Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


زندگي‌نامه استيو جابز - آن مرد با سیب آمد

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[14 Oct 2011]   [ ]


ماهنامه شبکه - مهر 1390


منبع: گیزمودو نویسند: برایان لم ترجمه: احمدرضا فرزان جم

اشاره:

ماهنامه شبكه - پیرامون زندگی و شخصیت جابز مقاله‌ها و متن‌هاي فراواني نوشته شده‌است. انبوه متن‌ها گاهي باعث می‌شود، نکته‌های ظریف و جالب گم شوند نكته‌هايي كه ممكن است از قضا به شناخت شخصیت او کمک زیادی کنند. کسی که بسیاری از اطرافیانش او را آدمی پیچیده می‌دانند...


پیرامون زندگی و شخصیت جابز مقاله‌ها و متن‌هاي فراواني نوشته شده‌است. انبوه متن‌ها گاهي باعث می‌شود، نکته‌های ظریف و جالب گم شوند نكته‌هايي كه ممكن است از قضا به شناخت شخصیت او کمک زیادی کنند. کسی که بسیاری از اطرافیانش او را آدمی پیچیده می‌دانند در حالي كه خواهرش او را «یک مرد معمولی» می‌داند. در ادامه گلچینی از نکته‌های ظریف و جالبی را که در طول سال‌های زندگی جابز برای او اتفاق افتاده می‌خوانید. نکته‌هايي كه بدون شك خواندن آن‌ها باعث می‌شود او را بهتر بشناسیم.



1955

استیون پاول جابز در بیست و چهارم فوریه سال 1955 به‌دنیا آمد. پاول و کلارا جابز که در خیابان چهل و پنجم سان‌فرانسيسكو زندگی می‌کردند، استيو را به فرزندی پذیرفتند. پدرش «رفتاری باابهت» داشت و جزء کادر فنی موتورخانه گارد ساحلی بود. پس از آن نیز کسب‌وکارش بازسازی و تعمیر اتومبیل‌های کهنه و کسب سود از فروش آن‌ها بود. استیو یک کودک بيش‌فعال بود. تا جایی که زمانی در کودکی یک بطری سم مورچه را خورد و کارش به اورژانس کشید.


خود جابز درباره تجربه فرزند خواندگي می‌گوید: «گمان می‌کنم این یک کنجکاوی طبیعی برای افراد است که دریابند ویژگی‌های مشخص شخصیتی از کجا می‌آیند. اما من بیشتر به محیط [محیطی که افراد در آن رشد پیدا می‌کنند] معتقدم. گمان می‌کنم مسير رشد شما، ارزش‌های شما و عمده جهان‌بینی شما از تجربه‌هایی که به هنگام بزرگ شدن دارید، ناشی می‌شود.»




 

1963

استیو با کمی غرور درباره تجربه مدرسه در این سال‌ها می‌گوید: «باید ما را در کلاس سوم می‌دیدید. ما در اصل معلم را نابود کردیم.»



1965

حتی در سن ده سالگی علاقه استیو به الکترونیک برای پدر و مادرش مشهود بود. یک بار با فرو‌کردن گیره سر در پریز برق دچار شوک شدیدی شد. در این سال پاول با خانواده‌اش به پالو آلتو نقل مکان کرد. آنچه پاول را جذب کرده‌بود، رشد اقتصادی سریعی بود که در آن زمان در منطقه‌ای معروف به دره سیلیکون به‌وجود آمده‌بود. این رشد سریع اقتصادی باعث به‌وجود آمدن فرصت‌های اقتصادی بهتر و وام‌های بیشتری بود که پاول با استفاده از آن‌ها می‌توانست کسب‌وکار خود را در زمینه خرید و فروش اتومبیل گسترش دهد.



1970-71

جابز با جوان‌های آسان‌گیر و طرفدار محیط زیست آن دوره آشنا می‌شود (چيزي كه در عکس می‌بینید، همان چیزی است که کار فتوشاپ می‌نامیم!).

 

1970-71 II

در این دوره او از طریق یک دوست با استیو وزنیاک آشنا می‌شود و علایق مشترکی مانند الکترونیک و استفاده از آن برای «سر کار گذاشتن» و شوخی با دیگران باعث شد آن‌ها خیلی زود با هم دوست شوند. یکی از شوخی‌های مذکور که البته شکست خورد، زمانی بود که یک صفحه بزرگ با نوشته SWAB JOB (مخفف اسم هر دو استیو و الن بام) را آماده کردند که قرار بود در یک لحظه خاص کل بام یک ساختمان را در جشن فارغ‌التحصیلی بپوشاند. درسی که وزنیاک از این ماجرا فرا گرفت، اين بود: «هرگز درباره شوخی سرِکاری خود لاف نزن.» وزنیاک نخستین کسی بود که جابز او را ملاقات می‌کرد و او بیش از جابز درباره الکترونیک می‌دانست. وزنیاک نیز اعتماد به‌نفس جابز را در مقابل مردم تحسین می‌کرد.






1970-71 III

بعد از مطالعه مقاله‌ای در نشریه اسکوایِر درباره کلاهبرداری تلفنی، آن‌ها شروع به کار روی جعبه آبی کردند که برای شکستن کد در سیستم تلفن‌های عمومی و تماس تلفنی رایگان ازآن‌ها کاربرد داشت. جابز هنوز دانش‌آموز سال آخر دبیرستان بود. آن‌ها جعبه‌های آبي را در مدرسه به مبلغ 150 دلار فروختند، در حالی‌که هزینه ساخت هر کدام 40 دلار بود. وزنیاک حتی طی یکی از همان شوخی‌های معروف، به‌عنوان هنری کیسینجر با پاپ تماس گرفت! آن‌ها یک شب با «کاپيتان کرانچ» (جان‌تي دراپر يكي از نخبه‌هاي الكترونيك آن زمان) ملاقات کردند و در راه برگشت اتومبیلشان خراب و در کنار جاده متوقف شد، سپس در حالی‌که مشغول تماس تلفنی با استفاده از جعبه بودند، پلیس به آن‌ها مشکوک شد. اما پس از قانع کردن پلیس با اين استدلال که جعبه مذکور یک ابزار تولید موسیقی است، از مهلکه فرار كردند.




 

1972

جابز به دانشکده رید رفت و پس از یک ترم، تحصيل در آنجا را کنار گذاشت (او بعدها در سخنرانی معروف خود در جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان استنفورد در سال 2005 گفت که به‌دلیل اصرار پدر و مادر واقعی خود به دانشگاه رفت، اما یک ترم بیشتر دوام نیاورد). جابز و وزنیاک یک کار با حقوق سه دلار در ساعت در فروشگاه وست‌گیت گرفتند و باید با لباس شخصیت‌های آلیس در سرزمین عجایب در فروشگاه حاضر می‌شدند.


 

 

1975

در این زمان وزنیاک در باشگاه کامپیوتر‌هامبرو دو مدار چاپی را نمایش‌می‌داد که برای هدایت خروجی به تلویزیون طراحی شده‌بودند. جابز به کار برای آتاری ادامه داد، در حالی که وزنیاك برای اچ‌پی کار می‌کرد.


 


 


 


1973


جابز هجده ماه دیگر در دانشکده باقی ماند و به کلاس‌های مختلفی از جمله خوشنویسی رفت، این تجربه بعدها طراحی حروف در مک را تحت تأثیر قرار داد.





 


1974


جابز به کالیفرنیا باز‌گشت و به کار در آتاری مشغول شد. او به این شرکت رفت و گفت آنجا را ترک نمی‌کند تا او را استخدام کنند. استیو سپس با دوستش، دن کاتک، به یک سفر معنوی در هندوستان می‌رود و هزینه سفر دن را نیز به‌عهده می‌گیرد. او با یک محفل مذهبی برخورد می‌کند و با همان جمع به نوک کوهی می‌رود که در آنجا مرشد مذهبی سر او را می‌تراشد. دن نیز بعدتر سر خود را می‌تراشد، البته به‌دلیل شپش! استیو سپس هند را به قصد کالیفرنیا ترک می‌کند و بقیه پول خود را به دن می‌دهد تا به ادامه سفرش در هند بپردازد. در این زمان نولان بوشنل در آتاری به جابز پیشنهاد کار روی یک پروژه خاص را داد که قرار بود در نهایت به بازی Break-Out تبدیل شود. درضمن او با جابز قرار گذاشت، اگر دستگاه بازی طراحی‌شده کمتر از چهل تراشه داشته باشد، یک مبلغ مشخص به او پرداخت کند. وزنیاک که در چنین کارهایی مختصص بود، به جابز کمک کرد تا طراحی را در عرض 48 ساعت تمام کند و جابز مبلغ جايزه را دریافت کرد. البته طرح بسيار پیچیده بود و تولید نشد. بعدها، در سال 1985 وزنیاک دریافت که دوست و شريكش جابز سر او را كلاه گذاشته وپول کمتری به او داده‌ است شایع است که ناراحتی او از این موضوع تا‌حدی بود که باعث گریه او شد. گفته می‌شود، وقتی جابز با این موضوع روبه‌رو شد، مرتب تکرار می‌کرده که این اتفاق را به‌خاطر نمی‌آورد. شاید اگر وزنیاک قبل‌تر این موضوع را در‌می‌یافت، هرگز برای تأسیس اپل به جابز نمی‌پیوست.







