حورا مطیعی، دکتر علیرضا عابدین، مریم فاتحی، شرمین روبن زاده
مقدمه: در جهان مدرن همه چیز به انسان باز میگردد. انسان و تفکر او سرمنشاُ تمامی بینشها و روشها و محور
همهی تحولات سیاسی و اجتماعی جدید است. نوع نگرش انسان به خود و دیگران زیربنای برنامهها، روشها، سیاستها و ایده آلهای اوست و تعریفی که افراد و اجتماعات انسانی از خود دارند تعیین کننده جهت حرکت و اهداف سیاسی و اجتماعی آنها به شمار میآید. همین تعریف و تصور از خود خمیرمایهی اصلی هویت فردی و
اجتماعی است (معظمپور، 1383). تحکیم هویت قسمت اعظم از سیر رشد هر انسانی است. در حالی که این موضوع به خودی خود پیچیده است، تعلق داشتن به گروههای قومی و اقلیت، آن را پیچیدهتر میکند. هویت قومی مجموعه ویژگیها و سبک زندگی اعضاء یک گروه است که خود را با کمک برداشتها و احساسات در باره نمادها، ارزشها و تاریخ مشترک خود به عنوان یک گروه مشخص معرفی میکنند. رشد هویت قومی فرآیندی است که از یک هویت ناآشکار و تجربه نشده آغاز میشود و در یک دوره اکتشافی به یک هویت قومی تبدیل میشود (سعید، 1383). در فرآیند شکلگیری هویت، همهی اقوام و گروههای اجتماعی نسبت به دولت ملی احساس وفاداری میکنند و تعلقات خرد زبانی، نژادی، مذهبی و منطقهای خود را ذیل آن تعریف میکنند (معظمپور، 1383). در این شرایط بررسی هویت قومیتها در کنار هم برای دستیابی به هویت بزرگتر ملی لازم بهنظر میآید. بررسی علمی تفاوتهای افراد در فرهنگهای گوناگون، به دور از تعصبات غالب، به دستیابی یک طبقهبندی جامع کمک میکند (کازدین، 2000)؛ چنین طبقهبندی در نهایت سبب بهدست آوردن تصویری شفاف از قومیتهای گوناگون، افزایش درک متقابل، استفاده بهینه از پتانسیل نهفته در بین این افراد و نهایتا افزایش سلامت روانی جامعه میگردد. روانشناسان فرهنگگرا اعتقاد دارند شناخت قومیتهای گوناگون باعث افزایش کارایی فعالیتهای بالینی و مشاورهای میگردد. با وجود اهمیت چنین موضوعاتی عملا هنوز اقلیتها و قومیتهای گوناگون ایرانی از لحاظ ریخت شناسی شخصیتی و تاثیر مسائل فرهنگی و اجتماعی بر شخصیت آنان ناشناخته باقی ماندهاند. شروع تحولات فرهنگی- اجتماعی در طی دهههای اخیر در ایران و تغییرات در ساختار ارزشی جامعه منجر به بررسی پژوهشهایی در زمینه هویت شدهاست. يكي از يافتههاي جالب توجه در محتوای این گونه مطالعات اين است كه گروههاي غير فارسي زبان به ويژه
جمعيت آذري زبان ساكن در فلات ايران ريشه ژنتيكي مشتركي با اقوام ترك زبان ساكن در كشور تركيه و اروپاي شرقي ندارند و بر عكس شاخص تمايز ژنتيكي آنها با ساير گروههاي ساكن در فلات ايران به ويژه فارسي زبانان نزديك به صفر است كه نشانگر ريشه ژنتيكي مشترك آنها، حتي هزاران سال قبل از اين كه نامي از ايران يا اقوام آريائي در ميان بوده باشد، در اعماق تاريخ اين مرز و بوم است (اشرافیان بناب، 1385). آذریها جمعیت بالایی از ایرانیان را تشکیل میدهند. بنابراین لزوم بررسی آنها به عنوان یکی از بزرگترین قومیتهای
ایرانی ضروری بهنظر میرسد. جمعیت آذربایجان در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، بالغ بر ۸٬۶۶۹٬۶۷۱ نفر بودهاست. علاوه بر این با توجه به تاریخ آدربایجان وآمیختگی آن با هویت ایرانی، باید در جهت شناخت هرچه بیشتر این قومیت ایرانی گام برداشت. یکی از راهکارهای مطالعات علمی برای شناسایی ساختار و پویایی قومیتهای گوناگون با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی، بررسی ابعاد و ریختشناسی شخصیت است. و بنابراین کمک گرفتن از نظریههای مختلف شخصیت و در نتیجه پرسشنامههایی که این ویژگیها را ارزیابی کنند، لازم بهنظر میرسد. هدف از این مطالعه بررسی پویاییها، ابعاد، ریخت شناسی و در نتیجه هویت قومیت آذری ایرانی با استفاده از این ابزارهاست.
