مقدمه
زمانيكه كتاب آلوين تافلر با نام "شوك آينده" براي اولين بار در سال 1970 منتشر شد، هنوز تا عرضه رايانههاي شخصي به بازار سالها مانده بود؛ با وجود اين، تافلر در كتابش پيشبيني كرده بود كه سالهاي آتي، عصر انفجار اطلاعات، تحول سريع فناوري و در نتيجه، عصر آشوب اجتماعي است؛ تافلر در عين حال، اين وضعيت را به يك بيماري رواني تشبيه كرده بود: "براي شهروندان كشورهاي ثروتمند و توسعهيافته، بسيار دشوار خواهد بود كه همپاي تحولات روزافزون كه مشخصة عصر حاضر است، پيش روند. آينده براي آنها بسيار نزديك خواهد بود.
آلوين تافلر بيشتر از اينكه يك پيشگوي قابل اعتماد باشد، يك تلفيقگر باهوش است، علت موفقيت كتابهاي او (شوك آينده، موج سوم ، انتقال قدرت: دانش، ثروت و خشونت در اوايل قرن 21 )، پيشگويي حوادث آينده نيست؛ بلكه اين است كه در اين كتابها از تلفيقي از رشتههاي مختلف- علم، فناوري، جامعهشناسي و مذهب- براي توضيح شرايط جامعة جهاني استفاده شده است.
جديدترين كتاب تافلر كه با همكاري همسرش- هيدي - نوشته شده است، "ثروت تحولبنيان" نام دارد. تافلرها در اين كتاب در مورد فرايندهايي اقتصادي سخن ميگويند كه مبتني بر تبادلات پولي نيستند. گسترش اين نظام اقتصادي غيرپولي، تأثير بسزايي بر اقتصاد جهاني و در مجموع، بر علوم انساني دارد؛ تأثيراتي كه تا به حال، ارزيابي نشدهاند و ناچيز انگاشته شدهاند.
همچنين، تافلرها پيشبيني كردهاند كه ناهماهنگي ميان نهادهاي اجتماعي به طور روزافزون افزايش خواهد يافت. براي مثال، سرعت سرمايهگذاري در زمينة خدمات و فناوريهاي جديد، سريعتر از سرعت حركت دولتها در ابداع قوانين جديد است؛ تدريس معلمان مبتني بر كتابهاي درسي قديمي است؛ در حاليكه، دانشآموزان با تلفنهاي همراهشان به اينترنت دسترسي دارند. البته وقوع برخي از اين ناهماهنگيها اجتنابناپذير و حتي مثبت است؛ زيرا نوآوري را در پي خواهند داشت. اما در اكثر مواقع، ناهماهنگي باعث متلاشي شدن نظامهاي اقتصادي، دولتها و حتي تمدنها مي شود.
عليرغم اينكه لحن تافلرها در برخي از آثارشان تاحدي نااميدكننده است، آنها در پيشبينيهايشان هرگز حوادث آينده را ناگوار تلقي نميكنند. به نظر ميرسد كه آگاهي از ديدگاه تافلرها در مورد سالهاي آتي، در شرايط مشوش اقتصادي، بومشناختي و جغرافيايي فعلي بسيار ثمربخش باشد. ممكن است سالهاي آغازين قرن 21 چالشبرانگيز باشد، اما آنچنان كه آلوين تافلر 77ساله در ابتداي اين مصاحبه به آن اشاره كرده است، قرن 21 دوراني كاملاً جديد و مسحوركننده است.
•مفهوم ثروت در كتاب شما تعريف بسيار گستردهاي دارد. دليل شما براي تأكيد بر چنين موضوعي چيست؟
من به اين نتيجه رسيدم كه تعاملي بسيار مستحكم و ناشناخته ميان اقتصاد غيرپولي (اقتصاد مبتني بر مصرف كنندة مولد) و اقتصاد پولي وجود دارد. ما به جاي ناديده گرفتن اين تعامل، بايد بدانيم اين دو اقتصاد، بخشي از يك سيستم دارايي واحد هستند كه با يكديگر ارتباط دارند.
