Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


جوانان جهان جهان می‌سازند

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[14 Dec 2011]   [ ]

قیام‌های جوانان در دیکتاتوری‌های عربی و کشور‌های بحران‌زده دموکراسی پرسش‌های زیادی را در مورد ماهیت و علت‌های این جنبش‌ها برانگیخته است. یکی از سوال‌ها این است که آیا میان عصیان جوانان امروز در لندن، لیزبن، دوبلین، مادرید، آتن، تونس، مصر، چیلی و جاهای دیگر با شورش‌های دانشجویی سال‌های شصت قرن بیستم در پاریس، لندن، برلین، سانفرانسیسکو و جا‌های دیگر همسویی‌هایی وجود دارند یا نه؟

در سال‌های شصت قرن گذشته شورش‌های بزرگ جوانان سراسر قاره‌ی اروپا و شمال امریکا را فرا گرفت. این شورش‌ها در زمانی به وقوع پیوستند که در ویتنام، لاووس، کمبوجیا و در برخی از کشور‌های افریقایی جنبش‌های رهایی‌بخش در اوج خود قرار داشتند. در امریکای لاتین شورش‌های چریکی چپ‌گرا، با الهام از انقلاب کوبا و چین در جریان بودند. از دست دیگر، دموکراسی‌های اروپایی در ارزیابی از گذشته‌ی استعماری، قتل عام‌های فاشیستی در جریان جنگ دوم جهانی گرفتار کژروی‌هایی بودند و بدتر این‌که دموکراسی‌ها در آن زمان ناتوانی خود را در موضوع تحقق آزادی‌های سیاسی-اجتماعی به‌ویژه در امر برابری عینی زنان با مردان به نمایش گذاشتند. این تنگنا‌ها در شرایطی آشکار شدند که فرانسه در برابر نهضت مردم الجزایر به زانو در آمده بود و در جنوب‌شرق آسیا یک جنگ خونین و تجاوزکارانه از جانب ایالات متحده در جریان بود. به دلیل کثرت مشکلات در آن زمان، در قلمرو‌های ملی نیز نهضت‌های دانشجویی تفاوت‌هایی داشتند. درحالی‌که در امریکا، بیشتر به دلیل جنگ ویتنام، عنصر صلح‌طلبی و به دلیل تنگ‌نظری‌ها در روابط خصوصی افراد، هیپی‌گری، به‌گونه مثال با شعار‌هایی مانند: «عشق بورز ولی جنگ نکن» تبارز می‌یافت؛ در کشوری مثل آلمان برخورد با گذشته فاشیستی و زدودن میراث و ته‌مانده‌های فاشیسم از دستگاه دولت و تغییر فرهنگ سیاسی و ارتقای دموکراسی از «دموکراسی صدراعظم» به دموکراسی سوسیال و مشارکتی همراه با گرایشات انارشیستی (حاکمیت‌ستیزی) و مارکسیستی برجستگی بیشتر داشتند. اما ویژگی مشترک این جنبش‌ها و رهبران کاریزماتیک آنها از انجلا داویس (امریکا) تا رودی دیوتچکه(آلمان) و دانیل کونباندیت (فرانسه) و دیگران همه این بود که آنها نظام‌های اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشورهای‌شان را نمی‌خواستند و در پی یک تغییر رادیکال اجتماعی و اقتصادی بودند. اگر چه در چنین جنبش‌هایی جانبداران کمونیسم روسی و چینی نیز فعال بودند؛ اما اینان به دلیل عقب‌ماندگی تیوریک‌شان و سرافکندگی اخلاقی که از نظام سرکوب و زندان نظام‌های حاکم بر کشور‌های زیر سلطه کمونیسم ناشی می‌شد، در جنبش‌های دانشجویی بیشتر یک نقش جانبی داشتند. به‌ویژه برخورد محافظه‌کارانه‌ی کمونیسم رسمی با آزادی‌های سیاسی-اجتماعی، بروکراسی‌زدایی و کاهش حضور دولت در زندگی شهروندان و مهمتر از آن بریدن از رفتار‌های تبعیض‌آمیز در برابر زنان موجب می‌شدند تا جوانان جانب‌دار کمونیسم رسمی نتوانند در برابر جریان‌های دیگر خودنمایی کنند. اما در موضوع اصلی که تلاش برای ایجاد یک نظم نوین مبتنی بر دموکراسی پایه‌ای، گسترش دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و خودارادیت انسان بود، با یکدیگر همسو بودند. شعارهای: «یک، دو و ویتنام‌های بیشتر»، در واقعیت نشانی بود از روحیه‌ی انقلابی و اصلاح‌طلبی این جنبش‌ها، بخصوص در آلمان و فرانسه. دلمردگی جوانان از روابط و ارزش‌های سنتی و دورویی‌های اخلاقی جهان کهن، چه در زندگی خصوصی، چه در فرهنگ مسلط و فرهنگ عامه موجب شدند تا جوانان دانشگاه‌ها و خیابان‌ها را به تسخیر خود در آورند. در این راستا، گاهی چنان زیاده‌روی‌هایی صورت می‌گرفت که یورگن هابرماس که خود یکی از الگو‌ها و متفکران این جنبش بود در یک جدال با رودی دویتچکه نسبت به خیزش «فاشیسم چپ»1 هشدار داد. ولی واقعیت این بود که روح زمانه همان عصیان‌گری و هجوم بر باروی ایستایی و نیرنگ‌های ایدیولوژیک کهن بود. جوانان می‌خواستند از زندگی کَپَکّ‌زده‌ای که آنها را در قید اوتوریتاریسم نظام دولت، جامعه و خانواده‌های اتوریتر نگه می‌داشت، رهایی یابند. فیلسوف هربرت مارکوزه از این جنبش‌ها چنان به وجد آمده بود که بر تیوری کارل مارکس در مورد این‌که پرولتاریا نیروی محرکه انقلاب است، تجدید نظر کرد و به باور وی این رسالت بگونه‌ای باید توسط محصلان بر آورده می‌شد .2

