Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


تأملي درباره علم و تكنولوژي مدرن

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[29 Dec 2011]   [ ]


كنفرانس بين‏المللي بحران در علوم مدرن

چكيده

علم و تكنولوژي مدرن در وضعيت بحراني وخيمي قرار دارد. اين بحران، خود را به صورت‌هاي گوناگون نشان مي‏دهد. آشكار‏ترين نوع چنين بحراني را در آخرين توليدات نظام‏هاي علمي و تكنولوژيك مانند كالاها و تكنولوژي‏هاي جديد مي‌توان مشاهده كرد كه بيشتر، معطوف به تخريب، هدر دادن و منزوي كردن افراد از يكديگر و از طبيعت هستند.

اين فقط محصولات نهايي علم نيست كه نگراني‏ها را برمي‏انگيزد؛ ما اكنون رفته رفته بيشتر پي مي‏بريم كه يك اشتباه اساسي در ژرفاي علم و تكنولوژي مدرن و در ماهيت آن وجود دارد. در طول دو دهه گذشته، حتي در زيربنايي‏ترين بخش‏هاي علمي مانند رياضي و فيزيك، ترديدهاي معرفت شناسانه‏اي بروز كرده است. در علم بيولوژي، تكنيك‏هاي بازسازي دي.ان.اي و امكان ايجاد و رها كردن موجودات جديد و عجيب‏الخلقه در طبيعت و يا حتي شبيه‏سازي انسان‏ها، كابوس فرانكشتاين1 را كاملاً به واقعيت نزديك كرده است.
تقليل‌گرايي (روش مسلط بر علم مدرن) در علم فيزيك، از يك سو به بي‏معنايي و بي‏محتوايي مي‌انجامد و از سوي ديگر، در بيولوژي به سوي داروينيسم اجتماعي و تنازع بقا و انتخاب نژادهاي برتر حركت مي‏كند. چيزي در ماوراءالطبيعه علم و تكنولوژي مدرن و روش دانستن و انجام كار در آن وجود دارد كه اين شيوه تفكر و تحقيق را به سوي تخريب مي‌كشاند.

مفهوم «رؤياي علم» به عنوان حقيقت دست نخورده و خالص و مفهوم «دانشمند» به عنوان كسي كه از واقعيت اجتماعي دنيوي دور مانده است و همانند معتكفي، در برابر همه مشكلات حل ناشده، براي فهم واقعيتي عيني تلاش مي‏كند، اكنون كاملاً غيرقابل دفاع و ناپذيرفتني شده است. دانشمندان شديدا به عقايد و افكاري پاي‌بندند كه آنها را مجبور مي‏كند تفاوت‏ها و پيچيدگي‏هاي موجود در جهان را به شباهت‏ها و همانندي‏ها تبديل كنند. علاوه بر اين نظام اعتقادي و فرهنگي - كه خود را در پيش فرض‏ها و عقايد دانشمندان نشان مي‏دهد - علم مدرن، قدرت ساختاري، نظام پاداش‏دهي و گروه‏هاي اعيان و اشراف خود را دارد. همه اينها در كنار هم مشخص مي‏كند كه علم با نظم و سلطه اجتماعي ناعادلانه موجود در حيطه‏هاي سياسي و اقتصادي رابطه‏اي نزديك دارد.

سلطه و كنترل، بخشي دروني و اساسي از علوم و تكنولوژي‏هاي جديد را تشكيل مي‏دهد. اين مفاهيم در قلب روش‏شناسي علمي و روند ايجاد و تداوم علم قرار دارند. اهداف علم مدرن از ابتداي به وجود آمدن اين علم در اولين مراحل رنسانس در اروپا، با مفاهيم سلطه و كنترل بيان شده‏اند. «فلاسفه» عصر روشنگري در قرن هفدهم، كاملاً برخلاف ميراث تفكر و تمدن اسلامي و ديگر تمدن‏هايي كه بر مبناي آن، جهان جديدي را ساختند، مدعي جدايي تعقل از ارزش شدند. آن‏ها تعقل را به عنوان عقلانيت ابزاري كه ارزش‏هاي واقعي خود - كنترل و سلطه - را در پشت چهره‏اي خنثي و بي‏طرف پنهان مي‏كرد، بازسازي كردند. بنابراين، هرگونه تعقلي كه ارزش‏هاي خود را مطرح سازد، «غيرعلمي» در نظر گرفته شد. از اين رو فقط شيوه مسلط «آگاهي» و «دانستن» تعقل محسوب شد و همه گونه‏هاي ديگر، خارج از آن به حساب آمد. به مرور زمان، مفهوم كنترل و سلطه بر طبيعت، به كنترل و سلطه بر انسان‏هاي غيراروپايي تبديل شد كه براي اين كار، از روش علمي و تعقل خطي ريشه گرفته در آن، به عنوان ابزار استفاده شد. علم و تكنولوژي مدرن فعلي، در تجربه سلطه‏گرانه اروپا و امريكا و تجربه مستعمراتي جهان سوم رشد كرده است.

