با تشديد اختلافات و درگيريها در خاورميانه، برخي اين نظر را پيش کشيدهاند که چنين تنشهايي الزاما نه از روي تضاد منافع که از اختلافات ايدئولوژيک در منطقه ناشي شدهاند و به نظر ميرسد اين اختلافات روند حرکت به سوي يک «جنگ سرد مذهبي» را به خود گرفته است؛ جنگي که هر روز بر عواقب و تلفات آن افزوده ميشود.
به گزارش ايسنا،روزنامه ديلي تلگراف در همين زمينه در گزارشي تحليلي آورده است: «نيروهاي القاعده چندي پيش با حمله به دو زندان در بغداد تعدادي از اعضاي اين گروه شبهنظامي را آزاد کردند. پيامي که پس از اين اقدام القاعده از سوي اين گروه شبهنظامي صادر شد به اطلاع تقريبا تمامي عراقيها رسيد. آنها اعلام کردند که چگونه پس از ماهها برنامهريزي و آمادهسازي اقدامي را عليه آنچه «دولت صفوي» عراق خواندند، انجام دادهاند. حکومت صفوي حدود 300 سال پيش و در ايران روي کار بود. در آن زمان اين سلسله سرزمين ايران و بخش عمدهاي از عراق امروزي را تحت سلطه خود داشت. در دوران شاه اسماعيل اول که پايهگذار حکومت صفويان به شمار ميآيد، اين سلسله موفق شد تشيع را در قلمرو حکومت خود به عنوان مذهب رسمي روي کار آورد و بدين ترتيب شيعه مذهب رسمي سرزمينهايي شد که تحت لواي صفويان بودند.
در حال حاضر، شبهنظاميان سني عراق از اين تشبيه براي ياد کردن از دولت کنوني کشورشان استفاده ميکنند. اعضاي القاعده بر اين باورند که سياستمداران شيعه که امروزه در رأس قدرت در بغداد قرار دارند، جانشينان «مهاجمان خارجي» هستند. زماني مهاجمان و تسخيرگران آنگلو-آمريکايي عامل خشونتها در عراق در نظر گرفته ميشدند اما اکنون تنشهاي مذهبي ميان اکثريت شيعه و اقليت سني در عراق به عاملي براي ايجاد خشونت و ناآرامي در اين کشور خاورميانه تبديل شده است.
تنشها ميان شيعه و سني در خاورميانه در شرايط کنوني رو به افزايش است. اکنون ديگر جاي تعجب نيست که فردي مانند يوسف القرضاوي، از رهبران مذهبي اخوانالمسلمين مدعي ميشود، شيعيان به طور کلي و شيعيان ايران به طور خاص براي کشتن سنيها برنامهريزي ميکنند! در بيشتر کشورها درگيريها ميان شيعيان و سنيها به مرحله نبرد با سلاح نرسيده است اما اکنون اختلافنظرها ميان اين دو مذهب در منطقه به طور روز افزون رو به افزايش است و ميتوان گفت از زمان جنگ جهاني اول تاکنون به اوج خود رسيده است. علت اين اتفاق چيست؟ ميتوان بخشي از اين مسأله را به اين صورت توجيه کرد که جنگ سرد مذهبي جديدي در منطقه خاورميانه در حال وقوع است؛ اصطلاحي که “تابي داج”، از اساتيد روابط بينالملل مدرسه اقتصاد لندن آن را به کار ميگيرد. در اين درگيري مذهبي ايران و عربستان دو رقيب اساسي به شمار ميآيند. ايران به عنوان نماينده تمدن شيعه و عربستان به عنوان مرکز اهل تسنن در نظر گرفته ميشود.
در حال حاضر بيشتر قدرتهاي منطقه در پشت يکي از اين دو کشور قرار گرفتهاند. در سال 1980 عراق سعي کرد پس از انقلاب ايران اين کشور را مورد هجوم خود قرار دهد اما اکنون بغداد ديگر دشمن تهران به شمار نميآيد و در واقع همپيماني جديد براي ايران است و علت اين امر فروپاشي حکومت صدام، ديکتاتور سابق عراق و روي کار آمدن اکثريت شيعيان در اين کشور لحاظ ميشود. همچنين در منطقه کشورهايي ديگر وجود دارند که از حمايت عربستان برخوردار هستند. از اين ميان ميتوان به قطر اشاره کرد که در سياست خارجه خود قصد مداخله در هر کاري را دارد اما نهايتا يکي از وابستگان دولت سني عربستان به شمار ميآيد.
در اين ميان، کشورهاي خاصي نيز در منطقه وجود دارند که به عنوان نمونه ميتوان به لبنان، بحرين و سوريه اشاره کرد. در لبنان سيستم سياسي
به گونهاي است که شيعيان از داشتن مواضع و مناصب صاحبنفوذ و داراي اختيارات گسترده محروم هستند. سيستم سياسي اين کشور بدين ترتيب است که مقام رياستجمهوري در اختيار مسيحيان و سمت نخستوزيري در اختيار اهل تسنن است. اين در حالي است که شيعيان در حال حاضر در لبنان جزو يکي از اکثريتها به شمار ميروند و با توجه به اين که در سيستم سياسي اين کشور نقش رسمي ندارند، گروهي به نام حزبالله تشکيل شده است که در شمار يکي از قدرتمندترين جنبشهاي نظامي است.
در بحرين اکثريت شيعه تحت حکومت سنيها به سر ميبرند. اين امر باعث شده که اعتراضهاي بسياري در بحرين شکل گيرد و خيابانهاي اين کشور شاهد تظاهرات شيعياني باشد که به دنبال احقاق حقوقشان در اين کشور هستند. ناآراميهاي اخير در اعتراض به حکومت آل خليفه در سال 2011 به يکي از نقاط حساس خود رسيد که در نهايت با دخالت نيروهاي عربستان سرکوب شد.
پيام اين سرکوب بسيار روشن است و آن اين که عربستان اين مسأله را تحمل نميکند که شيعيان در بحرين يعني چند مايلي شرقيترين استان عربستان به قدرت برسند. عربستان اين مسأله را به معرض نمايش گذاشته است که ترجيح ميدهد معترضان شيعه در بحرين سرکوب شوند. بنابراين اکنون شرايط به گونهاي است که آل خليفه همچنان در رأس قدرت در بحرين قرار دارند و شرايط غيرانساني و تأسفباري براي شيعيان اين کشور رغم ميخورد.
سوريه نيز نمونهاي ديگري است که در آن ميتوان جنگ سرد ديني را در خونينترين حالت خود ملاحظه کرد. با گذشت هر ماه، ناآراميها در اين کشور بيشتر ميشود و درگيري مخالفان دولت بشار اسد با نيروهاي امنيتي اين کشور صحنه خونبارتري را پديدار ميسازد. دولت اسد که عمدتا در اختيار شيعيان است به عنوان يکي از اصليترين و قابل اتکاترين همپيمانان تهران در جهان عرب در نظر گرفته ميشود. ايران و حزبالله اکنون با توجه به اين تهديد که ممکن است يک همپيمانانشان را از دست دهند، تمام تلاش خود را براي ادامه حضور اسد در رأس قدرت دولت دمشق به عمل ميآورند.