در مورد جایگاه جنبش سال‌های شصت در فرایند رهایی‌سازی انسان و یا آسیب‌های حاصله از آن، بسیار نوشته شده است. از این‌رو عادلانه نیست تا موضوعی با این جدیت را در یک نوشته ژورنالیستی، مانند این یاد داشت، مورد ارزیابی قرار داد. جنبش آن سال‌ها پر بود از عشق پرشور جوانان به یک فردای بهتر. لهیب این دلبستگی، روان‌های سرکش جوانان را در سراسر گیتی در حسرت تحقق یک دنیای ایده‌ال و رویایی برای آینده می‌سوزاند. در دهه‌های هشتاد و نود قرن گذشته با شکست استبداد خونین کمونیسم و پیروزی نولیبرالیسم، بسیاری، آن شکوه و تلاش پرشور جوانان را زیر سوال بردند، چرا که عناصری از اشتراکات فکری میان چپ دولتی و استبدادی و برخی از جوانان دهه‌ی شصت موجود بود. استبداد فراگیر در سراسر کشور‌های کمونیستی و ابتذال و فساد و کودتا‌ها در جهان پسا استعمار و امکانات رشد و توسعه سرمایه‌داری در کشور‌های مرکز، همراه با توسعه حقوق اجتماعی شهروندان و دموکراسی مشارکتی، موجب شدند تا بسیاری، اصل رهایی و «افسون‌زدایی» رادیکال را زیر سوال ببرند. عدم تحقق بسیاری از آرمان‌های آن جوانان و از جانب دیگر خیزش انواع فوندامنتالیسم‌ها، فرار به گذشته و پناه‌جستن به آغوش تبار و باور‌های جاویدانی و خِرَدگریز به مثابه جریان‌های نیرومند سیاسی، جانبداران آن آرمان‌ها را به موضع دفاعی راندند. بازتاب این گسست در کشور‌های پسا استعمار، به ویژه کشور‌های اسلامی بحران‌آفرین شد. برای بسیاری که در گرداب‌های تنگ و تیره‌ی جهان سومی گیر کرده و بحران «مدرنیته استعماری» را در کشور‌های‌شان تجربه کرده بودند، آسانتر بود تا به رد هر تیوری‌ای بپردازند و بشریت را برای طرح پروژه‌های بزرگ عدالت‌خواهی ناتوان بدانند. بدین‌گونه، به گرد خود پیچیدن و در حجره‌های واحسراتا اَوراد حرمان و سرخوردگی را تکرار کردن، بیت‌الغزل روزگار شد.