بحران علم مدرن، اثر خود را در جهان سوم نيز به خوبي نشان مي‏دهد. علم و تكنولوژي مدرن سبب شده است جوامع جهان سوم جايگاه خود را از دست بدهند؛ فرهنگ‏هاي سنتي تخريب شوند و زيست‌بوم ملت‏هاي جهان سوم دچار خسارت‌هاي همه‌جانبه شود. افزون بر اين، شيوه چند بعدي و تركيبي دانش در جهان سوم، به واسطه علم و تكنولوژي مدرن، با تفكر خطي، بي‏روح و غيرانساني عقلانيت مدرن، جاي‌گزين شده است. تكنولوژي و علم غربي، جوامع جهان سوم را به نام عقلانيت علمي، به نحوي سازمان يافته چپاول كرده است. اين دستاورد محصول انقلاب سبز و استفاده وسيع از داروهاي مدرن و به هدر دادن منابع كمياب و با ارزش براي تحقيق در حيطه‏هاي تزييني و غيرضروري بوده است. هيچ ملاك و معياري نمي‏تواند بازگوكننده صدمات و تلفات ايجاد شده‌اي باشد كه از سوي متخصصان و مشاوران غربي براي جوامع جهان سوم به ارمغان آمده است.

در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، علم و تكنولوژي عاريتي غربي، هنوز ريشه ندوانده است. نه علم و نه عالمان مدرن، رابطه‏اي زنده و فعال با مشكلات، نيازهاي اساسي و منابع محلي جوامع برقرار نكرده‏اند. علم مدرن و عالمان مدرن در جوامع در حال توسعه، در بيشتر موارد، اسراف‏گرا، عقيم و غيرمولد، تقليدگرا و داراي نشانه‏هاي كالاهاي دست دوم و درجه دوم هستند.

نظام علم و تكنولوژي مدرن در جهان سوم به قيمت از ميان رفتن فرهنگ‏هايي رشد كرده است كه پيش از سلطه فرهنگ اروپايي در آن مناطق، خوش درخشيده بودند. پيش از سلطه قدرت‏هاي استعماري اروپايي، تمدن‏هاي جهان سوم، نظام‏هاي معرفتي و صنعتگري پيچيده و گسترده خود را داشتند.

علم اسلامي در افريقاي شمالي و آسياي غربي، اصلي‏ترين پارادايم حل مسئله بود. محصول علم اسلامي چه از نظر كيفيت و چه از نظر كميت، از قرن هفتم تا قرن چهاردهم، بي‏نظير بود. دانشمندان مسلمان پايه جبر و مثلثات را ريختند؛ محيط زمين را محاسبه كردند؛ خصوصيات نور و حركت را بررسي كردند؛ بدن انسان را تجزيه و تحليل و جريان خون را در بدن انسان كشف كردند و در همه اين زمينه‏ها، نتايج اعجاب‏انگيزي به دست آوردند. دانشمندان مسلمان همه اين فعاليت‏ها را در چارچوب فكري و تحقيقاتي متافيزيكي انجام مي‌دادند كه ارزش‏ها و واقعيت‏ها را متحد مي‏دانست. دانشمندان مسلمان به استبداد روش‏ها تن در ندادند، بلكه روش‏هايي متناسب با طبيعت تحقيق و در چارچوب يك نظام اخلاقي كاملاً تعريف شده ايجاد كردند.

سنت‏هاي آسياي جنوب شرقي نيز آكنده از مثال‏هاي بي‏شماري از علوم و تكنولوژي بومي است. علم و تكنولوژي غربي، اين نظام‏هاي معرفتي را تخريب كرد. نمود برجسته اين تخريب در نفي همه اين تمدن‏ها و فرهنگ‏هاي سنتي در تاريخ علم و تكنولوژي هويداست. علم و تكنولوژي مدرن، داروسازي سنتي را تخريب و سركوب كرد؛ معماري و تكنيك‏هاي خانه‏سازي محلي را از ميان برد و كشاورزي و شيوه‏هاي آبياري متناسب با محيط زيست را منسوخ كرد.
با توجه به ماهيت مخرّب علم و تكنولوژي فعلي و اين حقيقت كه كشورهاي صنعتي و شركت‏هاي چندمليتي آن را كنترل و مديريت مي‌كنند، ضروري است كشورهاي جهان سوم، مبناي محلي خاص خود را براي توليد، استفاده و توزيع علم و تكنولوژي ايجاد كنند. كشورهاي جهان سوم بايد در اين دوره با يكديگر همكاري كنند. علاوه بر اين، بايد به طور كلي در مفهوم انتقال تكنولوژي و واردات علم از غرب تجديدنظر كرد.

