شود تا که در مرحله بعد فرد بتواند توانایی های بالقوه خود را به بالفعل تبدیل کند و در حوزه جامعه شناسی نیز برداشت و نگرش جامعه به فرد است که از اوچه انتظاراتی و توقعاتی دارد و چگونه می خواهد از قابلیت های او استفاده کند.
طبیعی است که این مفهوم پردامنه و فراگیر تمامی ابعاد شخصیت فردی را تحت تاثیر قرار می دهد و کمک می کند فرد بتواند به ارزیابی دقیق توانایی های خود نایل آید و از آن ها بهره برداری کند.نگرش جامعه، بسیاری از اوقات نگرش فرد در مورد توانایی های خود را تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال در یک جامعه سنتی جنسیت یکی از موانع مهم اعتماد به نفس است. به این معنا، تعریف جنسیت نه بیولوژیک بلکه فرهنگی است. یعنی بار فرهنگی که روی دوش دختر و پسر گذاشته شده، باعث می شود اعتماد به نفس او تحت تاثیر قرار بگیرد. از پسران همواره شجاعت، جسارت، توانمندی و قدرت طلبی خواسته می شود و جامعه به این شکل به آن ها نگاه می کند.
در مقابل جنس دختر به خاطر همان بار فرهنگی غلط اعتماد به نفس کافی برای حضور در اجتماع را از دست می دهد. بنابراین بهتر است تلاش کنیم عواملی را که در جامعه نظام شخصیتی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد شناسایی کنیم و اثر آن ها را کمرنگ کنیم.دکتر شریفی با اشاره به نقش نظام آموزشی در افزایش اعتماد به نفس می گوید: باورهای فرهنگی غلط در شخصیت سازی افراد در نظام آموزشی تزریق می شوند و شاکله شخصیت افراد را شکل می دهند. به این خاطر است که می گوییم تعریف اعتماد به نفس در جوامع مختلف به شدت تحت تاثیر باورها و نظام ارزشی- هنجاری است که در آن جامعه حاکم است. بنابراین لازم است به جای متکی بودن بر یافته های سایر کشورها برای افزایش اعتماد به نفس، به تحقیقات و پژوهش های بومی دست بزنیم و تلاش کنیم براساس باورها و اعتقادات خود، راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان و دانشجویان و نسل نو ارائه کنیم.
اعتماد به نفس «آموختنی» است و باید تلاش کنیم خلاءهای فرهنگی و تربیتی در این زمینه را پر کنیم.به این ترتیب توصیه می شود خانواده ها اجازه دهند فرزندان آزموده ها را دوباره بیازمایند، آن چه می خواهند به شیوه متفاوتی یاد بگیرند، بیاموزند و راه های نرفته را طی کنند، نه این که با ایجاد محدودیت و حد و مرز و خط قرمز برای هر کاری آن ها را از تجربه کردن و پیدا کردن محروم کنند. والدین باید شیوه تربیتی سخت گیرانه خود را کنار بگذارند. از آن جا که مسئولیت پذیری والدین ایرانی بسیار بالاست، بسیار نگرانند و این باعث می شود در شیوه برخورد با فرزند، او را محدود کنند. فرزند وابسته و ترسو اعتماد به نفسی نخواهد داشت و نخواهد توانست کارهای بزرگ انجام دهد.
وی با اشاره به واقعه دردناک بم توضیح می دهد: در آن حادثه تاسف بار جوانان ۱۶ تا ۲۰ ساله فراوانی والدین خود را از دست دادند و وظیفه سنگین اداره خانواده به دوششان افتاد. در کمال تعجب مشاهده می شد که آن ها ناگهان به بلوغ رسیدند و به خوبی توانستند مسئولیت خانواده را به دوش بگیرند. آن ها می توانستند کارهای بزرگی انجام دهند و تصمیم های مهمی بگیرند که در حالت عادی امکان آن برایشان وجود نداشت، به این ترتیب مشخص است که تا چه حد خانواده و میدانی که در اختیار فرزندان قرار داده می شود در تقویت اعتماد به نفس موثر است. در ادامه ۵ گام برای روبه رو شدن با موقعیت های دشوار برای افزایش اعتماد به نفس از سایت مایوکلینیک از نظر شما می گذرد.
