آموزشوپرورش دستگاهی است که حدود 12میلیوننفر دانشآموز، یکمیلیوننفر معلم و نیز بیش از یکمیلیوننفر بازنشسته دارد و کمتر خانواده ایرانی است که به نوعی با آموزشوپرورش و مسایل مربوط به آن ارتباط نداشته باشد. به همین جهت مذاکرات مجلس در این بخش از رای اعتماد، مخاطبان بیشتری داشت و توجه زیادی را به خود جلب کرد و البته واکنشهایی را هم برانگیخت که باید مورد توجه همگان بهویژه نمایندگان محترم و دستاندرکاران کشور قرار گیرد. یکی از مسایلی که در این رابطه مطرح شد مساله معیشت معلمان بود. البته سخن بر سر این هم نیست که چرا مشکلی به نام معیشت معلمان مطرح میشود سخن اینجاست که این مشکل و چالشی که آموزشوپرورش و به تبع آن جامعه ما با آن مواجه است سالهاست که نَقل و نُقل محافل، مجالس، سخنرانیها و گفتوشنودهاست. راستی آیا جای این سوال نیست که استمرار یک مساله در طول سالها و حلنشدن آن نشان از چه دارد؟ آیا این سوالی به جا و اساسی نیست که استمرار و حلنشدن مشکلی به اسم معیشت و حقوق معلمان در سالهای متمادی چه آثار و تبعاتی را برای آموزشوپرورش و برای معلمان گذشته، حال و آینده در پی داشته است؟
واقعیت این است معلمی که در سالهای اول انقلاب، استخدام شده و اکنون سالهای پایانی خدمت خود را میگذراند یا به دوران بازنشستگی رسیده، متوجه این امر است که حقوقی که در آغاز خدمتش دریافت میکرده با توجه به نرخ ارز خارجی در آن روز و امروز، بیشتر از دریافتی است که اکنون و پس از یک عمر خدمت و با مواجهبودن با دهها گرفتاری درونی و بیرونی دریافت میکند. حدیث معلمان قدیمیتر هم بیشتر قابل توجه است...
اگر برای توسعه و پیشرفت آموزشوپرورش و کارایی آن جهت تربیت نسلی متناسب با نیاز جامعه امروز و فردای ایران و با همه چالشهایی که به لحاظ مسایلی چون جهانیشدن، گسترش فناوری اطلاعات، شکاف و گسست سنی و نسلی، کاهش تعاملات در درون خانواده و... وجود دارد اقدام به تهیه سندهایی از قبیل سند تحول آموزشوپرورش و چشمانداز ایران در 1404 میشود یا مسوولان آموزشوپرورش مبادرت به تنظیم آییننامهها و دستورالعملها و آنها را برای اجرا ابلاغ میکنند نباید فراموش کرد که مجریان اصلی و صف اول اجرای آن معلمان، مدیران و کارکنان مدارس هستند. گذشته ثابت کرده است که با غفلت از وضعیت معیشت و زندگی آنان نتیجه چندانی از همه این سندها و دستورالعملها و آییننامهها به بار نمیآید و به قول رییسجمهور محترم خروجی آموزشوپرورش در برخی ابعاد قابل تامل میشود. از رهگذر چنین حالتی است که فرصتها ضایع، فاصلهها بیشتر، دردها مزمنتر و البته درمانها و رسیدن به وضعیت مطلوب سختتر و شاید کمتر دستیافتنی شود. بر کسی پوشیده نیست که مشکل اقتصاد آموزشوپرورش منحصر در حوزه وضعیت اقتصادی معلمان و مسایل مربوط به معیشت آنان نیست، اما حل این مشکل به حتم قدمی اساسی است که میتواند به کاهش مشکلات دیگر که آنها نیز نیازمند هزینه و تخصیص بودجه است کمک شایانی کند... رییسجمهور محترم در مصاحبهای که پیرامون آموزشوپرورش و مشکلات آن قبل از پیروزی در انتخابات 24 خرداد داشتهاند به مواردی از قبیل اینکه: ما اصل سیام قانون اساسی را محقق نکردهایم، در مدارس دولتی شهریه میگیریم، عدالت در مدارس رعایت نشده است، آموزشوپرورش طبقاتی شده است، نگاه شدید سیاسی و ایدئولوژیک به آموزشوپرورش و... اشاره کردهاند که حاکی از دیدگاه خوب، روشن و امیدوارکننده برای مردم، دانشآموزان، معلمان و دستاندرکاران فرهنگ و تعلیم و تربیت کشور است. جناب آقای دکتر روحانی در همین مصاحبه گفتهاند: «وضعیت آموزشوپرورش نتیجه توسعهنیافتگی اقتصاد ماست. آموزشوپرورش جای هزینهکردن است و خروجی آن باید عامل و زمینهساز رشد و تولید شود... نجات آموزشوپرورش مشروط و منوط به نجات اقتصادی کشور است و این یکی هم منوط به تغییر نگاه و تعامل با جهان است.» سخنان رییسجمهور محترم، سخنانی دقیق و سنجیده است و باید مورد توجه همه و از جمله معلمان قرار گیرد و بدانند که حل بخش قابل توجهی از مشکلات آنان به رشد، رونق و توسعه اقتصادی کشور بستگی دارد و نباید از ظرایف این سخنان غفلت کرد و زمان را از دست داد. در کنار این سخنان نکتهای وجود دارد که به نظر میرسد پشتوانه تجربه ملتها و کشورهای دیگری چون آلمان، ژاپن، آمریکا و... را نیز همراه دارد و آن، این است که راه مطمئن برای تجدید بنای جامعه یا بهبود و اصلاح شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از آموزشوپرورش و نظام تعلیم و تربیت میگذرد. باید از جاهای دیگر صرفهجویی و در آموزشوپرورش هزینه کرد و با تربیت واقعبینانه انسانهای مورد نیاز و خروجیداشتن مناسب از آموزشوپرورش، توسعهای درونی، پایدار، متوازن و همهجانبه را برای جامعه به ارمغان آورد.