ايجاد فرهنگ علمي بومي نيازمند آن است كه دانشمندان، تكنولوژيست‏ها، تصميم‏گيران و فعالان جهان سوم، ارزش‏هاي متناسب با علم و تكنولوژي سنتي را فراهم سازند. تكنولوژي‏ها و نظام‏هاي پزشكي سنتي بايد پيشرفت كنند و ارتقا و توسعه يابند و مبنايي براي ايجاد تكنولوژي‏ها و نظام‏هاي پزشكي بومي (ولي كاملاً معطوف به زمان حال) قرار گيرند. به همين صورت، معضل‌هاي ملي نيز بايد در چارچوب مدل فكري بومي و با منابع محلي حل شوند.

علم و تكنولوژي صرفا هنگامي مي‏تواند براي ما معنادار باشد و نيازهاي ما را برآورده سازد و خلاقيت و نبوغ واقعي ما را نشان دهد كه در محيط اجتماعي ـ فرهنگي خودمان و از عقايد و فرهنگ‏هاي خودمان ريشه گرفته باشد. علم و تكنولوژي جهان سوم فقط با تكيه بر علوم، اصطلاحات و سنت‏هاي محلي در همه حيطه‏هاي تفكر و عمل، قابل شكل‏گيري است.

ناتواني علم در برآورده ساختن نيازهاي اساسي

حقيقت آن است كه بيش از نيمي از جمعيت جهان (دو سوم از جمعيت جهان سوم) در شرايطي كاملاً غيرانساني و محروم از اساسي‏ترين نيازهاي بشر مانند: غذا، لباس و سرپناه به سر مي‏برند. اين داستان غم‏انگيز هنگامي فاجعه‏آميزتر مي‏شود كه اين حقيقت را در نظر آوريم كه همان توانايي تكنولوژيكي كه سرهم‌بندي غيرمعقول كالاهاي فعلي را ممكن ساخته است، به همان ميزان قدرتمند است كه مي‏تواند بخش عظيمي از منابع تجديدناپذير جهان را تخريب كند و از ميان ببرد.

دنياي ما حجم محدودي از منابع طبيعي را در اختيار ما قرار داده است كه فرآيند توليد فعلي، سالانه بخشي از اين منابع را از ميان مي‏برد. توليد ناخالص ملي كه بيشتر كشورهاي جهان تا اندازه زيادي دل‌مشغولي آن را دارند، در واقع، گزارشي سالانه است كه اساسا به ميزان منابع طبيعي در دسترس هر كشور بستگي دارد. هنگامي كه اين منابع پايان يابند، ماجراي توليد ناخالص ملي هم تمام خواهد شد. هر چه توليد ناخالص ملي فعلي ما بالاتر باشد، توليد ناخالص ملي در آينده ـ وقتي آثار مصرف بي‏رويه منابع طبيعي احساس شود ـ پايين‏تر خواهد بود. اين حقايق اساسا ساده و ابتدايي، از همه كتاب‏هاي درسي اقتصاد حذف شده‏اند. برنامه‏ريزان و سياست‏مداراني كه براي زندگي آينده ما تصميم مي‏گيرند و بر ما حكومت مي‏كنند، اساسا به چنين حقايقي توجه ندارند. دانشمندان و متخصصان تكنولوژي نيز كه مصرف بي‏رويه منابع طبيعي را از طريق توسعه ظرفيت تكنولوژيك سرعت مي‏بخشند، نسبت به اين موضوع خودآگاهي ندارند.