▪ گام اول: موقعیت ها و شرایط دردسرساز و چالش برانگیز را شناسایی کنید.درباره شرایط دردسرساز و بغرنج زندگی که شما را درگیر می کند و به اعتماد به نفس شما خدشه می زند، فکر کنید. این موقعیت ها می تواند حضور در یک هیئت بزرگ تجاری، خشم و عصبانیت ناشی از یک اتفاق در محیط کار و یا انتظار کشیدن برای اخبار بد باشد. ممکن است پس از یک تغییر مهم در زندگی مثل فوت یکی از نزدیکان، از دست دادن شغل، فروش منزل، رابطه بد با همسایه، همسر و یا همکار در چنین موقعیت بدی قرار گیرید.
▪ گام دوم: زمانی که این موفقیت ها را شناسایی کردید به افکاری که به ذهنتان هجوم می آورد دقت کنید. ممکن است با خودتان حرف بزنید و سعی کنید آن موقعیت را برای خودتان یا دیگری تشریح کنید. افکار شما مثبت، منفی یا خنثی هستند و ممکن است منطقی یا غیرمنطقی باشند. با افکارتان آگاهانه برخورد کنید.
▪ گام سوم: افکار و احساسات منفی خود را به دقت تعیین کنید. دقت کنید بار منفی افکار شما از کجا ناشی می شود. واقعیت این است که افکار و اعتقادات شماست که نحوه واکنش تان نسبت به یک موقعیت را تعیین می کند. افکار منفی درباره چیزی یا کسی می تواند واکنش فیزیکی، احساسی و رفتاری شما را در پی داشته باشد. واکنش فیزیکی می تواند در گرفتگی عضله، درد پشت، ضربان قلب، مشکلات گوارشی و اختلال خواب خود را نشان دهد. اختلال در تمرکز، احساس افسردگی، خشم، اندوه، گناه و یا نگرانی از واکنش های احساسی است که بروز می دهیم.هم چنین ممکن است در رفتارهایی مانند خوردن به هنگام سیری، زیاده روی در کار، تنهایی گزیدن، پافشاری بر موضوعات کم اهمیت و یا سرزنش دیگران به مواجهه با مشکلات برخیزیم در صورتی که از آن ها هرگز بهره ای نمی بریم.
▪ گام چهارم: در این مرحله باید بدانید که افکار اولیه ای که به ذهن شما می رسد ممکن است تنها راه حل مشکل به وجود آمده نباشد. بسیاری از مردم عادت دارند که با مشکلات خود به شیوه های همیشگی برخورد کنند و هرگز افکارشان را درباره آن چه رخ داده تغییر نمی دهند. بنابراین صحت شیوه برخورد با مشکلات تان را آزمایش کنید از خود بپرسید آیا نگرش شما به موضوع منطقی است و آیا واقعا شیوه دیگری برای حل مشکل وجود ندارد. ممکن است در ابتدا نتوانید اشتباهات خود را در تحلیل و نگرش های همیشگی پیدا کنید این افکار و احساسات در درازمدت به نظر شما طبیعی آمده اند و به توضیحی نیاز نداشته اند. غافل از این که انتخاب های دیگری هم برای مواجهه با مشکلات وجود دارند. نکات زیر را به دقت مطالعه کنید و آن ها را در ارزیابی و تحلیل خود ردیابی کنید. این افکار باعث از دست رفتن اعتماد به نفس شما برای حل مشکل می شوند.
ـ تفکر «همه یا هیچ». شما همه چیز را خوب مطلق یا بد مطلق می بینید. مثلا می گویید: «در این کار موفق نمی شوم. این کار یک شکست کامل برای من است.»
ـ فیلتر ذهنی. فقط افکار منفی در شرایط یا موقعیتی خاص یا در مواجهه با فردی خاص به ذهن شما می رسد. برای مثال: «در تهیه گزارش اشتباه کردم و حالا همه می دانند که من به این دلیل شغلم را از دست دادم.»
