با درود
ضمن عرض تشکر از جناب آقای دکتر رنانی بخاطر تلاش های بی وقفه شان جهت آگاه سازی اقشار مختلف از شرایط فعلی جامعه و راه برون رفت خردمندانه از چالش های پیش رو بدینوسیله خلاصه نکات مهم مقاله مبسوط ایشان جهت استفاده علاقمندانی که وقت یا حوصله مطالعه مقاله اصلی را ندازند تقدیم می گردد. امیدوارم که نکات مهم را ذکر کرده باشم. سیما مهذب
خلاصه مقاله مهم آقای دکتر رنانی با عنوان: دموکراسی برای عوام و سیاستمداران بزرگ
- آنانی که من به آنها برای ایجاد فضای تازه ای برای گفتوگو و همگرایی دل بسته بودم عمدتا سه دسته اند: برخی قدرت ندارند، برخی جرأت ندارند و برخی امید
- دریافتم گفتوگوهای پس پرده در ساختار سیاسی ایران نتیجهای ندارد.
- فقدان نظام حزبی، شخص محوری جناحها و فقدان سازوکارهای تعهدآور برای طرفین، اجازه نمیدهد که گفتوگویی شکل بگیرد یا گفتوگوها به نتایج تعهدآور برسد.
- سرنوشت اقتصاد ایران در دو سال آینده و این که آیا از رکود خارج میشود یا نه، بستگی به این انتخابات در اسفند 94 دارد .
- سیاستگذاری دولت اقای روحانی برای خروج از رکود شرط لازم است اما کافی نیست.
- به گمان من این انتخابات تعیین میکند که روند آینده تحولات سیاسی در جمهوری اسلامی چگونه باشد و آیا ساختار نظام سیاسی ما همچون گذشته با فراز و نشیبهایی، در یک روند تکاملی به سوی دموکراسی کاملتر ادامه مییابد یا به مسیری کاملا غیردموکراتیک درمیغلتد.
- به عنوان مدرس «نظریه دموکراسی» میدانم که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. همه دموکراسیها «تمرین دموکراسی» هستند؛ حتی دموکراسیهای اروپایی و آمریکایی نیز. دموکراسی مانند بازی فوتبال است. هیچ بازی فوتبال نهایی وجود ندارد، همه بازیهای فوتبال، تمرینی و تجربهای هستند برای بازیهای بهتر بعدی.
- هیچ دموکراسیای نمیتواند از آغاز به صورت یک سیستم کامل متولد شود. همه دموکراسیها به موازات آموزش و ارتقای رفتار مردمانشان، آرام آرام تکامل مییابند
- بخش بزرگی از رکود اقتصادی کنونی ناشی از وجود «عدم اطمینان» در فضای کسبوکار است که آن هم عمدتا ناشی از ابهام در فضای سیاسی است.
- اگر این انتخابات به تشکیل مجلسی در انحصار یک جناج بیانجامد، رکود اقتصادی تعمیق خواهد شد.
- در یک انتخابات قطبی شده یا حذفی و انحصاری، از یک طرف بخش بزرگی از جامعه از سپهر سیاسی کشور کنار گذاشته میشود و پیوندهای روانیاش با ساختار سیاسی موجود تضعیف میشود، و احساس مسئولیت و مشارکت آینده آن در مسائل کشور تضعیف میشود، و از سوی دیگر مجلسی شکل میگیرد که متشکل از یک تفکر خاص خواهد بود که در بهترین حالت نماینده بخشی از جامعه است.
- کمبودهای اصلی بخش تولید و اقتصاد ما اکنون کمبود ثبات، کمبود اعتماد و کمبود افق است. و این ها همان منابعی هستند که در فضای سیاسی و بر اساس رفتار بازیگران سیاسی شکل میگیرند.
- اقتصاددانان میگویند سرمایهگذار مغز فیل، قلب بره و پای آهو دارد. یعنی حافظه ای ماندگار دارد و چیزی به راحتی از خاطرش حذف نمیشود، همچنین به کوچکترین خطری قلبش به تپش میافتد و آنگاه به سرعت میگریزد.