بررسی میراث و دست‌آورد‌های این جنبش برای جوانان افغانستان دارای اولویت است یا نه؟ هنوز مطمین نیستم. اما مقایسه آن با جنبش‌هایی که امروز موجب فروپاشی دیکتاتور‌ها و سیاست‌گریزی دولت مردان چپ و راست در دموکراسی‌ها می‌شود، بدون شک دارای اهمیت است. البته سردادن (مقایسه) جدی نیاز به زمان و پیشرفت جنبش‌های جاری در جوامع پیشرفته و استبدادی عربی دارد. اما با در نظر داشت آنچه که امروز به وقوع می‌پیوندد، می‌توان تا حدودی خطوط کلی و سیر عمومی این جنبش‌ها، همسانی و دگردیسی‌های آن را با شورش‌های دانشجویی سال‌های شصت مورد ارزیابی قرار داد.

نخست این‌که، هردوی این جنبش‌ها، در واقعیت عصیان‌های خودجوش جوانان بودند، امری که سیاست‌شناسان و جامعه‌شناسان را حتا در پیشرفته‌ترین دانشگاه‌های جهان حیرت زده کرد. همان‌گونه که در پیش‌بینی سقوط کمونیسم، مجامع علمی جهان ناتوانی‌شان را به نمایش گذاشتند، در شناسایی جنبش‌های جوانان در سال‌های شصت قرن گذشته و امروز نیز چنین شد. نیکولای سارکوزی که در مبارزه با معمر قذافی رادیکال‌ترین موضع را اتخاذ کرده است، تا چندی پیش به پاسبانان وی، زنان گندمی تن صحرانشین لیبیایی، اجازه داد تا در چمن کاخ الیزه خیمه‌ی رهبرشان را بر افرازند. برلسکونی صدراعظم ایتالیا نیز همچنین. مشاوران بارک اوباما نیز فکر می‌کردند که نظام حسنی مبارک از استحکام برخوردار است، از همین‌رو، قاهره را به مثابه شهری برگزیدند تا وی بتواند آن سخنرانی آشتی‌آمیزش با جهان اسلام را ایراد کند .3

جوانان امروز، در پی ایجاد نظام سیاسی آلترناتیف نیستند، بلکه به سخن پروفیسور هاینز بوده4 از دانشگاه کاسل آلمان، آنها به دلیل ناتوانی سیاستمداران و اجتناب آنها از سیاست و تقلیل آن به مدیریت روزمره وارد میدان شده‌اند. بدون شک، منظور وی این است که در کشور‌های جهان معاصر، دولت‌ها از وظایف اصلی‌شان که میانجی‌گری اجتماعی میان مردم و عرضه‌ی خدمات عامه می‌باشد، عدول کرده‌اند و عرضه‌ی بسیاری از وظایف‌شان را نیز به بخش‌های خصوصی سپرده‌اند. دولت‌ها یا به دستگاه‌های غارت و چپاول در همکاری با اقتصاد خصوصی تبدیل شده‌اند، مانند جهان عرب و اسلام و برخی از کشور‌های اروپایی، و یا تقلیل یافته‌اند به دستگاه دستیار اقتصاد خصوصی و میکانیسم‌های خصوصی‌سازی همه بخش‌های عرضه کالا‌ها و خدمات عامه. در غیاب دولت‌های با مسوولیت‌های این‌چنینی، دموکراسی حتا در دموکراسی‌ها خاصیت خود را از دست می‌دهد و سیاست تقلیل می‌یابد به کلان مدیریت‌های اقتصادی، دموکراسی به مثابه نظام مشارکتی برخاسته از اراده مردم دچار بحران ساختاری می‌شود و مردم به تماشا بینان5 تقلیل می‌یابند.

