Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


دموکراسی و توسعه اقتصادی

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[24 Nov 2011]   [ ]



بدون تردیدازبهترین روشهای حکومت و مدیریت جامعه دموکراسی و مردم سالاری است که اگر براستی اراده مردم درمدیریت جامعه نقش داشته باشد و تقسیم قوا و موازنه قدرت شکل بگیرد آثار وبرکات مثبت زیادی دارد اما دراین مقاله که برای شما گذاشته می شود نویسنده به تحلیل رابطه دموکراسی و توسعه پرداخته است و از جوانب گوناگون این موضوع را به بررسی گرفته است:

آیا توسعه اقتصادی باعث تحقق دموکراسی سیاسی می شود؟ یا دموکراسی باعث ایجاد توسعه اقتصادی می شود؟ آیا تحقق دموکراسی به سطح توسعه اقتصادی ارتباط دارد؟ یا برعکس دوام دموکراسی به سطح توسعه بستگی دارد؟ و...

اینها پرسشهای اساسی در برنامه های سیاسی و مباحث روشنفکری پنجاه سال گذشته بوده اند و مطالعات و تحقیقات فراوانی برای رسیدن به پاسخ مناسب صورت گرفته است ؛ در این نوشتار خلاصه ای اجمالی از نتایج این مطالعات مورد توجه قرار گرفته است.

نظامهای سیاسی از ویژگی های نهادی بسیاری ترکیب یافته اند که در عین حال که عقلانیت اقتصادی را تشویق می کنند اما ممکن است مانع ابتکار عمل اقتصادی شوند و به دولتها برای کمک به توسعه ، آزادی عمل لازم را بدهند و اجازه گریز از کنترل مردمی را نیز پیدا کنند و تفکر بلندمدت را به قیمت فاجعه های کوتاه مدت یا برعکس ترویج دهند. توسعه نیز فرآیندی چندوجهی از دگرگونی ساختاری نه فقط در حوزه اقتصاد است که با رشد درآمد، بهره وری ، مصرف ، سرمایه گذاری ، آموزش ، امید به زندگی و اشتغال جلوه گر می شود و جملگی برای بهتر زندگی کردن موثر هستند.برای مردم ساکن در دموکراسی و دیکتاتوری حتی اگر درآمد یکسانی داشته باشند لزوما نمی توان توقع سطح زندگی یکسانی داشته باشیم.

همان طور که آمارتیاسن می گوید: «اگر موفقیت اقتصادی یک ملت را فقط با درآمد و با سایر شاخصهای سنتی توانگری و سلامت مالی بسنجیم که اغلب همین کار هم می شود، هدف مهم بهزیستی را گم کرده ایم».
سی.بی.مکفرسون درباره دموکراسی می گوید: «سابق بر این دموکراسی واژه بدی بود هر کسی می دانست دموکراسی ، به معنای اصیل آن حکومت مردم یا دولت مطابق با اراده اکثریت مردم چیز بدی است که برای آزادی فردی و تمام موهبت های زندگی متمدن زیانبار است این موضع را کمابیش تمام انسان های فرهیخته از نخستین روزهای تاریخ تا حدود یکصد سال پیش اتخاذ می کردند سپس در عرض 50سال ، دموکراسی مطلوب شد.»
تقریبا تمام جنبه های مطلوب ارزشی زندگی سیاسی و برخی اوقات حتی زندگی اجتماعی و اقتصادی مانند نمایندگی ، پاسخگویی ، برابری ، مشارکت ، شرافت ، عقلانیت ، امنیت ، آزادی و... به عنوان ویژگی های تعریفی دموکراسی شناخته شده اند.

تحقق دموکراسی بی تردید با سطح توسعه اقتصادی ارتباط دارد با نقش محوری که برای توسعه قایل هستیم بین دو سازوکار علی که احتمالا این رابطه را به وجود می آورند فرق می گذاریم ، یکی این که آیا احتمال ظهور دموکراسی در کشورهایی بیشتر است که از نظر اقتصادی تحت حاکمیت دیکتاتوری توسعه یافته اند و دیگری این که دموکراسی ها به دلایل غیر از توسعه اقتصادی ظاهر می شوند و صرفا احتمال بیشتر بقا در کشورهایی را دارند که پیش تر توسعه یافته اند. اظهارنظر «اس.ام.لیپست» که دموکراسی با توسعه اقتصادی ارتباط دارد نخستین بار در 1959 بسط یافت و حجم عظیم پژوهش را در مقایسه با هر موضوع دیگر در سیاست تطبیقی به وجود آورد بارها این رابطه مورد تایید قرار گرفته و با آن مخالفت شد بازنگری شده و بسط یافت دفن گردید و تجدید حیات یافت مطالعات نشان می دهد که رابطه بین سطح توسعه اقتصادی و تحقق نظامهای دموکراتیک قوی و مستحکم است.

