در تحولات چند دهة اخير، بويژه در كشورهايى كه توانسته اند از نظر علوم در زمرة كشورهاى توسعه يافته محسوب شوند و يا در مرحلة انتقال قرار گيرند، توجه ويژه به توليد علم و بهره بردارى از آن مورد تاكيد بوده است.
در سراسر جهان يك ترديد عمومى در مورد مطلوب بودن كوتاه مدت و بلند مدت استفاده از تكنولوژى آموزشى در توليد علم وجود دارد. اين ترديد بصورت تكنوفيلى « دوست داشتن تكنولوژي» وتكنوفوبى « تكنولوژى گريزي» مى باشد. بسيارى از افراد ادعا دارند كه اتكاى فزايندة ما به تكنولوژى منجر به تخريب اجتماع مى گردد، و ديگران معتقدند كه تكنولوژى جاده اى به سمت جهان رويايى مى باشد. اغلب مردم آن را پذيرفته اند و با ارزش آن مواجه شده اند و آن را نه مخرب و نه رؤيا بافى مى دانند.
هدف اين مقاله مرورى بر تاثير تكنولوژى آموزشى در توسعة علمى است ؛ با توجه به تغييرات روز افزونى كه در آموزش رخ مى دهد، مشخصه اصلى و عمدة عصر كنونى ، محوريت يافتن علم و توليد و بكار گيرى آن مى باشد. تلاش براى توليد و توسعة علم با توانمندى و قدرتمندى كشورها در حوضه ها و عرصه هاى مختلف پيوند خورده است. ميزان ونحوة بهره مندى از علم از موضوعات و چالش هاى بسيار اساسى دولت محسوب مى شود. بدين سان آيندة كشورها و توسعه يافتگى آن ها با توليد علم و بسط و بهره مندى آن كاملاً متبط است و برترى كشورها نسبت به هم، به علم و نتايج و كاربردهاى آن بستگى دارد. ترديدى نيست كه به كار گرفتن طرق جديدتر و بهره مند شدن از فوايد تكنولوژى آموزشى و روش هاى نوين بستر مناسبى براى توليد علم و توسعة آن فراهم مى آورد.
در اين مقاله پس از اشاره به تعريف تكنولوژى آموزشى و جهت گيرى هاى فعلى آن، شاخص هاى اساسى علم، اهداف تكنولوژى آموزشي، اصول انتخاب رسانه هاى آموزشى و انتقال و توسعه ى تكنولوژى مورد توجه قرار گرفته است.
مقدمه
بى ترديد توانمندى و توسعه و استقلال واقعى كشورها نسبت مستقيم با توانايى آن ها در توليد علم و توسعة علمي-تحقيقاتى دارد. در عصر كنونى توليد علم و تحرك علمى با رونق و پيشرفت تكنولوژى نيز كاملاً مرتبط است.
حقيقت اين است كه توليد و بسط و گسترش علم تاثير بسيار عميقى در تمام حوزه هاى اقتصادى ،اجتماعى و فرهنگى كشور دارد. به تعبير ديگر توليد علم و توسعه علمى به عنوان موتور محركه ى توسعه همه جانبه و پايدار كشورها نقش عمده ايفا مى كند. تمام كشورها در تلاش براى نيل به خود كفايى علمى و توسعة علم و تحقيقات مى باشند.
تفكر علمى بنيان توليد و توسعة علمى را فراهم مى سازد و فضا را از كم توجهى به علم متحول مى گرداند. تفكر علمى تامل و تدقيق در ضرورت وجود و حضور علم در عرصه ها و حوزه هاى گوناگون حيات بشرى است ، از اين طريق مى توان به علل موجده و علل مقومه و مبقيه و غاييدى آن توجه نمود. بحث از تفكر علمى در واقع بحث از هستى شناسى و شناخت شناسى علمى مى باشد و بيشتر در حوزه فلسفه علم محل بحث و بررسى دارد.
از سوى ديگر تدوين سياست علمى كارآمد و اثر بخش ، مستلزم شناخت ، آگاهى از وضعيّت علمى كشور، ميزان توليد آن، ساز و كارهاى لازم براى بهبود و ارتقاى توليد، توسعه علمى و عوامل و معيارهاى موثر از قبيل بالا بردن سطح تكنولوژى آموزشى در بهره گيرى از علم است .
تكنولوژى آموزشى
چند دهه اى بيش نيست كه اصطلاح تكنولوژى آموزشى جايى براى خود در فرهنگ تعليم و تربيت جهان اختصاص داده است. قبل از آن كه كاربرد تكنولوژى آموزشى با مفهوم جديد و مترقى آن مطرح شود، برنامه ريزان و معلمان در راه بهبود امر تدريس و محصول نتايج بهتر آموزش از مواد و وسايل آموزشى با مفهوم« سمعى و بصري» آن كمك مى گرفتند.