ما اولين كساني نيستيم كه به اين مسائل پرداختهايم. در سال 1965، گري بكر نيز چنين ديدگاهي را بازگو كرد. گري بكر معتقد بود: "در حال حاضر، احتمالاً اوقات بيكاري [وقتهايي كه افراد به كار خاص و رسمي مشغول نيستند] بيش از زمانهاي كار در شكوفايي اقتصاد تأثيرگذار هستند. اما توجه بيش از حد اقتصاددانان به مسائل مربوط به زمانهاي كار، بررسيهاي مربوط به اوقات بيكاري را تحتالشعاع قرار داده است."
ما، در كتاب "ثروت تحولبنيان" به ارتباطات بسياري اشاره كردهايم كه طي آنها، فعاليتهاي مصرفكنندة مولد مانند طراحي وبلاگها و نرمافزارهاي متنباز ، خدماترسانيهاي داوطلبانه در بيمارستانها يا اجراي پروژههاي خودگردان ، باعث ارتقاي ارزش اقتصاد پولي ميشود. همچنين، در اين كتاب به موضوع شگفتانگيزي اشاره شده است: افزايش عرضة رايگان كالاها و خدمات در اقتصاد پولي.
• بسياري از اقتصاددانان با چنين مفهومي مخالف هستند و معتقدند كه خدمات يا كالاها به صورت رايگان عرضه نميشوند و در واقع، هزينههاي آن به طريقي ديگر تأمين ميشود.
دقيقاً. حتي بسياري معتقدند كه اقتصاد پولي يك سيستم بسته است؛ اما سيستم دارايي جديد، با توجه به افزايش روزافزون اهميت دانش و فعاليتهاي مصرفي - توليدي ، چنين محدوديتي ندارد.
كارهايي كه افراد به صورت رايگان انجام ميدهند و فرايندهاي اقتصاد پولي، به هم مربوط هستند؛ با توجه به افزايش ابداع فناوريهايي كه مردم را قادر ميسازد نيازهايشان را خودشان برطرف كنند، اين ارتباط نيز روزبهروز بيشتر ميشود. براي مثال، پيش از اين، اگر ميخواستيد عكسهايتان را چاپ كنيد، مجبور بوديد كه نگاتيوها را به مسؤول يك داروخانه تحويل دهيد. آنها نيز نگاتيوها را مثلاً به شركت كداك ميفرستادند. سپس عكسهاي چاپشده به داروخانه برميگشت و شما پس از پرداخت هزينهاي به مسؤول داروخانه، آنها را تحويل ميگرفتيد.
اما در حال حاضر، با استفاده از فناوري دوربينهاي ديجيتالي، شما ميتوانيد تمام اين مراحل را خودتان انجام دهيد. در نتيجه، بازار چاپ و ظهور فيلم و نگاتيو با ركود مواجه شده است. بدين ترتيب، اين بازار در حال گذر از اقتصاد پولي به اقتصاد غيرپولي است.
پديدة جديد ديگري كه اين روزها ظاهر شده است، ساختار شبكة ارتباطي الكترونيكي (به ويژه اينترنت) است كه اين امكان را براي مصرفكنندة مولد فراهم ميكند كه پس از توليد ارزشهاي جديد، آنها را به سرعت در سرتاسر جهان منتشر كند و در نقاط ديگر جهان، ساير افراد روشهايي را براي استفادة تجاري از اين ارزشها ابداع كنند.
اين تحول كه ما آن را به عنوان اقتصاد نوين ميشناسيم، در واقع، فرايندي است كه از دهة 1950 آغاز شده و از آنچه اكثر مردم فكر ميكنند، بسيار عميقتر و پيچيدهتر است. پيشزمينة اصلي اين فرايند، فروپاشي تمدن عصر صنعتي است كه از جايگزيني فناوريهاي عصر صنعتي و تحولات گستردة فرهنگ نشأت ميگيرد.
ويژگيهاي اين سيستم دارايي جديد، باعث تحول تمدن عصر حاضر شده است. البته تحولات تمدن جديد نيز بر اين اقتصاد تأثير گذاشته است.