1976


وزنیاک و جابز اپل را تأسیس‌کردند. هر چند در آن زمان نام چندان هیجان‌انگیزی به‌نظر نمی‌رسید، اما نامی ساده و کاربردی بود و جابز را به‌یاد زمانی که در مزارع سیب در اور‌گان گذرانده بود، مي‌انداخت. در یکم آوریل آن‌ها مدارک را برای مالکیت مساوی شرکت امضا کردند. برای افزایش سرمایه، وزنیاک ماشین‌حساب HP 65 خود را به قیمت 520 دلار و استیو جابز اتومبیل ون فولکس‌واگن خود را به قيمت1500 دلار فروخت. كه البته تنها نيمي از اين مبلغ پرداخت شد زيرا موتور ماشين اندكي پس از معامله از كار افتاد. نخستین سفارش آن‌ها پنجاه کامپیوتر Apple I بود و جابز با پای پیاده این معامله را انجام داد. البته، او سفارش را اشتباه متوجه شد و به‌جای دستگاه‌های نهایی با کیس، بوردها را تحویل داد، بنابراین، آن‌ها فقط بخشی از مبلغ نهایی را دریافت‌کردند. آن‌ها تا پایان سال، 150 کامپیوتر را تحویل دادند.



 




1976 II


وزنیاک و جابز تصمیم گرفتند، در Apple II به‌جای بارگذاري دستی سیستم‌عامل، سیستم‌عامل ازمدارها خوانده شود و یک منبع تغذیه بدون فن داشته باشد؛ چیزی که باید از صفر به جاي منبع خطي براساس مدل سوييچ طراحی می‌شد. مایک مارکولا، نخستین سرمایه‌گذار آن‌ها بود. او با دیدن کار آن‌ها گمان کرد می‌تواند در عرض پنج سال اپل را در فهرست پانصد شرکت برتر مجله فورچون جای دهد (و چنین نیز شد).





 


1977


مایک مارکولا، جابز و وزنیاک با امضای اسناد در خانه مایک، به‌طور رسمی شرکت Apple Computer را در سوم ژانویه به‌ثبت رساندند. مایک اسکات رئیس اپل‌می‌شود، در همان ابتدا دو بار باعث ناراحتی جابز می‌شود: نخست وزنیاک را به پاس‌داشت طراحی‌هایش که در تأسیس شرکت مؤثر بوده، کارمند شماره يك می‌خواند. جابز هم بعدتر خود را کارمند شماره صفر خواند. سپس او به جابز گفت، بوی بدنش فضای دفتر را بدبو کرده‌است. نخستین اقدام جابز برای تحت تأثیر قرار دادن سیاق بصری اپل، استخدام یک متخصص از کانون تبلیغات اینتل بود. به این ترتیب، رجیس مک‌کنا مأمور طراحی دوباره لوگوی اپل به‌شکل یک سیب با رنگ‌های رنگین‌کمان شد که باعث می‌شد لوگو در اندازه خیلی کوچک نیز به‌سرعت شناخته شود و در عین حال چاپ دقیق آن به‌خاطر رنگ‌های زیادش هزینه‌بر بود. بخش گاز‌زده شده سیب نیز یک بازی کلامی با کلمه بایت بود [بازی کلامی با Bite به معنای گاز زدن و Byte که واحد سنجش داده است] و باعث می‌شد بیننده آن را با گوجه اشتباه نگیرد. کامپيوتر Apple II در هفدهم آوریل در نمایشگاه کامپیوتر سواحل‌غربی (یک نمایشگاه بزرگ کامپیوتر در کالیفرنیا) به‌نمایش در‌آمد و در قاب پلاستیکی خاص خود به‌عنوان درخشان‌ترین کامپیوتر شخصی دنیا در نمایشگاه ظاهر شد. وزنیاک این کامپیوتر را فقط با 62 تراشه طراحی‌کرده‌بود و جابز اصرار داشت که این تراشه‌ها به تمیزترین شکل روی بورد قرار بگیرند. این کامپیوتر اسلات‌های اضافی داشت، اما هیچ پیچی در بدنه آن دیده نمی‌شد (همه پیچ‌ها در زیر دستگاه مخفی شده‌بودند). اما این سال از نظر شخصی چندان سال خوبی برای جابز نبود. رندی ویگینتن، یکی از نخستین برنامه‌نویسان اپل نقل می‌کند، در طول توسعه Apple II دوستی نزدیک و بسیار صمیمی جابز و وزنیاک (چنان‌که بهترین دوست هم بودند) رو به کمرنگی نهاد. از طرفی، نامزد جابز، کریس‌آن برنان باردار شده‌بود و جابز قبول نکرد پدر بچه باشد. برنان نیز قصد داشت بچه را نگه دارد و همین امر موجب جدایی آن‌ها شد.



 


 


1978


در هفدهم ماه مه دختر جابز، لیزا نیکول در همان مزرعه آشنا در اور‌گان، نزدیک باغ‌های سیب به‌دنیا آمد. در همان زمان، استیو شروع به طراحی نسل تازه‌ای از ماشین‌های اداری کرد که در نهایت لیزا نام گرفت. جابز کیس Apple III را تا حد ممکن کوچک طراحی کرد تا فقط جا برای قطعه‌های ساخته‌شده توسط گروه مهندسی باقی بماند. در همين زمان جايگاه اصلی اپل به شهر کوپرتینو در کالیفرنیا منتقل می‌شود. در نخستین جشن هالوین اپل، جابز در هیبت يك شخصيت مذهبي ظاهر می‌شود.



 


 


1979


جابز کار روی پروژه Lisa را آغاز می‌کند، نامی که طبق شایعه‌ها از روی نام دختر طرد شده‌اش انتخاب‌کرده‌بود. آن‌ها پس از انتخاب نام، یک سرنام نیز تحت عنوانLocal Integrated Software Architecture برای پروژه انتخاب کردند. در همان زمان یک شوخی در این باره شکل گرفت که می‌گفتند، لیزا سرنام Lets Invent Some Acronym [بیایید یک سرنام از خود در آوریم] است! رابط‌کاربری این کامپیوتر جدید تحت تأثیر ابداع‌های آزمایشگاه‌های تحقیقاتي زيراكس پارك، یک رابط مبتنی بر پنجره‌ها و کنترل ماوس بود. گفته می‌شود، در جلسه‌ای که جابز در PARC داشت و آن‌ها این ابداع‌ها را به او نشان دادند، جابز هیجان‌زده از این سو به آن سوی اتاق می‌رفته و به آن‌ها می‌گفت: «چرا با این [نتایج] هیچ کاری نمی‌کنید؟ این بهترین چیز است! این انقلابی‌ است.» او همچنین در همان زمان به مجله رولینگ استون گفت: «گمان نمی‌کنم افراد منطقی بحثی در این داشته باشند که روزی همه کامپیوترها با این روش کار خواهند کرد.» او یک خانه در لس‌گاتوس خریداری کرد، اما آن را دکور نکرد. اجزای عمده‌ای که در خانه دیده می‌شدند یک نقاشی از مکسفیلد پریش، یک تشک و چند بالش و کوسن بود (عکس سمت راست توسط دایانا واکر در سال 1982 گرفته شده‌است). جابز به‌عنوان دارنده مرسدس کوپه مشهور است و در این سال نخستین مرسدس کوپه خود را به اضافه یک موتورسیکلت BMW خریداری کرد. جابز در این زمان به‌شکل آراسته و تمیزی موهای خود را اصلاح می‌کرد و عهد کرد که به‌شکل حرفه‌ای‌تری قدم در راه تجارت بگذارد و به این ترتیب، گهگاه لباس‌های رسمی می‌پوشید.در این سال واژه‌پرداز AppleWriter نیز عرضه شد که با نخستین پرینتر اپل، Silenttype کار می‌کرد.



 




1980


اپل به شرکت سهامی‌عامل تبدیل می‌شود و تا پایان نخستین روز معاملات دارایی جابز به 217 میلیون دلار می‌رسد. دن کاتک، دوست و همسفر هندوستان جابز هیچ سهمی دریافت نمی‌کند، با این‌که کارمند شماره 11 شرکت بود. شایعاتی وجود دارد که دليل اين موضوع، ‌پاره‌اي مسائل شخصي و خانوادگي ميان اين دو بوده است. بقیه کارکنان اولیه شرکت نیز هم اگر سهمی‌دریافت کردند، اندك بود. در مقابل، وزنیاک با ایده خود تحت عنوان Wozplan، به بسیاری از افرادی که از شرکت سهمی دریافت نکرده بودند، سهام داد. او در مجموع یک‌سوم سهام خود را بخشید.


