در آسيب شناسى توسعه پايدار در كشور، بيش از هر چيز نياز به برنامه ريزى راهبردى و مديريت استراتژيك ضرورى مى نمايد. آينده انديشى و نگرش و مديريت راهبردى در پى ريزى و اجراى نظام توسعه و دستيابى به فناورى هاى نوين در ايران، مى تواند هم شناخت درون را براى بهره گيرى از ابزار بيرون محقق كند، هم روندهاى جهانى را احصا كند و از رهگذر روابط و تعامل بين اين دو سهمى از توسعه را به خود اختصاص دهد. در اين فرايند كانون هاى تفكر با كاركردى كه دكتر بهزاد سلطانى، مديركل امور پژوهش و برنامه ريزى وزارت علوم، تحقيقات و فناورى براى آن قائل است نقشى مهم دارند. گفت و گو با دكتر سلطانى پيرامون جايگاه و كاركردهاى كانون هاى تفكر در نظام توسعه و سياست هاى علم و فناورى است كه در پى مى آيد.
● نام گفت و گو شونده: بهزاد - سلطانى
* Think Tank موضوع تازه اى در مباحث علمى و پژوهشى كشور است. بهتر است صحبت را از ترجمه مناسب و تعريف آن آغاز كنيم.
- معادل هاى گوناگونى تا به حال براى اين اصطلاح استفاده شده است كه مطرح ترين آن ها مخزن انديشه و اتاق فكر است. به نظر من با توجه به كاركردى كه از Think Tank انتظار داريم، واژه كانون تفكر نزديك تر است. تعريفى هم كه از آن مى توان ارائه كرد اين است كه گروهى جمع مى شوند و بر روى موضوع مشخصى فعاليت فكرى انجام مى دهند. محصول اين فعاليت بعداً به صورتى در جامعه در مخاطب خودش تأثير مى گذارد. اين فرايند كلى است و محصولش را همه پيگيرى مى كنند تا به مخاطبش برسد. اينجا دو موضوع پيش مى آيد، اول اين كه مخاطب از پيش موضوع را به اين كانون سفارش داده يا اين كه كانون تفكر احساس كرده است كه موضوعى حساس وجود دارد و سراغ آن مى رود.
* چه فعاليت هايى در آن انجام مى شود؟
- فعاليت ها را اين گونه مى توانيم طبقه بندى كنيم: ۱- آينده انديشى ۲ـ پژوهش راهبردى يعنى برنامه ريزى استراتژيك ۳- ايده پردازى و تحليل كه مهمترين است ۴- ارائه راه حل هاى اثربخش و ۵- همفكرى با مديران كه به طور خلاصه از آن به سياست پژوهى تعبير مى كنيم. منتهى نه پژوهش به معناى مرسوم و مصطلح. سياست پژوهى بيشتر با ايده پردازى و تجزيه و تحليل همراه است. لازمه اش هم اين است كه افرادى كه آنجا هستند خصوصيات خاصى داشته باشند تا بتوانند اين فعاليت را به خوبى انجام دهند. از اين رو دو تيپ افراد را براى چنين جايى لازم مى دانيم، اول افرادى كه در موضوعى كه كانون تفكر مى خواهد كار بكند، متخصص باشند. يعنى علم و تئورى موضوع را بدانند و استادانى بنا بر زمينه بحث وجود داشته باشند كه تئورى حل موضوع را بدانند، يعنى انديشه بشرى را به صورت نظرى درك كرده باشند. نمى شود كانون تفكر بگويد من نمى دانم دنيا، بشر و تاريخ در اين ارتباط چه كار كرده است. و دوم، افرادى كه تجربه وسيعى در موضوع دارند.
تركيب مناسبى از اين دو دسته افراد مجرب و عالم، مى توانند كانون تفكر تشكيل دهند. البته در كنار اينان، دانش پژوهان جوان نيز كمك مى كنند ولى محور آن دو دسته اند و اين مجموعه كانون تفكر را تشكيل مى دهند.
تعريف ديگرى كه براى كانون تفكر وجود دارد، اطلاق نهاد علمى - اجتماعى به آن است. بنابر اين تعريف، كانون تفكر نهادى است كه داراى دو وجه علمى و اجتماعى است، يعنى از طرفى مانند مركز پژوهشى است و از طرفى مانند يك مركز اجتماعى، نتايج فعاليتش به مقاله يا گزارش علمى منتهى نمى شود، مرحله دوم از اينجا شروع مى شود كه مرحله اجتماعى است. در حقيقت كانون تفكر خودش را موظف مى داند كه ايده هايى را كه به وجود آمده را به مخاطب برساند. و اين يك رساندن ساده نيست. ممكن است ميزگردهايى مرتبط با بحث با حضور مديران تشكيل دهد، يا در رسانه ها مطرح كند، يا در سطحى، جلسه هاى خصوصى با مديران ارشد، وزيران و يا رئيس جمهور بگذارد و خلاصه اين كه اين فعاليت ها را آن قدر انجام دهد تا مطمئن شود كه آن يافته سياست پژوهى به جايى كه بايد بر مبناى آن عمل شود، رسيده است. و به همين جهت مى گوييم نهاد اجتماعى هم مى باشد. خب، كانون هاى تفكر با اين تعريف هم مى توانند دولتى يا غيردولتى باشند و در زمينه هاى متعدد اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، علمى و فناورى فعاليت كنند.
