دکتر مهرداد ناظری، بخش رسانه گروه فرهنگ و هنر- بدون شک هزاره سوم را باید هزاره اطلاعات و معرفت نامید. هزارهای که نقطه عطف آن با تحول در عرصه اطلاعات و با پدیدارشدن اینترنت و فضای مجازی پدید آمد. تجربه نشان داده است کشورهایی در این دوره موفقاند که بتوانند با شناسایی مختصات عصر جدید و دستیابی به معرفت مجازی و دیجیتالی با سرعت به سوی توسعه همهجانبه پیش روند. در این خصوص عبدالرسول دیوسالار محقق و نویسنده در زمینه توسعه معتقد است: اطلاعات و درک مضامین آن عامل اساسی ایجاد قدرت در یک کشور محسوب میشود و آن دسته از کشورهایی که بتوانند خود را به معرفت اطلاعاتی تجهیز کنند و سطح دسترسی خود را بالا برند، به توسعه خواهند رسید.
دیوسالار که اخیراً کتاب قدرت اطلاعات (تأثیر اطلاعات بر نظریه توسعه) را توسط انتشارات تیسا به بازار کتاب عرضه کرده، امیدوار است که روزی ایران بتواند در پارادایم عصر اطلاعات در جریان رقابت میان قدرتهای اطلاعاتمحور جایگاه مناسب خود را بیابد. کتاب قدرت اطلاعات که با همکاری مؤسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره به چاپ رسیده است، این امکان را به خواننده میدهد که ضمن فهم ماهیت اطلاعات بتواند جایگاه اطلاعات در نظریه توسعه از طریق تحلیل دو شاخص امنیت ملی و قدرت ملی به درستی درک کند. ویژگی بارز این اثر، تحلیلی فلسفی از اطلاعات و شناسایی حوزههای اثر مفهوم اطلاعات در پدیده قدرت است، به طوری که کتاب نمایی جامع از مهمترین چالشهای قدرت و امنیت در عصر اطلاعات نیز ارائه کرده است و سپس به جانمایی مؤلفه اطلاعات نظریه توسعه میپردازد.
این کتاب فهم دقیقی از نسبت اطلاعات، سیاست و نظریه توسعه اجتماعی در اختیار خواننده گذاشته است و با تاکید بر سطح اثرگذاری اطلاعات بر نظریه توسعه، چاچوبی جدید برای فهم اهمیت اطلاعات در هزاره جدید ارائه میکند. در این خصوص گفتوگویی با رئیس کارگروه منابع و توسعه موسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
انگیزه شما از نوشتن کتاب قدرت اطلاعات چه بود؟
واقعیت این است که مسئله توسعه در ایران به طور کلاسیک از زاویهای ثابت و همیشگی مورد بررسی قرار میگیرد در حالی که به نظر میرسد توسعه به مثابه مسئلهای چندوجهی و پیچیده ضرورت دارد از منظرگاههای مختلف نگریسته و رویکردهای گوناگون در تحلیل آن دخیل شود. در واقع بر این اساس رویکرد شخصی من ایجاد زاویهای جدید در تحلیل مسئله توسعه ایران است و این به عنوان یک دغدغه سالها ذهن مرا به خودمشغول داشته است.
در واقع کتاب حاضر پاسخی است به این سوال که در طراحی و تدوین نظریه توسعه چه مؤلفههای جدیدی متناسب با هزاره سوم باید لحاظ شود؟ در این کتاب من از اطلاعات به عنوان مؤلفهای که قادر است تفسیر جدی از مسئله توسعه ارائه دهد صحبت کردهام و بر این مبنا به مفهوم قدرت اطلاعات که در حقیقت همان قدرت برآمده از به کارگیری مؤلفه اطلاعات در سطحی ملی است، اشاره کردهام.