- دولت برای رهایی از تورم دور رقمی چهل ساله چاره ای ندارد جز آن که صندوق بانک مرکزی را سه قفله کند
- نظام سیاسی ما نیز امروز برای رهایی از رکود بلندمدت اقتصادی که گرفتار آن است، چاره ای ندارد که دریچههای بیثبات کننده و تیره کننده افق اقتصاد را تعطیل کند
- بحث اقتصاد مقاومتی اگر فراتر از شعار است و حقیقتاً به آن اعتقاد داریم نقطه آغازینش همین بازگرداندن «افق امید» به اقتصاد است.
- روانشناسان اصلیترین سرمایه روانشناختی انسان را «امید» میدانند و جامعهشناسان، امید را سرمایه اجتماعی میانگارند.
- در منابع علمی اقتصاد، «مدیریت مخاطرات» نخستین گام به سوی «تابآوری اقتصادی» است و وجود «افق امید» در اقتصاد، همچون خورشیدی است مخاطرات را تبخیر و رقیق میکند.
- در تورم، برخی زیان میکنند و برخی سود میبرند. مثلا صاحبان مستغلات سود میبرند اما مزد و حقوقبگیران زیان میکنند. اما همین زیان کنندگان هم بعد از یک دوره میتوانند با افزایش دستمزدها خسارت خود را کاهش دهند.
- در رکود همه زیان میکنند یعنی هم کارفرما کارخانه اش تعطیل میشود و هم کارگر بیکار شود.
- در رکودِ تورمی نه تنها همه زیان میکنند بلکه برخی نابود میشوند. مثلا کارفرما نه تنها تولیداتش فروش نمیرود بلکه روزبهروز هزینه هایش نیز افزایش مییابد تا سرانجام ورشکست شود. و کارگر نیز نه تنها اخراج میشود بلکه با دستمزدهای کمتر هم دیگر شغلی نمییابد.
- اکنون انبوهی از بنگاهها و کارخانه ها به علت رکود طولانی مدت در آستانه ورشکستگی هستند اما به امید آن که اقتصاد ایران به زودی از رکود خارج خواهد شد خود را سَرِ پا نگهداشته اند که اگر رکود ادامه یابد اینان به ضرورت باید تعطیل شود یا عملاً ورشکسته خواهند شد.
- اگر سال آینده ما نتوانیم اقتصاد را از رکود خارج کنیم باید آماده شروع امواج ورشکستگیها و تعطیلیها باشیم آنگاه صدها هزار کارگر بیکار جدید به میلیون ها بیکار کنونی افزوده خواهد شد.
- جامعه در دو سال پس از انتخابات ۹۲ همچنان مردد است که بالاخره واقعه ۹۲ نوعی پذیرش از روی ناچاری بوده است یا این که نظام حقیقتاً مسیر تازه ای را برگزیده است.
- در واقع انتخابات، اکنون برای فعالین اقتصادی ما به آزمونی برای تعیین و پیشبینی «سطح عدم اطمینان» آینده در نظام سیاسی ما تبدیل شده است.
- پروفسور داگلاس سی نورث نقطه آغازین حرکت همه جوامع به سوی بهروزی و توسعه را توانایی آنها در مهار خشونت میبیند.
- در واقع از نظر نورث مساله اول توسعه در هر کشوری، حرکت به سوی نوعی از سازمان اجتماعی و سیاسی است که در آن خشونت مهار شده باشد و همه گروههای قدرت به نوعی از نظم موجود منتفع و راضی باشند.
