حضور اینترنتی اخبار سرکوب و تبعیض علیه زنان در ایران را در سطح وسیع تری مطرح کرد
وقتی در ژانویه سال ۱۹۹۳، محمد جواد لاریجانی، رئیس پژوهشگاه دانش های بنیادی، اولین پست الکترونیکی ایران را که سلام به جامعه جهانی مجازی بود به دانشگاه وین ارسال کرد، شاید کمتر کسی می توانست پیش بینی کند که در کمتر از دودهه بعد، استفاده از اینترنت در ایران تا این اندازه فراگیر و ایران به دومین کشور خاورمیانه از نظر تعداد کاربران اینترنتی تبدیل شود.
در میان این کاربران، تعداد زنان به ویژه بعد از آغاز وبلاگ نویسی فارسی چشمگیر و با رشدی تصاعدی همراه بود. جنبش زنان ایران که هم اکنون قدمتی صدو چند ساله دارد، همچون بسیاری از جنبش های اجتماعی یا سیاسی دیگر، از همان ابتدای ظهور تاریخ مند بوده است؛ یعنی نه تنها دارای تاریخ بلکه تابع قوانین و مختصات تاریخی هر دوره از حضورخود نیز بوده است. بنابراین دسترسی به اطلاعات و ارتباطات و فراگیر شدن استفاده از اینترنت در ایران، همچون بسیاری از عوامل پیشین مثل فراگیر شدن آموزش یا افزایش اشتغال زنان، جنبش زنان ایران را تحت تاثیر قرار داده و به پویایی آن کمک کرده است.
جنبش زنان ایران که از همان ابتدای ظهور تنگاتنگ با مسایل سیاسی و اجتماعی کشور پیش رفته است، از ابتدا اصلی ترین ابزار تاثیرگذاری خود را از طریق تشکیل انجمن های زنانه و رسانه های زنانه دنبال کرده است. اگر رسانه را هدایت کننده افکار عمومی، نماینده اعتقادات و باورهای گوناگون و انعکاس دهنده مطالبات اجتماعی بدانیم، باید گفت رسانه قدرتی است که می تواند در سهم خواهی از حقوق اجتماعی و سیاسی نقشی تعیین کننده داشته باشد و طبیعی است که جنبش زنان ایران از ابتدا یکی از دو رکن اصلی خود را بر دسترسی به رسانه بنا نهد.
سهم زنان از رسانه
جنبش زنان ایران که از همان ابتدای ظهور تنگاتنگ با مسایل سیاسی و اجتماعی کشور پیش رفته است، از ابتدا اصلی ترین ابزار تاثیرگذاری خود را از طریق تشکیل انجمن های زنانه و رسانه های زنانه دنبال کرده است
سهم زنان از رسانه ها در دوره های مختلف تاریخی خود متفاوت بوده است. از اولین نشریه زنانه، «زبان زنان»، که به همت صدیقه دولت آبادی در سالهای مبارزه برای مشروطییت در اصفهان منتشر شد تا بن بست مشروطیت، نشریات زنانه متعددی ظهور کرد که اغلب عمری کوتاه داشتند و گرفتار توقیف و تنبیه می شدند. در این دوران فضای چندانی برای زنان در نشریات وجود نداشت و اغلب اگر در نشریات غیرزنانه مطلبی می نوشتند، با نام مستعار مردانه بود.
بعدتر در دوران پهلوی تا قبل از کودتای بیست و هشت مرداد، در هر دوره ای که مطبوعات رونق نسبی داشتند شاهد افزایش حضور نشریات زنانه هستیم، از میان احزاب سیاسی نیز حزب توده نشریه ای با موضوع زنان داشت که می توان گفت بیشتر از نمونه های مشابه به مساله حقوق زن اهمیت می داد. بعدتر نشریات یا کاملا دولتی یا خنثی و بی توجه اساسی به مساله حقوق زنان بودند.
در دوران بعد از انقلاب اسلامی نیز تا قبل از ظهور دوران اصلاحات تعداد نشریات زنانه، خبرنگاران و نویسندگان زن محدود و محتوای تولید شده غالبن خنثی و دور از مطالبات بخش وسیعی از زنان جامعه بود.