ارزيابي فرايندهاي غير قابل اندازهگيري
• شما از اصطلاح "مصرفكنندة مولد" براي تعريف فعاليتهايي استفاده كردهايد كه به نظر ميرسد با يكديگر بسيار تفاوت دارند؛ براي مثال، چاپ كردن عكس، استفاده از عابر بانك به جاي مراجعه به تحويلدار و عرضة خدمات به صورت داوطلبانه. آيا ميتوان تمامي اين فعاليتها را به يك مفهوم واحد همانند "مصرفكننده مولد" نسبت داد؟
شما چطور ميتوانيد مفاهيمي همچون سرمايه، توليد و عرضة خدمات را تحت عنوان "اقتصاد" به كار ببريد؛ اقتصاد پولي، نقطة اشتراك اين مفاهيم است. "مصرفكنندة مولد" نيز با مفاهيمي در ارتباط است كه بر "اقتصاد غيرپولي" دلالت ميكنند.
اگر چه اين فعاليتها ظاهراً هيچگونه شباهتي با يكديگر ندارند، در مجموع بر اقتصاد پولي تأثيرگذار هستند. در واقع، تفاوت آنها نشاندهندة اين واقعيت است كه مفهوم فعاليتهاي "مصرفي- توليدي" بسيار گسترده و مهم است.
در مباحثي كه با اقتصاددانان- كساني كه در تلاش براي اندازهگيري اين فرايند جديد هستند - انجام دادهايم، همواره به اين نكته اشاره كردهايم: اهميت اين فرايند جديد را ناچيز نپنداريد؛ اين فرايند را شناسايي كنيد؛ وجود آن را در عصر حاضر و فعاليت آن را خارج از بازار تشخيص دهيد؛ همانند فرايندي كه سايت Napster طي كرد و باعث شد كه صنعت موسيقي، از اقتصاد پولي به اقتصاد غيرپولي وارد شود. سپس، iTunesروش تجاري قابل قبول و كاملاً جديدي را ابداع كرد: استفاده از شبكة جهاني اينترنت براي دانلود كردن موسيقي در اقتصاد پولي.
• در سيستم جديدي كه تعريف كردهايد، ارزشها توليد ميشوند؛ اما هيچ هزينهاي ردوبدل نميشود؛ با وجود اين، چطور ميتوان اين فعاليتها را ارزيابي كرد؟
قابل ارزيابي بودن يك فعاليت يا پديده، لزوماً نشاندهندة اهميت آن نيست و غير قابل ارزيابي بودن يك پديده نيز دليلي بر بياهميتي آن نيست. از طرف ديگر، هر پديدهاي را حداقل با ارزيابي پديدهاي كه با آن پديده قابل مقايسه است، ميتوان اندازه گرفت.
در سال 1967، مقالهاي با عنوان "هنر اندازهگيري مهارتها" براي سالنامة آكادمي آمريكايي علوم سياسي و اجتماعي نوشتم. هدف من از نوشتن آن مقاله، اشاره به اين واقعيت بود كه ميتوان پديدههايي را كه ظاهراً غير قابل اندازهگيري هستند، ارزيابي و تأثير آنها را بر اقتصاد مشخص كرد. براي مثال، ميزان توليدات صنعتي يك كشور تا چه حد متنوع است؟ تا چه حد از استانداردهاي فني جديد برخوردار هستند؟ ارزيابي منتقدان و محققان از اين صنعت چگونه است؟ برخلاف آنچة تصور ميشود، اين مقولات قابل تعريف و ارزيابي هستند.
براي اين منظور، انتخاب مقياس مناسب بسيار اهميت دارد. براي مثال، اندازهگيري مجموع گيگابايتهاي دادههاي ذخيرهشده در حافظههاي كامپيوترهاي يك شركت ميتواند مقياس مناسبي براي اندازهگيري ميزان دانش در آن شركت باشد؛ اين تخمين، بسيار نزديك به واقعيت است. البته اندازه بيتها و بايتها به عنوان مقياس اندازهگيري دانش كافي نيست؛ زيرا محتواي دانش را مشخص نميكند.
ديگر اينكه، تاريخ اعتبار دانش و علوم مختلف بسيار كوتاه است؛ به بياني ديگر، امروزه، دانشها به سرعت قديمي و منسوخ ميشوند؛ اين دانشهاي منسوخ، نظريهها و فرضياتي هستند كه به دليل تحولات و مقياسهاي جديد، اعتبار خود را از دست دادهاند. در واقع، با توجه به سرعت روزافزون تحولات، اكثر تصميمات روزانة اشخاص، شركتها و دولتها مبتني بر دانشهاي منسوخ است.
