مورخ پنجشنبه 4 مهر 1392 در روزنامه «شرق» و در یادداشتی با عنوان «معلمان و مساله معیشت» به قلم آقای سیدرحیم مدنیان نکات بسیار مهمی خواندم که نقصها و کاستیهای موجود در نظام تعلیم و تربیت را به دقت و با نگاهی «مسالهمحور» گشوده بود. علیالخصوص که نویسنده در آغاز یادداشت خود واقعیتی تلخ را متذکر شده بود: «البته سخن بر سر این هم نیست که چرا مشکلی به نام معیشت معلمان مطرح میشود، سخن اینجاست که این مشکل و چالشی که آموزشوپرورش و بهتبع آن جامعه ما با آن مواجه است، سالهاست که نَقل و نقل محافل، مجالس، سخنرانیها و گفتوشنودهاست. راستی آیا جای این سوال نیست که استمرار یک مساله در طول سالها و حلنشدن آن نشان از چه دارد؟ آیا این سوالی بهجا و اساسی نیست که استمرار و حلنشدن مشکلی به اسم معیشت و حقوق معلمان در سالهای متمادی چه آثار و تبعاتی را برای آموزشوپرورش و برای معلمان گذشته، حال و آینده در پی داشته است؟» با توجه به سرآغاز یادداشت آقای مدنیان و بهرغم آنکه مبحث توسعه و اشاره به توسعه فرهنگی در گفتهها و نوشتهها غایب نبوده! این سوال به قوت خود باقی است که جایگاه آموزشوپرورش در این مباحث کجاست و چقدر این موضوع برای مسوولان در مرکز توجه قرار داشته و دارد؟ چقدر در عمل بروز یافته؟ اصلاح کتب درسی که مدتی در اخبار صحبت از آن بود به کجا رسید و تا چه میزان منطبق با دانش جدید و فلسفههای تعلیم و تربیت مدرن (و همینطور نیازهای معنوی دانشآموزان) برنامهریزی و انجام شد؟ شاید در فرصتی دیگر بتوان به آن پرداخت. اما چرا آقای مدنیان در یادداشت خود نسبت به مساله معیشت معلمان حساسیت نشان دادهاند؟ مگر نه اینکه تبعات نابرخورداری قشر زحمتکش معلمان، تاثیر نامطلوب و گاه جبرانناپذیری در تمام امور میگذارد؟ توجه کنیم که فرزندان ما زمان زیادی را در مدرسهها و آموزشگاهها گذرانده و چنانچه روانشناسان میگویند، یادگیری و تاثیرپذیری در دوره کودکی و نوجوانی با هیچ دورهای در زندگی انسان قابل قیاس نیست و این زمان حساس در اختیار معلمان ماست. از اینرو رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمان یک ضرورت انکارناپذیر است تا بتوانند با ذهنی آماده و با کمترین دغدغه اقتصادی (برای رفع نیازهای اولیه خود و اعضای خانواده) نقش خود را بهخوبی ایفا کرده و آیندهای روشن برای کشورمان رقم زنند. انتظار میرود دولت آقای روحانی که گرایش به «عقلانیت» و «اعتدال» دارد، با بهرهگیری از مدیران توانا و افرادی که از دانش و تخصص لازم برخوردارند برای ساماندادن به وضعیت معلمان اقدام کند؛ بنابراین چون مساله معیشت معلمان بسیار جدی است از دولت یازدهم انتظار میرود در حد معقول فرصتی را برای مطالعه و دانشافزایی و بهروزرسانی اطلاعات معلمان در خدمت به دانشآموزان ایجاد کرده و برای سرعتبخشیدن به رفع نیازهای آنان، با تشکیل «بانک فرهنگیان» قدمی موثر بردارد که با توجه به تعداد افراد شاغل در آموزشوپرورش توقع چندان زیادی هم به نظر نمیآید... در اینجا وظیفه و نقش رسانهها نیز قابل ملاحظه است که وقتی با چنین مسایلی روبهرو میشوند با مهارتها و خلاقیتهایی که دارند، مساله را برای مردم باز کرده تا بیشتر به عمق آن پی ببرند بلکه عزمی برای رفع نقصها و ضعفها ایجاد شود تا شاهد روزهایی باشیم که معلمان و بازنشستههای آموزشوپرورش به جایگاه واقعی خود دست یافته و فرزندان و نزدیکان خود را بهکاری غیر از معلمی تشویق و ترغیب نکنند. سوال این نیست که یک معلم این روزها چقدر با مطالعه به کلاس درس وارد میشود، سوال این است که اصلا چقدر از چنین امکانی برخوردار است؟ و این بههیچوجه شایسته نظام تعلیم و تربیت ما نیست.