Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


در باب اساس پیشرفت یک جامعه

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[15 Jul 2010]   [ ]


در ادبیات توسعه اقتصادی و انسانی،شاخصی وجود دارد که با آن توسعه یافتگی یا عقب ماندگی جوامع را می سنجند. این شاخص، که "امید به زندگی" نام دارد، عبارت است، از متوسط عمری که انسان در یک محیط اجتماعی، می تواند داشته باشد. این یک شاخص عینی است.در واقع از طریق آزمونه های روان شناسی "امید به زندگی" فرد را استخراج نمی کنند، بلکه آنرا از روی داده های واقعی جامعه و اوضاع اجتماعی و زیستی و رفاهی محاسبه می نمایند.

این شاخص معرف آن است که محیط زیست اجتماعی و جغرافیایی، چند سال از طول عمر طبیعی یک انسان را، که در شرایط متعارف می بایست بین ۸۵ تا ۱۰۰ سال و بالاتر از آن باشد، از او دریغ کرده یا او را از حق و استعداد طبیعی اش محروم کرده است. در عین حال این شاخص نمی تواند تا حدودی اوضاع و شرایط مادی زیست شهروندان یک جامعه را منعکس کند( این شاخص اخیرا ۶۸ سال در ایران اعلام شد).

این شاخص به ما نمی گوید مردم این جامعه چقدر فعال و سرزنده اند، چقدر به کارهای مفید می پردازند، میزان تولید و خلاقیت آنها چقدر است، کارآمدی و بهره وری آنها چیست، رفتار اجتماعی آنها بر چه اساسی است، عدالت در جامعه چقدر جایگاه دارد، اخلاق چه نقشی دارد، جامعه از چه سطحی از امنیت و آرامش برخوردار است، فضای اجتماعی آنها تا چه اندازه از تنش و اضطراب خالی است و روی هم رفته ثبات و انسجام اجتماعی شان چگونه است...

از طرف دیگر، جوامع و ملتهای عقب مانده می توانند طی نسلها و قرنها، به رغم سطح نازل امید به زندگی، بقا و ثبات خود را حفظ کنند. مثل تبت و جوامع روستایی سنتی در دل کشورهای بزرگ، که چندان دستخوش روابط شهری تمدن جدید نشده اند و قرنها ثابت و بی حرکت مانده اند.

اما به عکس، جوامعی هم هستند که با وجود بهره مندی از مواهب مادی، از ثبات و استحکام اجتماعی چندانی برخوردار نیستند.

بهره مندی های مادی این جوامع وابسته به عواملی است که محصول کار و اندیشه خودشان نیست.روابط و مناسبات اجتماعی در درون این جوامع، چنان است که آینده امیدآفرینی برای مردم نمی آفریند، پس اینها هم مانند آن جوامع روستایی، از آینده داری محروم اند و مردمشان نیز فاقد امید به آینده هستند.

در هر دو مورد، مردم، بی تحرک و تلاش و فاقد حالت خودانگیختگی هستند.

انسان بر حسب ذات خود چنان است که اگر از تمام مواهب مادی و نیازهای غریزی برخوردار باشد، اما راه پیشرفت و بالندگی طبیعی را به روی خود بسته ببیند، یا نتواند سطحی از مقام و منزلت اجتماعی را با تلاش و برنامه ریزی شخصی، احراز کند،قطعا نمی تواند برای خود آینده ای تصویر کند و در نتیجه امید به زندگی اش را از دست می دهد.

چنین حالتی اگر در درون یک فرد یا یک جامعه پیدا شود، تاثیرات ناخوشایندی روی روحیات و افکار و اخلاقیات و کلا رفتار اجتماعی مردم می گذارد که روزمرگی و بی تفکر و تلاش زیستن، نگرانی و اضطراب داشتن و ناامید بودن، از نتایج و پیامدهای آن است و به دنبال آن شاهد ترک علایق اجتماعی و وطنی، بیگانگی با همنوعان و هموطنان، غرقه شدن در بازیها و سرگرمیهای غیرمفید یا مضر به حال جامعه، دلخوش بودن به ارضای غرایز و سرانجام کینه جویی و انتقام گیری از جامعه و ... خواهیم بود.