در اقتصادهاي توسعهيافته، سطح پيچيدگي در نظام دارايي اجتماع به سرعت افزايش مييابد. باروچ ليو - نويسندة كتاب "پيچيدگيها" و استاد مالية دانشگاه نيويورك- ميگويد كه در حال حاضر، پابرجايي يا سقوط شركتها به ميزان نوآوري آنها بستگي دارد و نوآوري نيز باعث افزايش سريع پيچيدگيها مي شود.
سرعت تحولات
• شما در كتابتان (ثروت تحولبنيان) از عدم موفقيت سيستم آموزشي هنگام گذر از عصر صنعتي به اقتصاد مبتني بر دانش صحبت كردهايد. آيا استفاده از روش "آموزش در خانه" ميتواند اين بحران را برطرف كند؟
بله، روش "آموزش در خانه" يكي از نمونههاي مهم و پيشرفتة فعاليتهاي مصرفي- توليدي است. والدين خودشان اين روش را اجرا ميكنند. زيرا بازار، نيازها يا خواستههاي آنها را برآورده نميكند و در بعضي مواقع، آنها براي برطرف كردن نيازهاي بازار از اين روش استفاده ميكنند.
يك نمونة بارز، چگونگي يادگيري استفاده از رايانههاي شخصي است. در حال حاضر، صدها ميليون نفر طرز استفاده از اين فناوري را آموختهاند و در فعاليتهاي روزانة خود از آن استفاده ميكنند؛ در عين حال كه هيچيك از اين افراد براي يادگيري روش استفاده از رايانههاي شخصي به آموزشگاه نرفتهاند. البته اين افراد، احتمالاً با يك راهنما در ارتباط بودهاند؛ شخصي كه تجربة بيشتري در استفاده از اين وسيله داشته و توانسته است آنها را در استفاده از رايانه راهنمايي كند. همچنين، گروهي از كاربران نيز به صورت داوطلبانه، اطلاعات لازم را در اختيار ديگران قرار دادهاند. اگر قبول كنيم كه رايانة شخصي، تأثير بسزايي بر بهرهوري اقتصاد پولي دارد، بنابراين آموزش استفاده از اين فناوري جديد بدون پرداخت هزينه، نمونة ديگري است كه ميزان تأثير مصرفكنندگان مولد را بر اقتصاد پولي نشان ميدهد.
شما با در نظر گرفتن تمام اين موارد - آموزش در خانه، آموزش استفاده از رايانههاي شخصي، ماجراي لينوكس و غيره- به اهميت اين عامل اقتصادي نامرئي پي ميبريد. اگر چه مقالههاي بسياري در مورد هر يك از اين موارد نوشته شده است، در هيچيك از اين مقالهها به اين نكته توجه نشده است كه تمام اين موارد، بخشي از يك اقتصاد غيرپولي گسترده و در تعامل با اقتصاد پولي هستند.
• شما از چنين تحولي با عنوان تحول همه جانبه و بنيادين ياد كردهايد. آيا انقلاب صنعتي نيز چنين تحولي را در پي نداشت؟ آيا تأثير ابداعات جديدي همانند موتور بخار، الكتريسيته، تلفن، راهآهن و اتومبيل، بر جامعه بيشتر و بنياديتر نبود؟
چنين تأثيري وجود داشت؛ اما جامعة آن زمان بسيار كوچكتر و سطح تجربيات بسيار كمتر بود و به همين دليل، آن روند در حدود 300 سال طول كشيد. ديگر اينكه، آن تحولات، فراگير و جهاني نبودند؛ ابتدا در انگلستان، سپس در اروپا و آمريكا و پس از آن در برخي ديگر از كشورها نمايان شدند. اما تحولاتِ امروزي بسيار گسترده و فراگير هستند و با چنان سرعتي در جهان توسعه مييابند كه حتي تصور آن نيز براي پيشينيان ما غيرممكن بود. بنابراين به نظر من، تحولات امروزي بسيار گستردهتر، پيچيدهتر و درك آن، بسيار مشكلتر از تحولات عصر انقلاب صنعتي است.