جریان اصلاح طلبی که فضای تحرک اجتماعی را رونقی تازه بخشید، بسیاری از فعالان از جمله فعالان جنبش زنان را که دودهه نخستین انقلاب را با دسترسی بسیار اندک به رسانه و محصور در محافل کوچک گذرانده بودند، بار دیگر به حضور چشمگیر رسانه ای کشاند. با این حال، اگرچه سال های اول دولت اصلاحات با اقبال و توجه مردم و مسولان به رسانه و چندصدایی کردن فضا همراه بود، اما به تدریج دایره خطوط قرمز از مساله زن نوشتن وسیع تر و سانسور رسمی و غیررسمی موضوعات مربوط به حقوق زنان شدیدتر شد.
با افزایش فشارها بر رسانه های اصلاح طلب، اغلب این رسانه ها ترجیح دادند اگر بنا بر چالش با حکومت است، این چالش و چانه زنی بر سر مسایل سیاسی باشد و نه مساله برابری جنسیتی. دایره این سانسورها در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تا بدانجا پیش رفت که استفاده از کلمه فمینیسم در تیتر و بعدها در متن اخبار و گزارش های محدود مربوط به زنان مشمول سانسور شد و دیگر نشریات اصلاح طلبی مطالب برخی از فمینیست های شناخته شده را منتشر نمی کرد و اسامی افراد فعال هم فارغ از محتوای تولیدی آنها گرفتار سانسور شد.
اینترنت، رسانه جایگزین زنان ایران
جنبش زنان، جنبشی «بی سر» است؛ یعنی فاقد رهبران مشخص و متشکل از گروه های کوچک و بزرگ و کنش گران منفرد است که از طریق شبکه های غیررسمی به هم وصل هستند و نوع روابط این جنبش، افقی است.
برخی از تحقیقات سال های اخیر نشان می دهد که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، زنان دخالت چندانی در تولید محتوا در عرصه های تکنولوژیکی ندارند و اغلب موارد تنها مصرف کننده هستند. ورود اینترنت در چنین جوامعی این قاعده غالب را نقض کرده و اجازه داد هریک از افراد از جایگاه مصرف کننده به جایگاه تولید کننده نیز ارتقا پیدا کند و وارد تعامل با دیگران شود. با گسترش استفاده از اینترنت و پایان دوران کوتاه بهار مطبوعات ایران، به تدریج فمینیست ها و عده ای از روزنامه نگاران زن که هرروز با سانسور بیشتری در مطبوعات روبرو می شدند، به اینترنت روی آوردند.
هرچند به نظر ساختار مردسالارانه مطبوعات ایران هم در این رشد چشمگیر اینترنتی زنان دست به قلم بی تاثیر نبود، چرا که تجربه نشان می دهد هروقت مجالی بوده است که روزنامه نگاران و فعالان زن در رسانه های جریان اصلی جایی داشته باشند، بسیار فعالانه برخورد کرده اند. صفحه های ویژه زنان که در برخی مطبوعات اصلاح طلب اغلب به دست اهالی روزنامه نگار جنبش زنان منتشر میشد، یکی از مصادیق این حضور فعالانه است.
اولین وب سایت با موضوع زنان، وب سایت خبری «زنان ایران» بود که در سال ۱۳۸۰ آغاز به فعالیت کرد. چندی بعد، «تریبون فمینیستی ایران» متولد شد که در واقع تریبون مرکز فرهنگی زنان بود.بعد از فیلتر شدن این وب سایت، این تشکل نشریه اینترنتی «زنستان» را آغاز کرد که اولین مجله اینترنتی در حوزه مسائل زنان بود. بعدتر وب سایت های زنان متمرکزتر نیز شد؛ به عنوان مثال دو کمپین مهم جنبش زنان یعنی کمپین«یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز» و کمپین« قانون بی سنگسار» هر یک وب سایت خود را راه اندازی کردند که مهم ترین ابزار فعالانش برای ارتباط با مخاطبان و یارگیری بود.
از دیگر وب سایت های مطرح زنان که در این سالها به راه افتاد، وب سایت «کانون زنان ایرانی» بود که بخشی از روزنامه نگاران زن با دغدغه مسایل زنان در آن فعال بودند. این گوناگونی رسانه های اینترنتی زنان را وب سایت های دیگری مثل « مدرسه فمینیستی»، «شبکه همبستگی زنان ایرانی» و «کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت» و غیره تکمیل می کنند.