- انحصار قدرت در دست گروه معدودی از نخبگان یا در دست یک جناح یا یک حزب سیاسی و بیرون ماندن سایر گروههای دارای قدرت از سپهر سیاسی کشور، از یک سو سایه بی ثباتی (خشونت بالقوه) را بر فضای کشور حاکم میکند و از سوی دیگر منابع اقتصادی را از فعالیت های مولد به سوی فعالیتهای مخرب (فعالیت هایی که به منظور دفع خطر نیروهای مخالف و یا وفادار نگهداشتن نیروهای موافق صرف میشود) سوق میدهد
- مردمي كه زير سايه ترس مداوم و نگرانی از بازگشت به وضعيت نامطلوب پیشین زیست میکنند، آمادگی روانی پیدا میکنند تا براي خلاصي از ترس مداوم و تحمل ناپذير، دست به انتخاب نهایی وحشتناكی براي فيصله بخشي و برون شدن از اين وضعيت بزنند.
- نظام بیمه و تامین اجتماعی ما که هم اکنون با کسری گسترده منابع روبه روست و در پایان هر ما برای تامین وجوه لازم برای پرداخت مستمری بازنشستگان مجبور به فروش بخشی از دارایی های خویش است وارد مرحله بحران خواهد شد چرا که نه تنها نمیتواند از بیکاران جدید حمایت کند بلکه در تامین حقوق چندین میلیون بازنشسته کنونی نیز به بن بست بر میخورد. این را بیفزایم که تشدید فشاری که بواسطه بر خانواده ها خواهد رفت و آنان را از تامین نیاز هشت تا ده میلیون بیکاری که سربار زندگی آنها هستند عاجز خواهد کرد
- تنها راه اعتراض شهروندان نسبت به فضای بسته و تک صدایی که راه مشارکت و حیات شهروندان را در همه حوزههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میبندد، اعتراض سرخ و شورش نیست. شهروندان «اعتراض سفید» نیز میدانند. امواج خروج از کشور، بیتفاوتی و کرختی اجتماعی، اعتیاد، لودگی، فساد و تخریب ارزشهای اجتماعی، از انواع اعتراض سفیدند که وقتی راه مشارکت مدنی را بر شهروندان میبندیم و ناامیدشان میکنیم، به آن روی میآورند.
- کمترین پیامد انحصاری شدن انتخابات و یکدست شدن مجلس آینده این خواهد بود که رکود تداوم مییابد و دولت روحانی در نجات اقتصاد ایران شکست میخورد. در چنان شرایطی همه چیز آماده خواهد بود تا کشور وارد بحران اقتصادی و ناامنی اجتماعی شود و زمینه را برای برآمدن یک دولت نظامی سرکوبگر آماده میکند.
- مردم ایران هزار و چهارصد سال است به امید منجی نشستهاند و تحقق این انتظار فروخفته را هر از گاهی در چهرهای میبینند
- برای عبور از بحران های در پیش رو باید همهی جامعه همت و مشارکت کنند. من پیشتر بارها نوشتهام که حلوفصل مناقشه اتمی شرط لازم برای حلوفصل بحرانهای اقتصادی کشور است. اما شرط کافی، درانداختن یک گفتوگوی فراگیر ملی و رسیدن به یک برجام داخلی در میان نخبگان سیاسی کشور است.
- اگر ما برای مصالحمان توانستیم با دشمنان گفتوگو کنیم، چرا با دوستان چنین نکنیم؟
- مردم خوب و نگران کشورم، روشنفکران دلشکسته، اقتصاددانان دم فروبسته، فعالان مدنی و سیاسی پربسته، ایرانیانِ بیرون از وطن نشسته و همه آنانی که خارج از ساختار قدرت بر گلیم سکوت نشستهاید، صمیمانه و ملتمسانه عرض میکنم مبادا رد صلاحیت گسترده باعث شود شما با انتخابات قهر کنید.
- هیچ دموکراسی کامل و مطلوبی وجود ندارد، همه دموکراسی ها در حال تکامل هستند.
- آمریکا پس از ۲۴۰ سال تمرین دموکراسی تازه اولین رئیس جمهور رنگین پوست را پذیرفته است. و هنوز هیچ زنی به ریاست جمهوری آمریکا نرسیده است. آنان نیز در حال تمرین وتکامل دموکراسی هستند.