جنبش‌های جوانان، چه در حکومت‌های خودکامه‌ی عربی و چه در دموکراسی‌ها، مسایلی مانند کثرت‌گرایی سیاسی، آزادی‌های فردی، دفاع از حقوق اقلیت‌ها و حقوق زنان را زیر سوال نبردند و در کشور‌های عربی، رجعتی به گذشته، مانند محدودیت حقوق زنان و مخالفت با جهان شمول بودن حقوق بشر نه تنها مطرح نبود بلکه زنان در کشور‌های بسیار محافظه‌کار مانند مصر در صف اول مبارزان قرار داشتند .6 جوانان به حق، تمایل‌شان را برای احیای سیاست و اجرای سیاست مسوول برای سازماندهی پروژه‌های زندگی انسان‌ها به نمایش گذاشتند. جوانان در برابر ستم‌هایی که بر مردم روا داشته می‌شود و سیاست زور که آینده را با تکیه بر دیکتاتوری اقتصاد از آنها می‌رباید، قیام کردند. این قیام‌ها در متن خود بگونه‌ی انکارناپذیری پیام رهایی‌بخشی را مکنون دارند. میان آن فروشنده خیابانی که از سر یاس و ناامیدی و بخاطر جوانی‌ای که از او ربوده شده در برابر زورگویی‌های یک رژیم فاسد خود را به آتش می‌کشد، همانگونه که محمد بوعزیزی در تونس این کار را کرد، و کوردلی‌های طالب‌های انتحاری تفاوت ژرف کیفی وجود دارد. یکی برای رهایی از سلطه و زور و بازگرداندن حق حاکمیت مردم و سهم‌گیری در زندگی که حق اوست، دست به این کار می‌زند و این دیگری برای بازگرداندن بشریت به ماقبل تاریخ و سلب فردیت انسان و حق سیاسی او به مثابه موجود اجتماعی.

دستگاه‌های غرور و نخوت بسیاری از رهبران جهان غربی از سوسیال‌دموکرات‌های لیبرال شده تا محافظه‌کاران، زمانی شکست برداشت که جوانان بی‌کار و بی‌سرنوشت، در لندن، مادرید، آتن، سانتیاگو، دبلین و لیزبن صدایشان را بلند کردند. جوانان این کشور‌ها دیگر نمی‌خواهند تا بهای ورشکستگی بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ سرمایه و دولت‌های تهی‌شده از سیاست دموکراتیک را بپردازند و یا این‌که مانند تجربه چیلی برای تحصیل که حق مسجل‌شده‌ی بشری و شهروندی آنهاست، تا گلو بدهکار شوند و یا این‌که بپذیرند که صرف فرزندان فرادستان جامعه می‌توانند مانند تجربه آغاز قرن بیستم از این حق بهره ببرند.

یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش، مانند بسیاری از جنبش‌های اصلاح‌طلب و انقلابی جهان در این است که جوانان طبقه میانی و شهری، زنان و مردانی که به برکت تحصیل و دانش‌های مدرن چشمداشت زندگی بهتر را داشتند، بگونه‌ی خودجوش، جدا از مهندسی نوع بلشویکی قیام و جنبش، با استفاده از وسایل رسانه‌ای مدرن مانند فیس بوک و تویتر به سازماندهی قیام‌ها پرداختند. تجربه‌ی دل‌انگیزی که جوانان از قاهره تا لندن و مادرید از آن بهره بردند و بدین‌گونه ابزار ارتباطی معاصر و تکنالوژی معاصر را برخلاف خرد ابزاری7 در خدمت رهایی انسان قرار دادند.

وقتی چنین جوانانی با بیداری و سبزجوانی خود می‌توانند جهان مخمور و خواب‌برده نسل منهزم را به تب لرزه مرگ گرفتار کنند، جایی برای گرفتن زانوی غم در بغل نیست.


منابع:

Die Zeit, 25 August 2011

Horkheimer, Max: Zur Kritik der instrumentellen Vernunft, 1947, Bd. 6

Marcuse, Herbert: Nachgelassene Schriften. Band 4: Die Studentenbewegung und ihre Folgen (Hg.) und mit einem Vorwort von Peter-Erwin Jansen. Einleitung von Wolfgang Kraushaar. Aus dem Amerikanischen von Thomas Laugstien. zu Klampen, 2004

Stern, Carola, Thilo Vogelsang, Erhard Klöss, Albert Graff (Hrsg.): Dtv-Lexikon zur Geschichte und Politik im 20. Jahrhundert - Band 2 (H-N). München 1974 S. 483.

