چند گزارش تکان دهند در باره جنگل های ایران، چهره غمناکی را درباره آینده طبیعت و زیست بوم ایران ترسیم می کنند. در گزارش اول که به قلم محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور است، وی می نویسد که «در پنج سال اخیر یک سوم جنگلهای ایران نابود شدهاند». حسین صرافی در بررسی دیگری می نویسد که «اهل نظر معتقدند اگر روند نابودی جنگلهای ایران با روند فعلی ادامه یابد، در 30 سال آینده در کشور جنگلی باقی نخواهد ماند». دکتر اسماعیل کهرم می نویسد که «برای احداث خط لوله گاز در منطقه فارس که از مسیر معینی انجام نشد، بسیاری از درختان در این مسیر به علت اشتباهات فاحش از بین رفتند و در واقع میتوان این خبررا اعلام کرد که جنگل دنا از بین رفت».
درویش می افزاید که «در این سالها دوازده میلیون هکتار جنگل طبیعی و دوونیم میلیون هکتار جنگل دستساز از بین رفتهاند که این قضیه بسیار غمانگیز است. یکی از بزرگترین دلایلی که میشود در این مورد ذکر کرد این است که سازمان محیط زیست را هیچ نهاد و وزارتخانهای جدی نمیگیرد. این مسئله سبب شده مدیران سازمان هم اعتماد به نفس لازم را برای اجرای وظایف خود براساس اصل 50 قانون اساسی نداشته باشند. این مسائل را که کنار هم بگذاریم به نتیجه نهایی که نابودی دهشتناک جنگلها و مراتع بینظیر ایران است، میرسیم».
به گفته وی «این تخریبها دارای گستره وسیعی از پیامدهای منفی اقتصادی است. به عنوان مثال هر درخت منطقه حفاظت شده دنا دست کم 100 سال قدمت داشته و براساس استانداردهای جهانی 200 هزار دلار ارزش دارد، اما به دلیل آنکه قانون ارزیابی محیط زیست در کشور اجرا نمیشود دولت و نهادهای قضایی کشور ارزش هر اصله درخت را 70 دلار برآورد کردهاند.»
به گفته درویش «ما چیزی در حدود ۴۰۰ پایه به عنوان درختان کهنسال در کشورمان داریم؛ این ۴۰۰ پایه بسیار واجد اهمیت هستند و در دنیا بینظیرند. مثلاً یک ٱرس ۳۰۰۰ ساله در خراسان داریم که هیچ جای دنیا این ٱرس را ندارد، یا یک صنوبر ۳۰۰ ساله داریم، این صنوبر ۳۰۰ ساله بینظیر است، حداقل ۱۰ برابر میانگین سن صنوبرهای معمولی رشد کرده و توانسته به حضور خودش در شرایط مختلف سخت آب و هوایی ادامه دهد. اروپاییها بهخصوص اکولوژیستهای اروپایی به این تعداد پایههای کهنسالی که در کشور ما وجود دارد، رشک میبرند و حسرت این را دارند که حتی یکی از این پایهها در کشور خودشان باشد. این درختان علاوه بر اینکه ذخیره ژنتیکی منحصربهفرد را برای ما فراهم کردهاند، یک آزمایشگاه طبیعی را هم برای ما فراهم آوردهاند تا بتوانیم با بررسی این گونهها و این پایهها وضعیت گذشته کشور خودمان را از نظر زیست اقلیمی و جغرافیایی در طول چند هزار سال گذشته بررسی کنیم.»
درویش می افزاید که دولت احمدی نژاد، بریدن درختان کهنسال را مبارزه با خرافه پرستی می خواند و «متأسفانه این خطر وجود دارد که اگر این رویه باب شود و برای مبارزه با خرافهپرستی دستور معدوم کردن درختها را بدهند، ممکن است به بقیه استانها تسری پیدا کند و این ویژگی ممتازی که کشورمان دارد، یعنی حضور حداقل ۴۰۰ پایه کهنسال را از دست بدهیم.»
به گفته حسین صرافی «جنگلهای ایران حال و روز خوشی ندارند و در معرض نابودی هستند. هر روز هزاران اصله درخت در جنگلها و مناطق حفاظت شده قطع میشوند و سازمانهای محیط زیست و جنگلها و مراتع کشور که مسئولیت حفظ و صیانت از این میراث گران بها را به عهده دارند با سوء تدبیر و مدیریت روند نابودی را سرعت میبخشند. اهل نظر معتقدند اگر روند نابودی جنگلهای ایران با روند فعلی ادامه یابد، در 30 سال آینده در کشور جنگلی باقی نخواهد ماند.»
