منطق تكاملي، دانشي است كه بشر براي درك خودفريبي به آن نياز دارد
نويسنده: مهدي پيرگزي
به نظر نمي رسد هيچ حد و مرزي براي انسان در خودفريبي وجود داشته باشد، اما واقعا چرا انسان دست به خودفريبي مي زند؟ رابرت تريورس، زيست شناس برجسته اي است كه پاسخ هاي ساده، اما جالب توجهي براي اين پرسش دارد. او معتقد است انسان براي اين خود را فريب مي دهد تا بتواند ديگران را بهتر فريب دهد. گفت وگوي جام جم را با وي بخوانيد.
روان شناسان سال هاست روي خودفريبي در ميان انسان ها كار مي كنند، اما شما معتقديد كه ما به دانش جديدي درباره خودفريبي نياز داريم.
بله. چون روان شناسان تاكنون موفق به ارائه نظريه اي در اين زمينه نشده اند. خودفريبي در بطن روان شناسي قرار دارد، اما اگر شما تنها روان شناسي را مطالعه كنيد و بخواهيد با تكيه بر اطلاعات به دست آمده از اين طريق به بررسي مقوله خودفريبي بپردازيد بدون شك راه را گم كرده و احتمالاتا پيش از اين كه علل اصلي آن را كشف كنيد دچار ديوانگي مي شويد، اما اگر بخواهيم به نگرش كاربردي و موثري درباره خودفريبي دست پيدا كنيم بايد آن را در منطق تكاملي جستجو كنيم و اين يعني دانشي تازه.
شما معتقديد ما انسان ها در تمام لحظات، خود را فريب مي دهيم. فكر مي كنيد چرا اين كار را انجام مي دهيم؟
يك دليل روشن براي چنين نظريه اي اين است كه بتوانيم ديگران را بهتر فريب دهيم. نكته اي كه بايد به آن فكر كنيم اين است كه فريب دادن آن هم از روي عمد و با آگاهي، چيزي نيست جز يك خواست آگاهانه. به عبارت ديگر شخص در موقعيتي قرار مي گيرد كه گرچه از حقيقت آگاهي دارد، اما داستان غلطي را خلق مي كند كه البته باوركردني هم به نظر مي رسد. كار به جايي مي رسد كه فرد مخاطب هيچ تعارضي ميان آن و دانسته هايش پيدا نمي كند. البته اين كار نياز به تمركز دارد و ممكن است من (به عنوان كسي كه قصد فريب دارد) نشانه هايي بروز دهم مبني بر اين كه «دارم دروغ مي گويم». اگر بخواهم شخص مقابل را فريب دهم شايد نتوانم به چشمانش خيره شوم. در اين وضعيت در حين صحبت كردن مكث كرده يا تعلل مي كنم و اين در حالي است كه تلاش مي كنم تا داستان ساختگي ام را به طرف مقابل ديكته كنم. در چنين حالتي از كلمات ساده تر استفاده مي كنم و گذشته از آن بتدريج صدايم را نيز بالاتر مي برم. در چنين وضعيتي كار براي طرف مقابل سخت تر مي شود.
بنابراين مي توان گفت كه اگر شما خودتان اين دروغ را باور كنيد، در تحميل كردن اين داستان ساختگي به ديگران موثر خواهد بود؟
بله. اگر بتوانم تمامي يا بخشي از دروغ مورد نظرم را به طرف مقابل منتقل كنم پس مي توانم كاري كنم كه طرف مقابل متوجه فريبكاري من نشود. بنابراين اكنون مي توان دليل كافي براي خودفريبي ارائه كرد: القاي ناآگاهانه دروغ و البته بهتر مخفي نگهداشتن آن.
آيا انواع ديگري از خودفريبي نيز وجود دارد؟
مقوله ديگري وجود دارد كه بر اساس آن تمايل كلي به غرور و نخوت همواره در انسان وجود دارد. اگر از دانش آموزان دبيرستاني پرسيده شود كه آيا توانايي هاي لازم براي هدايت كلاس را دارند يا نه بالغ بر 80 درصد مي گويند «بله». در حقيقت نمي توان آنها را مورد سرزنش قرار داد. حتي اگر از اساتيد نيز اين سوال پرسيده شود بالغ بر 94 درصد پاسخ مثبت مي دهند.