روش: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد. 299 آزمودنی با روش نمونهگیری دردسترس با شرایط تحصیلات بالاتر از سوم راهنمایی، سن بالاتر از 18 سال و متعلق بودن به قومیت آذری انتخاب شدند. سه پرسشنامه در اختیار آنها گذاشته شد. پرسشنامهی اول شامل اطلاعات جمعیت شناختی و اطلاعاتی که میزان انطباق پذیری فرد را با قومیت خود نشان میداد، بود. این پرسشنامه توسط محقق تنظیم شد. دومین مقیاس در نظر گرفته شده فهرست صفات (ACL) با محتوای 300 صفت در اختیار آنها گذاشته شد. این فهرست در سال 1952 توسط گاف به منظور توصیف اسنادها و ویژگیهای شخصیتی ساخته شد. در سال 1958 گاف و هیلبران نمرهگذاری ACL را گسترش دادند تا سیستم نیازها - فشارهای موری را در آن بگنجانند. به طور کلی این آزمون شامل 38 مقیاس است که تحت پنج گروه کلی دسته بندی شدهاند: مقیاس نحوه برخورد، نیاز، موضوعی، تحلیل تبادلی و مقیاس منطقی - خلاقیت. سومین آزمون مد نظر نیز ریختشناسی مایرز – بریگز (MBTI) بود. این پرسشنامه یک ابزار روانسنجی است که به منظور طبقه بندی افراد بر حسب ریختهای روانشناسی به کار میرود. این ابزار توسط مایرز و بریگز بر اساس نظریه ریختهای روانشناختی یونگ در زندگی روزمره، طراحی گردیده است به گونهای که یونگ شخصاً، در نسخههای اولیه آن نظراتی را اعمال نموده است. این آزمون هشت نوع ترجیح شخصیتی را در قالب چهار محور دو قطبی، برای افراد در نظر میگیرد. پرسشنامه MBTIدارای فرمهای متفاوتی است که هر یک کاربرد مختلفی دارند. در این تحقیق از فرم M دارای 93 سوال استفاده شده است.
نتایج و بحث: گروه غالب مورد مطالعه در این تحقیق افراد جوان ، با تحصیلات کارشناسی و دارای شغل آزاد بودند. اکثر آنها در آذربایجان شرقی متولد و رشد کرده بودند. در بررسی آزمون انطباق پذیری دیده شد که بیشتر نمونه، خود را ایرانی- آذری میشناسند، در حالیکه نسبت به زبان، موسیقی و عادات و رسوم آذری پایبندی بالایی نشان میدهند و ارتباطات آنان بیشتر درون قومی است. به نظر میرسد گروه نمونه ضمن اینکه ایرانی بودن را برای خود یک اصل مسلم و انکار ناپذیر میبیند، نیاز دارد برای حل نشدن در اکثریت و جلوگیری از تسلط زبان و فرهنگ غالب جامعه از قسمت دیگر هویت خود که همانا آذری بودن است، دفاع کند. این دفاع میتواند به صورت نوعی انعطاف ناپذیری و خشکی برای جلوگیری از نفوذ اکثریت و پایداری این قومیت، دیده شود. این ویژگی را میتوان به صورت یک نگاه کلی از کنار هم گذاشتن صفتهای غالب در آزمون فهرست صفات دید. در بررسی این آزمون بالا بودن ویژگیهایی همچون خودنظم جویی ، خودکنترلی و در مقیاس تحلیل تبادلی آن، بالا بودن حالت والد حمایتگر و پایین بودن کودک آزاد دیده میشود؛ همچنین میل به عدم تغییر و خلاقیت کم در دیگر مقیاسها وجود دارد. اما از مقایسهی زنان و مردان در این آزمون میتوان یک رابطهی والد - کودک را مشاهده کرد. ویژگیهای بالغانه، والد حمایتگر، میل به رهبری، انگیزهی پیشرفت و هوش بالا و خوشبینی با تفاوت معناداری در مردان بالاتر است. در مقابل میتوان در زنان، کودک انطباق پذیری را دید که خشم خود را بیشتر نشان میدهد و خلاقیت بالاتری دارد. به طورکلی ویژگی نمایشگری در زنان بالاتر است. نتیجهی ریخت شناسی مایرز-بریگز نیز تاییدی بر این مدعاست. زنان با تفاوت معناداری در این آزمون برونگرایی بالاتری دارند. بنابر نتایج به دست آمده از ریخت شناسی مایرز- بریگز ریخت کلی شخصیت آذریهای
ایران برونگرای حسی با قضاوت تفکری (ESTJ) است.