نكته اى كه حايز اهميت است اين كه كانون تفكر گروه فشار سياسى و اجتماعى نيست، خب، در ايران شايد به ذهن بيايد كه معلوم است كه كانون تفكر گروه فشار نيست، چه گروه فشار اجتماعى و چه گروه فشار فرهنگى يا سياسى. اين موضوع در كشورهاى صنعتى داراى بحث هاى گوناگونى است. كانون هاى تفكر در دنيا آن قدر وجهه اثرگذارى اجتماعى پيدا كرده اند كه مشابهتى با گروه هاى فشار اجتماعى دارند و اين باعث شده صاحبان قدرت و سرمايه بيايند و كانون هاى تفكرى ايجاد كنند تا در راستاى اهداف خاص به فعاليت بپردازند. براى همين در مقالات متعددى كه در زمينه كاركرد كانون هاى تفكر منتشر مى شود بر اين موضوع تأكيد مى شود كه آن ها مراكز سياست پژوهى مستقل هستند و اين مساله در تعاريف نيز آمده است كه كانون تفكر نبايد به ابزار دست مراكز قدرت، حال سياسى يا اقتصادى يا علمى تبديل شوند.
رسالت عمومى كانون تفكر كمك به مديران جامعه اعم از دولتى، خصوصى و عمومى (شهردارى ها) براى راهبرى بهينه سازمان و حل مشكلات است. اين مشكلات لزوماً مسائل داخلى نيست و ممكن است مسائل اجتماعى و همگانى باشد.
* اشاره كرديد به اين كه اصحاب كانون هاى تفكر متخصصان هستند. يعنى علم را در كنار تجربه به كار مى گيرند. اسم اين ها چيست؟ آيا استراتژيست ها هستند؟ يا افراد نخبه و عالمى كه داراى تعريف ديگرى هستند؟
- به نكته خوبى اشاره كرديد. دسته دومى كه به عنوان اصحاب كانون هاى تفكر گفتم مديران مجرب هستند، طبيعى است كه هر مديرى نمى تواند عضو كانون تفكر باشد. مديرى مى تواند حضور داشته باشد كه استراتژيست باشد. يعنى مديرى كه در ذيل كار خودش آينده نگرى دارد و نه مديرى كه دچار روزمرگى است.
در بخش نظرى هم افرادى كه با علوم استراتژيك آشنايى دارند و در زمينه موضوع فعاليت كانون نظريه هاى علمى را مى شناسند. طبيعتاً استادانى كه به بحث هاى تئوريك و نظرى اشراف دارند نيز بايد ويژگى ديدگاه عملى را داشته باشند. هر استاد دانشگاهى لزوماً نمى تواند فرد مناسبى براى كانون تفكر باشد، همان طورى كه هر مدير نمى تواند مناسب باشد.
* مكانيزم اين سياست پژوهى چگونه است؟
- مكانيزم فعاليت كانون هاى تفكر اين گونه است كه ابتدا بايد موضوع مورد مطالعه شناسايى شود و پس از توصيف، به درستى تعريف شود، سپس ديدگاه هاى تحليلى و نظرى پيرامون آن جمع آورى شود و همچنين مدل ها و نظريات مطرح در دنيا نيز به كار گرفته شود. آن گاه ايده هاى كلى و پيشنهادهاى اوليه، تبديل به سياست، راهكار و برنامه شود و در اين زمينه بستر لازم براى تضارب افكار بين مديران و افراد مجرب و كارشناسان را به وجود آورند و نهايتاً راه حل هاى به دست آمده را به صورت سؤال و چالش و به هر صورت كه مى توانند، به مخاطب مربوطه منتقل دهند كه اصطلاحاً ترويج ناميده مى شود.
* فارغ از جنبه علمى، در قسمت اجتماعى، نوع تأثيرگذارى بر مديران چگونه است؟ اين تأثير از بالا به پايين است يا از پايين به بالا؟
- اين يكى از بحث هاى مهم است. بايد به اين سمت رفت تا همه مديران ارشد كشور آن را درك كنند و خودشان نيز مروج آن شوند. اهميت وجود كانون هاى تفكر در كشور بسيار زياد است. قطعاً جابه جايى هاى سياسى در جامعه خواهيم داشت، در دولت، مجلس و بقيه دستگاه ها، بنابراين نمى توان انتظار داشت بهترين افراد با بهترين درجه، مدير شوند، بالاخره مديران داراى ضعف هايى هستند. اما اگر سيستم و نظامى را پياده سازى كنيم كه در فرهنگ مديريتى و فرهنگ جامعه اين اين انتظار را ايجاد كند و مدير بر اساس تحليل كانون هاى تفكر تصميم گيرى هايش را انجام دهد، ضمانت و امنيت تصميم گيرى در كشور ايجاد شده است. مثالى كه در اين زمينه وجود دارد اين است كه از رئيس جمهور آمريكا پرسيدند كه تحليل تو در حمله به عراق وجود سلاح هاى شيميايى است، درحالى كه سلاحى پيدا نشد؟ بلافاصله جواب مى دهد كه من اين تصميم را به تنهايى نگرفته ام، بلكه مبتنى بر مستند ۴۰۰ صفحه اى بوده است كه فلان كانون تفكر ارائه داده است. اين نشان مى دهد كه مدير مجبور است كه بگويد من كه به تنهايى تصميم نمى گيرم، بلكه مبتنى بر يك مجموعه اين تصميم را گرفته ام. البته در اين مورد خاص كانون تفكرى وابسته به دستگاه هاى اطلاعاتى آمريكا با جهت گيرى سياسى عمل كرده است.