سخنرانی اوباما در قاهره، چهارم جون 2009

http://www.stern.de/politik/deutschland/zwischenruf/zwischenruf-das-entmuendigte-volk-707783.html

http://www.faz.net/artikel/C30351/frauen-in-aegypten-die-ruhe-nach-dem-sturm-30331940.html



مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۹ آوریل ۲۰۲۴

ستون آزاد

+ "زدن سر هشت پا" و حکایت "ببر کاغذی" رضا علوی

+ جهانِ پس از جنگ غزه  رضا علوی

+ آیا اسراییل بر نفت و گازغزه چیره خواهد شد ؟ رضا علوی

+ توتالیتریسم چیست؟ حسین مولا

+ گفتگو بارد هوش مصنوعی با حسین مولا حسین مولا

+ تفاوت مبارزه جوانان در زمان حکومت شاه ایران برای آزادی و دمکراسی با مبارزه جوانان کنونی برای آزادی و دمکراسی علیه جمهوری اسلامی چیست؟ گفتگو حسین مولا با بارد بزرگترین هوش مصنوعی گوگل

+ دو حادثه مهم  رضا علوی

+ جوانانیکه در جنبش زن زندگی آزادی شرکت کردن در چه سنینی بودند؟ Bard هوش مصنوعی

+ خود آموز دیکتاتورها رندال وود کارمینه دولوکا

+ موانع توسعه دموکراسی در خاورمیانه  دکتر امیر ساجدي

+ راز یک کشتار  رضا علوی

+ آیا غول خفته بیدار می شود ؟  رضا علوی

+ ریزش مداحان در این عاشورا رضا علوی

+ رهبر نقاب دار!  رضا علوی

+ بخش سوم : "لاریجانی ها " ؛ مردانی برای تمام فصول رضا علوی

+ حقوق زنان - کانون درگیری. فرهاد یزدی

+ آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟ رضا علوی

+ جهان و ایران در آغاز سال نو خورشیدی. فرهاد یزدی

+ نبرد برای نامزدی  رضا علوی

+ . 

+ ایران لیبرال فرهاد یزدی

+ روز جهانی زنان گرامی باد  گیتی پورفاضل

+ سالروز حمله روسیه به اوکراین فرهاد یزدی

+ کالبد شکافی" پرویز ثابتی" رضا علوی

+ سقوط محسن رنانی

+ فشار برملت ایران از دو سو. فرهاد یزدی

+ نشست واشنگتن – تلاش در راه ذلیل کردن جنبش ملی ایران فرهاد یزدی

+ الگوی روسی چپاول اموال ملی فرهاد یزدی

+ امنیت ملی – بخش دوم فرهاد یزدی

+ امنیت ملی در دهه سوم سده بیست و یکم فرهاد یزدی

+ آیا روسیه، جمهوری اسلامی را به عنوان متحد استراتژیک خود محسوب می کند؟ رضا علوی

+ منافع ملی و استقلال فرهاد یزدی

+ نقش "طنز" و شعار های "کاف دار" در جنبش انقلابی ایران رضا علوی

+ قشر میانه ایران مهرداد: یکی از همکاران سایت آینده نگر

+ دیگر چین به ایران اهمیت نمی‌دهد ! رضا علوی

+ نقش توازن قوا در جهان در خیزش ملی فرهاد یزدی

+ نیروهای مسلح در دو مقطع تاریخی فرهاد یزدی

+ تراژدی جمهوری اسلامی با مهسا امینی آغاز و با محسن شکاری پایان می‌یابد!  دکتر شیرزاد کلهری

+ دستاوردهای جنبش انقلابی ایران یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ از خیزش اجتماعی تا انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان شیرزاد کلهری

+ انقلاب سیاسی فرهاد یزدی

+ انقلاب مدرن ایران شیرزاد کلهری

+ ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران فرهاد یزدی

+ بیانیه شماره ۱ لیدرهای میدانی  لیدرهای میدانی

+ خیزش اجتماعی نسل جوان ایران فرهاد یزدی

+ اولویت پاسداری از یک پارچگی سرزمینی ایران فرهاد یزدی

+ با کمال تاسف و تاثر از در گذشت دوست نازنین مان محمد امینی .

