مغز انسان ميتواند در پاسخ به تجربيات خاص زندگي به صورت ساختاري تغيير کند. براي مثال، نتايج پژوهشهايي که با دستگاه ريخت سنجي بر پايه واکسل (VBM) در لندن انجام شد، نشان داد که در مغز رانندگان تاکسي اين شهر حجم بالاتري از ماده خاکستري (GMV) در «هيپوکامپ» پشتي توسعه يافته است که اين مسأله به طور مثبتي با ميزان ساعاتي که اين افراد در تاکسي صرف ميکنند ارتباط دارد.
همچنين، حجم ماده خاکستري در مغز موسيقيدانان در مقايسه با غيرموسيقيدانان در قسمت لُب گيجگاهي فوقاني و مناطق پشتي جانبي جلوپيشاني بيشتر است. اين درحالي است که، هنوز مشخص نيست که مغز افراد دو زبانه چگونه از نظر ساختاري تغيير ميکند، چرا که اين افراد در زندگي روزانه خود به طور همزمان از دو زبان استفاده ميکنند. توانايي متمايز در افراد دو زبانه که يک مهارت ويژه به شمار ميرود، در اين است که آنها ميتوانند به طور ارادي تعيين کنند که براي برقراري ارتباط با ديگران از کدام يک از زبانهاي اول يا دوم خود استفاده کرده و به طور مؤثري بر پايه زبان شنونده يا تغيير موقعيت، از يک زبان به زبان ديگر سوئيچ کنند.
دلايل مستندي نشان ميدهند که اين کنترل زبان يا توانايي سوئيچ کردن با يک شبکه پيچيده نوروني ارتباط دارد که در کورتکس پشتي جانبي جلوپيشاني (PFC)، کورتکس کمربندي قدامي (ACC) و شکنج فوق لبه اي (SMG) واقع شده اند. اين ساختارهاي نوروني به طور جالب توجهي با کنترل شناختي کلي نيز ارتباط دارند.
ساختار مهم ديگري که در کنترل زبان افراد دو زبانه مشارکت دارد، هسته دمي چپ (LCN) است. اين ناحيه زماني فعال ميشود که افراد دو زبانه ميان دو زبان مختلف سوئيچ ميکنند. بنابراين دو زبانهها به يک مکانيزم نوروني مؤثر براي انتخاب و کنترل زبانهاي خود نياز دارند تا بتوانند ارتباطات موفقي را با ديگران داشته باشند.
اين در حالي است كه، «ژوبين ابوطالبي»، نورولوژيست عصب زبانشناس ايراني دانشگاه «زندگي ـ سلامت سن رافائله ميلان»
(Vita-Salute San Raffaele University) در ايتاليا از سالها قبل پژوهشهاي خود را روي کشف تواناييهاي مغزي اين نوع افراد متمرکز کرده است. به گفته اين دانشمند ايراني، افراد دو زبانه کساني هستند که همزمان ميتوانند از دو زبان و با يک توانايي استفاده کنند.
اين افراد به دو گروه افراد دو زبانه متقدم و دو زبانه متأخر تقسيم ميشوند. دو زبانههاي متقدم افرادي هستند که از زمان تولد و حتي از دوران جنيني در محيط دو زبانه رشد کردهاند و افراد دو زبانه متأخر کساني هستند که در سالهاي بعد و از طريق آموزش، زبان دوم را آموختهاند، اما با گذر زمان مهارت بالايي در استفاده از زبان دوم کسب کردهاند.
تيم پژوهشي که «ژوبين ابوطالبي» سرپرستي آن را به عهده دارد در تحقيقاتي که با همکاري عصب زبان شناسان لابراتوار «نوروساينس شناختي و يادگيري دانشگاه نرمال پکن» انجام دادند و نتايج آن را در شماره ماه ميمجله علمي «کورتکس مغز» Cerebral Cortex) )منتشر کردند به نتايج جديدي در مورد ساختارهاي مغزي دو زبانه دست يافتند و نشان دادند که زبان اشاره در مغز همان ساختارهايي را فعال ميکند که در زمان استفاده از زبان دوم فعال
ميشوند.
همچنين تيم ابوطالبي از دانشگاه «سن رافائله» در همکاري با پژوهشگران دانشگاههاي هنگ کنگ، لندن و بارسلونا که نتايج يافتههاي خود را در شماره ماه نوامبر مجله «کورتکس مغزي» منتشر کردند کشف کردند که افراد دو زبانه در تصميم گيريهاي در زمانهاي کوتاه سريعتر از افراد تک زبانه عمل ميکنند. بارها پيش آمده است که در موقعيتهاي تصميم گيري در يک فرصت زماني بسيار کوتاه براي مثال، عبور از چهارراه زماني که چراغ راهنما در حال تغيير از سبز به زرد است قرار گيريم.نتايج تحقيقاتي که تيم ابوطالبي به آن رسيده است، نشان ميدهد که افراد دو زبانه در حل موقعيتهاي از اين نوع سريعتر عمل ميکنند. اين تحقيق با مقايسه رفتار افراد دو زبانه با افراد تک زبانه براي نخستين بار نشان داده است که نه فقط دو زبانهها سريعتر هستند، بلکه همچنين مغز آنها در بعضي از فضاهاي بحراني که توانايي انسان در تصميمگيريهاي درست در فرصت کوتاه را پردازش ميکنند توسعه بيشتري يافته
است.