محمد درویش معتقد است «تغییر کاربری ابتدا در دامنههای جلگهای اتفاق افتاد. کشاورزان این مناطق را به اراضی کشاورزی تبدیل کردند، اما با افزایش رفاه مردم و رشد شهرنشینی این اراضی به خانه، ویلا و شهرکهای ویلایی تبدیل شدند.»
دکتر مخدوم استاد محیط زیست دانشگاه تهران با اشاره به وجود تبدیل جنگلها به اراضی کشاورزی و سپس ویلا میگوید «در پنج سال اخیر به دلیل شتاب گرفتن مصوبات احداث طرحهای صنعتی و احداث شهرکهای صنعتی جدید و همچنین توسعه شهرکهای صنعتی موجود، پاکتراشی و تغییر کاربری جنگل شتاب بیشتری گرفته است.»
شواهد نشان میدهد تخریب جنگلها توسط دولت در چند سال اخیر شدت گرفته است. دکتر ناصر کرمی، روزنامهنگار و اقلیمشناس معتقد است: «تصور میکنم مشکل تخریب جنگلها در اکثر نقاط جهان وجود دارد، اما چرا ایران که از نظر نسبت مساحت جنگل به کل مساحت کشور حتی در شمار 100 کشور اول برخوردار از پهنههای جنگلی نیست در شمار شش کشور اول مخرب جنگل قرار دارد؟ تصور میکنم اراده ملی برای حفظ جنگلها ضعیفتر از ایران نیست. حفاظت جنگل در ایران نه یک موضوع حیاتی، ملی، جهانی و بنیادین، بلکه صرفاً دلمشغولی یکی از سازمانهای وابسته به یکی از وزارتخانههای دولت است. در دولتی که آشکارا هیچ اولویتی برای محیط زیست در طبیعت قائل نیست و به گفته رئیس سازمان محیط زیستش در طول جلسات هیأت دولت حتی یک بار درباره مفهوم توسعه پایدار بحث نشده و مکرراً دولتمردانش به تصریح یا تلویح حفظ محیط زیست را مزاحمی در مسیر توسعه میدانند عجیب نیست مساحت کل جنگلهای ایران در چهل سال گذشته به یک سوم کاهش پیدا کرده است.»
دکتر اسماعیل کهرم، استاد محیط زیست دانشگاه آزاد با اشاره به این که نیمی از جنگلهای ایران در 30 سال گذشته نابود شده و به 12 میلیون هکتار رسیده نقش دولت را در این تخریب مؤثر میداند و معتقد است: «میزان برداشت پایدار از جنگلها باید 2/3 میلیون متر مکعب باشد، اما دولت 6 میلیون متر مکعب از جنگلهای هیرکانی شمال کشور برداشت میکند که دست کم سه میلیون سال قدمت دارند.»
استاد دانشگاه آزاد اسلامی به داستان گسترش فضای شهرک صنعتی در منطقه لاکان رشت اشاره میکند و میگوید: «استاندار گیلان بدون اخذ نظر کارشناسان منابع طبیعی استان و سازمان جنگلها و مراتع، 1200 هکتار از بهترین اراضی جلگهای واقع در ضلع جنوبی شهرک را برای گسترش فضای شهرک صنعتی در نظر گرفت و از وزیر جهاد خواست تا با این درخواست موافقت کند. مجوز ساخت کارخانههای پتروشیمی در حالی در استانهای گیلان، مازندران و سمنان صادر شده است که این مناطق از نظر دارا بودن جنگلهای هیرکانی در دنیا بینظیرند.»
قاچاق چوب تا دو دهه گذشته یکی از دلایل عمده نابودی جنگلها بوده اما هم اکنون به دلیل مقابله با قاچاق تأثیر زیادی در تخریب جنگلها ندارد. ولی محمد درویش، متخصص محیط زیست، از قطع بیرویه درختان توسط کارخانههای تولید زغال در زاگرس خبر میدهد و میگوید: «هرساله هزاران اصله درخت قدیمی که ارزش بالایی دارند توسط کارخانههای تولید زغال قطع و به زغال تبدیل میشوند و کیسهای 10 هزار تومان به فروش میرسد.»