 



 


1981


در اين سال، مایک اسکات در حالی پست مدیرعاملی را ترک می‌کند که از کارش ناراضی، اما از سهام راضی است و بعد از او جابز به‌عنوان رئیس شرکت فعاليت مي‌كند. سپس هیئت مدیره شرکت به‌دلیل عدم توافق با تاکتیک‌های جابز و اطمینان نداشتن به شایستگی مدیریتی او، جابز را از گروه پروژه لیزا اخراج می‌کنند و او با پروژه مكينتاش جف‌راسكين درگیر می‌شود. پروژه راسکین با الهام از سیب McIntosh (نوعی سیب که در شمال شرقی امریکا به‌عمل می‌آید) نام‌گذاری شده‌بود. این پروژه قرار بود، یک کامپیوتر ساده هزار دلاری باشد که کاربر بتواند به‌سادگی آن را روشن كرده و با آن کار کند. در نهایت، جابز پروژه را از راسکین گرفت. در یکی از جلسه‌ها جابز یک دفترچه تلفن را روی میز پرت کرد و اصرار کرد که اوضاع باید متحول شود. او از دو مؤسسه طراحي هارتموت اسلينگر و فراگ ديزاين كمك گرفت تا به زباني بصري براي طراحي مك دست يابد. زباني كه Snow White (سفيد برفي) ناميده شد.کامپيوتر جدید برخلاف Apple II وزنیاک اسلات‌های اضافه‌ای نداشت. در حالی که اپلی‌ها بیش‌از‌پیش سنت‌گرا و مقاوم به تغییر می‌شدند، برخی بورل اسیمت را تحسین می‌کردند؛ یک خوره فناوری بسیار خلاق که استعدادش در دپارتمان خدمات‌هدر‌می‌رفت. او یک تخته دیجیتال بسیار‌خلاقانه درست کرده‌بود تا اعضای گروه از طريق آن در جریان کارها قرار گیرند. نکته قابل توجه دیگر نام مکینتاش بود، زیرا بر‌خلاف بسیاری از پروژه‌ها که با الهام از نام زنان (همسر، نامزد یا دختر) افراد نام‌گذاری شده‌بودند، راسکین با هدف قبلی این پروژه را نام گذاشت تا این جریان جنسیتی را بشکند (این پروژه در ابتدا Annie نام‌گذاری شده‌بود که یک نام دخترانه است). قبل از این ماجراها در سال 1979، جابز از راسکین خواسته بود که قبل از تعیین سقف قیمت و بدون در نظر گرفتن آن مشخصات فنی کامپیوتر را تعیین کند. راسکین نیز در جواب با عصبانیت یک مشخصات فنی بسیار اغراق‌شده و گران‌قیمت را نوشت تا ایده جابز را استهزا کند. چند سال بعد، اين فهرست غالب مشخصات ماشين را نشان مي‌داد كه درستي روش جابز را اثبات مي‌كند. اعضای گروه مک در آن زمان تعریف خاصی از «تحریف حقیقت» برای خود درست کرده‌بودند: یک مهندس یک ایده را برای جابز مطرح می‌کند، او آن را احمقانه می‌خواند و چند هفته بعد او آگاهانه یا ناآگانه آن ایده را به نام خود به میان می‌آورد. جابز در آن زمان عقیده داشت که سیاق طراحی‌کیس مک باید بیشتر شبیه اتومبیل‌های پورشه باشد تا فولکس‌واگن (او در آن زمان یک پورشه 928 داشت). او درباره طراحی نمونه اولیه به طراحان چنین می‌گوید: «زیادی شبیه جعبه است، باید منحنی‌های بیشتری داشته‌باشد. انحنای گردی گوشه باید بزرگ‌تر باشد و اندازه لبه‌ها را نیز نمی‌پسندم. اما برای شروع قابل‌قبول است.»





 


دهه 80


گاهی اوقات در دهه 1980جابز چنین سبیلی داشت. لازم به‌ذکر است که سريال تلويزيوني Magnum PI برای نخستین‌بار در دسامبر 1980 از تلویزیون پخش شد.




 


 


1981 II


جابز یک نمونه نمایشی از مکینتاش را به بیل‌گیتس نشان می‌دهد و گیتس توافق می‌کند برای آن نرم‌افزار توسعه دهد. گیتس و جابز درباره آینده کامپیوتر اختلاف عقیده داشتند. گیتس بیشتر بر کاربرد تجاری و سازمانی آن باور داشت و جابز بیشتر بر سودرسانی آن به مردم عادی تأکید می‌کرد. در فیلمی که بعدها ساخته‌شد و دزدان دریایی دره سیلیکون نام گرفت، گیتس د رغياب جابز از این نمونه نمایشی براي شروع توسعه ویندوز استفاده می‌کند. مهندسان اپل قرار بود، چیزی از جزئیات لیزا به گیتس بروز ندهند و ‌هنگام نشان دادن نمونه نمایشی، بسیار رازدار بودند و پنهاني عمل مي‌كردند، اما یک بار وقتی جابز فکر کرد اندی هرتزفلد می‌خواهد رازی را برملا کند، بر سر او فریاد زد: «خفه شو!» در همان سال، وقتی نخستین کامپیوتر شخصی آی‌بی‌ام عرضه شد، اپل یک تبلیغ استهزا آمیز در نشریه وال‌استریت ژورنال به‌چاپ رساند که تیتر آن چنین بود: «آی‌بی‌ام خوش آمدی؛ جدی می‌گوییم!» نقل‌قولی از جابز وجود دارد که می‌گوید اگر قرار باشد آی‌بی‌ام برنده شود، ما به‌نوعی با «یک دوره تاریک کامپیوتر به‌مدت بیست سال» روبه‌رو خواهیم شد. او هم‌چنین گفت: «ما بازار را در مقابل آی‌بی‌ام از آن خود خواهیم کرد. ما عزم خود را جزم کرده‌ایم.» بیست سال بعد، وارثان کامپیوتر شخصی آی‌بی‌ام، با سیستم‌عامل مایکروسافت نود درصد از بازار را در اختیار گرفتند.





 


1982


جابز بیل گیتس و مایکروسافت را وا می‌دارد عهد ببندند که هرگز روی هيچ نرم‌افزار سازمانی‌که از ماوس استفاده کند، کار نکنند، مگر این‌که از آن اپل باشد. البته، این حقیقت که جابز آن‌ها را از توسعه یک سیستم‌عامل رقیب منع نکرد، باعث می‌شد گیتس بتواند همزمان با توسعه نرم‌افزار مبتنی بر مک، ویندوز را نیز توسعه دهد.



ساختمان گروه مک یک سیستم امنیتي داشت که هر روز ساعت پنج و نیم بعدازظهر به‌کار می‌افتاد. اما این ساعت برای برنامه‌نویسانی که بعد از صرف غذا به کار باز می‌گشتند، بسیار زود بود. بنابراین، بارها پیش می‌آمد که این سیستم امنیتی اخطار بی‌دلیل بدهد. سرانجام، جابز به‌تنگ می‌آید و فریاد می‌زند که یک نفر این سیستم را از كار بياندازد. اندی هرتزفلد با یک پیچ‌گوشتی سیستم امنیتی را خراب می‌کند و وقتی یک مأمور امنیتی از راه می‌رسد جابز مسئولیت کار را به‌عهده می‌گیرد. البته، مسلم است که او به دردسر نمی‌افتد. در این سال، جابز آپارتمانی در نیویورک، در ساختمان سن رومئو بر فراز سنترال پارک خریداری کرد و به معماری به نام آی اِم پِی سفارش بازسازی آن را داد. اما هرگز به آنجا نقل مکان نکرد و سرانجام چند دهه بعد آن را به خواننده معروف، بونو فروخت.





 


1983


استیو کپس از گروه مکینتاش یک پرچم دزدان دریایی بر فراز ساختمان نصب می‌کند. گروه لیزا پرچم را می‌دزد، اما آن‌ها دوباره پرچم را پس می‌گیرند و یک سال بر فراز ساختمان مکینتاش باقی می‌ماند. در اوایل سال، مقاله روی جلد مجله تایم به قلم مایکل موریتز (در حال حاضر یک سرمایه‌گذار کلان است که در هیئت مدیره گوگل نیز بوده‌است) به افشای نیمه تاریک شخصيت جابز می‌پردازد. این مقاله شامل نقل‌قول‌هایي از وزنیاک می‌شد که ادعا می‌کرد، جابز در طراحی فنی Apple II نقش چنداني نداشته‌است و حمله‌های فراوان دیگری از افراد ناشناس نیز در این مقاله به‌چشم می‌خورد. جابز همه برنامه‌های سال نو خود را لغو كرده و درباره مقاله فکر می‌کند. همه می‌توانستند دریابند که آیا استیو در دفتر حضور دارد یا خير، زیرا او همیشه مرسدس آبی‌رنگ خود را جلوی ساختمان در محل مخصوص معلولان پارک می‌کرد. مردم فکر می‌کردند، او از روی بی‌مبالاتی این کار را می‌کند، اما به گفته دیوید بانل دلیل این کار این بوده که اگر ماشین خود را در کنار بقیه اتومبیل‌های شرکت کارمندان پارک می‌کرد، كارمندان ناراضی لیزا یا Apple II روی اتومبیل او خط می‌انداختند. چنان‌که استیو می‌گوید: «دزد‌ دریایی ‌بودن بهتر از پیوستن به نیروی دریایی است.» پروژه مک به دزدیدن از پروژه لیزا ادامه می‌داد، به‌خصوص وقتی که بورنل اسمیت دریافت چگونه از پردازنده لیزا، یعنی Moto 68000 در مک استفاده کند. البته جابز مخالفت کرد که کدهای دو دستگاه با یکدیگر سازگار باشند. ليزا در نهايت چند سال بعد با قيمت ده هزار دلار عرضه شد. قيمتي پنج برابر مبلغ پيش‌بيني شده. البته، مسلم بود که به دستگاه سه‌هزار دلاری آی‌بی‌ام می‌بازد. جابز جان اسکالی را از پپسی جذب و به‌عنوان مدیرعامل اپل استخدام کرد. او با این جمله اسکالی را قانع کرد: «قصد داری بقیه عمرت را به مردم آب و شکر بفروشی یا شانس تغییر دنیا را ترجیح می‌دهی؟» سايرين اطلاعات کم اسکالی در حوزه فناوری را ضعف‌او می‌دانستند، اما جابز این موضوع را فرصتی برای رهبري و كنترل مردی می‌دانست که قرار بود رئیسش باشد. در همين زمان،گیتس ویندوز را رونمایی می‌کند، با این ادعا که تا پایان سال 1984 نود درصد کامپیوترهای آی‌بی‌ام از این سیستم‌عامل استفاده خواهند كرد.