آیا منظور شما از اطلاعات همان معرفتی است که از طریق انقلاب اطلاعاتی در جهان ایجاد شده است؟
دقیقاً، برداشت من از اطلاعات در قالب دو بعد اطلاعات معنایی و اطلاعات فیزیکی قابل بیان است. در واقع اطلاعات فیزیکی همان دادهها و عناصری هستند که به عنوان اطلاعات خام در شبکههای ارتباطی جریان مییابند در حالی که اطلاعات معنایی محتوای تحلیلشده و به تعبیر شما معرفتیافته اطلاعات فیزیکی هستند. در حقیقت مسئله من دقیقاً از همین ضعف نگرش معرفتشناسانه به جریان اطلاعات در عصر جهانیشدن شروع میشود.
یکی از انگیزههای نگارش این کتاب، نقد سیاستهای جاری ملی در بحث توسعه فناوری اطلاعات است. آنچه امروز در کشور در قالب توسعه فناوری اطلاعات مورد توجه قرار میگیرد صرفاً بسترسازی برای گسترش هر چه بیشتر ارتباطات یا همان توزیع اطلاعات فیزیکی است و این یعنی اینکه اساساً اطلاعات معنایی یا همان دانش، آگاهی و معرفت مستتر در عصر اطلاعات مورد بیتوجهی قرار میگیرد. از سوی دیگر اطلاعات نه به عنوان مفهومی میانرشتهای بلکه با نگاهی درونمؤلفهای به مسایل داخلی خود میپردازد.
به نظر شما برای رسیدن به توسعه در کشور هماکنون به چه نوع معرفتی نیاز است؟ آیا اساساً این موضوع در کتاب شما مورد توجه قرار گرفته است؟
به نظر میرسد معرفت مبتنی بر دانش و آگاهی، ساختاری از معرفت مطلوب است که به زمینهسازی قدرت لازم جهت کسب توان توسعهیافتگی منجر میشود و ما را در مسیر بهبود اجتماعی هدایت خواهد کرد. به طریق دیگر ارتقای نرخ توسعه ایران بدون اینکه ابعاد دانشی و معرفتی حاصل از اطلاعات رشد نیابند، مقدور نخواهد بود.
آیا این رشد معرفتی باید توسط دولتها صورت گیرد یا مردم؟
اساساً نظریه توسعه، ناظر بر نقشآفرینی همزمان دولت و مردم است. به بیان دیگر برنامههای توسعه ملی توسط دولتها تدوین و به میزانی اجرا میشود. البته این نافی نقش و گسترهی اثرگذاری مردم نیست و باید توجه کرد که نیاز اطلاعاتی نیازی است که در هر دو سطح مردم و دولتها مشهود است.
اگر بخواهیم خیلی ساده و خلاصه کتاب خود را به خواننده معرفی کنید در چند جمله به او چه میگویید؟
همانطور که گفتم کتاب قدرت اطلاعات تلاشی است به منظور تبیین نظریه توسعه از منظری متفاوت و با رویکردی میانرشتهای.
من در کتاب از این بحث کردهام که اگر ایران قصد ارتقای شاخصهای توسعهیافتگی خود را دارد نیازمند کسب ابعاد متفاوتی از قدرت ملی، در کنار ابعاد اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره است. به عبارت دیگر گونههای مختلفی از قدرت در سطح ملی برای تضمین ارتقای نرخ توسعه مورد نیازند و قدرت اطلاعات نیز یکی از مهمترین و بلکه راهبردیترین گونه قدرت در عصر حاضر است.