به دو دلیل متفاوت تحقق دموکراسی به سطح توسعه اقتصادی ارتباط دارد: به احتمال قوی دموکراسی ها هنگامی ظاهر می شوند که کشورها از نظر اقتصادی توسعه یافته باشند، یا اگر به هر دلیل دموکراسی برقرار شده است احتمال بیشتر می رود که در کشورهای توسعه یافته دوام و بقا یابد نخستین تبیین را درون زا و دومین تبیین را برون زا می نامیم.

تاکید بر این نکته که دموکراسی ها در نتیجه توسعه اقتصادی ظاهر می شوند، شبیه گفتن این نکته است که دیکتاتوری ها به محض این که کشورهای تحت حاکمیت دیکتاتوری از نظر اقتصادی توسعه یابند نابود می شوند بنابراین گفته می شود که دیکتاتوری به واسطه توسعه اقتصادی به دموکراسی تبدیل می شود.

داستانی که درباره هر کشوری گفته می شود این است که با توسعه یافتگی هر کشور، ساختار اجتماعی آن پیچیده می شود گروههای جدید ظاهر شده و سازماندهی می یابند فرآیندهای کارگری ضرورت همکاری فعال کارکنان را می طلبد و در نتیجه آن ، این نظام را دیگر نمی توان به نحو کارآمدی از طریق دستوری اداره کرد: جامعه نیز پیچیده است ، تغییر فناوری مستقیما آزادی عمل و اطلاعات عمومی در اختیار تولیدکنندگان می گذارد، جامعه مدنی ظاهر می شود و اشکال کنترل دیکتاتوری کارآمد خویش را از دست می دهند و گروههای مختلف از قبیل سرمایه داران ، کارگران یا صرفا جامعه مدنی بدون ریخت ، ضدنظام دیکتاتوری قیام کرده و باعث سقوط آن می شود. تبیین درون زا، نظریه نوسازی است فرض اساسی این نظریه این است که فرآیندی کلی وجود دارد که در آن دموکراتیزاسیون چهره نهایی است.

نوسازی شامل اختلاف و تخصص تدریجی ساختارهای اجتماعی است که با تفکیک ساختار سیاسی از سایر ساختارها به اوج می رسد و دموکراسی را ممکن می سازد. زنجیره های علی مشخص شامل رشته هایی از صنعتی شدن ، شهرنشینی ، آموزش ، ارتباطات ، تجهیز منابع تلفیق سیاسی و بی شمار ویژگی دیگر است : انباشت تصاعدی تغییرات اجتماعی که جامعه را برای رسیدن به آخرین ویژگی یعنی دموکراتیزاسیون آماده می سازد. نوسازی شاید یکی از دلایلی باشد که تحقق دموکراسی به توسعه اقتصادی ارتباط دارد و این برداشت توسط «اودانل» با گفتن این جمله که «اگر سایر کشورها به اندازه ملتهای پیشرفته اقتصادی ثروتمند شوند احتمال زیادی وجود دارد که به دموکراسی سیاسی تبدیل شوند» به زبان ساده تری بیان کرد. دموکراسی امری درونزاست چون از توسعه اقتصادی تحت حاکمیت اقتدارگرایی ناشی می شود فرضیه این است که اگر کشورهای اقتدارگرا توسعه یابند، دموکراتیک می شوند.