اطلاعات زندگينامه
تولد:1928 |
لقب:آينده نگر آينده نگرها |
كتاب هاي برجسته آلوين تافلر:
شوك آينده – 1970
موج سوم – 1980
تغيير قدرت – 1990
جنگ و ضد جنگ – 1993 |
1- خلاصه زندگینامه
• 1928 تولد
• 1965 بکارگیری عبارت «شوک آینده» در مقالهای به نام افق
• 1970-1969 کار به عنوان مشاور در شرکت At&T
• 1970 انتشار کتاب شوک آینده
• 1977 ایجاد مؤسسه آینده جایگزین به همراه کلمن بزولد و جیمز دیتور
• 1980 انتشار کتاب موج سوم
• 1986 کمک به ایجاد شرکت ایسیک – کول به عنوان نخستین سازمان غیر کمونیستی و غیر دولتی در شوروی سابق
• 1990 انتشار کتاب تغییر قدرت
• 1993 انتشار کتاب جنگ و ضد جنگ
• 1996 ایجاد انجمن تافلر به عنوان یک بنگاه مشاوره مدیریت
2- مقدمه
آلوین تافلر به عنوان یکی از پیشگامان جهانی تغییر و تحول شناخته میشود. او با وسواس زیادی همواره از نگارش کلماتی همچون «روند» و «پیشبینی» در نوشتههایش اجتناب میورزد و بر این نکته اصرار میکند که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است. این امر ریشه در دانایی، فنآوری، هنر و توانایی برخورد با نتایجی است که زمانی حاصل میشوند که تغییرات پیچیده تکنولوژیکی و اجتماعی بر نگرشها و منافع گسترده تاثیر میگذارند.
3- زندگی و دوره شغلی
آلوین تافلر در سال 1928 متولد شد. اگر چه او مسافرتهای زیادی داشته است اما تمام تحصیلات و تجارب کاری او در داخل ایالات متحده صورت گرفتهاند. او استاد مهمان در بنیاد راسل سیج ، استاد مهمان در دانشگاه کورنل ، عضو هیات علمی دانشکده جدید تحقیقات اجتماعی و یک مشاور بسیار موفق کسب و کار بوده است. او دارای چندین مدرک افتخاری است و کتب او جوایز بسیاری کسب کردهاند.
بخش اعظم کارهای تافلر همراه با همسرش یعنی هایدی خلق شدهاند – این اولین نکتهای است که او همیشه بدان اشاره میکند. آنها دارای مشارکتی بسیار برجسته هستند: هر دوی آنها در دانشگاه نیویورک زبان انگلیسی خواندهاند و سپس به یک زندگی کولیوار پرداختند و پس از جنگ به روستای گرینویچ رفتند که در آنجا استعداد خود در سراییدن شعر و نگارش رمان را بروز دادند.
تافلر که در ابتدا قصد نداشت یک دانشمند بشود، در سنین جوانی متوجه ارزش علم و فنآوری در جهان مدرن شد و در نتیجه دورهای را در مورد تاریخ فنآوری گذراند. تافلر سالها وفت خود را صرف روزنامهنگاری کرد و مطالب خود را در بسیاری از نشریات سیاسی، علمی و اقتصادی آن دوران نوشت. در سال 1960، او دعوتنامهای از شرکت آیبیام دریافت کرد تا مطلبی را در مورد مضامین بلند مدت اجتماعی و سازمانی رایانه بنویسد که همین موضوع او را با فنآوریهای پیشرفته آشنا کرد. همین موضوع باعث شد که مطالب زیادی درباره تغییر بنویسد که امروزه معروفترین مطالب ذکر شده در باب این موضوع در سطح جهان هستند. کتاب موج آینده که نخستین کتاب ارزشمند درباره تغییر است، تنها اندکی پس از تکمیل مقاله آیبیام، نوشته شد.
4- تفکر کلیدی
اگرچه او کتب زیاد و مقالات بیشماری منتشر کرده اما فلسفه او و عقاید کلیدی او در سه کتاب خلاصه شدهاند: شوک آینده (1970)، موج سوم (1980) و تغییر قدرت (1990). هر یک از این کتاب های سه گانه کاری ارزشمند در نوع خود به شمار میرود اما آنها در کنار هم نشانگر عقاید تافلر درباره تغییر به عنوان جریانی بیپایان هستند.