 


1984


جابز با لي‌كلو، مدير خلاق يك آژانس تبليغاتي با نام Chiat /Day، ملاقات مي‌كند و به او مي‌گويد: «چيزي دستگيرم مي‌شود كه بابت آن پولي پرداخت كنم؟» جابز تبلیغی را که ریدلی اسکات (کارگردان بلید رانر) برای اپل ساخته و به «1984» معروف است (الهام‌گرفته از کتاب جورج اورول)، به هیئت مدیره نشان می‌دهد. آن‌ها کاملاً از تبلیغ بدشان می‌آید تا جایی که قصد می‌کنند زمان خریداری شده را برای پخش تبلیغ در تلویزیون که میان یک بازی پرطرفداری NFL بود، پس بدهند (هزینه ساخت تبلیغ 750 هزار دلار بود و هزینه زمان رزرو شده بیش از آن بود). اما زمان رزرو شده در تلویزیون پس گرفته نمی‌شد و آن‌ها مجبور شدند، تبلیغ را پخش کنند. این تبلیغ یک دنیای تیره و تار الهام‌گرفته از رمان اورول را به تصویر می‌کشید (که کنایه‌ای از دنیای تحت تسلط آی‌بی‌ام بود) که با پتک‌ مک جدید در هم شکسته می‌شد. تبلیغ پخش شد و استقبال از آن تا حدی بود که جوایز مهمی را نیز از آن خود کرد. جابز در آن زمان در این‌باره گفت: «شانس، قوای جبری طبیعت است... استفاده از پي‌رنگ 1984 [در آن سال] آن‌قدر ایده مشهودی بود که نگران بودم شخص دیگری این ایده را استفاده و خراب کند که البته این اتفاق نیفتاد.» بیست و چهارم ژانویه آن سال از مک پرده‌برداری شد. جابز یک پاپیون خال‌خالی به گردن داشت و صحبت خود را با دکلمه ترانه‌اي آغاز کرد. سپس با استفاده از یک برنامه تغییر صدا (سینتیسایزر) رو به حضار گفت: «سلام، من مکینتاش هستم.» و صحبت خود را با این جمله‌ها به‌پایان رساند: «باعث مباهات فراوان من است که مردی را معرفی کنم که برای من همچون پدر است؛ استیو جابز.» Apple III قرار بود جایگزین Apple II شود، اما جابز عرضه Apple IIc را اعلام کرد و تولید Apple III لغو شد. نمونه جدید، یک نسخه فشرده‌تر و کوچک‌تر از نمونه دوم بود که به‌گفته جابز حس کاربردی داشت. جشنی که Apple II Forever خوانده می‌شد، با یک زلزله 6,2 ریشتری در سان فرانسیسکو مختل شد.





 


1984 II


جابز و وزنیاک نخستین مدال ملی فناوری را از رئيس جمهور وقت ايالات متحده دریافت‌می‌کنند. در همین دوره زمانی (قبل یا بعد از آن) بود که جابز دریافت وزنیاک استعفا داده‌است. او سرانجام با نام مستعار راکی کلارک به دانشگاه بازگشت و لیسانس خود را در علوم کامپیوتر از دانشگاه بركلي دریافت کرد. جابز بو درِک، خوره کامپیوتر و مدل بسیار مشهور را ملاقات می‌کند تا او را قانع کند که به یک کاربر مک تبدیل شود. او تحت تأثیر هيچ‌کدام، نه جابز و نه مک قرار نمی‌گیرد. در همين زمان،‌ مدیران اپل بابت پیش‌بینی غیرحسابگرانه درباره فروش مک شروع به سرزنش جابز کردند و زمزمه‌هایی درباره نارضایتی از سیاق مدیریتی او شنیده می‌شد. مایک مورِی، کارمند شماره یک جابز در بازاریابی، طی یک یادداشت به مرور مشکلات اپل پرداخت و عمده تقصیر را به گردن استیو جابز انداخت. او یادداشت را ابتدا به استیو نشان می‌دهد، اما او روی خوشی نشان نمي‌‌دهد. سپس اسکالی و هیئت مدیره سرپرستی گروه مک را از جابز می‌گیرند و توسعه لیزا را به‌کلی ملغی می‌کنند. پس از آن اسکالی به چین سفر می‌کند، اما در میانه سفر خبر ناخوشایندی به او می‌رسد. یکی از نایب‌رئیسان به اسکالی خبر می‌رساند که در غیاب او جابز قصد داشته او را از مقام خود پایین بکشد. وقتی اسکالی با جابز روبه‌رو شد، جابز به او گفت: «من فکر می‌کنم که تو برای اپل مضر هستی و شخص مناسبی برای اداره این شرکت نیستی.» اسکالی بی‌درنگ یک جلسه اضطراری برای صبح روز بعد تنظیم می‌کند. او در حضور مدیران و خطاب به جابز می‌گوید: «استیو، من این شرکت را اداره می‌کنم و صلاح می‌دانم که تو بروی. همین حالا!» اسکالی سپس مدیران را وادار می‌کند که همبستگی خود را با او یا جابز اعلام کنند. جابز مي‌رود تا به اسكالي ثابت كند به مقام او احترام مي‌گذارد،‌اما در خفا در حال كشيدن نقشه براي بركناري اسكالي است.بعدازظهر سه‌شنبه، بیست و هشتم ماه مه سال 1985 جابز از همه سمت‌های خود خلع شد، اما رئیس هیئت مدیره باقی ماند. در این دوره بعضی از دوستان او نگران بودند که او خودکشی کند.





 


1985


مک در ابتدا فروش خوبی را تجربه کرد، اما به‌تدریج فروش آن رو به افول گذاشت و دلیل آن باگ‌های نرم‌افزاری ونبود قابليت‌هاي رقابتي بود. برنامه‌نویسان شوخی‌هایی درباره نیاز به تعویض مداوم دیسک برای برنامه‌ها و ذخیره فایل‌ها ساخته بودند، از جمله این‌که آن را «المپیک تعویض دیسک» می‌خوانند یا نتیجه آن را مرض «ورم مفاصل تعویض دیسک» می‌دانستند. سه برنامه مایکروسافت، یعنی Paint ،Word و Write از معدود برنامه‌های موجود برای مک بودند. افراد در شرکت شروع به سرزنش جابز برای بازارسنجي ناكافي کردند. جابز دوباره کنترل گروه لیزا را در دست گرفت و اعضای گروه لیزا را بابت «گند زدن» جلوی همه اعضای گروه تازه ادغام‌شده سرزنش کرد.تيم توسعه مک در یافتند، با شعار «نود ساعت کار در هفته و علاقه به آن» بیگاری می‌دهند و به‌طور واضحی از اعضای گروه لیزا یا حتی مهندسان مبتدي که به‌تازگی در گروه مک استخدام شده‌اند، دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. بسیاری از این افراد احساس می‌کردند، جابز به آن‌ها خیانت كرده‌است. پاداش‌ها کمی از این مشکلات کاست و باعث دلگرمی شد، اما پس از مدتی اعضای گروه Apple II از امتیازهای تازه گروه مک ناراضی شدند. جابز در تبليغاتي به سبك 1984 كه به شوخي 1944 خوانده مي‌شد، نقش روزولت را بازي كرد. در آن تبليغ مک‌ها جنگ را با کامپیوترهای آی‌بی‌ام آغاز می‌کردند. ساخت آن‌پنجاه هزار دلار هزینه برداشت و در جلسه سالیانه در وایکیکی به گروه فروش بین‌الملل نشان داده شد. جابز در گفت‌وگویی با مجله فورچون گفت: «آی‌بی‌ام می‌خواهد ما را از روی زمین محو کند.» در این دوره، مایا لین هنرمند وارد زندگی جابز شد. جابز عمارت ویلایی Jackling House را خریداری می‌کند. این عمارت در سال 1926 به‌سفارش مهندس معدن و متالورژی، دنیل کوام و توسط معمار مشهور، جورج واشینگتن اسمیت ساخته شده‌است. جابز ده سال در این عمارت 1500 متری، باز هم بدون آن‌که چندان آن را دکور کند، زندگی کرد. پس از آن نیز برای مدتی آن را اجاره داد.