به نظر شما چه کشورهایی در عصر اطلاعات توانستهاند با توجه به معرفت این عصر به توسعه برسند؟
کشورهایی که توانستهاند از اطلاعات به عنوان یک عامل انگیزشی و عامل پیشبرنده ذهنی برای بهبود و پیشرفت استفاده کنند. این کشورها اطلاعات، دانش، فن و آگاهی برآمده از آن را به منظور تعریف طیف جدیدی از مطالبات و خواستههای اجتماعی به کار بردند. در واقع با مدیریت صحیح جریانهای اطلاعاتی ضمن افزایش آگاهی ملی قادر بودند نیازها و اولویتهای توسعه خود را به شکل مناسبتری تعریف کنند. از سوی دیگر کشورهایی که توانستهاند به ضروری بودن حضور عنصر اطلاعات و مفاهیم مرتبط با آن همچون دانش، آگاهی، فهم و شناخت در سیاستها و برنامه-های توسعهای خود پی برند. این کشورها به این واقعیت مهم پی بردهاند که اطلاعات و ارتباطات بخشی از نیازهای اساسی و مطالبه ذاتی جوامع بشریاند پس اگر اطلاعات ضرورتی ذاتی باشد آن گاه بدیهی است که رکنی اولیه در نظریه توسعه ملی خواهد بود. سوم کشورهایی هستند که توانستهاند الگویی بهینه از نقشآفرینی اطلاعات در مناسبات اجتماعی از طریق طراحی یک مدل همهجانبهی توسعه اطلاعاتی ارائه دهند. در حقیقت این کشورها با برقراری نسبتی دقیق و مناسب میان اطلاعات فیزیکی (ارتباطات) و اطلاعات معنایی (محتوا) به این مدل بهینه توسعه اطلاعاتی دست یافتند.
به نظر شما توسعه فناوری اطلاعات یک فرآیند نرمافزاری محسوب میشود یا سختافزاری؟
بر اساس مدل ارائهشده در این کتاب فناوری اطلاعات به مدیریت جریانهای اطلاعاتی در سطح جامعه میپردازد. بنابراین فناوری اطلاعات آن جایی که به بسترسازی زیرساختهای اطلاعاتی میپردازد یعنی تلاش دارد مدیریت داده را بهبود بخشد و دسترسی به دادهها را در سطح ملی افزایش دهد عموماً جنس زیرساخت و فیزیکی مییابد، اما هنگامی که محتوای جریانیافته در درون این شبکههای ارتباطی را مدنظر قرار دهیم فناوری اطلاعات در واقع به مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات میپردازد که اموری نرمافزاریاند. در واقع ابعاد سختافزاری فناوری اطلاعات در خدمت ابعاد نرمافزاری آن باید قرار گیرند تا بدین گونه معماری دانش و آگاهی ملی برای میل به وضعیت توسعهیافتگی اجرایی شود.
به عنوان آخرین سؤال بفرمایید که برای تحقق یک توسعه همهجانبه کشورهای در حال رشد مثل ایران چه اقداماتی از لحاظ فناوری اطلاعات باید انجام دهند؟
ما باید بتوانیم پیش از هر چیز چالشهای ناشی از ظهور قدرت اطلاعات به عنوان یک قدرت اثرگذار جهانی را در ابعاد مختلف توسعه ملی از جمله امنیت ملی و قدرت ملی شناسایی کنیم و به دنبال تبیین این چالشها در پی راهکارهای مناسب برای تبدیل آن به فرصت باشیم. از سوی دیگر ضرورت دارد ایران قدرت اطلاعات و توان برآمده از آن را جهت حرکت به سمت پیشرفت مورد توجه قرار دهد؛ یعنی اجماعی میان نخبگان فکری صورت گیرد که اطلاعات و فناوریهای وابسته به آن میتواند سازندهی بخشی از نظریه توسعه ایران باشد و بخش مهمی از سیاستهای توسعهای را به خود مشغول دارند. باید این را بپذیریم که اطلاعات با ایجاد تغییرات عام اجتماعی، ضریب نفوذ و گسترش بالا در تغییرات اجتماعی، کسب توان مدیریت و کنترل تغییرات اجتماعی و اثرگذاری بر فرآیندهای جاری قدرتمند شده است. تمام شاخصهای خرد نیز پدیدهی قدرتمندشده اطلاعات را نشان میدهد. پس نمیتوان توسعه یافت بیآنکه چنین قدرت متحولکنندهای را در اختیار داشت.