بنابراين مى توان چنين نتيجه گرفت كه كمك هاى اين شاخه از تعليم و تربيّت به كاربرد صرف مواد و وسايل آموزشى خلاصه مى شد . ولى امروزه اصطلاح « تكنولوژى آموزشي» مفهومى مترقى و تكامل يافته را به همراه دارد و زمينة بهره گيرى از آن صرفاً به كاربرد مواد و وسايل آموزشى خلاصه نمى شود ؛ بلكه مفهومى وسيع تر و جديدتر به همراه دارد.
جيمز براون و همكاران او تكنولوژى آموزشى را چنين تعريف كرده اند:
تكنولوژى آموزشى فراتر از كاربرد و ابزار وسايل است. بدين ترتيب تكنولوژى آموزشى بيشتر از مجموعه ى قسمت هاى مختلف تشكيل دهندة آن است و آن عبارت است از روش منظم طراحي،اجرا و ارزيابى كل فرايند تدريس و يادگيرى با استفاده از هدفهاى بخصوص و بهره گيرى از يافته هاى پژوهشى در روان شناسى و ارتباط انسانى و غيرانسانى به منظور ايجاد يادگيرى موثرتر، عميق تر و پايدارتر.
با توجه به تعريف فوق دقيقاً روشن مى شود كه كاربرد تكنولوژى آموزشى با استفاده از وسايل صرف آموزشى مترادف نيست بلكه در برگيرنده زمينه اى بسيار وسيع است. علاوه بر آن ماهيّت و طبيعت آن چيزى در حد« روش و راه » تلقى مى شود كه منظم نيز هست يعنى روشى است كه مبتنى و متكى بر كاربرد « نظريه عمومى سيستم ها » است.
تكنولوژى آموزشى به كجا مى گرايد:
با تغييرات روز افزونى كه در آموزش رخ مى دهد ، چه آموزش پليه چه عالى ، چه تكميلى و ضمن خدمت ، كليّه اقدامات و فعاليّت هاى آموزشى به سوى تغيير الگو و هم پايى با روند نوين تدريس و يادگيرى پيش مى روند . در دوره فعلى يعنى همان عصر اطلاعات و ارتباطات ، معلمان و فراگيران و مديران با انبوهى از اطلاعات و رويه ها مواجه مى باشند. كامپيوترها موجب تسهيل دسترسى به اطلاعات ، تجزيه و تحليل و پردازش اطلاعات شده اند .
بنابراين آموزش و تكنولوژى آموزشى به سمت تغيير الگو و گرايشات زير پيش مى رود:
1-آموزش فراگير محور به جاى آموزش معلم يا محتوا محور
2-استفاده از تجربيّات يادگيرى انفرادى به جاى تجربيّات سنّتي
3- تاكيد بر آموزش فرايندهاى يادگيرى به جاى انتقال محتواى درس
4-تاكيد بر آموزش درون گروهى در گروهاى كوچك
5- گرايش به كاربرد تكنولوژى رايانه اى
6-تاكيد بر روابط بين فراگير و گروه فراگيران و معلم
7-تاكيد بر تعامل بين فراگيران و محتوا
8-تاكيد بر مشاركت
طراحى در تكنولوژى آموزشى
طراحى در تكنولوژى آموزشى با استفاده از الگوهايى صورت مى گيرد كه همگى بر اساس نظريه عمومى سيستم ها تدوين يافته اند. يكى از اين الگوها داراى چهار مرحله به نام هاى
*اهداف
*شرايط
*منابع
*بازده
مى باشد؛ كه هر يك از اجزاء مختلفى تشكيل يافته اند. در هستة مركزى اين الگو عنصر فراگير قرار دارد ، كه نشان دهندة توجه به علايق ، استعدادها وديگر مشخصات فراگير به عنوان عنصر اصلى تعليم و تربيت است.
*اهداف
نقش اهداف آموزشى :
مسلماً در رابطه با لزوم تعيين و تدوين اهداف آموزشى دلايل زيادى را مى توان مطرح نمود كه در زير به چند دليل كه داراى اولويت بيشترى هستند اشاره مى كنيم:
1-مشخص كردن هدف، پيدا كردن مسير و جهت حركت را آسان تر مى كند.
2-نظر به اينكه تعيين و تدوين و يا اضافه كردن محتوى بدون توجه به اهداف جنبة علمى ندارد ، بنابراين وجود اهداف آموزشى راهنماى بسيار خوبى براى اين منظور به شمار مى رود.