پس آینده نداری و فقدان امید به آینده موجبات اضمحلال و سقوط یک جامعه را فراهم می سازد و این امری است که تجربه تاریخی نیز بر آن صحه می نهد.

انسان، بر خلاف سایر موجودات، موجودی آینده نگراست و بر حسب فهم و ادراک و شرایط و حالات محیط اجتماعی خود، افقهایی را در ذهن اش تصویر می کند و با این چشم انداز، برنامه و تلاش و همت خود را متمرکز می کند.

پیشرفت و تکامل انسان نه بر حسب غریزه که بر اساس هدف، تلاش، رنج و مقابله با مشکلات و دشمنان است و همه اینها نیز از روی تشخیص و فهم و آگاهی می باشد.

بر اساس نکته فوق، چنین به نظر می رسد که آینده نگری در انسان یک امر درون جوش است و همه از این ویژگی برخوردارند.

همان طور که شاخص امید به زندگی در ادبیات توسعه اقتصادی و انسانی بیان می دارد که "جامعه و محیط زیست اجتماعی همواره مقداری از عمر طبیعی و خدادادی افراد را می گیرد و آنها را از آن محروم می سازد" در مورد احساس فطری و درون زای آینده نگری و آینده جویی هم چنین است که فضای محیط اجتماعی و شرایط عینی حاکم بر آن، آینده را از مردم می گیرد یا آن را معوج و وارونه می سازد.

اگر شرایط اجتماعی چنان باشد که فرد افق و دورنمایی در محیط پیرامون خود نیابد که به سوی آن پرواز کند یا بر فرض وجود افق و چشم انداز در درون فرد، اوضاع اجتماعی و محیطی چنان باشد که سعی و اراده و اشتیاق خود فرد در دستیابی به آن موثر نباشد و نیازمند به روابط و موقعیت های خاصی باشد تا امکان تحقق آن فراهم گردد، فرد دچار کمبود احساس و عاطفه می شود. از علایم این احساس خلا»، اضطراب و تشویش است. اما از آنجا که آینده جویی، ذاتی نوع انسان است، برخی برای رفع این تشویش و ارضای نیاز درونی، از محیط بومی خود مهاجرت می کنند و برخی دیگر راه سالم و پاک زندگی اجتماعی را رها کرده به مشاغل فاسد و عملیات تهاجمی و انتقام جویانه روی می آورند.

انسان بر اساس ساختمان وجودی خود، نمی تواند آینده جویی را رها کند، اما چون جامعه و محیط زیست اجتماعی، آینده روشن و مطمئنی حاوی حرمت و منزلت شخص در اختیار او قرار نمی دهد، آینده اش در بهره مندی غریزی، مادی، حرص و ولع در جمع آوری امکانات مادی برای تامین آینده خلاصه می شود و گاه در این راه چنان غرق می شود که به صورت موجودی فاسد و فاجر و مضر و خطرناک برای جامعه و مردم در می آید.

جامعه ای مرکب از این چنین مردمان، از هرگونه کار مولد و خلاق که منتج به آثار ماندنی درازمدت شود، تهی و محروم می شود، در نتیجه، به هیچ نوع بهبود، توسعه و تکامل مادی و فرهنگی دست نمی یابد و اگر از ثروتها و منابعی برخوردار است دچار انحطاط و تضییع منابع می شود تا روزی به صف فقیران مادی و عقب ماندگان فرهنگی بپیوندد.

در چنین جامعه ای بین افراد مستعد، با هوش، با هنر و افراد کودن و بی هنر تفاوت چشمگیری وجود ندارد. بین افراد ساعی، با اراده، مصمم و منضبط با تن پروران بی کفایت، ریاکار، متجاوز به مواهب اجتماعی و حقوق مدنی نه فقط تفاوتی دیده نمی شود، بلکه برعکس، فضای اجتماعی، برخورداری های افراطی دسته اخیر را بیشتر و بیشتر می کند، به این دلیل است که در این فضای اجتماعی که همگان امید به آینده با کرامت و متعالی را از دست داده اند، فقط آنانی که از مقام و موقعیتی برخوردار می گردند صاحب افق و آینده ای می شوند; البته آینده ای که با تحقیر و تحمیق و تسلیم آنها پی ریزی می شود.