توزيع و كنترل نابرابر منابع جهان

استخراج و استفاده از منابع طبيعي به شدت نابرابر صورت مي‏گيرد. 80درصد منابع جهان در كشورهاي توسعه‌يافته و 20 درصد آن در جهان سوم مصرف مي‏شود. اين توزيع نابرابر منابع طبيعي، كيفيت كالاهاي توليد شده را نيز مشخص مي‏كند. براي توليد كالاي مخصوص بازار ثروتمندان، تكنولوژي‏هاي پيچيده‏اي ايجاد شده است تا كالاهاي با كيفيت برتر را فراهم كند. بخش عظيمي از توليد ناخالص ملي جهان صرف اين كالاهاي مصرفي و نيز كالاهاي سرمايه‏اي يا تكنولوژي‏هايي براي توليد اين كالاهاي مصرفي مي‏شود. اين در حالي است كه جهان سوم صرفا 20 درصد از منابع طبيعي جهان را مصرف مي‏كند. از آنجا كه درآمدهاي ملي به طور نابرابر توزيع شده‏اند، بخش بزرگي از اين منابع نيز صرف توليد همان كالاهاي مصرفي با‌كيفيتي مي‏شود كه در كشورهاي توسعه‌يافته از آنها استفاده مي‌شود يا صرف وارد كردن تكنولوژي‏هاي معطوف به سرمايه براي توليد كالاهاي مصرفي ثروتمندان مي‏شود. بنابراين، صرفا بخش كوچكي از منابع جهان صرف توليد كالاهايي براي بقاي اكثريت فقر جهان سوم يا ايجاد كالاهاي سرمايه‏اي ساده مي‏شود كه كشاورزان فقير، صنعتگران خرده‌پا و بازرگانان كوچك از آن استفاده مي‌كنند.

رشد شمال به قيمت از ميان رفتن جنوب

در روند فعلي تحليل منابع و استفاده غيرمنطقي از منابع طبيعي جهان، نيرو و ديناميسم اصلي اين حركت در اقتصاد سياسي و نظام‏هاي اجتماعي ـ اقتصادي جوامع قرار دارد كه سبب رشد رقابت ميان شركت‏ها و ملت‏ها مي‏شود. البته نقش علم و تكنولوژي در اين ميان بسيار بااهميت است. اگر سطح تكنولوژي پايين باشد، ممكن است باز هم نابرابري وجود داشته باشد، ولي درجه استخراج و تحليل منابع پايين خواهد بود. اين در حالي است كه در جهان واقعي، سطوح تكنولوژيك بر اثر فشار رقابت ميان شركت‏ها و كشورها (نه فقط در حيطه اقتصاد، بلكه حتي در حيطه نظامي‌گري) به سرعت در حال افزايش است و به اين ترتيب، تحليل منابع نيز به سرعت صورت مي‏گيرد. علاوه بر اين، ظرفيت تكنولوژيك فزاينده جهان توسعه يافته همواره سبب عقب‏ماندگي بيشتر جهان سوم مي‏شود و بنابراين، فاصله و نابرابري ميان ملت‏ها همواره افزايش مي‏يابد.

بهره‌گيري شمال از علم و تكنولوژي مدرن، در استثمار اقتصاد ضعيف جهان سوم نقش اساسي دارد. كشورهاي ثروتمند از تكنولوژي‏هاي صنعتي و كشاورزي خود براي توليد كالاهاي مازاد كه قادر به مصرف آن نيستند، استفاده مي‏كنند و اين كار، خود، بخشي از مشكل توسعه‏يافتگي بيش از اندازه يا انباشت بيش از اندازه سرمايه است. آن‏گاه اين كالاهاي مازاد صنعتي و كشاورزي با قيمت پايين‏تر به بازار جهاني عرضه مي‏شوند و به سقوط شديد قيمت كالاهاي جهان سوم مي‏انجامند. به اين ترتيب، درآمد و استانداردهاي زندگي فقيران كاهش مي‏يابد. علاوه بر اين، تكنولوژي و نظام‏هاي اطلاعاتي مدرن، بانك‏ها و شركت‌‏هاي فرامليتي را قادر مي‌سازد [دامنه فعاليت‌هاي خود را] در كشورهاي در حال توسعه گسترش دهند و اين كشورها را بيش از پيش در بازار جهاني فرو مي‏برد.

وقتي كشورهاي جهان سوم خود را در بازار جهاني غرق ديدند، راه ورود كالاهاي صنعتي خويش را به كشورهاي پيشرفته مسدود خواهند يافت؛ چون موانع تعرفه‏اي ـ حمايتي كشورهاي ثروتمند از ورود كالاهاي آنها جلوگيري مي‏كند. همچنين كشورهاي جهان سوم درخواهند يافت كشورهاي ثروتمند، تكنولوژي‏هاي جديد را به نفع خود ايجاد كرده‏اند. مثلاً كشورهاي ثروتمند با يافتن منابع جاي‌گزين و استفاده كمتر از منابع در توليد كالاها، وابستگي خود را به مواد خام جهان سوم كاهش دادند. به اين ترتيب، قيمت صادرات و درآمدهاي جهان سوم در حالي به شدت كاهش مي‏يابد كه مجبورند براي سود وام‏هاي گذشته، پول بيشتري بپردازند.