 


 


1985 II


جابز مدتی سرگردان بود؛ او تلاش کرد به ناسا راه یابد تا به او اجازه سفر با شاتل فضايي را بدهند، به‌فکر ورود به سیاست افتاد و سعی کرد در حوزه بیوتکنولوژی فعالیت کند. او سرانجام دریافت، در هر صورت عاشق پديدآوردن محصول‌های خلاقانه است و به‌فکر یک سرمایه‌گذاری جديد افتاد. او اپل را از تصميم جدید خود مطلع کرد و جایگاه خود را در هیئت مدیره واگذار کرد. اپل تمایل خود را برای نگه داشتن جابز و سرمایه‌گذاری مشترک روی شرکت او اعلام کرد، اما آن‌ها دریافتند که او برخی متخصصان اصلی اپل را با خود می‌برد و در نهایت، جابز به‌طور کلی از شرکت اپل کناره گرفت. او در غروب آن روز کناره‌گیری خود را با دادن نامه‌ای به مایک مورِی در حضور خبرنگاران به‌طور رسمی اعلام می‌کند. او به خبرنگاران می‌گوید: «اگر اپل به جایی تبدیل شود که کامپیوتر را [صرفاً] یک کالای مصرفی بداند؛ جایی که عشق محو شود و افراد فراموش کنند که کامپیوترها شگفت‌انگیزترین اختراعی هستند که بشر در تمام دوران ابداع‌کرده، من احساس خواهم کرد که اپل از دست رفته‌است. اما اگر من میلیون‌ها مایل دورتر باشم و همه آن افراد هنوز آن احساس‌ها را داشته باشند... آن‌گاه احساس خواهم کرد ژن [و میراث] من هنوز آنجا وجود دارد.» او تقریباً همه سهام خود را در اپل می‌فروشد، یعنی چهار میلیون سهم به قیمت یازده میلیون دلار واين نشانه‌اي از عدم اطمينان به رهبري اپل بود. او یک سهم را نگه می‌دارد؛ به‌گفته برخی به دلایل احساسی و به‌گفته برخی به این دلیل که همچنان گزارش‌های فصلی را دریافت کند. اپل از جابز به‌دلیل استفاده از تحقیقات شرکت برای راه‌اندازی یک شرکت جدید شکایت می‌کند. جابز در پاسخ می‌گوید: «باورش سخت است که یک شرکت دو میلیارد دلاری با بیش از 4300 کارمند نتواند با شش نفر با شلوار جین رقابت کند.» اپل اين شكايت را پيش از رسيدن به دادگاه پس مي‌گيرد. مایکروسافت ویندوز 1 را عرضه می‌کند که رابط کاربری آن تقلیدی از رابط نسخه‌های اولیه سیستم‌عامل مک بود (و البته خود آن نیز تقلیدی از رابط‌های زيراكس بود). اسکالی به گیتس اجازه استفاده از فناوری‌های مک را در ویندوز داد، به شرطی که مایکروسافت قبول کند از فروش نسخه تحت ویندوز اکسل جلوگيري كند تا اپل بتواند جای پای خود را در سطح سازمانی محکم کند.



جابز شرکت خود را NeXT نام می‌گذارد. نخستین پروژه آن‌ها یک ايستگاه‌كاري با کاربرد آموزشی آکادمیک بود که جابز تحت تأثیر پژوهش‌هایش در بیوتکنولوژی طرح ریخته بود. آنچه مد نظر او بود، یک ايستگاه‌كاري بود که آنقدر ارزان‌قیمت باشد که دانشجویان توانایی خریدش را داشته باشند و در عین حال قدرت آن در حدی باشد که توانایی شبیه‌سازی آزمایش‌های آزمایشگاهی را داشته باشد. در یک مقاله روی جلد نشریه بیزنس‌ویک در همان زمان، نقل‌قولی از آندریا کانینگهام، سخن‌گوی سابق نکست به‌چاپ رسید که می‌گفت: «بخشی از وجود استیو هست که می‌خواهد به دیگران و خودش ثابت کند، اپل صرفاً شانس نبوده... او می‌خواهد ثابت کند که اسکالی هرگز نباید می‌گذاشت او برود.» در همین سال اپل از عرضه لیزا نیز دست کشید.





 


1986


جابز صد هزار دلار هزینه می‌کند تا پاول رند، طراحی که لوگوی آی‌بی‌ام را طراحی کرده به همراه گروهی از طراحان دیگر به طراحی لوگو و دیگر عناصر دیگری که باعث شناخت شرکت می‌شوند، بپردازند. جابز فرآیند فروش همه سهام اپل خود را تمام می‌کند. او همچنين در همين زمان شرکت پیکسار را از گروه گرافیک کامپیوتری لوکاس‌فیلمز با تخفیف و به مبلغ ده میلیون دلار (که پنج میلیون آن هزینه انجام پروژه‌های شرکت بود) خریداری می‌کند. به اين ترتيب، جرج ‌لوكاس مي‌تواند بدون فروش‌ سهام سري فيلم‌هاي جنگ ستارگان، از پس هزينه‌هاي طلاقش برآيد. جابز بعدها درباره این خرید می‌گوید: «اگر در سال 1986 می‌دانستم که نگه‌داری پیکسار تا اين حد هزینه‌بر است، شک دارم كه این شرکت را می‌خریدم.»



 


1987


راس پِروت، تاجر مشهور امریکایی جابز را در تلویزیون می‌بیند و با او تماس گرفته و پیشنهاد سرمایه‌گذاری می‌دهد. جابز یک هفته صبر می‌کند تا برای ملاقات آماده شود. پِروت با بیست میلیون دلار سرمایه‌گذاری صاحب شانزده درصد از سهام نکست می‌شود. در همین دوران بود که جابز از وجود پدر و مادر واقعی‌اش مطلع می‌شود؛ جوآن کرول اسکیبل، متخصص گفتاردرمانی و عبدالفتاح جنالی، استاد علوم سیاسی اهل سوریه. او همچنین دریافت که آن‌ها یک دختر نیز دارند، یعنی خواهر تنی او مونا سیمسون که یک نویسنده است. مونا او را به جشن رونمایی کتاب جدیدش، به نام «هر جا به‌جز اینجا»، دعوت می‌کند و نسبت خودش و او را برای همه آشکار می‌کند. برخی عقیده دارند، جابز منبع الهام مونا برای خلق شخصیت اصلی داستان بعدی‌اش، يعني «یک مرد معمولی» بوده‌است. همسر مونا سیمسون، ریچارد آپل از نویسندگان سریال انیمیشنی سیمسون‌ها بود و نام مادر مارج در اين سریال را از همسرش گرفته‌است. تعامل جابز با مونا و این‌که چقدر به هم شبیه هستند، ظاهراً جابز را تحت تأثیر قرار داد.



در همان ايام استیو لور در مقاله‌ای در نیویورک تایمز ادعا کرد: «تأثیر همه این وقایع روی جابز به نوعی حس تقدیرگرایی آرامش‌بخش انجامید؛ یعنی ضرورت کمتری نسبت به کنترل کامل محیط اطرافش احساس می‌کرد و اطمینان بیشتری نسبت به این‌که سرانجام برخی موارد در زندگی، به‌نسبت مشخصی وابسته به ژن انسان است.» اما گفته‌های جابز در سال‌های بعد خلاف این اظهار نظر هستند، چنان‌که همچنان اعتقاد داشت، عمده شخصیت او از تجربه‌های او شکل گرفته، نه از پدر و مادر واقعی یا ژنتیکي. همچنين در همين سال کارخانه روباتیک نکست در فریمانت تأسیس‌می‌شود. البته نه براي کنترل هزینه‌های انسانی، بلکه برای استفاده از لیزر در تولید مدارهای دقیق‌تر و افزایش کیفیت آن‌ها.



 


1988


ويندوز به شدت شبيه مك مي‌شود.اپل از مایکروسافت بابت کپی‌برداری از رابط کاربری مک شکایت می‌کند و ادعا می‌کند که توافق اولیه مبنی بر استفاده از فناوری‌های مک در ویندوز، فقط در نسخه نخست ویندوز اعتبار داشته‌است. جابز قبل از عرضه رسمی کامپیوتر نکست، یک دستگاه از آن را به خوان کارلوس یکم، پادشاه اسپانیا می‌فروشد. در ماه اکتبر، از کامپیوتر نکست با نام Cube پرده‌برداری می‌شود. برای نشان دادن صدای استریوی دستگاه این کار در یک تالار موسیقی انجام می‌شود. این دستگاه يك کیس منیزیومی با پورت اترنت، پردازنده گرافیکی یکپارچه، قابلیت ایمیل صوتی (که در آن زمان کمیاب بود) و یک نمایشگر هفده اینچی سیاه‌وسفید داشت. البته، در آن زمان بیشتر دانشگاه‌ها نمایشگر رنگی را برای ايستگاه كاري خود ترجیح می‌دادند. این دستگاه همچنین یک دیسک مغناطیسی‌نوری داشت که کمی کند و گران بود. در آن زمان،‌سخنگویان شرکت به خبرنگاران مي‌گفتند، استیو کمی‌نرم‌تر شده و خودآگاهی بیشتری یافته است. اما یک کارمند سابق شرکت خلاف این گفته را ادعا می‌کرد: «هر شخصي درباره مسائل یک رأی خود را می‌داد، سپس استیو هفتاد رأی می‌داد [رأی خود را هفتاد رأی به‌حساب می‌آورد].»



در هر صورت مشخص بود که استیو تغییر کرده‌است. یکی از نمونه‌های این تغییر روش پرداخت دستمزدها در نکست بود. تا اوایل دهه 1990 دو سطح دستمزد وجود داشت، پنجاه هزار دلار و هفتاد هزار دلار؛ بر اساس این‌که سابقه کارمند مربوطه چقدر است. پرداختی‌ها یک بار در ماه انجام می‌شد و چک پرداختی مربوط به چهار هفته آینده می‌شد. کارمندان ارشدی که به نکست می‌پیوستند صاحب دو درصد از سهام شرکت می‌شدند. به این ترتیب، پرداخت‌های یکدست و روش پرداخت ساده در نکست در تقابل کامل با روش پرداخت آشفته و انواع پاداش‌های پرداختی در اپل بود.



در يكي از روزهاي سال 1988در مهمانی شام مهمی که مهمان‌هایی از دانشگاه‌ها، یعنی مشتری‌های اصلی کامپیوتر نکست در آن شرکت داشتند، کارکنان مهمانی فراموش کردند، غذای گیاهی مخصوص جابز را آماده کنند و در نتیجه این اتفاق جابز کل بخش مربوط به صرف وعده اصلی را لغو کرد. به بیان دیگر، مهمانانی را که مشتری‌های بالقوه شرکت بودند، گرسنه رها کرد.



