روزی از روزها دست پسر ۱۲ساله و دختر ۸ساله ام را گرفتم با هم به میدان اصلی شهر رفتیم. صورت هر دوشان را بوسیدم و گفتم: تا عصر وقت دارید که بگردید و لذت ببرید. البته مراقب خودتان هم باشید.


نه، البته خوب من چنین کاری نکرده ام و نمی کنم؛ اما میلیون ها پدر و مادر هر روز در سراسر جهان چنین کاری را به صورت مجازی انجام می دهند! منظورم در اینترنت است.


هیچ فرقی نمی کند فرزند دلبندتان را تنها در وسط شهر رها کنید و یا او را در حالی که پای PC نشسته و به اینترنت وصل شده به حال خود بگذارید.


اجازه دهید چشم اندازی از این وضعیت برای تان ترسیم کنم: اغلب کودکان ۶ تا ۱۶ساله در هر جای دنیا که باشند برای داشتن یک PC در اتاق خودشان تلاش می کنند. اغلب والدین در مقابل خواسته آنها مقاومت می کنند، از گرانی آن شکایت می کنند و هزار بهانه دیگر. اما سر آخر راه می آیند و برای خرید کامپیوتر اقدام می کنند؛ کامپیوتری که بخشی از نیازهای اولیه فرزندشان را برای ارسال ایمیل، پردازش کلمات و استفاده از مرورگرهای وب برآورده کند.بعد از چند روز که با نصب و راه اندازی کامپیوتر، از شر غرغرهای بچه راحت می شوند، باز ماجرای جدیدی آغاز می شود.


کودک: من اینترنت می خوام.


مادر: کامپیوتر پدرت که به اینترنت وصل است از همان استفاده کن.


کودک: اما من دوست دارم تو اتاق خودم به اینترنت وصل بشم. این طوری بهتر به درس هام می رسم و از موضوعات جدید با خبر می شم.


مادر: خوب که چی؟


کودک: خوب نمی خوام بچه های دیگه فکر کنن من خیلی از مرحله پرتم. می خوام آنلاین باشم.


مادر: باشه، اما چند ساعت در روز؟


کودک: قول می دهم که زیاد نباشه.


همه می دانیم که زندگی پر از این دروغ های کوچک و جزیی است.


این را هم می دانیم که مادر راضی می شود و برای بچه در اتاق خودش ابزار اتصال به اینترنت را دست و پا می کند و بچه برای ساعت های متوالی پای اینترنت می نشیند. ولی باتوجه به مخاطرات این وسیله ارتباطی، مثل آن است که او را در میدان اصلی شهر رها کرده باشید.


هیچ کس مراقبش نیست، هیچ کس کنترل اش نمی کند و هیچ کس از این موضوع که او اصول اولیه ارتباطات آنلاین را رعایت می کند یا نه، کسب اطلاع نمی کند.


واقعیت این است که حداقل، بچه این طور فکر می کند. او با مشکلات دنیای مجازی تنها گذاشته می شود و فرصت می یابد که خودش هم مشکل بیافریند.


تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان هستند که به محض پاگذاشتن به دنیای اینترنت از بی اصل و قاعده بودن آن خبردار می شوند و می فهمند اینجا دیگر از قوانین ساخته و پرداخته والدین و عوامل نظارتی دیگر خبری نیست.


به همین دلیل نام و هویت های مستعاری و عجیب و غریبی می سازند که به هیچ وجه نمی شود از آنها سردرآورد. بعد با همین اسامی مستعار، گاهی ادعا می کنند که فرد دیگری هستند.


این کودکان، سوای سرویس پیام نوری و فضای چت، دست به طراحی صفحه در وب سایت های معروفی چون My Space می زنند و تک و تنها در کوچه پس کوچه های اینترنت گام برمی دارند و به هر گوشه آن سرک می کشند.


آیا چنین آزادی بی قید و شرطی، کلان شهر اینترنت را درهم برهم و پیچیده نمی کند؟


افراد کودک آزار اینترنت که مثل گرگ گرسنه فضای وب را زیر پا می گذارند و دنبال طعمه می گردند، از نقاط ضعف اینترنت و سیستم های امنیتی و همچنین روش های مذبوحانه برای فریب و سوءاستفاده از کودکان بهره می گیرند.


نوعی روبات های نرم افزاری وجود دارند که میزان مقاومت و سیستم دفاعی کامپیوتر کودک را مورد آزمایش قرار می دهند و اگر این سیستم ضعیف باشد، به طور قطع کودک و کامپیوترش به دردسر می افتند.


وقتی تمامی این خطرات و اتفاقات در کمین است، والدین از همه جا بی خبر و بی توجه، یا در آشپزخانه هستند یا سرگرم گردگیری، و یا به نحوی به رتق و فتق امور منزل مشغولند.


در صورتی که اتفاقات اتاق خواب بچه و وقایع مربوط به کامپیوتر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و نباید نسبت به آن بی توجه بود. البته بعضی از مدارس هستند که به والدین مخاطرات آنلاین و تهدید کننده بچه ها را آموزش می دهند؛ اما متاسفانه در اکثر موارد والدینی که بیش تر به آموزش در این زمینه نیاز دارند به علت گرفتاری های مختلف در این جلسات شرکت نمی کنند.


پس چگونه باید والدین را نسبت به خطراتی آگاه کرد که به واسطه سیستم متصل به اینترنت فرزندشان ایجاد می شود.


چگونه باید به آنها فهماند که یک اشتباه می تواند، هزینه زیاد مادی و معنوی را به خانواده شان تحمیل کند؟


شرکت های متعددی هستند که در آگهی های شان ادعا می کنند که تنها هدف شان کمک و خدمات رسانی است.


Circuit City، Best Buy، دل، Gateway و شرکت هایی از این دست با کمک محصولات شان ما را از طریق اینترنت به دوستان، اعضای خانواده، همکاران و محل کار متصل می کنند اما واقعاً چه می شد اگر این شرکت ها انواع جدیدی از اسناد و کتابچه را به همراه محصولات شان عرضه می کردند؟


اجازه بدهید اسم این اسناد را «راهنمای کاربرد درست فناوری برای والدین» بگذارم. شاید این راهنما برخی از نکات کلیدی را که والدین باید در حافظه داشته باشند به آنها یادآور شود. موضوعات اصلی این سند را هم می توان به این ترتیب ذکر کرد:


مکان یابی کامپیوتر: اتاق کامپیوتر خانوادگی


امنیت: سخت افزار، نرم افزار و Common Sense


اطلاعات شخصی: این اطلاعات برای به اشتراک گذاری نیست.


خطراتی که خانواده شما با آن رو به رو هستند و نحوه پرهیز از آنها: شاید بتوانید در این زمینه موثرترین فرد باشید.


البته این اتفاق هیچ گاه به وقوع نخواهد پیوست چون شرکت ها می ترسند که با ارایه چنین «راهنما»یی، مشتریان هراسان شوند و کامپیوتر خریداری شده را بلافاصله عودت دهند.


بنابراین دوستان، بر عهده شماست که این کلمات را در همه جا پخش کنید و در واقع وظیفه آن کتابچه «راهنما» را انجام دهید. می دانم که دوستان، بستگان و همکاران بسیاری همواره درخواست راهنمایی و کمک در این زمینه دارند. پس چرا اگر کاری از دستمان بر می آید، از همین حالا آستین بالا نزنیم و در پروژه «راهنمای کاربرد درست فناوری برای والدین» شرکت نکنیم؟



منبع: فاکس نیوز


نویسنده: لنس اولانوف


مترجم: شیما حکیمی