آینده نگری و آینده جویی، انگیزه و موتور درونی افراد بشر است، ولی همچون سایر انگیزه های فطری و درونی فقط در محیط اجتماعی می تواند فعلیت و بروز سازنده یا مخرب پیدا کند.

بنابراین خصلت امید به آینده را می توان در کنار خصلت امید به زندگی که در اقتصاد توسعه و توسعه انسانی مطرح است به عنوان شاخص پویایی و رشد و تعالی و انسجام و اقتدار جامعه شناخت که بیشتر جنبه کیفی دارد تا کمی.

کمیت آن را در پژوهش های اجتماعی - فرهنگی می توان از روی درصد آینده نگران با کرامت جامعه معلوم و از روی آن امکانات بقا، پیشرفت، انسجام و اقتدار جامعه را پیش بینی کرد.

این کار فقط از جانب اقتصادانان یا سیاستمداران صورت نمی گیرد;اقتصاد و سیاست اگر با بینشی عمق نگر و آینده بین و درازمدت اندیش توام نشود، نمی تواند مسائل بنیادی یک جامعه را حل کند و این بینش را در فرهنگ ملی- مذهبی ما ایرانی ها "حکمت" نام نهاده اند و حکمت، هم با علم و هم با احساس تفاوت بسیار دارد.

وقتی بپذیریم که امید به آینده از افراد بشر جدا شدنی نیست، به این حقیقت می رسیم که این انگیزه یا موهبت درونی بشر، در محیط زیست اجتماعی معمولا می تواند راهبرد ترقی و تعالی را در میان مردم بگشاید، یعنی موجودات زنده ای که به خصلت اجتماعی یا مدنی بودن تعریف می شوند، در محیط و فضای زیست اجتماعی و با رفتار اجتماعی خود می توانند این انگیزه درونی را به سود خود و همنوعان خود، شکوفا و بالنده سازند.

بنابراین ما باید همواره در جستجوی شناسایی و تحلیل آن دسته از رفتارها، روابط و مناسباتی باشیم که "امید به آینده" را در جهت شکوفایی و بالندگی انسان تقویت می کنند و آنها را در جامعه رشد و تکثیر و تحکیم بخشیم. برعکس، آن واقعیات اجتماعی را، که امید به آینده کرامت آمیز را از مردم می گیرد و آنها را جبرا به سوی خودپرستی می راند، شناسایی و با آن مقابله و مبارزه کنیم.

منظور از امید به آینده یا افق و چشم انداز امیدبخشی که به عنوان عامل تحرک و بسیج جوامع شناخته شده، این است که مردم یا شهروندان یک جامعه، احساس کنند که در فضای پیرامون آنها، اگر فساد و تعدی و تخطی هست، ابزارها، روشها، و نهادهایی هم وجود دارد که به نقد و اصلاح و تصحیح جریان امور می پردازد.

اگر فساد باشد ولی وسایل تصحیح و اصلاح در جامعه نباشد، یاس و نامیدی نسبت به آینده، پیامد قهری و قطعی آن است که پیدایش این یاس، خود موجد و کمک کننده ضعف ها و فسادهای بیشتر می شود و این دور تسلسل فساد و ضعف و انحطاط همچنان باقی می ماند.

تجارب تاریخی بی شماری نشان می دهد که اگر جریان کلی امور جامعه چنان باشد که از تخلفات، تعدیات، فسادها و بی کفایتی های زورمندان چشم پوشی شود و به عکس، زحمات، خدمات، خیرخواهی ها، صلاحیتها، ابتکارها و نوآوریهای پاره ای از مردم مورد توجه جامعه قرار نگیرد و سهم و پاداش هر رفتار، به موقع و با انصاف و اعتدال داده نشود، یا دستگاهی برای رسیدگی بی طرفانه به تظلمات و دادخواهی های مردم یا تعدیات صاحبان زر و زور و تزویر نسبت به حقوق عمومی و خصوصی شهروندان وجود نداشته باشد- که آلوده به اغراض و گروه گرایی ها و فسادها نباشد- هر کسی نسبت به وجود عدالت به معنای عام آن در جامعه مشکوک و ناامید می شود.