 


 


1989


شرکت بیتلز از اپل شکایت می‌کند. استیو از طرفداران پرشور بیتلز بود تا آنجا که حتی می‌گفت، الگوی تجاری خود را از این گروه موسیقی الهام گرفته‌است؛ در همين زمان شرکت زیراکس به‌واسطه رابط کاربری از اپل شکایت می‌کند. عرضه كامپيوترهاي Cube نکست به مشتری‌ها آغاز می‌شود. وقتی درباره تأخیر در ارسال دستگاه‌ها از شرکت سؤال می‌شود، جابز در پاسخ می‌گوید که این کامپیوتر هنوز پنج سالی از زمان خود جلوتر است. درست در همين زمان اپل آخرین سری کامپیوترهای لیزا را که شامل 2700 دستگاه می‌شد، بي‌سرو صدا در یک زباله‌دانی در لوگان ایالت یوتا دور می‌ریزد تا به نوعي از پرداخت مالیات فرار کند. همزمان، Mac Portable عرضه می‌شود.



 


1990


جابز در این دوره ‌هنگام سخنرانی در دانشکده کسب‌وکار دانشگاه استنفورد، لورین پاوِل را ملاقات می‌کند. آن‌ها شماره تلفن یکدیگر را می‌گیرند. جابز آن شب یک مراسم شام کاری داشت. او خود درباره آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، می‌گوید: «من در پارکینگ بودم و سوییچ در جای خود بود. با خودم فکر کردم، اگر این آخرین شب من روی زمین باشد، ترجیح می‌دهم آن را در یک جلسه کاری بگذرانم یا با این زن؟ من به آن سوی پارکینگ دویدم و از او پرسیدم كه آیا مایل است با من شام بخورد یا نه. او پاسخ مثبت داد و با هم در خیابان قدم زدیم و از آن زمان تا به حال با هم بوده‌ایم.»



 


1991-1992


PowerBook عرضه می‌شود. در همين سال، استیو جابز و لورین پاوِل در هتل آواهنی در پارک ملی یوسِمه‌تی در هجدهم ماه مارس طی جشنی توسط راهب هندی، کوُبین چینو ازدواج می‌کنند. نخستين فرزند آن‌ها ريدپاول اسميت در همان سال متولد شد. جابز نام او را با تركيب نام پدرش و دانشگاه ريد انتخاب كرده است در همین دوره بود که لیزا، دختر جابز پیش او آمد و تا دوره نوجوانی را با او زندگی کرد.



 


1993


Newton Message Pad عرضه می‌شود. دستگاه Machinosh TV نيز در همين ايام به بازار می‌آید. در كنار اين موارد،‌هیئت مدیره جان اسکالی را برکنار و مایکل اسپیندلر، مدیر اروپای اپل را جایگزین او می‌کند. در سويي ديگر، پس از فروش تنها پنجاه هزار دستگاه، نکست از بازار سخت‌افزار خارج و روی نرم‌افزار تمرکز می‌کند. آن‌ها روی انتقال سیستم‌عامل NeXTSTEP OS به پردازنده 486 اینتل کار می‌کنند.



 


1994


PowerMac 6100/60 به بازار می‌آید.اپل همچنين دوربين QuickTake را نيز عرضه مي‌كند.


 


1995


جابز و بهترین دوست او لری الیسون، مدیرعامل اوراکل به یک سفر تفریحی در هاوایی می‌روند. در حالی‌که در ساحل قدم می‌زنند، حرف کنترل شرکت اپل از بيرون از شرکت با یک عمل اقتصادی تهاجمي يا Hostile Takeover به میان می‌آید . آن‌ها در نهایت تصميم مي‌گيرند با یک سرمایه سه میلیون دلاری تحت سرپرستي جابز اين عمل را انجام دهند. الیسون در این باره به نیویورک تایمز می‌گوید: «ما خیلی خیلی به انجام آن نزدیک شدیم. استیو کسی بود که تصمیم به مخالفت با آن را گرفت.» جابز می‌گوید: «من در‌یافتم که چنان آدمی نیستم. اگر آن‌ها از من می‌خواستند باز‌گردم، شاید اوضاع طور دیگری می‌شد.» در همان سال پیکسار انیمیشن بلند (داستان اسباب‌بازي)‌ Toy Story را عرضه می‌کند. هشتاد درصد سهام جابز در پیکسار ششصد میلیون دلار ارزش دارد.ارین سیِنا، دومین فرزند استیو و لورین به‌دنیا می‌آید. سرانجام پرونده مایکروسافت و اپل نيز با باخت اپل بسته می‌شود.


 


1996


«این حقیقت من را غمگین می‌کند که... مایکروسافت... واقعاً محصول‌های درجه سه می‌سازد.» جابز این سال را با نقل این جمله در یک گفت‌وگو آغاز کرد. جابز در مصاحبه‌اي با مجله فورچون می‌گوید: «من نقشه‌ای دارم که می‌تواند اپل را نجات دهد. بیش از این چیزی نمی‌توانم بگویم که یک محصول بی‌نقص و یک راهبرد بی‌نقص برای اپل است. اما هیچ‌کس آنجا به من گوش نمی‌دهد.» گیل آمیلیو به‌عنوان مدیرعامل اپل جایگزین مایکل اسپیندلر می‌شود و سهام شرکت به پایین‌ترین قیمت خود در دوازده سال اخیر می‌رسد.سیستم‌عامل قدیمی اپل نیازمند یک جایگزین است. اپل خرید BeOS را بررسی می‌کند و حتی به خرید مجوز Windows NT از مایکروسافت فکر می‌کند. اما در مقابل، نظر آن ها به NeXT و سیستم‌عامل NeXTSTEP OS جلب‌می‌شود؛ چيزي که روح رابط‌کاربری مدرن OS X، معماری ونيز قابلیت‌های چندوظیفگی اين سيستم‌عامل از آن وام گرفته شده است. اپل اعلام کرد، تمایل دارد با پرداخت 430 میلیون دلار به سرمایه‌گذاران و 1,5 میلیون سهم شرکت اپل به استیو جابز، NeXT را خریداری کند. همچنین آن‌ها پیشنهاد دادند، جابز به‌عنوان مشاور به اپل باز‌گردد. او در بازگشت به اين شركت به‌عنوان مدیری آرام‌تر شناخته می‌شد، چنان‌که یکی از کارکنان اپل می‌گوید: «دیگر جابز مثل گذشته نیست که تا سه کلمه از دهان تو خارج شود میان حرفت بپرد: «بسيار خوب، من این‌طور تشخص می‌دهم که...” او حالا خیلی بیشتر گوش می‌دهد، خیلی راحت‌تر، آرام‌تر و پخته‌تر است.» خود جابز این تغییر را منسوب به اطمینان بیشتر به مردم می‌داند: «من به مردم اعتماد بیشتری دارم.» به اين ترتيب، جابز پس از یازده سال دوباره به محوطه اپل قدم می‌گذارد؛ با تغییرهای فراوانی نسبت به دوره قبل.



 


1997


گیل آمیلیو از سمت مدیرعاملی کنار می‌رود و واضح است که جابز خیلی سریع جایگزین او می‌شود؛ البته با عنوان مدیرعامل موقت(iCEO). جابز پس از بازگشت به اپل می‌گوید: «درمان اپل کاهش هزینه‌ها نیست، درمان اپل باز کردن راهی با استفاده از خلاقیت برای بیرون آمدن از این مخمصه فعلی است.»جابز کامپیوترهای دل را جعبه‌های آجري رنگ ملال‌آور می‌خواند. مایکل دل در جواب می‌گوید که اگر او در اپل به‌جای مدیرعامل بود، فکری برای پس دادن پول سهامداران می‌کرد. جاناتان ایو در اپل استخدام می‌شود تا دوران جدیدی از طراحی را کلید بزند. همزمان با جشن بیستمین سالگرد مك نسخه ویژه‌ای از مک با پخش‌کننده دی‌وی‌دی و گیرنده تلویزیون به‌عنوان یک دستگرمی از کار ایو عرضه می‌شود.



 


1998


جابز پروژه‌های بسیاری را تعطیل می‌کند و تمام تمرکز خود را به کامپیوترهای اپل معطوف می‌کند.همکاری پربار جاناتان ايو، طراح ارشداپل‌ و استیو عملاً آغاز می‌شود.نخستين iMac متولد می‌شود.



 


1999


فیلم «دزدان دریایی دره سیلکون» آماده پخش می‌شود. نوآ وایل در نقش استیو جابز و انتونی مایکل هال در نقش بیل گیتس ظاهر می‌شود. فیلم در صحنه همان تبلیغ 1984 معروف اپل آغاز می‌شود.



 


2000


جابز دوباره به مدیرعامل رسمی شرکت تبدیل می‌شود.در همين زمان كامپيوتر PowerMac Cube عرضه می‌شود.جابز از نگه‌داری عمارت Jackling House که در سال 1984 خریده‌بود، دست می‌کشد.


 


 


2001


نخستین فروشگاه رسمی اپل در مک‌لین ویرجینیا افتتاح می‌شود. محصول انقلابي اپل iPod به بازار می‌آید.Mac OS X 10.0 نيز عرضه می‌شود.


 



 


2003


كامپيوتر Power Mac G5 با یک کیس آشنای تمام‌آلومینیومی عرضه می‌شود.ال گور به هیئت مدیره اپل می‌پیوندد.جابز در می‌یابد، یک غده بدخیم در لوزالمعده خود دارد و در نهایت متوجه می‌شود که یک نوع کمیاب از سرطان لوزالمعده است که درمان‌پذیر است. او به نه ماه درمان دارویی بی‌نتیجه سرطان می‌پردازد.