توسعه نابرابر در جهان سوم

در جهان سوم، ماهيت توسعه، تابعي از نگاه شمال به اين مفهوم است؛ با اين تفاوت كه توسعه جهان سوم، توسعه‏اي وابسته است. در جهان سوم، رشد اقتصادي به معناي استخراج بي‏رويه منابع طبيعي براي صادر كردن به شمال و استفاده از مازاد درآمد اين صادرات و وام‏هاي خارجي براي ساختن زيربناهاي گران‏قيمت و سرمايه‏گذاري در تكنولوژي‏هاي سرمايه‌محور است كه سود اصلي آن به جيب كارخانه‏ها و كشاورزي‏هاي صنعتي بزرگ مي‌رود.
بخش‏هاي بازرگاني شده اقتصاد كه زير سلطه تكنولوژي و منابع مالي و فيزيكي آن قرار دارند، اقتصاد سنتي را كاملاً تحت تأثير قرار مي‌دهند و بخش‏هاي موفق اقتصاد را فتح مي‌كنند. از اين رو، درصد بسيار بالايي از مردم، از زندگي اقتصادي و كاشانه خود آواره مي‏شوند.

تكنولوژي‏هاي بومي جهان سوم از بسياري جهت‌ها مانند: زمينه‏سازي براي اشتغال، كنترل تكنولوژي از سوي جامعه يا توليد‌كنندگان، كنترل روند توليد، رعايت عدالت و سازگاري با محيط زيست، بر انواع تكنولوژي‏هاي مدرني كه امروزه جهان سوم را اشغال كرده است، برتري دارد. با اين همه، اين تكنولوژي‏هاي بومي در حال حاضر، تحت تأثير بخش‏هاي تجاري شده اقتصاد و با تهديد «فرهنگ مصرفي» كه ذايقه مردم را از فرهنگ بومي به مدل‏ها و كالاهاي فرهنگ غربي تغيير مي‏دهد، در حال كنار نهاده شدن هستند. بنابراين، غرق شدن كشورهاي جهان سوم در وابستگي به نظام جهان مدرن، فاجعه‏اي را پيش روي كشورهاي جهان سوم قرار داده است. حال آنكه توسعه پايا كه ضرورتي براي آينده كشورهاي جهان سوم است، نيازمند استفاده معقول از منابع اين كشورها براي توسعه صحيح آن‏هاست. از اين رو، اكنون زمان آن [فرا] رسيده است كه جهت‏گيري‏هاي خود را در مفاهيمي مانند علم، تكنولوژي و توسعه تغيير دهيم.

پيشنهادها

1. اقتصاد بين‏المللي و نظم مالي فعلي بايد به طور اساسي تغيير كند تا قدرت اقتصاد، سرمايه و درآمد به صورت متناسب‏تري توزيع شود. از اين‏رو، جهان توسعه‏يافته بايد مجبور شود از سطح غيرمعقول و بسيار بالاي مصرف خود بكاهد. اگر چنين امري صورت گيرد، سطح تكنولوژي صنعتي نيز پايين‏تر خواهد آمد. در اين صورت، ديگر نيازي نيست انرژي، مواد خام و منابع فراوان طبيعي كه اكنون صرف توليد كالاهاي اضافي‏ مي‏شوند تا «تقاضاي مؤثر» موجود در بازار را حفظ كنند و ماشين‏هاي اقتصادي غول‏آسا را در حال حركت نگه دارند، هدر بروند. تكنولوژي بومي كه براي جهان سوم، مناسب به نظر مي‏رسد (اگر به شرايط اجتماعي و زيست‏محيطي توجه كنيم) به عنوان جاي‌گزيني براي تكنولوژي‏هاي پيشرفته، ولي كهنه جهان توسعه‌يافته، كاملاً ضروري به نظر مي‏رسد. با اين حال، اين آرزو كه كشورهاي توسعه‌يافته به صورت داوطلبانه، دست به اين كار بزنند، اساسا نامحتمل است. چنين اقداماتي بايد به صورت اجبار صورت بگيرد؛ ايجاد اتحاد و پشتيباني از افراد و گروه‏هاي پيشرو در جهان اول و سوم بسيار مهم است؛ افراد و گروه‏هايي كه بايد نظام اقتصاد بين‏المللي فعلي را به چالش بكشند و تغيير دهند.