ناامیدی از تحقق عدالت،تمام آینده و پیوندهای اجتماعی و رفتارهای متقابل وابسته به مصالح و منافع عمومی و ملی را می خشکاند.

وقتی نسبت این ناامیدی ها در میان جمعیت فزونی گرفت، جامعه غالبا بی آینده و بی افق می شود و تاریکی آینده را به ذهن و اندیشه و احساس مردم القا می کند و دور باطل یاس و بی تفاوتی و فساد و تعدی ادامه می یابد.

عوامل عینی و اجتماعی که امید به آینده را به مردم القا می کنند و از آن رهگذر انگیزه های تحرک، فعالیت، خدمت، تولید، نوآوری و دلبستگی به جامعه، ملت و کشور را در ایشان ایجاد می کنند و این بسیج و تحرک را به یک حالت اجتماعی بدل می سازند عبارت اند از:

۱- وجود و حضور فعال ابزارهای تصحیح عمل مسوولان و زورمندان صاحب قدرت و ثروت

۲- حضور عدالت کلی اجتماعی که دستگاه قضا و عدالت یک گوشه آن است.

اگر به تاریخ ملتها و نظامها و تمدن های جهان بشری، با دقت بیشتری نظر کنیم، جامعه و ملتی را نمی یابیم که بدون وجود نوعی از ابزار تصحیح و نظارت یا شکلی از عدالت، راه بقا و ترقی پیموده باشد.

عامل اول، در دنیای امروز، در نظام مردم سالاری، با حضور هوشیارانه مردم در همه مسائل کلان و مراقبت و نظارت نسبت به اعمال و بینش های صاحبان زر و زور و تزویر ممکن شده است. و عامل دوم را معمولا در قوه قضاییه خلاصه می کنند.

تاکید و تمرکز روی قوه قضاییه عادل، عدالت گستر، منزه، مستقل و غیروابسته به مقامات قدرت و ثروت، امری غیرقابل انکار است. ولی باید دانست که عدالت کلی یا اجتماعی فقط در قوه قضاییه، خلاصه نمی شود. عدالت واقعی مرادف است با منع تبعیض و امتیازات فردی و گروهی در برابر قوانین و سنن صالح جامعه، که تنها در قوه قضایی بروز نمی کند. دامنه آن به تمام روابط و مناسبات اجتماعی، اداری، تحصیلی، شغلی و امنیتی نسبت به تمام شهروندان یک جامعه کشیده می شود.

همچنین، عدالت اجتماعی تنها در توزیع برابر یا عادلانه کالاها و مواهب مادی و اقتصادی خلاصه نمی شود.

اگر کار، زحمت، صداقت، کفایت و صلاحیت تمام شهروندان، به اندازه و نسبت واقعی اثر اجتماعی آن در جامعه، در نظام اداری، دولتی و خصوصی، و در ساختار سیاسی و تصمیم گیری جایگاه نداشته و تبعیض و امتیازات گروهی و فردی بر آن سایه بیندازد، عدالت اجتماعی همان قدر مخدوش شده است که در نابرابری توزیع درآمدها و بهره مندیهای اقتصادی.

اگر در ساختار سیاسی، حقوق و آزادیهای قانونی مردم نیز بدون تبعیض رعایت نشود، عدالت اجتماعی ضایع شده و ظلم در جامعه گسترش می یابد. به این دلیل است که وجود عدالت عام یا اجتماعی در جامعه، هم متضمن آزادی و امنیت اجتماعی است و هم ضامن سلامت و بقا و ترقی و تعالی جامعه.

به هر حال به نظر می رسد در کنار شاخص اقتصادی "امید به زندگی" که در ادبیات توسعه مرسوم است، شاخص "امید به آینده" نیز باید به عنوان معرف و نمادی از کیفیت و ماهیت روابط درونی جامعه و میزان پیشرفتگی و پایداری و اقتدار آن، مورد لحاظ و اتکا» پژوهشگران، تحلیل گران امور اجتماعی و سیاسی، مدیران، برنامه ریزان و سیاستگزاران جامعه قرار گیرد، اما این نکته که چگونه می توان این شاخص مهم را به صورت کمی مدون کرد، بر عهده کارشناسان اجتماعی است اما تا آن هنگام که امکان سنجش عینی و شناخت اوضاع و احوال جامعه، ملت، مملکت و ارزیابی سیر و میزان انطباق سیاستها و رفتارها و حتی بینشها با این وضع و حال برای کارشناسان فراهم نشود، آنان در این امر موفق نخواهند بود.