 


 


2004


در ماه ژوئیه، با یک جراحی غده را از لوزالمعده استیو خارج می‌کنند و یک ماه در استراحت کامل به سر می‌برد. او در بیمارستان با استفاده از پاوربوک هفده اینچی خود برای کارکنان خود نامه‌ای نوشت با این مضمون: «خبرهای شخصی جدیدی دارم که باید با شما در میان بگذارم و می‌خواستم که به‌طور مستقیم از خود من آن‌ها را بشنوید... در همين آخر هفته، زیر یک عمل جراحی موفقیت‌آمیز رفتم تا یک غده سرطانی را از لوزالمعده خود بردارم.» جابز اجازه تخریب عمارت تاريخي Jackling House و ساخت یک خانه کوچک‌تر در آن زمین را دریافت می‌کند. البته فعالان محلی با توجه به تاريخي بودن بنا این تصمیم را ملغي كرده و مانع این کار می‌شوند.



 


 


2005


اپل استفاده از پردازنده‌های اینتل را در مک‌های خود اعلام می‌کند. این اتفاق نتیجه پروژه طولانی‌مدت و محرمانه Star Trek بود که امكان اجرای Mac OS X روی پردازنده‌های x86 را فراهم مي‌كرد. به این ترتیب، پی‌سی و مک از نظر اجزای سخت‌افزاری یکی شدند و تنها تفاوت این دو طراحي و نرم‌افزار بود. تأکید جابز روی طراحی ظاهری از همان روزهای نخست اپل دیده می‌شد و در سال‌های NeXT بود که بر اهمیت زیاد نرم‌افزار نیز تأکید کرد تا مجموع این دو مهم جابز را در سال‌های پیش رو در راهبری شرکت به‌کار او آیند.در این سال جف رسکین، پدر مک، از سرطان پانكراس در پاسیفیکای کالیفرنیا در خانه در گذشت.جابز پنجاه‌ساله می‌شود.آی‌پاد نانو، ویدیو آی‌پاد و آی‌پاد شافل عرضه می‌شوند.جابز در جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد سخنرانی می‌کند. او در سخنرانی خود سه داستان نقل می‌کند. یکی درباره شهود و این‌که چگونه به دانشگاه رفت و با وجود رها کردن آن، از آن چیز یاد گرفت. دیگری درباره عشقش به اپل و از دست دادن شرکت و آخری هم درباره مرگ و تجربه سرطان. (متن این سخنرانی را در همين پرونده با عنوان «تشنه بمانيد و ابله!» مطالعه كنيد).





 


2007


آی‌فون،‌تلفن همراه انقلابي و دوران ساز اپل، در ماه ژانویه معرفی و در ماه ژوئن عرضه شد. Apple TV به بازار آمد.





 


2008


باريك‌ترين نوت‌بوك دنيا يعني Macbook Air عرضه می‌شود و همزمان شایعه‌هایی مبنی بر این‌که جابز بیش از حد لاغر به‌نظر می‌رسد و بیمار است، منتشر شد. شرکت Psystar یک کپی چهارصد دلاری از مک تولید می‌کند که سیستم‌عامل OS X را روی یک پی‌سی اجرا می‌کند.جابز در مراسم رونمایی فقط سخنرانی‌های اصلی را انجام می‌دهد و صحنه را با دیگر مدیران اپل شریک می‌شود.شایعه‌هایی منتشر می‌شود مبنی بر این‌که استیو بیمار است و تا بهار از سمت خود کناره‌گیری می‌کند. این شایعه‌ها تا ماه ژانویه توسط بیشتر رسانه‌ها تکذیب می‌شود.





 


2009


استیو جابز به دلیل وضعیت سلامتی شرکت را از ماه ژانویه تا ژوئن ترک می‌کند و در این مدت تیم کوک وظایف او را به‌عهده می‌گیرد، اگرچه جابز همچنان عنوان مدیرعامل را دارد.جابز سرانجام اجازه می‌یابد، عمارت Jackling House را تخریب کند و یک خانه کوچک‌تر در آن زمین بسازد.استیو جابز یک اهداکننده کبد می‌یابد. نیویورک تایمز سؤالی مطرح می‌کند، مبنی بر این‌که جابز چگونه اینقدر سریع کبد پیوندی را یافته‌است. بیمارستان مربوطه نیز با کسب اجازه از جابز پاسخ می‌دهد که دلیل این مسئله این بوده که او بیمارترین فرد در فهرست دریافت‌کنندگان بوده‌است.استیو جابز بدون سر و صدا در ماه ژوئن به اپل باز‌می‌گردد و تنها نقل‌قول‌های او در متنی که برای رسانه‌ها منتشر شد، راه یافت.


 


2010


جابز این سال را با یکی از سخنرانی‌های معروف خود روی صحنه و معرفی آی‌پد آغاز می‌کند.جابز در یک جلسه در تالار اصلی شرکت شعار «شریر نباشید» شرکت گوگل را «چرند» می‌خواند و کارکنانش با تشویق پاسخ او را می‌دهند.با تبدیل گوگل به رقیب اپل، اریک اشیمت، از رفقای قديمي استیو جابز به دشمن او تبدیل می‌شود. یک جلسه مشترک نیز نشان می‌دهد، فضای بین این دو همچنان متشنج است.اپل در همين سال، آی‌فون 4 را در ماه ژوئن به‌نمایش می‌گذارد.به دلیل وجود نقص‌هایی در طراحی، هنگامی که استفاده‌کنندگان گوشی را در دست می‌گیرند مشکلاتی در آنتن‌دهی آی‌فون 4 نمود پیدا می‌کند. جابز در پاسخ به ایمیل یکی از کاربران می‌گوید: «فقط سعی کن این‌طور آن را در دست نگیری.»خلق‌وخوی زودرنج استیو باز‌می‌گردد و در یک جلسه از آنتن‌دهی آی‌فون 4 دفاع می‌کند، اما به کاربران اطلاع می‌دهد که می‌توانند از یک قاب رایگان استفاده کنند که مشکل آنتن‌دهی را حل می‌کند. او همچنین از این فرصت استفاده کرده و وضعیت سلامتی خود را مطلوب توصیف می‌کند، یک مقاله وال استريت ژورنال درباره مهندسی اشتباه در آنتن آی‌فون را «چرند» می‌خواند و نیویورک تایمز را به چاپ مطالب خودساخته متهم می‌کند.همچنين Magic Trackpad عرضه می‌شود.استیو بار دیگر روی صحنه می‌رود تا اپل تی‌وی جدید، آی‌پاد نانو، آی‌پاد تاچ و آی‌پاد شافل جدید را معرفی کند.منازعه جابز با یک دانشجوی 22 ساله روزنامه‌نگار منتشر می‌شود. در بخشی از این منازعه، جابز به جوان دانشجو می‌گوید: «اهداف ما شامل کمک به شما در دریافت یک نمره بهتر نمی‌شود.» در نهایت نیز کلام خود را با این جمله به پایان می‌رساند: «لطفاً ما را به حال خود بگذارید.»برای نخستین بار تعداد آی‌پدهایی که اپل می‌فروشد از مک‌های فروخته‌شده بیشتر می‌شود.جابز بار دیگر برای معرفی OS X Lion، iLife 11 و دو مک‌بوک ایر جدید روی صحنه می‌رود.نشریه فايننشال او را به‌عنوان شخصیت سال انتخاب می‌کند.





 


2011


پس از انتظار فراوان، سرانجام Verizon نیز آی‌فون 4 را عرضه می‌کند. جابز در اعلام این موضوع حضور نداشت. جابز با ارسال یک یادداشت دیگر به کارمندان شرکت، اعلام می‌کند که به‌دلیل وضعیت سلامتی یک مرخصی دیگر می‌گیرد، اگرچه مي‌افزايد «به‌عنوان مدیرعامل ادامه خواهم داد و در تصمیم‌گیری‌های عمده راهبردی برای شرکت نقش خواهم داشت.» در این مدت نیز تیم کوک سکان مدیریت شرکت را در دست گرفت. همچنان نامشخص ماند که دلیل این غیبت جابز پیوند کبد بوده یا سرطال پانكراسي که پیش‌تر از سر گذراند. او با این جمله یادداشت خود را به پایان می‌رساند: «به اندازه‌ای به اپل عشق می‌ورزم که امید دارم هر چه زودتر بتوانم باز گردم.» در بیست‌و چهارم آگوست، جابز به طور رسمي از مدیرعاملی شرکت اپل کناره می‌گیرد و ریاست هیئت مدیره را به‌عهده می‌گیرد. او در نامه‌ای به کارمندان سابقش چنین می‌نویسد: «باور دارم که درخشان‌ترین و خلاقانه‌ترین روزهای اپل پیش روی آن قرار دارند و چشم به آینده دارم تا این موفقیت را به تماشا بنشینم و در سمت جدید به مشارکت در دستیابی به آن بپردازم. من تعدادی از بهترین دوستان زندگی‌ام را در اپل یافته‌ام و از همه شما بابت سال‌های زیادی که توانستم در کنار شما کار کنم، متشکرم.»




مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴

تکنولوژی

+ راهنمای جامع آشنایی با مدل هوش مصنوعی مولد، کاربردها و انواع آن مترجم: حمیدرضا تائبی

+ تولید متن یا Text Generation چیست؟  حمیدرضا تائبی

+ چه تکنولوژی‌هایی باعث تحول دیجیتال در صنعت کشاورزی می‌شوند؟ -

+ ارتباط انقلاب صنعتی چهارم با تحول دیجیتال چیست؟ -

+ هوش مصنوعی در خدمت دموکراسی /

+ انقلاب صنعتی چهارم چیست و چگونه بر زندگی ما تاثیر می گذارد؟ فاطمه حسینی

+ یادگیری ماشین آنلاین چیست و چرا نقش مهمی در دنیای هوش مصنوعی دارد؟  حمیدرضا تائبی

+ خودیابی فرهنگی در جهان دیجیتال  فرهنگ امروز/ عیسی عبدی

+ انقلاب بزرگ فین‌تک‌ها در یک دهه آینده مترجم: مهسا قنبری

+ راهکار محققان برای مجهز شدن IoT به شبکه‌های عصبی بهینه  مهدی صنعت‌جو

+ ۱۰ شغلی که هوش مصنوعی تصاحب نخواهد کرد  مهدی صنعت‌جو

+ پیوند کامپیوتر و مغز انسان محسن آقاجانی

+ فناوری‌های نوظهور 

+ قدرت‌نمایی هوش مصنوعی در دنیای داروسازی حمیدرضا تائبی

+ تاثیر ابزارهای هوشمند بر کنترل شیوع بیماری‌های فراگیر 

+ فناوری تشخیص چهره در یک قدمی زندگی ما حمیدرضا تائبی

+ آیا تلفن هوشمند، بخشی از وجود ماست؟ 

+ انقلاب عاشقانه در زمانه تکنولوژی 

+ آیا تکنولوژی باعث خوشبختی بشر می‌شود؟ محمدحسین آشنا

+ آیا فناوری تشخیص چهره نگران کننده است؟  مهدی زارع سریزدی

+ روبات‌هایی که می‌بینند و از انسان می‌آموزند- مهدی صنعت‌جو

+ یک راهکار عالی برای آنکه بدانید اینترنت شما چه زمانی قطع شده است حمیدرضا تائبی

+ آیا ماشین‌ها ما را از کار برکنار خواهند کرد؟ حمیدرضا مازندرانی

+ پیامدهای نسل چهارم فناوری رسانه‌های اجتماعی  دکتر محمود سریع‌القلم

+ طبقه‌ای به نام علوم انسانی دیجیتال 

+ تکنولوژی و آینده جامعه 

+ گشايش اولین فروشگاه بدون فروشنده و صف توسط آمازون 

+ فناوری‌هایی که در سال ۲۰۱۸ رشد می‌کنند مهدی مطلبی

+ صوفیا، ربات شهروند تمایل به تشکیل خانواده دارد! 

+ روبات عصیانگر در شهر بی‌قانون؛ آغاز عصر وحشت حمیدرضا تائبی

+ اسکلت‌ پوشیدنی شنوا برای معلولین مهدی صنعت‌جو

+ سازمان ملل، هوش مصنوعی را زیر نظر می‌گیرد مهدی صنعت‌جو

+ عطش ساختن فردا  سید کامران باقری

+ کارخانه های آینده | کسب و کاری با فناوری چاپ سه بعدی 

+ تكنولوژى‌آموزشى‌ يا‌تكنولوژى‌يادگيرى 

+ با این لباس هوشمند گرم می‌شوید 

+ خطر هک‌شدن خودروهای هوشمند جدی است 

+ آیا هوش مصنوعی بزرگترین تهدید برای تمدن بشری است؟ مهدی صنعت‌جو

+ انسان یا محصول، نسل‌های آینده کدامند؟ حمیدرضا تائبی

+ این روبات 500 برابر سریع‌تر از انسان کار می‌کند حمید نیک‌روش

+ جلوگیری از تصادفات منجر به مرگ خودران‌ها با تصمیم‌گیری به سبک انسان حمید نیک‌روش

+ کدام شغل‌ها تا ۱۰ سال آینده نابود می‌شوند؟ حمیدرضا تائبی

+ از این پس هوش مصنوعی مصدومیت‌های ورزشکاران را پیش‌بینی می‌کند حمیدرضا تائبی

+ هوش مصنوعی خودسر!/ آیا ترس دانشمندان به واقعیت بدل می‌شود؟ 

+ آیا در نهایت ماشین ها میتوانند پیش داوری و تعصب داشته باشند؟ 

+ تجاری‌سازی فناوری رابط مغز و کامپیوتر 5 دستاورد مهم دارد 

+ این ربات خیلی راحت و سریع خودروی شما را پارک می کند! +تصاویر 

+ استفاده از ربات‌ها در صنعت بیمه 

+ پایان عصر نفت! بهزاد احمدی نیا

+ چاپ 3 بعدی استخوان مصنوعی 

+ تولید دست مصنوعی 15 دلاری 

+ انسان‌ها و هوش مصنوعی همزیستی مستقل را تجربه خواهند کرد حمیدرضا تائبی

+ روبات‌ها به یکدیگر مهارت‌های جدید را یاد می‌دهند حمید نیک‌روش

+ دختر یازده ساله در نشست سالانه سهامدارن مایکروسافت چه سوالی مطرح کرد؟ حمیدرضا تائبی

+ بیشتر از ۸۰ درصد مشاغل امروزی تا چند سال آینده از بین می‌روند! حمید نیک‌روش

+ انقلاب الکترونیک , یا چگونه قاره آسیا زباله دان جهان شد 

+ فناوری های تشخیص هویت. صالح سپهری‌فر

+ رانندگی در واقعیت افزوده فرانک فراهانی جم

+ با بمب الکترومغناطیسی آشنا شویم 

+ ساخت جوهر از آلودگی هوا! 

+ خانه‌ای که در باد می‌رقصد+تصاویر 

+ مرکز تخصصی بازی‌های رایانه‌ای به حوزه درمان و امنیت وارد می‌شود 

+ ویژگی‌های بایسته معلمان در بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند 

+ جهان در 150 سال آینده چگونه خواهد بود؟. 

+ آینده نگری در مدیران IT 

+ بازی پیامکی و محتوای آموزشی - سرگرمی برای آینده پژوهی وحید وحیدی مطلق

+ ماشین هایی هوشمند تر از انسان 

+ مجازی بودگی و قدرت «دولت موبایل» داود زارعیان

+ تکنولوژی های آینده چگونه خواهند بود؟ عرفان کسرایی

+ انقلاب صنعتی چهارم در راه است احمد علوی

+ بررسی رابطه ی بین سناریو های تکنولوژی با داستان های علمی- تخیلی با نگاهی به چرخه ی روبوت آسیموف و فضای سایبری گیبسون مریم اخوی

+ آیا حضور ربات‌ها را در زندگی‌مان خواهیم پذیرفت؟ جین ویکفیلد - بی‌بی‌سی

+ ﺗﻌﺎرض دو ﻧﮕﺮش در ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی و ﭘﮋواک آن در ﻓﻀﺎی ﻓﮑﺮی اﯾﺮان رهبر محمودزاده

+ روبات های پرستار در راه اند...مزایا ، معایب و خطرات صالح سپهری فر

+ سیر تحولی علم و تکنولوژي بعد از جنگ جهانی دوم الکساندر کینگ

+ ضرورت ارزیابی اخلاقی تکنولوژی های نوین ارتباطی وحیده علی پور

+ فیسبوک چگونه با استفاده از هوش مصنوعی تصاویر را برای نابینایان قابل درک می کند؟  مریم موسوی

+ چيني ها آيفون توليد مي کنند نه استيو جابز جوزف ناي

+ بهبود الگوی زندگی در مساله انرژی و تکنولوژی جلال نبهانی‌زاده

+ برای زندگی درکنار ربات ها آماده اید؟ شهرام یزدان پناه

+ دوران رباتی میترا بهاری

+ دسترسی ۵۰ درصدی کشورهای در حال توسعه به اینترنت باندپهن 

+ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺟﺮﻳﺲ ﻫﻨﺴﻮن اوﻣﺎﻧﺎروﻻ

+ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژي در ﻛﺸﻮرﻫﺎي در ﺣﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺟﺮﻳﺲ ﻫﻨﺴﻮن اوﻣﺎﻧﺎروﻻ

+ فناوری اطلاعات در سازمان ها و ادارات شهاب وهابزاده

+ جنگ‌‌‌ بر ‌‌پایه ‌‌فناوری ‌‌اطلاعات‌ فریبا فرهادیان‌

+ تأملی دوباره در مفهوم اطلاعات و دانش: با تأکید بر حوزۀ علم اطلاعات و دانش شناسی مریم صابری

+ فهم سواد اطلاعاتي Barbara Humes

+ فناوری اطلاعات در حال ایجاد تحولی انقلابی در محصولات است روشنگری مدیریت اینترنت اشیاء

+ سبقت کتابهای الکترونیکی از کتابهای چاپی تا ۲۰۱۸ 

+ انقلاب اینترنت اشیا در سال ۲۰۲۰ 

+ نقش فناوری اطلاعات در سازمان‌های امروزی 

+ نابرابری دیجیتالی 

+ آینده پژوهی و چالشهای صنعت نساجی  فاطمه رئيسي 1 ، احسان قرباني 2 ، محمد قانع، فاطمه معدني

+ فناوری نسل آینده مترجم: فرناز رجبی مهر

+ نسل جديد خانه‌هاي خورشيدي 

+ خانه‌هایی که از صاحبان‌شان باهوش‌ترند 

+ افزایش شدت حملات سایبری در دهه آینده 

+ هرآنچه که درباره اینترنت اشیا می‌دانیم  زومیت

+ سفری به دنیای آینده 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995