آن طور که «تربورن» تاکید می کند که اکثر کشورهای اروپایی به واسطه جنگ و نه به واسطه نوسازی دموکراتیک شده اند اگردیکتاتوری ها از بین می روند و دموکراسی ها به صورت تصادفی با ملاحظه توسعه اقتصادی ظاهر می شوند، آیا هنوز امکان دارد که دموکراسی های بیشتری در بین کشورهای ثروتمند نسبت به کشورهای فقیر وجود داشته باشد؟ اگر بخواهیم درباره «لیپست» از زبان خود وی قضاوت کنیم هر اندازه ملتی برخوردارتر باشد احتمال بیشتری می رود که دموکراسی را حفظ کند پس حتی اگر ظهور دموکراسی ، مستقل از سطح توسعه ظاهر شوند سپس در کشورهای فقیر از بین بروند و در کشورهای ثروتمند باقی بمانند چون هر بار که یک دیکتاتوری در یک کشور مرفه از بین برود، دموکراسی در آنجا ماندگار می شود، تاریخ بتدریج دموکراسی های ثروتمند را انباشت می کند این دیگر نظریه نوسازی نیست چون توسعه موجب ظهور دموکراسی نمی شود دموکراسی به صورت برون زا ظاهر می شود همچون نیرویی که ناگهان از غیب می رسد اگر یک کشور مدون باشد دموکراسی تمایل به بقا دارد اما محصول نوسازی نیست.

اگر این نظریه که ظهور دموکراسی نتیجه توسعه اقتصادی است درست باشد احتمال گذار به دموکراسی باید هنگامی بیشتر شود که نظام اقتدارگرا به سطوح بالای توسعه می رسند. در واقع ، دیکتاتوری ها تقریبا بدون استثنا در کشورهای بسیار فقیر باقی می مانند کشورهایی که درآمد سرانه آنها زیر 1000 دلار است ،یا دست کم جای خود را به انواع دیکتاتوری ها می دهند؛ اما نظام ثابت باقی می ماند دیکتاتوری ها در کشورهایی با درآمد بین 1001 دلار و 4000دلار ثبات کمتری دارند و حتی در درآمد بین 4001 دلار و 7000دلار بی ثبات تر هستند اما اگر درآمد به سطح 7000دلار برسد روند معکوس می شود و احتمال بیشتری برای بقا پیدا می کنند.گذار به دموکراسی در کشورهای فقیر و ثروتمند احتمال کمتری دارد اما در سطوح میانی درآمد احتمال گذار به دموکراسی در کشورهای فقیر و ثروتمند احتمال کمتری دارد اما در سطوح میانی درآمد احتمال گذار به دموکراسی بیشتر است بنابراین به نظر می رسد که حق با «هانتینگتون» است اگرچه فقط در مورد نظامهای اقتدارگرا، هنگامی که مدعی شد باید انتظار مشاهده یک الگوی زنگی شکل از بی ثباتی را داشته باشیم توسعه اقتصادی ظاهرا باعث بی ثباتی دیکتاتوری در کشورهای در سطح میانی درآمد می شود اما در کشورهای فقیر و ثروتمند چنین تاثیری ندارد.

دیکتاتوری تهدیدی در هر زمان


دموکراسی ها در قلمرو سیاسی با یکسان کردن حق نفوذ همگانی بر تخصیص منابع ، تهدید به مالکیت را از سوی کسانی که فاقد دارایی هستند تشدید می کند آن توزیع مصرفی که بازار حکم می کند با توزیع مصرفی که شهروندان از طریق رای دادن مشخص می کنند، باید تفاوت داشته باشد چون دموکراسی به فقرا و ستمدیدگان در نتیجه توزیع امکانات اولیه منابع امکانات ، فرصت می دهد تا از طریق دولت به جبران و اصلاح وضع موجود بپردازند کسانی که در نتیجه مالکیت خصوصی صدمه دیده بودند، هنگامی که به شکل حق رای همگانی قدرت سیاسی یافتند سعی کردند از آن قدرت برای مصادره دارایی ثروتمندان استفاده کنند.

هنگامی که فهمیدیم پدیده سیاسی یکسان دارای معانی متفاوت در منظومه های مختلف نهادهای سیاسی است ، تعجبی ندارد که عاملان اقتصادی واکنش متفاوتی به آنها نشان دهند در دیکتاتوری هر زمان که نظام مورد تهدید قرار گیرد هر زمان که حاکمان تغییر کنند یا انتظار تغییر یافتنشان برود، هر زمان که کارگران شجاعت اعتصاب پیدا کنند یا توده های مردم مخالفتشان را به دولت نشان دهند ، اقتصاد صدمه خواهد دید در دموکراسی هر کسی می داند که دولتها به نوبت تغییر خواهند کرد که کارگران اعتصاب می کنند و مردم نارضایتی خود را از دولتها به روشهای مختلف ابراز می دارند بنابراین هر زمان چنین پدیده هایی رخ دهد حداکثر باعث یک کسالت اقتصادی می شوند.

