۲۴ آگوست ۲۰۱۱، روزی که استیو جابز از سمت مدیر ارشد اجرایی اپل کنار کشید، به جلسه هیات مدیره اپل آمد. به شدت مریض بود و به این نتیجه رسیده بود که دیگر زمانش رسیده که از سمتش کناره گیری کند و آن را به شخص دیگری بسپارد.



هر چند همان روز به عنوان رئیس هیات مدیره انتخاب شد و کارکنان، مشتریان و سرمایه گذاران اپل را امیدوار کردکه هنوز استیو جابز کبیر، به نوعی می تواندتاثیر شگرفش را بر اپل حفظ کند.




چیزی که جابز بیش از هر چیز دوست داشت، محصولات اپل بود. اگرچه آن روز آمده بود که رو در رو به مسوولان ارشد شرکت بگویدکه می خواهد کناره بگیرد اما می دانست که می تواندآخرین محصول اپل را ببیند. چند روز بیشتر به معرفی آخرین مدل آی فون نمانده بود که در آن قرار بود برای اولین بار نرم افزاری به نام Siri معرفی شود.



این نرم افزار در واقع به نوعی منشی شخصی با هوش مصنوعی محسوب می شود؛ چیزی مانند کامپیوتر HAL در فیلم «اودیسه فضایی» استنلی کوبریک که به سوال ها پاسخ می داد. این تلاش اپل در راستای این بود که به یکی از اهداف اولیه تولیدکامپیوتر، که خوداستیو جابز ۲۵ سال پیش یکی از بانیان و یاری دهندگان آن بود، دست یابند: کامپیوتر، برای بالا بردن کیفیت زندگی انسان ها.



در آن روز، اسکات فورستال، مدیر اجرایی ارشد نرم افزارهای تلفن همراه شرکت اپل، مشغول معرفی siri به هیات مدیره بود که ناگهان جابز وسط حرفش پرید: «زود باش اون تلفن را بده به من». او می خواست که خودشاین تکنولوژی تازه معرفی شده را آزمایش کند. فورستال که از ابتدای دوران شغلی اش در Next و سپس در اپل، برای جابز کار کرده بود، مردد ماند. او هم مهندسی بود باهوش، کاریزما و استعداد جابز اما نگرانی فورستال بیجا نبود: مزیت siri این بودکه صدای صاحب خود را تشخیص می داد و سریع خود را با آن تطبیق می داد. در واقع این نرم افزار به دستکش بسیبال می مانست که به شکل دستی که آن را می پوشد، درمی آید؛ این نرم افزار هم با صدای فورستال هماهنگ بود. فورستال به دلایل فراوانی، از جمله تندخویی جابز و اینکه هنوز محصول آماده نشده بود، مردد بود که گوشی را به جابز بدهد یا نه. او به مردی که هیچ گاه در زندگی اش محتاط نبوده، گفت: «احتیاط کن؛ گوشی را کاملا با صدای خودم وفق داده ام.»



طبق معمول جابز واکنشی نشان نداد و فقط صدایش را بلندتر کرد: «گوشی را رد کن بیاد.» صدا آنقدر تحکم آمیز بود که فورستال را مجبور کرد از پشت میز بلند شود و تلفن را به جابز بدهد. جابز که شخصا بر روند خرید شرکتی که تکنولوژی siri و تعیین جنسیت آن، یک صحنه خنده دار باشد که در یک جلسه مهم هیات مدیره ممکن است رخ دهد؛ اما وقتی جابز نمونه پیش تولید شده آی فون جدید را از کارمندانش گرفت، مسلما فورستال سراپا نگرانی بود. کتاب را با این داستان شروع کردم، چون نشان از اصولی داردکه اپل را اینگونه بزرگ و البته متفاوت با دیگر شرکت های بزرگی کرده است که به عنوان الگوهای مدیریت معرفی می شوند.