در عالم واقع و حوزه عمل سیاسی- اجتماعی، جناحهای درگیر و رقبای قدرت معمولا تمام هم و غمشان صرف شناخت و مراقبت رقیبان یا مخالفان قرار می گیرد و از اینکه کل جامعه در کدام مسیر پیش می رود، غافل اند و زمانی بیدار می شوند که ظرفیت ها و فرصت ها و توانمندیهای تاریخی بسیاری را از دست داده باشیم.



نویسنده : ضیا مصباح



مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴

ستون آزاد

+ "زدن سر هشت پا" و حکایت "ببر کاغذی" رضا علوی

+ جهانِ پس از جنگ غزه  رضا علوی

+ آیا اسراییل بر نفت و گازغزه چیره خواهد شد ؟ رضا علوی

+ توتالیتریسم چیست؟ حسین مولا

+ گفتگو بارد هوش مصنوعی با حسین مولا حسین مولا

+ تفاوت مبارزه جوانان در زمان حکومت شاه ایران برای آزادی و دمکراسی با مبارزه جوانان کنونی برای آزادی و دمکراسی علیه جمهوری اسلامی چیست؟ گفتگو حسین مولا با بارد بزرگترین هوش مصنوعی گوگل

+ دو حادثه مهم  رضا علوی

+ جوانانیکه در جنبش زن زندگی آزادی شرکت کردن در چه سنینی بودند؟ Bard هوش مصنوعی

+ خود آموز دیکتاتورها رندال وود کارمینه دولوکا

+ موانع توسعه دموکراسی در خاورمیانه  دکتر امیر ساجدي

+ راز یک کشتار  رضا علوی

+ آیا غول خفته بیدار می شود ؟  رضا علوی

+ ریزش مداحان در این عاشورا رضا علوی

+ رهبر نقاب دار!  رضا علوی

+ بخش سوم : "لاریجانی ها " ؛ مردانی برای تمام فصول رضا علوی

+ حقوق زنان - کانون درگیری. فرهاد یزدی

+ آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟ رضا علوی

+ جهان و ایران در آغاز سال نو خورشیدی. فرهاد یزدی

+ نبرد برای نامزدی  رضا علوی

+ . 

+ ایران لیبرال فرهاد یزدی

+ روز جهانی زنان گرامی باد  گیتی پورفاضل

+ سالروز حمله روسیه به اوکراین فرهاد یزدی

+ کالبد شکافی" پرویز ثابتی" رضا علوی

+ سقوط محسن رنانی

+ فشار برملت ایران از دو سو. فرهاد یزدی

+ نشست واشنگتن – تلاش در راه ذلیل کردن جنبش ملی ایران فرهاد یزدی

+ الگوی روسی چپاول اموال ملی فرهاد یزدی

+ امنیت ملی – بخش دوم فرهاد یزدی

+ امنیت ملی در دهه سوم سده بیست و یکم فرهاد یزدی

+ آیا روسیه، جمهوری اسلامی را به عنوان متحد استراتژیک خود محسوب می کند؟ رضا علوی

+ منافع ملی و استقلال فرهاد یزدی

+ نقش "طنز" و شعار های "کاف دار" در جنبش انقلابی ایران رضا علوی

+ قشر میانه ایران مهرداد: یکی از همکاران سایت آینده نگر

+ دیگر چین به ایران اهمیت نمی‌دهد ! رضا علوی

+ نقش توازن قوا در جهان در خیزش ملی فرهاد یزدی

+ نیروهای مسلح در دو مقطع تاریخی فرهاد یزدی

+ تراژدی جمهوری اسلامی با مهسا امینی آغاز و با محسن شکاری پایان می‌یابد!  دکتر شیرزاد کلهری

+ دستاوردهای جنبش انقلابی ایران یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ از خیزش اجتماعی تا انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان شیرزاد کلهری

+ انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ انقلاب مدرن ایران شیرزاد کلهری

+ ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران فرهاد یزدی

+ بیانیه شماره ۱ لیدرهای میدانی  لیدرهای میدانی

+ خیزش اجتماعی نسل جوان ایران فرهاد یزدی

+ اولویت پاسداری از یک پارچگی سرزمینی ایران فرهاد یزدی

+ با کمال تاسف و تاثر از در گذشت دوست نازنین مان محمد امینی .