+ اعتراضات مردم و راهکار های روی میز حکومت یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ تعلل نیروهای مسلح فرهاد یزدی

+ آینده در کوتاه مدت فرهاد یزدی

+ سپاه پاسداران و نجات ایران فرهاد یزدی

+ رسالت انسان در برابر آزادی سعیده امین‌زاده

+ ایران – روسیه - اوکراین فرهاد یزدی

+ نیاز به زمان فرهاد یزدی

+ مبارزه مدنی و چرائی آن کیومرث صابغی

+ دو بازنده – یک برنده. فرهاد یزدی

+ نظام سیاسی در ایران آینده فرهاد یزدی

+ آیا بایدن در انتخابات ۲۰۲۴ کاندید خواهد شد ؟ رضا علوی

+ اسطوره سیاسی از دموکراسی آمریکا تا اقتدار گرائی چین پرفسورجیم دیتو

+ اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی -

+ فرمان فرمایی روسیه بر نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ دگرگونی قدرت در کانون نظام فرهاد یزدی

+ برجام در تاریکی رضا علوی

+ برای مام زمین در روز زمین فرهاد یگانه‌

+ تکرار تاریخ، نابودی محتوم دیکتاتورهای بزرگ به دست خودشان است فرهاد یگانه‌

+ چرا رابطه کشورهای غربی و روسیه پس از پایان جنگ سرد، به چنین کابوسی برای اردوگاه کشورهای غربی ختم شد؟ فرهاد یگانه‌

+ تاثیر جنگ اوکراین فرهاد یزدی

+ نوروزتان مبارک .

+ چیرگی «جبهه موافقت» بر «جبهه مقاومت» رضا علوی

+ نخبه گان یا پخمه گان در حکومت اسلامی  رضا علوی

+ رویا یا کابوس ؟ رضا علوی

+ خودکامگی  تیموتی اسنایدر

+ نگاهی بر موقعیت ایران در منطقه فرهاد یزدی

+ در باره انتخابات ۱۴۰۰ مجید / ایران

+ حسن هم از میان ما رفت گروهی از یاران دیروز، امروز و فردای حسن

+ در باره ظریف ... و میدان  مجید / ایران

+ نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر فرهاد یزدی

+ چرا سازمانهای اطلاعا تی معتقدند که آینده جهان تیره و تار است ترجمه: کیومرث صابغی

+ تضمین حداقل درآمد یکسان برای تمام شهروندان. فرهاد طالع

+ قرار داد ۲۵ ساله ؛ ماندگاری حکومت یا ترکمانچای ؟ رضا علوی

+ سخنی با آقای مهاجرانی. محمد امینی

+ مذاکره غرب با نظام اسلامی فرهاد یزدی

+ هنر فاشیست نبودن ترجمه ناصر فکوهی

+ با ناسيوناليسم راه به جايي نمي‌بريم عظيم محمودآبادي

+ در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب فرهادی یزدی

+ روز سياه  رضا علوي

+ مصباح یزدی ؛ معمار خشونت مقدس و طرا ح "کادرسازی " رضا علوی

+ حمله به ایران و یا حزب الله؟ فرهاد یزدی

+ تهدید از سوی قفقاز فرهاد یزدی

+ بهار آن سال و «بهار هر سال...» محسن یلفانی

+ بحران امنیتی و حکومت نظامیان فرهاد یزدی

+ جستجوی کار در ایران امروز 

+ سیاست دولت نوین آمریکا در منطقه فرهاد یزدی

+ اوباما برجام را آورد و ترامپ آنرا پاره کرد- چرا؟ مجید / ایران

+ ارزش های اندیشه های دکتر فاطمی  رضا علوی

+ مرگ نهائی رژیم  فرهاد یزدی

+ آتش افروزی در قفقاذ فرهاد یزدی

+ اندیشه چپ ، خادم غرب مهندس صلاح الدین همایون

+ تنگ تر شدن حلقه فشار فرهاد یزدی



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995