تافلر دیدگاه خود در مورد این کتاب های سهگانه را چنین بیان مینماید: «موضوع اصلی، تغییر است یعنی آنچه که در قبال افراد و در زمانی رخ میدهد که کل جامعه آنها خود را به سمت چیزی جدید و غیرمنتظره تغییر میدهد. شوک آینده به فرآیند تغییر میپردازد – چگونه تغییر بر افراد و سازمانها تاثیر میگذارد. موج سوم بر مسیرهای تغییر متمرکز است – تغییرات امروز با ما چه میکنند. تغییر قدرت به کنترل رخ دادن تغییرات میپردازد -– چه کسی و چگونه تغییرات را شکل میدهد.»
علاوه بر ارایه تحلیلی جامع از تغییر و بسیاری از مشکلات و چالشهایی که به دنبال دارد، این سه گانه مملو از امیدواری است. این کتابها استدلال مینمایند که تغییر سریع در پیرامون ما آن گونه که به نظر میرسد، تصادفی یا بینظم نیست بلکه الگوها و عواملی شناخته شده در ورای آنها وجود دارند که باعث میشوند ما به شکلی «استراتژیک» به مقابله با تغییرات بپردازیم و از واکنشهای خطرناک به رخدادهایی که با آنها مواجه میشویم، بپرهیزیم.
5- کتاب های سه گانه تافلر
5-1- شوک آینده
تافلر توضیح میدهد که تاثیر تغییرات به سرعت رخ میدهند و از همین جا بود که عبارت شوک آینده وارد واژگان جهان شد و هم اکنون به شکلی گسترده از آن برای تشریح سردرگمی، ابهام و از دست رفتن توانایی تصمیمگیری استفاده میشود که بر افراد، گروهها و کل جامعه در زمانی تاثیر میگذارد که آنها تحت سیطره تغییر درآمدهاند.
تافلر در پیشگفتار کتاب تغییر قدرت مینویسد: «تاریخ پیامدهای خاص خود را دارد که مستقل از مسیر حقیقی تغییر هستند. رخدادها و واکنشهای سریع، اثرات خاص خود را دارند چه این تغییرات خوب تلقی شوند و چه بد.»
شوک آینده سی سال پیش نوشه شده و هم اکنون میتوان از آن برای سنجش پیشبینیهای تافلر استفاده کرد. آنچه که ما دریافتیم قابل توجه است: او فروپاشی خانواده هستهای، انقلاب ژنتیک، فروپاشی جوامع، از سرگیری تاکید بر تحصیلات و افزایش اهمیت دانش در جوامع را پیشبینی کرده بود.
5-2- موج سوم
شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهمترین نظریه تافلر است که «موج سوم» را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است. اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فنآوریها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده حرکت به سمت روشهای تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهرهبرداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزایندهتر فنآوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم برآمده بودند.
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیشبینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک میتوانیم در روشهای تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیشبینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرفکننده معطوف داشته بود. او حتی واژهای جدید (prosumer) را ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده (producer) و مصرفکننده (consumer) است.
در مقدمه این کتاب، تافلر درباره تغییرات نامنظم دهه 1960 بحث میکند که فرهنگی از سوسیالیسمهای متخاصم و ناسازگار، دادههای تجزیه شده و تحلیلهای متفاوت را در پی داشت و فضایی را ترسیم کرده که در آن، همیاری نه تنها مفید بلکه حیاتی است. همین نیاز به همیاری بود که تافلر را نسبت به موج سوم متقاعد میساخت. تافلر مدعی است که این کتاب درباره همیاری در سطحی کلان است که تمدن قدیم را به گونهای تفسیر مینماید که بسیاری از ما در آن رشد کردهایم و در عین حال تصویری دقیق و جامع از تمدن جدید که ما در بحبوحه آن هستیم را ارایه مینماید.
او در ادامه کتابش مینویسد: «جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فنآوریهای تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبکهای زندگی تازه و روشهای جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقهبندیها و مفاهیمی کاملاً تازه و نو است. ما نمیتوانیم با روشهای دیروز وارد جهان فردا شویم.»
5-3- تغییر قدرت
در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه میدهد و به این موضوع میپردازد که چگونه افراد، سازمانها و کشورها تحت تاثیر تغییراتی قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت میپردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.
واژه «تغییر قدرت» در معنا با واژه «تغییر در قدرت» تفاوت دارد. به گفته تافلر، «تغییر در قدرت» به معنای انتقال قدرت است اما «تغییر قدرت» به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمیدهد بلکه آن را متحول میسازد.