2. آينده سازگار با محيط زيست جهان، فقط در جهان سوم امكان تولد دارد. در بسياري از مناطق جهان سوم، مناطق بزرگي با اقتصاد سازگار با محيط زيست و نظام‏هايي از زندگي‏ يافت مي‏شود كه در جهان پيشرفته كاملاً از ميان رفته‏اند. ما نيازمند شناسايي اين مناطق و كشف مجدد آگاهي‏هاي فرهنگي و تكنولوژيك از نظام‏هاي بومي كشاورزي، صنعت، خانه‏سازي، آبياري، بهداشت، داروسازي و فرهنگ هستيم.

اين سخن به معني پذيرش بي‏چون و چراي هر امر سنتي و اعتقاد احساسي به گذشته‏هاي طلايي براي بازگشت همه جانبه به آن دوران نيست. در بسياري از تكنولوژي‏ها، مهارت‏ها و روندهاي بومي كه هنوز بخشي از زندگي جاري جهان سوم هستند، با «توسعه پايدار»، سازگارند و در هماهنگي با طبيعت و جامعه قرار دارند. بايد به اين نظام‏هاي معرفتي بومي توجه خاص و لازم شود و با برخورداري از حمايت لازم توسعه يابند. البته بايد توجه داشت اين نظام‏هاي معرفتي را نظام مدرن علم و تكنولوژي نبلعد.

3. دولت‏ها و مردم جهان سوم ابتدا بايد بر دل‌مشغولي خود [نسبت به احساس وابستگي] به تكنولوژي‏هاي مدرن چيره شوند. ما بايد از دل‌مشغولي به ابزارها و توليدات مدرن كه نياز به آنها را جهان صنعتي ايجاد كرده است، دست برداريم و به سوي خشكاندن ظرفيت و نياز به ارضاي «تقاضاي مؤثر» حركت كنيم.

4. ما نيازمند ابداع و تلاش براي اجرايي كردن سياست‏هايي سازگار با محيط زيست و مناسب با شرايط اجتماعي براي تأمين نيازهاي خود هستيم. ما نيازمند تكنولوژي‏هاي مناسبي براي كشاورزي و صنعت هستيم. از آن مهم‏تر، نيازمند تعيين اولويت‏هاي خود در مورد اين نكته اساسي هستيم كه كدام يك از كالاهاي مصرفي را توليد كنيم. ما نمي‏توانيم «تكنولوژي مناسبي» را بپذيريم كه كالاهاي نامناسب توليد مي‏كند، بلكه براي اجرايي كردن تكنولوژي‏هاي مناسب جهت توليد كالاهاي مناسب مبارزه كنيم؛ تكنولوژي‏هايي كه كاربردشان، بي‏خطر و پاياست و نيازهاي اساسي و انساني را برآورده مي‌سازند و منابع زيست‏محيطي و طبيعي را تخريب و تباه نمي‏كنند.

شايد مهم‏ترين بخش مبارزه‏اي كه نيازمند آن هستيم، تلاش براي مقابله با «مغزشويي»هاي صورت گرفته در مردم جهان سوم، به دليل نفوذ فرهنگي جهان اول باشد. در اين مبارزه بايد تلاش شود شيوه زندگي، انگيزه‏هاي شخصي و ساختار اجتماعي جامعه ما از نظام صنعتي و تبليغات فرهنگ‏ساز اين نظام كاملاً مجزا شود.

5. در نهايت، در حالي كه علم جديد بدون ايجاد تغييراتي متناسب و مقدّم بر آن، در ساختارهاي اجتماعي موفقيت نخواهد داشت، [بايد بدانيم] اين نكته نيز درست است كه صرف تغيير در ساختارهاي اجتماعي ـ اقتصادي براي ايجاد نظم پايدار جديد، ناكافي است. تا تغييري در درك ما از علم و كاربرد صحيح آن در خدمت به بشر و هماهنگي با طبيعت صورت نگيرد، اصلاح ساختارهاي اجتماعي، بي‏معنا خواهد بود.2
--------------------------------------------------------------------------------

1. فرانكشتاين، موجودي افسانه‏اي، برگرفته از رماني با همين نام به نوشته ماري شلي (Mary Shelley) است كه در سال 1818 براي اولين بار در لندن به چاپ رسيد. فرانكشتاين، داستان موجودي عيجب‏الخلقه و ناميراست كه توسط پروفسوري با همين نام خلق مي‏شود. اين موجود عجيب‏الخلقه با قيافه ترسناكي كه براي آن ترسيم شده است، نمادي از دست‌كاري كوركورانه بشر در خلقت مي‏باشد كه در رمان ماري شلي، خالق خود پروفسور فرانكشتاين را نيز مي‏كشد. رمان ماري شلي سال‏ها بعد دست‌مايه خلق آثار هنري فراواني شد.
2. WWW.Modern science in crisis.com، سياحت غرب، شماره 34.