بنابراين معتقديد كه ما خود را فريب مي دهيم تا خود را مملو از غرور و بزرگي كنيم؟
توجه كنيد كه ما انسان ها در ادامه از اين تكنيك (غرور و بزرگي ناشي از خودفريبي) براي فريب دادن ديگران استفاده مي كنيم. به ياد داشته باشيد بدون اين هدف كه بخواهيد ديگران را فريب بدهيد، فريب دادن خودتان ارزشي ندارد.
پس با توجه به اين نگرش، فريب دادن ديگران چه منفعتي براي شخص دارد؟
موقعيت هاي بسيار زيادي در زندگي است كه فرد در آنها مي تواند منافع شخصي خود را دنبال كند. مثلااگر قصد داريد چيزي را به سرقت ببريد بايد دروغ بگوييد. حتي اگر به دنبال منافع مالي خاصي هستيد نيز دروغ مي گوييد تا روابط تان را حفظ كنيد.
و كساني كه چنين نگرشي دارند هزينه هاي زيادي نيز مي پردازند؟
بله. البته اين هزينه اشكال مختلفي دارد. يكي از اين اشكال مي تواند اين باشد كه شخص همواره تمايل دارد كه از سوي ديگران تحت تاثير قرار گيرد. شخصي كه خود را فريب مي دهد احتمالاتنها شخص حاضر در اتاق است كه نمي داند چه اتفاقاتي در پيش است.
با اين حال هنوز هم به نظر مي رسد منافع موجود سنگين تر از هزينه ها هستند؟
در برخي موارد بله، اين گونه است و البته در برخي موارد نه. درحقيقت اگر هزينه ها همواره بر منافع شخصي بيشتر باشند خودفريبي تكامل پيدا نمي كند.
آيا انسان ها تنها گونه هاي زيستي در جهان هستند كه از قابليت خودفريبي برخوردارند؟
نه، من اين گونه فكر نمي كنم. دروغ گفتن در دنياي حيوانات نيز ديده مي شود. مثلانوعي حشره وجود دارد كه خطري براي محيط اطرافش ندارد، اما به وسيله خطرناك نشان دادن خود، به نوعي خود را محافظت مي كند كه اين نيز خود يك نوع دروغ است. از سوي ديگر زيست شناسان به يافته هايي درخصوص خودفريبي در دنياي ميمون ها نيز دست پيدا كرده اند.
به دنياي انسان ها بازگرديم و اين بار كودكان. آيا كودكان از همان ابتدا خودفريبي را در خود دارند يا براي رسيدن به اين مرحله كمي زمان بايد بگذرد؟
اين يك سوال سخت است. شواهدي وجود دارد مبني بر اين كه از حدود 6 ماهگي فريبكاري در كودكان شكل مي گيرد. آنها در 8 يا 9 ماهگي به سطحي از توانايي دست پيدا مي كنند كه با تكيه بر آن مي توانند نشان دهند نسبت به چيز خاصي بي اهميت هستند حال آن كه واقعا اين گونه نيست.
آيا حقيقت دارد كه خودفريبي وابستگي نزديكي با هوش دارد؟
بله. هرچه كودك خردسال شما هوشمندتر باشد، دروغ هاي بيشتري مي گويد. در ميمون ها نيز ارتباط جالب توجهي ميان اين دو مقوله ديده شده است به طوري كه هرچه مغز بزرگ تر باشد، احتمال بيشتري وجود دارد كه رفتاري ناشي از دروغگويي بروز دهند.
آيا شما خودتان يك انسان خودفريب هستيد؟
در كتابي كه بتازگي در اين زمينه منتشر كرده ام به مقوله مقابله با خودفريبي پرداخته ام. من شخصا در اين باره ناموفق بوده ام. من همواره برخي خطاها را تكرار مي كنم. اگر از من درباره خودفريبي هايي كه انجام مي دهم بپرسيد بايد داستان ها و كتاب هاي زيادي بنويسم، اما به نظر شما مي توانم اين كار را در آينده متوقف كنم؟ معمولاچنين چيزي امكان ندارد، حتي اگر شخص مورد نظر يك دانشمند باشد.
رابرت تريورس در يك نگاه
تريورس يكي از برجسته ترين زيست شناسان تكاملي در دنيا محسوب مي شود. كارهاي وي دانش زيست شناسي جامعه (sociobiology)، روان شناسي تكاملي و بوم شناسي رفتاري را تحت تاثير قرار داده است. وي در دانشگاه راجرز نيوجرسي به عنوان استاد رشته انسان شناسي مشغول به تدريس و پژوهش است. بتازگي نيز كتابي از اين دانشمند درخصوص خودفريبي تحت عنوان Folly Of Fools منتشر و روانه بازار شده است.