- ما هیچ راهی نداریم جز آن که از همین دموکراسی نوپای شکننده و ناعادلانه و تکامل نیافته موجود دفاع کنیم و از طریق آن کشور را به سوی بهبودی ببریم.
- در قرن بیست و یکم هیچ ظلمی عظیم تر از راندن یک ملت به سوی ناامیدی، شورش، انقلاب و در هم ریزی نیست.
- عصر «انقلابهای انتقالی» در قرن بیستم پایان یافت. در قرن بیستویکم اگر شورشی و انقلابی رخ دهد از جنس «انقلابهای انهدامی» خواهد بود. تجربه سوریه و لیبی در پیشچشم ماست.
- انقلاب پیشین ما انقلاب عشق بود که با سرمایه اجتماعی عظیمی همراه بود، با این حال خطاها و دشواریهای بزرگی از آن برای جامعه ما بر جای مانده است. اگر در آینده در ایران انقلاب یا شورشی رخ دهد شورش های کور آکنده از نفرت در جامعهای با سرمایه اجتماعی شدیدا تضعیف شده خواهد بود و جز تخریب ثمری نخواهد داشت.
- راه حل عبور از تنگناهای موجود نه از سکوت میگذرد، نه از قهر، نه از آشوب، نه از انقلاب و نه حتی از حاکمیت نظامیان. ما فقط و فقط یک راه داریم و آن مشارکت در همین دموکراسی شدیدا محدود و ناعادلانه و یک طرفه موجود است.
- بیایید از بین همان کسانی که تایید شدهاند حتی وقتی با آنان اختلاف داریم و حتی وقتی آنان را نماینده افکار خود نمی دانیم، بهترینها را، کم خطرترینها را، عاقل ترینها را و اخلاقیترینها را برمیگزینیم.
- دیگر نباید اجازه دهیم تا اقتصاد و جامعه ما وارد فرایند استهلاکی تازه ای شود و ما را به سوی فروپاشی ببرد. ما باید با همین روندی که از انتخابات ۹۲ شروع کرده ایم به پیش برویم. نخست با حضور در انتخابات نگذاریم، بیمایگان، تندروان و بیخردان دوباره به صحنه بیایند
- حتی آنان که نظام را قبول ندارند گمان نکنند رای ندادنشان کمکی به بهبود اوضاع می کند. آنان با به صحنه نیامدن اجازه میدهند که همان کسانی که قبولشان نداریم و از حضور آنان در سپهر سیاسی ایران خسارت دیده ایم با رای کمتری و بدون هر گونه مانعی به صحنه قدرت بازگردند و فضا را بسته تر کنند.
- می گویید اگر ما رای بدهیم نظام از رای ما برای تحکیم مشروعیت خویش استفاده خواهد کرد. بیایید و رأی بدهید، آری یک هفته روی رأی شما مانور داده خواهد شد اما در عوض ما می توانیم با رأیمان برای چهار سال یکدستیِ مجلس و انحصار قدرت و احتمالا بسته شدن و امنیتی شدن فضای کشور را به تعویق بیندازیم و احتمالا مانع سقوط اقتصاد ایران شویم.
- ای اصلاح طلبان، حتی اگر هیچ کاندیدای اصلاح طلبی را باقی نگذاشتند به سراغ اصولگرایان عاقل، سالم، معتدل و اخلاق مدار بروید و از آنان حمایت کنید. روحانی علی الاصول یک اصولگرا بود و ما با رای خویش اکنون او را به یک اصلاح طلب تبدیل کرده ایم. مگر نه این است که اصلاح طلبی به منزله اعتقاد به کنش عقلانی و اصلاحگری تدریجی و پرهیز از تندروی، انقلابیگری، ایدئولوژی زدگی و خشونت است؟ اگر چنین است پس روحانی یک اصلاح طلب است. ما این کار را با خیلی های دیگر میتوانیم بکنیم، فقط به شرط آن که صبوری بورزیم و خویش را باور کنیم و صحنه را ترک نکنیم.