دموکراسی ها هرگز در کشورهای ثروتمند از بین نمی روند با این حال هنوز شگفت آور است که دموکراسی های فقیر تا چه حد شکننده هستند هنگامی که یک کشور بحران اقتصادی را تجربه می کند احتمال مرگ دموکراسی می رود و در اکثر موارد با مرگ همراه است اما دیکتاتوری ها در تمام شرایط اقتصادی می میرند. دموکراسی ها شبیه هم نیستند نظامهای نمایندگی ، تقسیم قدرت ، تنوع قوانین ، تعهدات مرتبط یا شهروندان تفاوت معناداری در بین نظامهایی دارند که معمولا به عنوان دموکراتیک شناخته می شوند و این ترتیبات نهادی بر پایداری دموکراسی تاثیر می گذارد دوام دموکراسی صرفا مساله شرایط اقتصادی ، اجتماعی یا فرهنگی نیست زیرا چارچوب های نهادی هر کدام ، ظرفیت متفاوتی در جریان پردازش منازعات دارند، بویژه هنگامی که این شرایط چنان مساعد می شود که عملکرد دموکراتیک ناکافی به نظر می رسد. دموکراسی هنگامی پایدار است که چارچوب نهادی آن اهداف مطلوب ارزشی و سیاسی را تشویق می کند، همچنین زمانی که این نهادها مهارت خود را در حل بحران هایی نشان می دهند که در زمان نرسیدن به چنین اهدافی به وجود می آید. نتیجه گیری تحلیل این است که هیچ رابطه بده بستانی میان دموکراسی و توسعه حتی در کشورهای فقیر وجود ندارد با این که بررسی های منتشر شده پیش از 1988 به نفع دیکتاتوری نتیجه نگرفتند هرگز شواهد محکمی وجود نداشت که دموکراسی ها به نحوی در ایجاد رشد ضعیف تر عمل می کنند و قطعا برای توجیه حمایت یا حتی چشم پوشی از خطای دیکتاتوری کافی نیست.

در نرخهای رشد مشاهده شده ، تفاوت اندکی به نفع دیکتاتوری ها وجود دارد به محض این که شرایط موجود در دیکتاتوری ها و دموکراسی ها در نظر گرفته شود حتی آن تفاوت از بین می رود، حال اگر به گذشته نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که کل مناقشه ظاهرا درباره هیچ بوده است.