+ اعتراضات مردم و راهکار های روی میز حکومت یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ تعلل نیروهای مسلح فرهاد یزدی

+ آینده در کوتاه مدت فرهاد یزدی

+ سپاه پاسداران و نجات ایران فرهاد یزدی

+ رسالت انسان در برابر آزادی سعیده امین‌زاده

+ ایران – روسیه - اوکراین فرهاد یزدی

+ نیاز به زمان فرهاد یزدی

+ مبارزه مدنی و چرائی آن کیومرث صابغی

+ دو بازنده – یک برنده. فرهاد یزدی

+ نظام سیاسی در ایران آینده فرهاد یزدی

+ آیا بایدن در انتخابات ۲۰۲۴ کاندید خواهد شد ؟ رضا علوی

+ اسطوره سیاسی از دموکراسی آمریکا تا اقتدار گرائی چین پرفسورجیم دیتو

+ اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی -

+ فرمان فرمایی روسیه بر نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ دگرگونی قدرت در کانون نظام فرهاد یزدی

+ برجام در تاریکی رضا علوی

+ برای مام زمین در روز زمین فرهاد یگانه‌

+ تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است فرهاد یگانه‌

+ چرا رابطه کشورهای غربی و روسیه پس از پایان جنگ سرد، به چنین کابوسی برای اردوگاه کشورهای غربی ختم شد؟ فرهاد یگانه‌

+ تاثیر جنگ اوکراین فرهاد یزدی

+ نوروزتان مبارک .

+ چیرگی «جبهه موافقت» بر «جبهه مقاومت» رضا علوی

+ نخبه گان یا پخمه گان در حکومت اسلامی  رضا علوی

+ رویا یا کابوس ؟ رضا علوی

+ خودکامگی  تیموتی اسنایدر

+ نگاهی بر موقعیت ایران در منطقه فرهاد یزدی

+ در باره انتخابات ۱۴۰۰ مجید / ایران

+ حسن هم از میان ما رفت گروهی از یاران دیروز، امروز و فردای حسن

+ در باره ظریف ... و میدان  مجید / ایران

+ نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر فرهاد یزدی

+ چرا سازمانهای اطلاعا تی معتقدند که آینده جهان تیره و تار است ترجمه: کیومرث صابغی

+ تضمین حداقل درآمد یکسان برای تمام شهروندان. فرهاد طالع

+ قرار داد ۲۵ ساله ؛ ماندگاری حکومت یا ترکمانچای ؟ رضا علوی

+ سخنی با آقای مهاجرانی. محمد امینی

+ مذاکره غرب با نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ هنر فاشیست نبودن ترجمه ناصر فکوهی

+ با ناسيوناليسم راه به جايي نمي‌بريم عظيم محمودآبادي

+ در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب فرهادی یزدی

+ روز سياه  رضا علوي

+ مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح "کادرسازی " رضا علوی

+ حمله به ایران و یا حزب الله؟ فرهاد یزدی

+ تهدید از سوی قفقاز فرهاد یزدی

+ بهار آن سال و «بهار هر سال...» محسن یلفانی

+ بحران امنیتی و حکومت نظامیان فرهاد یزدی

+ جستجوی کار در ایران امروز 

+ سیاست دولت نوین آمریکا در منطقه فرهاد یزدی

+ اوباما برجام را آورد و ترامپ آنرا پاره کرد- چرا؟ مجید / ایران

+ ارزش های اندیشه های دکتر فاطمی  رضا علوی

+ مرگ نهائی رژیم  فرهاد یزدی

+ آتش افروزی در قفقاذ فرهاد یزدی

+ اندیشه چپ ، خادم غرب مهندس صلاح الدین همایون

+ تنگ تر شدن حلقه فشار فرهاد یزدی



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995