مردم ما آنقدر روحیه ی ظلم ستیزی یافته اند که دیگر نمیتوانند در برای ظلم، بی عدالتی، جنایت و تجاوز ساکت بمانند. از هر قشری که باشند دیگر سکوت نخواهند کرد، آنها "ندا"ها داده اند، از چماق و باتوم نمی هراسند.
دلم از مرگ بیزار است
که مرگ اهرمن خو آدمی خوار است
ولی آن دم که زاندوهان روان زندگی تار است
ولی آن دم که نیکی و بدی را گاه پیکاراست
فرو رفتن به کام مرگ شیرین است
همان بایسته ی آزادگی این است
چندی است که مردم سرزمینمان در خیابان ها با حاکمان جائر رو در رو هستند. خون میدهند. مدتها بود که دانشجویان سردمدار ایستادگی در برابر حکومت جور بودند ولی دیگر کارد به استخوان مردم رسیده و همه با هر شغل و سن، سکوت را جائز نمی بینند. در تجمعات اخیر شاهد بودیم که معترضین به صورت خانوادگی در تجمعات شرکت کردند. این حضور گسترده باعث شد افرادی که این شور را مانع ادامه ی رفتار اقتدارگرایانه و تمامیت خواهانه ی خود می دیدند تاب تحمل نیاوردند و عاشورایی خونین به پا کردند.
حکومتی که ادعای اسلامی بودن دارد چگونه ممکن است در ماه حرام مردم را به خاک و خون بکشد. حتی اعراب جاهل نیز در ماه های حرام دست به شمشیر نمی بردند حال چه شده است که حکومت اسلامی! در این ماه خون مسلمانان را میریزد.
بعد از قتل و عام هموطنانمان، حکومت دستگاه رسانه ای خود را بار دیگر مامور به القای سناریوی تکراری کرد. این سناریوی نخ نما شده که همه ی اتفاقات را منافقین، آمریکا، انگلیس و دست نشانده های آنها در ایران سامان میدهند دیگر جایی در اذهان مردم ما ندارد. آنها تمام توان رسانه ای خود را جمع کردند که تا تجمع روز چهارشنبه خود را بزرگ جلوه دهند. بیش از 60 ساعت تمام برنامه های تلویزیون و رادیو را به تبلیغ برای حضور در راهپیمایی اختصاص دادند. تمام کارمندان ادارات دولتی را مجبور به شرکت در این راهپیمایی کردند. حتی وزارت علوم بخشنامه کرد که دانشگاه ها باید تمام شرایط لازم برای شرکت اساتید و دانشجویان در تجمع چهار شنبه را فراهم کنند. دانش آموزان مدارس را "بسیج" کردند تا جلوی دوربین های تبلیغاتی خود نمایشی دیگر بازی کنند. حتی از شهرهای دیگر به تهران آوردند برای بعضی افراد در شهرستانها پیامهایی ارسال شده بود که برای حضور در راهپیمایی تهران اعلام امادگی کنند. یکی از این پیامها به این شرح بود: "برای شرکت رایگان در راهپیمایی تهران ساعت 12:30 روبروی فرمانداری آبیک".
این چه عدالتی است که مردم آزادیخواه ایران نمیتوانند تجمعی آرام تشکیل دهند ولی طرفداران ولایت هر لحظه اراده کنندکه با آرمان های انقلاب تجدید میثاق کنند به خیابان ها سرازیر میشوند.
این اقتدارگرایان خود را نماینده ی خدا بر روی زمین میدانند تا جایی که اعلام می کنند که تا چند روز دیگر درهای توبه بسته میشود. آنان تا جایی وقاحت را پیش برده اند که مردم را تشویق به خبر چینی میکنند، شاید فراموش کرده اند که خبرچینی گناهی کبیره است و امر به انجام گناه، گناهی بسیار بزرگتر است. البته نباید تعجب کرد کسانی که دستشان به خون جوانان ایران زمین آلوده است چنین کارهای خلاف شرعی را انجام دهند.
مردم ما آنقدر روحیه ی ظلم ستیزی یافته اند که دیگر نمیتوانند در برای ظلم، بی عدالتی، جنایت و تجاوز ساکت بمانند. از هر قشری که باشند دیگر سکوت نخواهند کرد، آنها "ندا"ها داده اند، از چماق و باتوم نمی هراسند. از گاز فلفل و اشک آور ترسی در دل ندارند، نه تنها از بسیجی، گارد و انصار نمی ترسند بلکه در مقابل آنها خواهند ایستاد. از تهدید و زندان و شکنجه و تجاوز هراسی ندارند. از مرگ در دل آنان هراسی نیست. جانها داده اند و باز هم می دهند. همه ی این ها به این دلیل است که مردم ما میدانند:
با کفر توان ملک نگه داشت ولی با ظلم و ستمگری نمی پاید ملک