فقر ، هیچ فضایی را برای تاثیرگذاری بر حوزه سیاسی باقی نمی گذارد در کشورهای با درآمد زیر 3000دلار، 2 نظام تقریبا سهم سرمایه گذاری یکسان ، نرخهای رشد موجودی سرمایه و نیروی کار یکسان ، تابع تولید یکسان ، سهم یکسان سرمایه ، کار و بهره وری عامل در رشد، تولید سرانه کارگر یکسان ، سهم یکسان کار و دستمزد محصول یکسان دارند. کشورهای فقیر سرمایه گذاری اندکی می کنند، فایده اندکی از بهره وری کل عوامل می برند و دستمزد پایینی می پردازند اگرچه کشورهای معدودی از این زنجیر فقر گریخته اند، اکثر کشورهای فقیر، همچنان فقیر باقی مانده اند. دموکراسی در چنین کشورهایی بشدت شکننده است و بنابراین اکثر آنها به صورت نظامهای دیکتاتوری باقی مانده اند اما نظامها هیچ تفاوتی در رشد، چه از جنبه کمی یا کیفی ایجاد نمی کنند. شاید شگفت آور باشد ثروت و رفاه باعث تفاوت نظامها می شود دیکتاتوری های ثروتمند، سهم نسبتا بیشتری از درآمد را سرمایه گذاری می کنند رشد بالاتر نیروی کار را تجربه می کنند، کشش های سرمایه بزرگتر و کار کوچکتر دارند، رشد را بیشتر از نهاد سرمایه و کمتر از نهاده کار و بهره وری کل عوامل کسب می کنند، تولید سرانه و نیز سهم کمتر کارگر دارند و دستمزد پایین تری می پردازند. دیکتاتوری های ثروتمند از طریق استفاده فراوان از نیروی کار و پرداخت کمتر به آن رشد می یابند چون آنها نیروی کار را سرکوب می کنند می توانند مبلغ کمتری به آنها بپردازند؛ شاید چون می توانند مبلغ کمتری بپردازند در چگونگی استفاده از آن بی دقت هستند. دیکتاتوری ها مبلغ بیشتری به سرمایه می پردازند و به خوبی از آن استفاده می کنند؛ اما چون برای سرکوب کارگران به زور متکی هستند می توانند دستمزد کمتری بپردازند و کار را به نحو کارایی استفاده کنند.شاید قبول این نکته که نظامهای سیاسی هیچ تاثیری بر میانگین نرخ رشد اقتصادی ندارد، باور کردنی نباشد این دیدگاه که ساموئل هانتینگتون در گسترش آن نقش داشت مدعی است آنچه برای توسعه اقتصادی اهمیت دارد ثبات سیاسی و نه نهادهای سیاسی خاص است هر منظومه ای از نهادهای سیاسی تا زمانی که بتواند نظم و سامان سیاسی را حفظ نماید باعث توسعه نیافتگی می شود خطر در بی ثباتی سیاسی است آشوب ها و اغتشاشات سیاسی منابع و انرژی ها را از تولید منحرف ساخته و بنابراین بر رشد فعلی اقتصاد تاثیر می گذارد جنگ در بین آنها شاخص ترین است اما می توان انتظار داشت که سایر رویدادهای با اهمیت تاریخی از قبیل گذار نظام بازتاب های اقتصادی آنی داشته باشند حتی رویدادهای سیاسی بااهمیت کمتر از قبیل تغییر روسای حکومت ، ممکن است تعدیل های اقتصادی کوتاه مدت را درپی داشته باشد چندین بررسی نشان داد سایر رویدادهای سیاسی ، ناآرامی سیاسی اجتماعی ، می تواند سرمایه گذاری یا رشد اقتصادی را کاهش دهد بنابراین آشوب های سیاسی بر عملکرد اقتصادی امروز تاثیر گذاشته و برای دو نظام سیاسی دورن زا بوده و تاثیر متفاوتی بر آنها دارد. جنگها در دیکتاتوری رایج تر بوده و اثرهای مخرب تری دارند و از نابودی که باعث می شوند نیز زودتر بهبود می یابند گذارهای نظام با بحران های اقتصادی همراه است که عمیق بوده اما عمر کوتاهی نیز دارند جابه جایی در قدرت اگرچه در دموکراسی ها رایج تر است تاثیر اندکی بر عملکرد اقتصادی دارد؛ اما دیکتاتوری ها را به آشفتگی اقتصادی گرفتار می سازد در نهایت مجددا اعتصابات ، تظاهرات و حتی شورشها در دموکراسی ها رایج تر است اما هیچ تاثیری بر اقتصادهایشان ندارد، در صورتی که دیکتاتوری ها از نظر اقتصادی هزینه ای سنگین دارند.یک استدلال به تازگی مقبولیت یافته این است که دموکراسی از حقوق مالکیت محافظت می کند. نورث شاید نخستین کسی بود که مدعی شد امنیت حقوق مالکیت امری حیاتی برای رشد است.

طبق نظر نورث و وینگاست هر اندازه احتمال بیشتری وجود داشته باشد که حاکم مطلقه حقوق مالکیت را به نفع خویش تغییر خواهد داد، بازدهی انتظاری از سرمایه گذاری و به دنبال آن انگیزه سرمایه گذاری کاهش خواهد یافت برای این که رشد اقتصادی محقق شود حاکم یا حکومت نباید صرفا مجموعه حقوق مرتبط را وضع کند، بلکه باید تعهدی معتبر به آنها بدهند.


مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴

اقتصاد فراصنعتی

+ اقتصاد از چشم‌اندازی زنانه مریم یوسفیان

+ انسان شناسی اقتصادی پیر بوردیو سعدیه صالحی

+ چطور می‌توانیم در زمان رکود اقتصادی بازهم موفق ظاهر شویم؟ حمیدرضا تائبی

+ خلاصه کتاب چالشهای مدیریت در قرن ۲۱،پیتر دراکر سید محمد افقهی

+ چرا زنان مدیران بهتری هستند داریوش نوروزی

+ اقتصاد خرد جوزف استیگلیتز

+ پروفسور مارگلین کسی است که تمامی مدارج اقتصاد نئوکلاسیک را تا انتها طی کرده است استفان مارگلین

+ نگاهی متفاوت در علت یابی کاستی های نظام آموزشی 

+ اقتصاد نفتی کارآفرینی و تولید علم را فلج کرده است 

+ چرا با وجود سخنرانی خوب از نتیجه جلسه راضی نیستید؟ 

+ چگونه مدیران را مدیریت کنیم مترجم: رویا مرسلی

+ ركود از جنگ و امريكا هم خطرناك‌تر است محسن رنانی

+ اقتصاد دانایی محسن عارف

+ نوآوری استراتژيک در چهار مرحله. نادیا شادوش

+ آينده نگري ، تحقیق و توسعه و نوآوری ، جهاني انديشيدن 

+ اقتصاد سیاسی، نفت و بحران اقتصادی ایران / گفت‌وگو با محسن رنانی دکترمحسن رنانی

+ یک دیدگاه فرآیندی از مدیریت دانش مترجم: مصطفی پارسانیا

+ راهنمایان گردشگری،‌ کاشفان سرمایه‌های نمادین دکترمحسن رنانی

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکترمحسن رنانی

+ عصر مدیران. 

+ ايران پسا تحریم و بحران در شرکت‌های نفت بين‌المللی  سید کامران باقری

+ با حضور زنان در جامعه به توسعه می‌رسیم دکترمحسن رنانی

+ واكاوي نفت: رنـج اقتصـاد ايـران از سـه تـهديد در گفتگو با ناصر فکوهی دکتر ناصر فکوهی

+ طرحی برای آینده‌نگری اقتصاد ایران علیرضا صابونی‌ها

+ درک دموکراسی 

+ جدل رنانی و مصباحی‌مقدم بر سر توسعه 

+ افق‌های کوتاه مقیاس‌های کوچک فرشاد مومنی

+ صنعت‌داری یا صنعتی‌شدن؟ عباس شاکری

+ روند های جدید پویا در کارآفرینی 

+ خلاقیت راهکاری جهت توسعه گردشگری 

+ فرصت‌های از دست رفته بایزید مردوخی

+ راهکارهای تحقیق اقتصاد بدون نفت دکتر بایزید مردوخی

+ بیم و امیدهای نفتی سعیده شفیعی

+ روندها، فرصت‌ها و تهدیدها حسین تسلیمی

+ شجاعانه اما پر اشتباه دیدره مک کلاسکی/ استاد دانشگاه اقتصاد در شکاگو

+ توسعه انساني يعني توانمند سازي سیدمحمدسعید نوری‌نائینی

+ سودای تغییر بدون تغییر ، اساسی ترین مشکل بنگاههای خصوصی مهندس صلاح الدین همایون

+ دنیای نو اقتصاد نو 

+ مدیریت دانش در سازمان 

+ چطور سازمان ها یمان را برآینده متمرکز کنیم ؟  یان ویلسن / برگردان : مهندس حمید رضا عرفانیان

+ این رکود پایان ناپذیر…! 

+ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺣﺒﻴﺒﻲ

+ در آستانه دوره پایان نفت هستیم دکترمحسن رنانی

+ آنچه پیتر دراکر درباره‌ سال 2020 می‌دانست 

+ اصول مدیریت دولتی 

+ سال٩٤، پایان حضور دولت در عرصه توسعه دکترمحسن رنانی

+ بخشی از اقتصاد در آستانه ورشکستگی است دکترمحسن رنانی

+ ما نیازمند انقلابی پایدار هستیم 

+ چالشهای فراروی مدیریت منابع انسانی مهدی صانعی

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ریشه نابرابری در کجاست؟ پل کروگمن