هم اکنون حدود 50 واحد دفع زباله به وسعت 300 هکتار در جنگلهای شمال وجود دارد که روزانه به طور میانگین بیش از 3 هزار تن زباله در آن دفن میشود. با اینکه سالها درباره تبعات انباشت زباله هشدارهای بسیار داده شده ولی روند انباشت آن در جنگل ادامه دارد. سوءمدیریت پسماندها و انتخاب جنگل و رودخانه به عنوان مخازن رایگان زباله و فاضلاب و آلودهسازی آب، خاک و جنگل در سطح و زیرزمین و به دنبال آن بروز بیماریهای عفونی انگلی، گوارشی، پوستی، تنفسی، انواع سرطانها و مرگهای زودرس مشکوک و...، دستاورد فاجعه بار این سوءمدیریت در شمال و دیگر مناطق کشور است که هزینههای هنگفت درمان آنها، بار مالی سنگینی بر مردم تحمیل کرده است.
دکتر اسماعیل کهرم میگوید: «یک متخصص محیط زیست انگلیسی پسماند زباله را پلیدترین عنصر روی زمین میداند، چون باکتریهای موجود در خاک را نابود، زمین را عقیم، به سفرههای آب زیر زمینی نفوذ میکند و دوباره به سطح خاک میآید و تمام موجودات زنده؛ درختان، گیاهان و بذرهای سطح خاک را نابود میکند.»
یوسف گرجی بحری، پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران با اشاره به زیانهای حضور دام در جنگل میگوید: «در گذشته تعداد دام کم بود و آسیبهای وارده به جنگل نیز مهم نبود ولی اکنون به دلیل افزایش تعداد دام و افزایش جمعیت، فشار به جنگل زیاد شده است.»
او میافزاید: «دامداری سنتی در جنگلهای شمال به صرفه نیست و دامداران از روی ناچاری به کار خود ادامه میدهند. چاره کار آن است دامداریهای صنعتی ایجاد شود و با زراعت علوفه و استفاده از غذاهای کنسانتره، دامداری سنتی به دامپروری صنعتی تبدیل شود.»
این پژوهشگر در ادامه میگوید: «حضور دام در جنگل از زادآوری طبیعی درختان جلوگیری میکند زیرا دام، نهال را میخورد و درختان جدید به وجود نمیآید و جنگل، مخروبه میشود.»
گرجیبحری معتقد است: «خسارت مخروبه شدن عرصه ۲۰۰هکتاری، سالانه دست کم ۲۰۰ میلیون تومان است. برخی از کارشناسان معتقدند علت اصلی پیشرفت کند طرح خروج دام از جنگلهای شمال، نابسامانی و ضعف تشکیلاتی است.»
ناصرقلی صفاری، مسئول سابق طرح ساماندهی جنگلنشینان سازمان جنگلها و مراتع دراینباره میگوید: «در ادارات منابع طبیعی، بخش مشخصی برای پیگیری این امر وجود ندارد و فقط یک نفر را مسئول طرح خروج دام کردهاند. طبیعی است با کمبود نیروی انسانی کار به درستی انجام نشود.»
او تصریح میکند: «حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی جنگلنشینان، عشق میخواهد و در قالب حق ماموریت، نمیتوان مسائل را حل کرد.»
دکتر اسماعیل کهرم، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس محیطزیست، درباره فاجعه از بین رفتن جنگل دنا می نویسد «برای احداث خط لوله گاز در منطقه فارس که از مسیر معینی انجام نشد، بسیاری از درختان در این مسیر به علت اشتباهات فاحش از بین رفتند و در حال حاضر نمیتوان انگشت اتهام را به سوی کسی نشانه رفت این در حالیاست که در این ماجرا خیلیها مقصر هستند واز همه مهمتر آنکه درپیدا کردن مسیر درست هیچ تحقیق و کارشناسی اصولی انجام نشده است.
«در واقع میتوان این خبررا اعلام کرد که جنگل دنا از بین رفت وقتی با قطع و از بینرفتن انبوه درختان در این مسیر روبه رو میشویم در واقع یعنی همان از بینرفتن جنگل. شاید بیراه نباشد که بگوییم در این بین نه تنها سازمان محیطزیست، بلکه وزارت صنایع و معادن هیچ کدام برای طبیعت ایران دلسوزی نکردند. برای اینکه خط لوله گاز در منطقه دنا راهاندازی شود. حدود 2 سال پیش مسیری که در حال حاضر باعث تخریب شده است مشخص شد.
«از خود بپرسیم پس ایران کشوری با امکانات کافی و این همه متخصص در امر محیطزیست چرا باید 12 هزار درخت کهنسال خود را از دست بدهد. آن هم به این راحتی و بایک اشتباه؟ باز هم این سؤال پیش میآید که محیطبانهایی که متوجه این فاجعه شدهاند و آن را گزارش کردهاند در این 18 روز کجا حضور داشتهاند که درختان یکی پس از دیگری از بین میرفتند وبا ارههای برقی قطع میشدند. مگر این اتفاقات در منطقه حفاظت شده رخ نداده است؟»