اینترنت در خدمت اهداف جنبش
حضور اینترنتی به جنبش زنان ایران امکان ارتباط وسیع با جنبش فراملیتی و بین المللی زنان را داد
جنبش زنان، جنبشی «بی سر» است؛ یعنی فاقد رهبران مشخص و متشکل از گروه های کوچک و بزرگ و کنش گران منفرد است که از طریق شبکه های غیررسمی به هم وصل هستند و نوع روابط این جنبش، افقی است. ماهیت تکنولوژی اینترنت با این اصل اساسی جنبش زنان همخوانی بسیار دارد و گسترش روابط افقی و تکثر و چندصدایی جنبش زنان کمک بسیار کرد. اینترنت به همه گرایش ها و کنشگران حوزه زنان این امکان را داد که رسانه و صدای خود را داشته باشند و به عضوگیری از میان همفکران و ارتباط با دیگر فعالان حوزه زنان بپردازند.
پیش از این نشریات چاپی که دغدغه حقوق زنان داشتند،اغلب عرصه حضور نظریه پردازان حوزه زنان بودند تا کنشگران. گسترش استفاده از اینترنت، این خلا را پر کرده و به کنشگران صدای رسا بخشید تا در هماهنگی با بخش نظریه پرداز جنبش، هم افزایی تئوریک و کنشگری را هماهنگ و گسترده تر کنند.
قبل از آغاز حضور اینترنتی فعالان جنبش زنان ایران در قالب وب سایت های خبری و تحلیلی، گسترش وبلاگ نویسی و آغاز وبلاگ نویسی زنان، نقطه عطف مهمی در فرایند هویت سازی، کشف دوباره خود و تولید محتوای زنان ایران بود.
در جامعه سنتی و مذهبی که زنان در بسیاری از فضاهای واقعی مجبور به نقش بازی کردن و سانسور بخشی از خواسته ها و عقاید خود هستند، وبلاگ نویسی و امکان ساختن هویت مجازی بی دغدغه شناخته شدن، به زنان اجازه داد که بی سانسور "خود سرکوب شده" یا "پنهان شده" خویش را علنی کنند، آزادانه تر از خودو تابوهایی که جامعه به زنان تحمیل می کند بگویند و به زنان دیگری انگیزه و جرات نوشتن و تابوشکنی دهند و بحث درباره حقوق و خواسته های زنان را در سطحی نسبتن وسیع تر دنبال کنند.
بخش قابل توجهی از زنان وبلاگ نویسی که دغدغه حقوق زنان را داشتند، از طریق ارتباطات دنیای مجازی جذب گروه های فمینیستی شدند و جنبش زنان ایران را با ایده های نو، شور نقادانه و تازه نفسی خود غنا بخشیدند.
حضور اینترنتی به جنبش زنان ایران امکان ارتباط وسیع با جنبش فراملیتی و بین المللی زنان را داد و اخبار سرکوب و تبعیض علیه زنان در ایران را در سطح وسیع تری مطرح کرد. از سوی دیگر، به تدریج اخبار وب سایت های فمینیستی به رسانه های رسمی کشور نیز راه باز کرد و بسیاری از اخباری که در رسانه های رسمی یا به دلیل محدودیت ها یا نبود دغدغه جنسیتی منعکس نمی شد، در رسانه های اینترنتی زنان منعکس و در فضای مجازی و واقعی مورد بحث قرار می گرفت و بعد وارد رسانه های جریان اصلی کشور نیز می شد و از این طریق گفتمان درباره مسائل زنان باز هم گسترده تر شد.
جنبش زنان در همه سال های حضور مجازی خود، مورد سرکوب مقامات قرار گرفت. وب سایت ها و وبلاگ های فمینیستی بارها فیلتر و مسدود شد و عده زیادی از فعالان جنبش زنان به جرم فعالیت ها و نوشته های اینترنتی خود بازداشت، محکوم به حبس و یا محروم از تحصیل شدند.
هرچند اینترنت حالا تنها امکان جنبش زنان برای ارتباط مستمر با مخاطبان عام خود است، اما نباید از یاد برد که هنوز عمده مخاطبان اینترنتی ایران طبقه متوسط شهری هستند و جنبش زنان در این کمبود ابزار ارتباطی با قشر وسیعی از مخاطبان خود، ارتباط مستمر و ملموس ندارد. با این حال، جنبش زنان ایران در همه تاریخ صد و چندساله خویش، به درستی دریافته است که رسانه، قدرت اجتماعی است و مهم ترین ابزار به چالش کشیدن قدرت و تقویت هویت جمعی اعضایش.
حتا اگر این رسانه محدود به فضای مجازی و اقشار مشخصی از افراد جامعه باشد، فعالان جنبش زنان به درستی دریافته اند که باید در این عرصه حضور فعالانه داشت که مرگ همه جنبش ها، روزی است که ارتباط با بدنه اجتماعی و گروه مخاطب کم رنگ شود.