کتاب تغییر قدرت، سه منبع قدرت را به ما یادآوری میکند: زور، ثروت و دانش. همه شرکتها در چارچوبی کار میکنند که تافلر آن را «حوزه قدرت» مینامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه میدهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.
کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راهحل زودهنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارایه نمیدهد. تافلر درباره تلاشهای انجام شده برای حرکت افراد، شرکتها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث میکند. به اعتقاد او، حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالشهای بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای «سریع» و «کند» همیشه وجود دارد.
6- آلوین تافلر در یک نگاه
کتاب های سه گانه تافلر همچنان تاثیرگذار است و در عین حال باید توجه داشت که آخرین کتاب از این مجموعه در سال 1990 منتشر شده است. اشتباه است که فکر کنیم کار تافلر در آن زمان شروع و به پایان رسیده است. مثلاً کتاب سازمانهای سازگار که در سال 1985 منتشر شد، بر مبنای نتایج و یافتههای تافلر در طول کار مشاوره او بین سالهای 1969 تا 1970 برای شرکت At&T بوده است. این گزارش که مدیریت ارشد آن را نادیده گرفته بود، بعدها به متنی تاثیرگذار تبدیل شد. این کتاب به موضوعاتی همچون تحول سازمانی و تطابق از طریق تمرکز بر نمونه At & T میپرداخت.
کتب و مقالات زیادی پس از این کتاب های سه گانه نوشته شدهاند و پس از انتشار کتاب تغییر قدرت، بیش از پیش از نقش هایدی تافلر قدردانی شده است. آخرین آثار تافلر به صورت مشترک با دیگران نوشته شدهاند.
کمک آنها به جهان سیاست موضوعی است که بسیاری از مفسران علم مدیریت آن را نادیده گرفتهاند. بسیاری از رهبران مهم این نظرات را رعایت کردهاند و نقش بسزایی در توسعه روابط شرق – غرب داشتهاند. یکی از مهمترین افرادی که این نظرات را پذیرفته و تحت تاثیر آنهاقرارداشت،میخاییلگورباچف بوده است.
کتب تافلر سر از چین نیز درآوردهاند و تا پیش از رخ دادن فاجعه میدان تیانانمن ، تاثیر مثبتی بر سیاست این کشور گذاردند. البته هماکنون این کتابها در چین ممنوع شدهاند هر چند که ممنوعیت چنین کتابهایی باعث افزایش فروش آنها میشود.
از دیگر کتب معروف تافلر طی ده سال گذشته میتوان به مهمترین آنها یعنی کتاب جنگ و ضد جنگ اشاره کرد. این کتاب که متمرکز بر جنگ است، به این نکته اشاره مینماید که تغییر در نحوه اداره کسب و کار که موازی با تحولاتی است که ما در زمان بروز جنگ تجربه میکنیم. همانند بخشهای تجاری و تولیدی، بسیاری از تغییرات نظامی نیز ماحصل پیشرفتهای حاصله در فنآوری اطلاعات هستند. عقاید تافلر در رخدادهایی همچون جنگ خلیج فارس به اثبات رسیدهاند اما مهمترین پیشبینی آلوین در مصاحبه او با مجله علوم نوین در مارس 1994 مطرح شد که در آنجا او از ناکافی بودن نیروی نظامی مرسوم در کنترل فعالیتهای تروریستی سخن گفته بود. برای روشن کردن این موضوع، او به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا گفت که اگر او 20 نفر و یک میلیون دلار پول داشت، میتوانست در آمریکا را ببیند. هفت سال بعد، حوادث 11 سپتامبر اعتبار گفتههای او را تصدیق کردند.
آنوتا(آموزش،نوآوری وتوسعه ی انسانی) سعي داردبه آموزش وپرورش رسمی وغیررسمی بپردازد وبا عشق ومهرباني درتعامل دوسویه ،آرا ونظرات همکاران فرهنگی رادراختیاردوستان و... بگذارد. براي دانستن، انجام دادن ،زیستن وباهم زیستن ضروري است کاری انجام شودواین اولین قدم آنوتا است .برای قدم های موثربعدی دست نیاز به شمایاریگران عرصه تعلیم وتربیت دراز می نماییم و...