+ کروگمن، استگلیتز و توماس پیکتی جزء پرنفوذترین اقتصاددانان اکونومیست

+ تحصیل دانایی و مدیریت دانایی جان وَن بِویرن

+ تاثير اجزاء اقتصاد دانش محور بر بهره وري نيروي كار رضا خواجه نائيني

+ جهانی سازی یعنی ادغام اقتصادهای ملی/من منتقد سرسخت‌ راهبردهای‌ اصلاحی‌ مثل‌ «شوک درمانی» هستم/واکنش شدید علیه جهانی‌سازی‌، به علت افزایش نابرابری  استیگلیتز

+ پیش نیازهای اقتصاد دانایی محور زهرا شمسی

+ چرا در صنایع علم محور، قدرت رقابت جهانی نداشته ایم؟ علی بابایی

+ علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است 

+ اﺗﻢ, ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ, ﻧِﺖ، آﻳﻨﺪهي ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ خدایان مدیریت چارلز هندی

+ اخلاق در رفتار سازمانی مهندس صلاح الدین همایون

+ مدیریت از زبان بزرگمهر بابک بهی

+ اقتصاد دانان فردا_2 

+ اقتصاددانان فردا 

+ رشد اقتصادی بدون سیاستگذاری هوشمندانه امکان پذیر نیست رعیا

+ خرما و کشمش جایگزین واردات شکر مهدی ازرقی

+ ايجاد يك جامعه يادگيرنده پروفسور جوزف استيگليتز

+ رشد اقتصادی در جهان کندتر می شود/ آیا بشر در آینده ثروتمندتر می شود؟ ندای ایرانیان

+ چرا هنوز به مدیران نیاز داریم؟ مترجم: فريبا وليزاده

+ سودهای بانکی مردم را خانه نشین کرد. ثروت های دروغین در اقتصاد پول مبنا دکتروحید شقاقی شهری

+ اقتصاد دیجیتالی  علیرضا ابراهیمی

+ رقابت جهاني در قرن 21 مصطفی مؤمنی

+ ساختارهای جدید سازمانی 

+ داﻧﺶ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ Decision  آرش ﻣﻮﻣﻨﻲ

+ مدیر قرن بیست و یکم  ترجمه و اقتباس: تورج مجیبی و محسن محمدیان ساروی

+ چالش‌های سودآوری و رشد در سازمان‌های قائم به ذات فرنود حسنی

+ سازمان تندآموز  

+ روند آینده رقابت و تقسیم بازار در نظام بانکی ایران  فرنود حسني

+ سازمانهای یادگیرنده  

+ فرهنگ سازمانی سید محمدعلی رجبی

+ سیاست‌گذاری مناسب در خصوص رسیدن به اقتصاد دانش­محور هومن ابوترابی

+ جایگاه ایران در اقتصاد دانش‌محور هومن ابوترابی

+ نبرد با ادم اسمیت (و کارل مارکس) Daniel Jafari

+ بی عدالتی درمیان ثروتمندان زیاد شده / از ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرید حتی اگر فقیر شوند 

+ کتاب “سرمایه در قرن ۲۱″ ”توماس پیکتی”  مدرسه اقتصاد

+ مدیریت و سازمان در قرن بیست و یکم  ’امیر یوسفی

+ مدیریت بحران، بحران مدیریت  امیررضا پوررضایی

+ هند و پاکستان در بازار لوازم‌التحریر ایران  

+ نگرشی جدید نسبت به روش های توسعه مدیریت  Gaurav Moda, Anshu Nahar, Jai Sinha

+ بهره گیری از ارتباطات داخلی برای پشبرد استراتژی بقای سازمان عادل میرشاهی

+ چين کپی‌کار را فراموش کنيد!  سيد کامران باقری

+ کارآفرینی و خلق ثروت بدون سرمایه مالی  

+ قابلیت‌های تصمیم‌‌گیری پايدار را به سازمان خود بیاورید  

+ مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره‌وری در محیط کار  مترجم: نفیسه هاشم خانی

+ چرا مدیران منابع انسانی شانس کمتری برای مدیر عامل شدن دارند؟  مترجم: مریم رضایی

+ بشنويد که افراد دقيقا چه مي‌گويند؟! سيد محمد اعظمی نژاد

+ درگیری شدید سیاسی بین سنت گرایان و تجددگرایان حوزه اقتصاد ایران 

+ چالشهای یک مدیر درایران کنونی صلاح الدین همایون

+ مهارت‌های مدیریتی Eric McNulty



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995