* كاركرد جهانى كانون هاى تفكر چه بوده است؟
- كانون هاى تفكر در جوامع صنعتى به لايه دوم اثرگذارى در جامعه تبديل شده اند، ولى الان در ايران رسانه ها داراى اين نقش هستند. و همه رسانه ها را به اين عنوان مى شناسند كه افكار عمومى را شكل مى دهند. در دنياى صنعتى اين لايه عميق تر شده است، كانون هاى تفكر افكار نخبگان را در زمينه اى خاص شكل مى دهند و همچنين بر افكار رسانه ها تأثيرگذار هستند، رسانه ها نيز افكار عمومى و اجتماعى را شكل مى دهند. بنابراين به موتور محركه اى تبديل شده كه پشت صحنه افكار عمومى در حال عمل است و فوق العاده عميق تر و دقيق تر كار مى كند، بر همين اساس به صحنه رسانه ها كه مى آيد مى تواند به شدت جذاب باشد و افكار عمومى را شكل دهد.
در دنيا كانون هاى تفكر گسترش خوبى داشته اند، البته به اسامى مختلفى كه جنس آن ها همان Think Tank است. اسامى مختلفى مانند مؤسسه، بنياد، كلوپ فكر، مركز سياستگذارى و ديگر اسامى كه با مراجعه به فرايند فعاليت هاى آنان مى توان دريافت كه در قالب كانون تفكر عمل مى كنند. مراكزى هم وجود دارد كه كانون هاى تفكر را ثبت و بررسى مى كنند، يكى از مهم ترين آن ها «نيرا» در ژاپن است كه خود نيز يك كانون تفكر است و در اين زمينه آمارگيرى انجام مى دهد. از حدود ۱۸۵۰ ميلادى نمونه هاى اوليه كانون تفكر توسط شاگردان يك فيلسوف انگليسى كه نظرات تندى در مسائل اجتماعى داشت شكل گرفت. و بعد از جنگ جهانى نام Think Tank به آن اطلاق كردند و آن هم به دليل اتاق هاى فكرى بود كه در خلال جنگ به وجود آمدند و بعد هم به تمامى مسائل سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى تسرى پيدا كرد. پس عنوان كانون تفكر از ۱۹۶۰ بر اين مجموعه گذاشته شد.
سير تحول كانون هاى تحول را نيز به ۵ دوره سال هاى ۱۹۰۰ الى ۱۹۴۵ ميلادى، ۴۵ الى ۷۰ ، ۷۰ تا ۹۰ ، ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ و ۲۰۰۰ تاكنون تقسيم كرده اند كه هر كدام از اين دوره ها داراى ويژگى هاى خاصى هستند. ويژگى هايى كه براى دوره پنجم كه هنوز ادامه دارد برمى شمارند، افزايش تنوع، تخصص گرايى، افزايش تعداد و شبكه اى شدن است يعنى تعداد كانون هاى تفكر به ميزانى در كشورهاى صنعتى افزايش يافته است كه اينان شبكه ايجاد كرده اند و در قالب اين شبكه به فعاليت و حمايت هاى مشترك مى پردازند، ديگر ويژگى كانون هاى تفكر در دوره متاخر حياتشان، بهبود روش هاى انتقال ديدگاه به مخاطب است كه اين با كمك فناورى هاى نوين محقق شده است.
در بيش از ۷۷ كشور دنيا كانون هاى تفكر وجود دارند كه ثبت هم شده اند. بيشترين موارد را در آمريكا داريم كه از ۷۶ تا ۲۵۰ كانون تفكر ذكر شده است كه اين اختلاف آمار به تعريف و همپوشانى آن ها با مراكز تحقيقاتى برمى گردد. آمارى كه موسسه نيراى ژاپن ارائه مى دهد و ديدگاه حداقلى است مى گويد كه در ۷۷ كشور دنيا ۹۰۰ كانون تفكر ثبت شده است كه سهم كشورهايى مانند انگلستان ۱۲ ، آلمان ۱۳ ، ژاپن ۲۴ ، كره ۸ و بلغارستان ۶ كانون تفكر است. البته خود كشورها آمار بيش از اين ارائه مى كنند كه همان طور كه گفتم اين ناشى از اختلاف در ديدگاه و تعريف و كاركرد است.