درآستانه سده بیست و یکم و در روزگار دگرگونی های شگرف فناوری، ما با اين واقعيت تلخ و غم انگيز روبروايم که جامعه ما با وجود همه منابع ارزشمند طبیعی اش، به شکرانه سیاست های نادرست و فساد و خودکامگی لجام گسیخته، در رده واپس مانده ترین کشورهای جهان قرار گرفته و از سير تحولات پيشروی جهانی عقب مانده است .
بيست و اندی سال حاکميت سيستم های تبعيض گرايانه در سياست و انحصارگرايانه در اقتصاد، همراه با فساد گسترده و سيستم های مديريت عقب مانده، سايه شوم فقر و تباهی را بر جامعه ما افکنده است .