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴

خبرهای علمی

+ چرا باید تهدید زلزله در تهران را جدی گرفت؟ فرهاد یگانه

+ مدلي براي عناصرتوليد كنندۀ انديشه درمغز Kurzweil

+ ذهن آگاهی چیست؟ فرامرز کوثری

+ یافته هایی عجیب درباره سوخت و ساز بدن مترجم : مهدی پیرگزی

+ هوشمندانه ورزش کنید مترجم: ندا اظهری

+ فناوری چگونه مغز ما را تغییر می دهد؟ مترجم: مهدی پیرگزی

+ علمی به نام «کار تیمی» مترجم: مهدی پیرگزی

+ قرن مهندسی ژنتیک 

+ انواع دنیاهای موازی 

+ ورود به دنیاهای موازی 

+ نگاهی علمی به ذهن انسان حمیدرضا مازندرانی

+ پایانی با شکوه کاسینی و درس هایی برای ساکنان شهری دور پوریا ناظمی

+ چه کسی انرژی را درمان می‌کند؟ هرمز پوررستمی

+ پژوهشگران برای اولین بار مغز انسان را به اینترنت متصل کردند حمیدرضا تائبی

+ هوش مصنوعی ده سال زودتر از بروز نشانه‌ها، آلزایمر را تشخیص می‌دهد حمیدرضا تائبی

+ افزایش توانایی ذهن با نرمش مغزی 

+ تاریکی جهان یا تاریکی خرد پوریا ناظمی

+ رابطه بین هوش افراد و طول عمر آنها چگونه است؟ 

+ میرزاخانی: خوش‌شانس بودم و در زمان درستی به دنیا آمدم حمیدرضا تائبی

+ چرا خوشحالی مانع خلاقیت می‌شود؟ مهسا قنبری

+ سری شبکه عصبی: انواع شبکه عصبی 1 

+ سلول‌های بنیادی به کمک درمان ناباروری می‌آیند 

+ آیا جسدی که به روش سرمازیستی منجمد شده است دوباره به زندگی بازخواهد گشت؟ 

+ آیا انسان به حداکثر طول عمر خود رسیده است؟ 

+ چرا بچه‌ها تلویزیون را بیشتر از کتاب دوست دارند؟ روح‌الله کریمی

+ ملاحظات فنی چالش ساخت کیسه‌ آفرزیس برای جداسازی سلول‌ها 

+ انقلابی که اتفاق نیفتاد! دکتر شیرزاد کلهری

+ حافظه‌های مصنوعی؛ رویـای واقعـی حمیدرضا تائبی

+ چرا افراد باهوش از چند وظیفه‌گی اجتناب می‌کنند؟ مهسا قنبری

+ اظهارنظر جنجالی ایلان ماسک: رابط مغز و کامپیوتر ضامن بقای انسان‌ها حمیدرضا تائبی

+ افسردگی اختلال ذهنی نیست؛ راه‌کار مغز برای حل مشکل است! حمید نیک‌روش

+ کامپیوتر کشف کرد انسان‌ها چگونه چهره‌ها را تشخیص می‌دهند حمیدرضا تائبی

+ محاسبات مقاوتی: برمبنای مغز انسان 

+ نور، این «ذره – موج» پُر از زیبایی و راز همنشین بهار

+ بهره‎برداری از هوش‎اجتماعی نیروی‎کار آینده به کمک فناوری  مترجم: فریبا ولیزاده

+ بازگشت از آن دنیا محمدرضا تجلی

+ شبيه‌سازي مغز در 2015. 

+ کاربرد فناوری اطلاعات در پزشکی 

+ DNA روش آینده ذخیره اطلاعات خواهد بود؟ 

+ چرا علم با بحران مشروعیت و بی‌اعتمادی روبرو است؟ 

+ علم رهایی بخش 

+ مغز و اسرار آن (جهش غول‌آسای بعدی علم – بخش نخست) پوریا ناظمی

+ چرا سفر به مریخ مهم است؟ پوریا ناظمی

+ آشکارشدن امواج جاذبه؛ لحظه‌ای مهّم در تاریخ علم  همنشین بهار

+ ذهن زیبا یا متوهم ؟ فاطمه سیارپور

+ پیش به سوي یک استراتژي دموکراتیکی براي علم ویلیام کري

+ در آینده ای نزدیک دندان ها با شیشه ترمیم می شوند 

+ کبدچرب؛ بیماری آینده 

+ توربینی که پرواز می‌کند و چند برابر توربین‌های زمینی برق تولید می‌کند. 