ـ افکار مثبت را به افکار منفی تبدیل می کنید. دستاوردها و موفقیت هایتان را انکار می کنید و اصرار دارید که هیچ اتفاق خوشایندی برای شما رخ نداده است. مثال: «من نمره امتحانم را خوب گرفتم چون ساده بود.»
ـ به نتیجه گیری منفی اقدام می کنید. بدون هیچ دلیل و مدرکی و به شیوه غلطی نتیجه گیری منفی می کنید. مثال: «دوستم به ایمیل جواب نداد پس من هم باید کاری کنم که عصبانی شود.»
ـ احساسات را با واقعیات اشتباه می گیرید. مثال: «احساس شکست می کنم پس حتما شکست می خورم». هر قدر احساس شکست قوی باشد اما واقعیت ندارد و می توانید از آن جلوگیری کنید.
ـ خود را کم ارزش جلوه می دهید. این اشتباه رایج را بسیاری از مردم مرتکب می شوند. مثلا می گویند: «حقم بیش از این نبود.»
▪ گام پنجم: حال که افکار منفی و احساسات غلط را شناسایی کرده اید باید افکار و احساسات مثبت را جایگزین آن ها کنید. با این کار می توانید راه های موثری برای حل مشکلات و افزایش اعتماد به نفس خود بیابید. این مرحله، مرحله ای زمان بر و طولانی است و تلاش زیادی می طلبد، زیرا افکار اغلب ناگهانی و ناخودآگاه به ذهن می رسند و کنترل آن ها بسیار دشوار است. آن ها ریشه دار هستند و به آسانی از ذهن پاک نمی شوند. با این حال تغییر و کنترل فکر غیرممکن نیست و با استفاده از تکنیک هایی می توان به آن دست یافت.
ـ از جملات مثبت استفاده کنید. با خود مهربان باشید و خود را تشویق کنید. «پیش گویی کام بخش» یک گام مهم در رسیدن به موفقیت است. یعنی هر آن چه را که خوب است، پیش بینی کنید، بنابراین همواره با جملات مثبت به خود امیدواری دهید مثال: «با این که کار دشواری است اما من از عهده آن برمی آیم.»
ـ خود را ببخشید. همه اشتباه می کنند. اشتباهات شخصیت حقیقی شما را منعکس نمی کنند و فقط در لحظاتی با شماهستند. به خود بگویید: «اشتباه کرده ام اما از ارزش های من چیزی کاسته نشده است.»
ـ از گفتن «باید» پرهیز کنید. اگر احساس می کنید افکارتان پر از «باید»هاست، ممکن است توقعات بی جا و غیرمنطقی زیادی از خود داشته باشید که شما را آزار داده است. این کلمات را از ذهن خود پاک کنید و توقعات واقعی را جایگزین آن کنید.
ـ بر روی جنبه های مثبت متمرکز شوید. به بخش های مثبت زندگی فکر کنید. از خود بپرسید: به تازگی چه اتفاقات خوشایندی برای من افتاده است؟ چه کار می توانم بکنم که در برابر موقعیت های پرچالش موفق تر باشم؟
* آگاهانه با افکار خود روبه رو شوید. افکار منفی لزوما برای این نیستند که شما را وادارند برعکس آن ها عمل کنید. بلکه باید آن ها را نشانه هایی برای در اختیار گرفتن الگوهای مثبت و جدید فکری محسوب کنید.
ـ خود را تشویق کنید. با کوچک ترین تغییرات مثبت، خود را تشویق کنید ممکن است راه طولانی در پیش داشته باشید اما از نقاط مثبت هم چشم پوشی نکنید. مطمئن باشید در گذر زمان و با تمرین همه چیز راحت تر و به خودی خود رخ می دهد و خواهید توانست با افکار و احساسات مثبت چالش ها و مشکلات زندگی را به شیوه جدیدی تجربه کنید و از پس آن ها برآیید. اعتماد به نفس یک شبه به دست نمی آید بنابراین صبور باشید و با پشتکار و مقاومت در برابر افکار منفی زندگی جدیدی را تجربه کنید.