3-نظر به اين كه مواد و وسايل آموزشى مورد استفاده بايستى با توجه به محتوى و شيوه هاى تدريس انتخاب شود، بنابراين مى توان وجود اهداف آموزشى را در انتخاب مواد و وسايل آموزشى دخيل دانست.
4-نظر به اينكه انتخاب فعاليت آموزشى (تجارب يادگيري) براى فراگيران بايستى با توجه به محتواى مورد تدريس صورت گيرد، بنابراين مى توان ادعا كرد كه اهداف آموزشى در اين مورد نيز نقش مؤثرى را دارا هستند.
انواع اهداف آموزشي:
اهداف آموزشى را با توجه به معيارهاى مختلفى مورد تقسيم بندى قرار مى دهند كه ما در اينجا صرفاً به يكى از آنها كه ارتباط با موضوع پيدا مى كند مى پردازيم. در اين تقسيم بندى ، ما با سه نوع از اهداف به شرح زير سرو كار داريم :
1-اهداف كلي: هر هدف كلى بايد يك حالت كلي، مبهم و گنگ را دارا باشد . و معمولاً بايد پس از حصول چند هدف جزيى مورد دستيابى قرار گيرد.
2-اهداف جزيي: اهداف جزيى لازم است داراى حالتى صريح، روشن و واضح باشند.
3-اهداف رفتاري: اهداف رفتارى داراى سه جزء اساسى رفتار، شرايط و معيار مى باشند.
منشاء اهداف آموزشي
منشاء اهداف آموزشى از ديدگاه مربيان و صاحب نظران مختلف به گونه هاى متفاوتى مورد توجه قرار گرفته است.
اولاً، ويرگى هاى فراگيران مورد نظر، نظير احتياجات، علايق و توانايى هاى آنان چيست؟
ثانياً، جامعه انتظار دارد كه چه انسان هايى و باچه ويژگى هايى بازده ى نظام تربيتى را تشكيل دهند؟
ثالثاً، متخصصان موضوعات درسى پرورش چه انسان هايى را مدنظر دارند ؟
طبقه بندى اهداف آموزشي
در اين طبقه بندى اهداف آموزشى در سه حيطة شناختي، عاطفى و رواني-حركتى قرار مى گيرند.
شناختي: در اين حيطه اهدافى قرار مى گيرد كه محتواى مربوط به آنها عمدتاً جنبه ى نظرى داشته باشد و يادگيرى آن ها مستلزم فعاليت هاى صرف ذهنى و عقلانى است. نظير محتواى مربوط به دروس رياضي، تاريخ، ادبيات و نظاير آن ها.
عاطفي: در اين حيطه اهدافى قرار دارند كه محتواى مربوط به آن ها جنبة ايجاد و يا تغيير نگرش، طرز فكر و به طور كلى ارزش ها را دارد . نظير دروس مربوط به اخلاق و قسمت هاى عمده اى از دانش اجتماعي.
رواني-حركتي: محتواى مربوط به حيطه رواني-حركتى اختصاص به آموزش مهارت ها را پيدا مى كند.
*تعيين شرايط
در اين مرحله الگو داراى سه جزء اساسى مى باشد:
1-تجارب يادگيري
2-گروههاى تدريس و يادگيري
3-شيوه هاى تدريس
*تعيين منابع
سومين مرحله طراحى منظم آموزشى تعيين منابع آموزشى است. در الگوى مورد كاربرد ، منابع شامل سه عنصر به اين شرح مى شود:
1-نيروى انسانى : كه در اينجا شخص معلم به عنوان اصلى ترين نيروى انسانى مطرح است و مشخص مى كند كه به عنوان يكى از منابع آموزش از كدام نيروى انسانى در جريان آموزش خويش استفاده خواهد كرد.
2-مواد و وسايل آموزشي: عوامل بى شمارى بر تعيين اين گونه مواد و وسايل تاثير مى گذارد كه مهم ترين آنها اهداف رفتارى مورد نظر هستند. در زير نمونه هايى از تجهيزات (مواد و وسايل) آموزشى و رسانه هاى آموزشى را معرفى مى كنيم:
الف)نمونه هايى از تجهيزات آموزشي
* ترمينالهاى كامپيوتري
* پروژكتور اوپك
* گيرنده هاى تلويزيوني
* پوستر
ب)نمونه هايى از رسانه هاى آموزشي
* برنامه هاى تلويزيوني
* برنامه هاى راديويي
* مجلات، روزنامه ها
* اسلايد
3-تعيين فضاى آموزشي: كه مى توان گفت در فرم سنتى تنها فضاى آموزشى كلاس درس است يا در نظام مترقى علاوه بر كلاس، كتابخانه، آزمايشگاه؛ زمين هاى ورزشى و… را شامل مى شود.