+ خودرو‌هایی که با هم حرف می‌زنند جواد عسگری

+ شیوه‌های نوین درمان آسیب‌های مغزی 

+ کم‌آبی؛ هشداری برای 14 کشور خاورمیانه فرناز حیدری

+ چرا مخالف شبيه سازي انساني هستم؟ جرمي ريفکين

+ تبدیل بافت سرطانی به بافت سالم در آزمایشگاه bbc

+ دانشمندان در آزمایشگاه یک مغر انسان پرورش دادند 

+ طول عمر انسان محدودیت ندارد 

+ ويتامين‌هاي کاهش و افزايش وزن 

+ ناسا از کشف شبیه‌ترین سیاره به زمین خبر داد 

+ مغزهای متصل شده موش ها، کامپیوتر ارگانیک تولید می کند رضا مولوی

+ چگونه هوش هیجانی (EQ) خود را از 6 راه افزایش دهیم ؟  شیما عنایت فرد

+ ترکیب اپتوژنتیک و MRI برای مطالعه بیماری‌های مغزی 

+ دیدن با زبان امکانپذیر شد 

+ دستم را بفشار تا بگویم چقدر زنده می‌مانی بی بی سی

+ ناسا: رسیدن به سرعتی بیش از سرعت نور هنوز در حد رویا است بی بی سی

+ پیوند قلب مُرده به انسان برای اولین بار در جهان 

+ تاثیر درآمد والدین بر آناتومی مغزی کودکان 

+ چشم مصنوعی مجهز به وای – فای ساخته شد 

+ قدرتمندترین خودروی تمام برقی جهان ساخته شد 

+ کشف ارتباط سریع فکر کردن با عملکرد نوعی ژن 

+ استفاده از سفیده‌ تخم مرغ در فرآیند تولید نانوذرات 

+ نخستین قدم برای دستیابی به شهر هوشمند 

+ ساخت نوعی نانودارو برای درمان عفونت باکتریایی مقاوم به آنتی بیوتیک‌ها 

+ «بهبود وضعیت اخلاقی مرهون خرد و دانش است و نه فقط ادیان»  کامبیز توانا

+ تصویربرداری فوق پیشرفته از میکروب‌ها و ذرات نانو با دستاورد ساخت داخل 

+ کشف راز مهمترین ژن استخوان ساز توسط محقق ایرانی دانشگاه آلاباما 

+ کاشت حافظه مصنوعی در مغز برای به یاد آوردن خاطرات 

+ زمین آن‌قدرها هم به ماه وابسته نیست  Space

+ رمزگشایی از اسرارآمیزترین ذرات بنیادی حامد الطافی مهربانی

+ پیش‌بینی زمان مرگ با کاهش قدرت بویایی 

+ برنامه‌های سوئیس برای توسعه دیپلماسی علم (۳) 

+ شروع به کار نیروگاه تولید برق از انرژی امواج دریا 

+ مصرف شکر را به «پنج تا ده درصد» رژیم غذایی روزانه کاهش دهید 

+ آیا نظریه «بیگ‌بنگ» به چالش گرفته شده است؟ بکتاش خمسه پور

+ پروفسور سرکار آرانی : “چرا” شروع یادگیری است 

+ روزنامه نگار ی علم پوریا ناظمی

+ ویژگی های فلسفی هوش مصنوعی چیست؟  

+ پیش بینی فناوری ها و رویدادهای علمی آینده  تحریریه‌ی بیگ بنگ

+ جهانی برخاسته از هیچ! میچیو کاکو

+ یادگیری چگونه رخ می دهد؟ 

+ هوش مصنوعی و آینده ترسناک بشر 

+ ۱۱ دلیلی که شیر دیگر یک غذای جادویی نیست  نسیبه خانلرزاده

+ چگونه به ناممکن ها دست پیدا کنیم؟  

+ اختراعات تصادفی که جهان را تغییر داد جواد ارشادی

+ این درد می تواند از علایم افسردگی باشد 

+ خالکوبی هپاتیت می آورد؟ 

+ چگونه به وسیله اینترنت تحقیق کنیم؟  ربابه نصیرزاده

+ طراحی دیش‌هایی برای تولید برق، آب پاکیزه و تهویه مطبوع از خورشید 

+ ۱۴۸ فناوری و راهکار برای مدیریت بحران کم‌آبی 

+ شیمی درمانی تا ۲۰ سال دیگر منسوخ می‌شود 

+ برقراری اولین ارتباط تله‌پاتی مغز به مغز در جهان 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995