اين دانشمند ايراني دو گروه را مورد بررسي قرار داد. در گروه اول افراد دو زبانهاي که از کودکي زبانهاي آلماني و ايتاليايي را ياد گرفتهاند و در گروه دوم افراد تک زبانه در همان گروه سني و با همان پيش زمينه آموزشي و اقتصادي- اجتماعي قرار گرفته اند. براي هر دو گروه يک سري تست شناختي تجويز شد و اين دانشمندان همزمان فعاليتهاي مغزي داوطلبان را با تکنيک VBM (ريخت سنجي برپايه واکسل) و fMRI (رزنانس مغناطيسي کاربردي) رصد کردند.
به گفته ژوبين ابوطالبي هدف از اين پژوهش درک اين نکته بود که مغز «افراد دو زبانه دونمايي»، بسيار ويژه است ما اين فرضيه را مطرح کرديم که ماده خاکستري مغز دو زبانهها در بعضي از فضاهايي که براي کنترل زبان مهم هستند تراکم بيشتري را به خود اختصاص داده است. تفاوت ميان افراد «دو زبانه دونمايي» با افراد «دو زبانه تک نمايي» در اين است که در مورد اول، فرد ميتواند يک زبان گفتاري را صحبت کند و همان را با زبان اشاره بيان کند. اما در مورد دوم، فرد دو زبانه تک نمايي قادر است به دو زبان گفتاري حرف بزند، اما نميتواند آنها را با زبان اشاره بيان کند. روشهايي که در اين تحقيق استفاده شده است شامل fMRI (رزنانس مغناطيسي کاربردي) و VBM (ريخت سنجي برپايه واکسل) ميشود. VBM دستگاهي است که به ما اجازه ميدهد تراکم ساختارهاي مغزي چون ماده خاکستري را اندازهگيري کنيم.
در اين پژوهش، 27 نفر که از آنها 14 داوطلب، دو زبانه دونمايي (با زبان مادري چيني يا انگليسي) بودند و 13 نفر در گروه کنترل قرار داشتند و فقط به زبان چيني تکلم ميکردند.
گروه مورد مطالعه دست كم از 20 سال قبل از زبان اشاره استفاده ميکردند و بنابراين تسلط بالايي روي اين زبان داشتند. نتايج اين تحقيقات نشان داد که افراد دوزبانه دونمايي براي اين که بتوانند از يک زبان به زبان ديگر سوئيچ کنند (از زبان گفتاري به زبان اشاره) از ساختارهاي مشابه افراد دو زبانه تک نمايي (دو زبان گفتاري) استفاده ميکنند. اين نتايج تائيد ميکند زبان اشاره ميتواند به عنوان يک زبان واقعي مورد ملاحظه قرار گيرد.
نتيجه مهمتري که از اين تحقيق به دست آمد اين بود که ماده خاکستري افراد دو زبانه دونمايي تراکم بيشتري دارد و بنابراين «هسته دمي چپ مغز» اين افراد از تعداد بيشتري نورون و سيناپس تشکيل شده است. هسته دمي چپ، ساختار مهمي براي کنترل زبان است و به ما اجازه ميدهد که بدون خطا از يک زبان به زبان ديگر تغيير کنيم.
مغز يک فرد دو زبانه کمتر از مغز يک فرد تکزبانه براي يک تصميم گيري مهم فعال ميشود. اين نشان ميدهد که دو زبانهها از ديدگاه شناختي براي حل يک موقعيت بحراني به نيروي کمتري نياز دارند.
افراد دو زبانه در کورتکس کمربندي قدامي، ماده خاکستري بيشتري دارند. اين ناحيه مغزي، مهمترين ساختار مغز در نظارت و کنترل اعمال و تصميمات است. همچنين ميان عملکرد اجرايي افراد دو زبانه در حل تعارضات شناختي و ضخامت ماده خاکستري در کورتکس کمربندي قدامي يک ارتباط مثبت وجود دارد.
اين اطلاعات بسيار قابل توجه است و تائيد ميکند که دو زبانه بودن از نوعي که از لحظه تولد حضور دارد تأثيرات مستقيمي روي توسعه مغز ميگذارد. مغز افراد دو زبانه در مدت رشد براي انجام وظايف شناختي که نياز به تصميم گيريهاي سريع و مؤثر دارد بهتر عمل ميکند. درحقيقت، دو زبانههايي که ابوطالبي مورد بررسي قرار داده است کمتر از تکزبانهها نياز به استفاده بالا به کورتکس کمربندي قدامي براي تصميمگيري داشتند، اما در استفاده از آن بسيار سريعتر