رشتهٔ ارتباطات، پس از ايجاد وسايل ارتباط الکتروني، موضوع مطالعات علمى مستقلى شد. ارائهٔ نخستين مدل تصورى فراگرد ارتباط توسط مهندسان برق و رياضيدانان، امرى تصادفى نبود و شهرت آن به ”مدل مکانيکي“، ”مدل رياضي“ و يا ”مدل ارتباطات دور“ نيز گوياى طبيعت واقعى آن است. بسيارى از مفاهيم کليدى فراگرد ارتباط، مانند نشان، نشانه، رمز، پيام، منبع، مقصد، مجرا، اطلاع، رمزگذارى و رمزگشائي، براى نخستين بار در اين مدل معرفى شدند. ارائهکنندگان مدل مکانيکى به جنبههاى انسانى ارتباطات، چه ارتباطات چهره به چهره و چه ارتباطات از طريق وسايل ارتباط جمعى توجهى نداشتند. به همين جهت، اغلب نظريات مطرح شده و مطالعات ارتباطى که پس از ارائه اين مدل انجام شد، بر ديدگاه مکانيکى ارتباط و معرفى آن بهعنوان يک فراگرد ”انتقال پيام“ (Message trensmission)، استوار بود.
طى جنگ جهانى دوم، به سبب نيازهاى جديد دولتهاى بزرگ متخاصم، تمام شکلهاى ارتباط، مورد توجه خاص قرار گرفتند. نشانهها و رمزها اهميت نظامى کسب کردند و رشتهٔ ارتباطات در مجموع، براى تبليغات سياسى و جنگ رواني، جنبهٔ حياتى يافت. به همين لحاظ، ارتباط بهعنوان ”اقناع“(Persuasion)، بهصورت مفهوم حاکم درآمد. پس از پايان جنگ، برداشتهاى اخير در زمينهٔ ارتباطات، به قلمرو فعاليتهاى گوناگون، بهويژه تبليغات بازرگانى و تغييرات تکنولوژيک، که در اين دوران اهميت بيشترى کسب کرده بودند، انتقال يافتند. از آن پس، ارتباط بهعنوان ”انتقال مطالعات“ و ارتباط بهعنوان ”اقناع“، بهصورت دو گرايش مهم ارتباطى در فعاليتها، مطالعات و تحقيقات تخصصى دنبال شدند. در مدتى کوتاه، افرادىکه در حرفههائى نظير روابط عمومي، ترويج کشاورزى و آموزش بهداشت فعاليت مىکردند، به کاربردهاى ارتباطات در جهت اين دو گرايش بيش از پيش توجه کردند.
ويژگى اساسى برداشتهاى مورد استفاده در تبليغات بازرگانى و ترويج تغييرات و نوآورىهاى فني، توجه به نتايج و ”آثار ارتباطات“( Communication effects)بود. جستجوى محصولى خاص، انتخاب رفتارى معين، قبول يک شيوهٔ مشخص کشاورزى و تغيير روش تغذيه، نمونههاى چنين برداشتهائى هستند. در اين زمينه، مقايسهٔ مدلهاى ارتباطى طرف توجه متخصصان بازاريابى و متخصصان ترويج کشاورزى به خوبى اشتراک گرايشهاى ارتباطى آنها را -در جهت انجام تحقيقات و بهويژه تحقيقات کاربردي، آزمون نمونهها، تهيهٔ پيامها، توليد انبوه، بستهبندى فرآوردهها، گسترش برنامهريزى شدهٔ فعاليتها و آماده ساختن زمينهها براى بهرهبردارى استفادهکنندگان- آشکار مىکند.
توجه به ”آثار ارتباط“ بهويژه از دههٔ ۱۹۵۰، به سبب اهميت يافتن امر توسعهٔ اقتصادى کشورهاى جهان سوم، افزايش يافت. از آن پس چون از نظر کارشناسان غربي، اساس توسعهٔ اقتصادي، رشد سريع توليد شناخته مىشد . به عقيدهٔ آنان چنين رشدى ايجاب مىکرد که در رفتار انسانى تغييرات اساسى پديد آيد و ارتباطات بهعنوان يک عامل دگرگونى رفتارها بهکار گرفته شود، وسايل ارتباط جمعى نيز بهمثابهٔ ابزارهاى کليدى توسعهٔ اقتصادى شناخته شدند.