مردم را نبايد با سينما بيگانه ساخت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[08 Nov 2006]
[ سيد ايمان ضيابري]
بحث عدم استقبال مردم از سينماها و ركود فيلمهاي داخلي بر روي پردهى سينماها پس از يك دوره اكران ناموفق،
در سالهاي اخير به يكي از مهمترين دغدغههاي اهالي هنر، دستاندركاران سينما و فيلمسازان ايراني تبديل شده است.
استقبال نامناسب مردم ايران نسبت به سينما و بيميلي و عدم رغبت آنها براي استقبال از فيلمهاي سينمايي توليد داخلي، به ويژه در سالهاي اخير كه صنعت فيلمسازي در سينماى ايران، ضمن كاهش ميزان توليدات، با بيعلاقگي مردم براي ديدن و تبادل افكار راجع به اين فيلمها روبهرو شده است، سبب ركود و سكون اين هنر در كشورمان گشته و باعث شده تا ضمن كاهش درآمدهايي كه از راه فروش و اكران فيلمهاي سينمايي در كشورمان به دست هنرمندان مىآيد، ما نتوانيم در سطوح جهاني، آنطور كه از فيلمسازان داخلي انتظار مىرود، به رتبهها و مقامهاي شايستهيي برسيم كه كارگردانان و فيلمسازان سينمايي ايران، لياقت آن را دارند.
خوشبختانه، ايران سرزمين استعدادهاست و در همهى رشتههاي علمي و هنري در كشور ما، نخبگان و بزرگاني حضور دارند كه مىتوانند با به ثمر رسانيدن استعدادها و تواناييهاي خود، علم و فرهنگ ما را متعاليتر از قبل سازند و بر قلههاي فرهنگ و هنر بشريت بدرخشند، همانطور كه در گذشته هم شاهد بوديم و استعدادهاي جوان ايراني، در رشتههاي علمي و هنري و در سطوح مختلف، براي ما افتخارآفريني كردند و البته اين مساله در مورد سينما نيز صدق مىكند.
كارگردانان خوشفكر ايراني كه اغلب به مدد قلم تواناي نويسندگاني زبده، موفق به خلق آثار موفق سينمايي در ايران شدند، جداي ميزان استقبالي كه مردم از آنها داشتند، همواره در جشنوارههاي سينمايي و هنري در دنيا، توانستهاند خوش بدرخشند و نامي از ايران بر جاي بگذارند. هر چند كه يكي از ملاكهاي موفقيتسنجي يك اثر هنري، به خصوص فيلمهاي سينمايي، ميزان استقبالي است كه مردم از آن مىكنند، اما متاسفانه عدم رغبت مردم كشورمان به سينما كه اكثرا ناشي از عدم آشنايي آنها با هنر سينما و نيز نبود تبليغات صحيح براي فيلمهاي توليد داخلي مىشود، باعث شده تا ما نتوانيم براي سنجش ميزان موفقيت و پيشرفت آثار يك كارگردان سينمايي در كشورمان، از عامل اقبال مردمي نيز بهره بجوييم.
هرچند نمىتوان استثنائاتي كه در زمينهي فيلمسازي سينمايي در كشورمان به روي پرده رفتند را انكار كرد و ناديده گرفت. در سالهاي اخير كه با بازتر شدن فضاي سياسي اجتماعي جامعه و پس از يك سري تحولات، فيلمهاي سينمايي بيشتري، اجازهى اكران پيدا كردند و دست فيلمسازان ايراني نيز بسيار بازتر شد تا در سايهي يك فضاي دموكراتيك، فيلم بسازند و به مردم ارايه كنند، برخي آثار نيز ظهور كردند كه با استقبال شديد مردم روبرو شدند و حتي تا سقف چندده ميليارد ريال نيز سودآوري و فروش داشتند و اين مساله، بسيار به رونق اقتصاد در سينما و چرخيدن چرخهاي ماشين كند هنر هفتم در كشورمان كمك كرد اما نمىتوان اين استقبالي را كه مردم در دورههاي خاصي از زمان و به سبب برخي تبليغات جذاب، از برخي فيلمها نمودند را عموميت داد.
البته عرصهي سينما در ايران، گسترهيي است كه به واسطهي حضور بازيگران متبحر و عوامل باتجربهي فيلمسازي از جمله كارگردانان و نويسندگاني كه حتي در سطح جهاني، حرفهايي براي گفتن دارند، چيزي كم ندارد اما نمىتوان اجازه داد كه اين همه استعداد و هزينه و وقت و انرژي كه صرف ساخت فيلمهاي سينمايي در كشورمان مىشود، به دليل برخي عوامل جزيي، بينتيجه مانده و هرز برود.
هرچند كارشناسان امور فرهنگي و هنري، تكراري و يكنواخت بودن سوژههاي سينمايي را، عامل اصلي نيامدن مردم به سينماها مىدانند اما بررسي اين عوامل، در گفتگو با تودهي مردم و بيان ديدگاههايشان، از طريق يك گفتگوي چند دقيقهيي، كمك خيلي بهتري در رابطه با موشكافي كارشناسانه و دقيق عوامل عدم اقبال مردم نسبت به فيلمهاي سينمايي داخلي مىنمايد.
پويان عظيمي كه از ديدن يك فيلم سينمايي خارجي برمىگشت را روبروي در يك سينما ديديم. وى در مورد سوال ما مبني بر دليل عدم استقبال مردم از فيلمهاي سينمايي ايراني، گفت: "سطح فيلمهاي خارجي با فيلمهاي داخلي قابل مقايسه نيست. فيلمهاي خارجي، همه چيز دارند. افكتهاي كامپيوتري، جلوههاي ويژه، بدلكاريهاي هيجانانگيز و نورپردازيهاي واقعا حرفهيي. اما اكثر فيلمهاي ما، به نشستن دور يك ميز و مكالمهي يك سري ديالوگهاي معمولي خلاصه مىشود. موضوعات فيلمهاي ما هم اكثرا يك جواناني است كه با خانوادهى خود مشكل دارند و يا خيلي سوژههاي آبكي ديگر كه خيلي كم پيش مىآيد فيلم خوبي ساخته شود."
اما مهرداد شاد مىگويد: "قيمت واقعا بالاي بليت سينماها، عامل اصلي نرفتن مردم به سينماهاست. وقتي يك جمع خانوادگي مثلا 5 يا 6 نفره مىخواهند با هم به سينما بروند، بايد 3000 تومان خرج كنند و اين نرخ، براي دو ساعت نشستن در يك سينما و ديدن يك فيلم كه حالا اصلا معلوم نيست سوژهي مناسبي هم دارد يا نه، واقها سرسامآور به نظر مىرسد.
وقتي قيمت مرغ و گوشت، آنطور بالاست و قيمت ميوهها نيز به طرز عجيبي سر به فلك مىزند، چه وقتي براي تفريح مىماند؟ من به عنوان يك كارمند، خيلي هنر كنم، بتوانم هر دو سه ماه يكبار، براي فرزندانم، يك وعده كباب مرغ درجهى دو تهيه كنم. آيا مىرسم كه بخواهم آنها را به سينما هم ببرم؟"
سروش اسلامي نيز ضمن تاكيد بر قيمت بالاي بليتها مىگويد: "براي فيلمهاي خوب و درجهي يك ايراني، هيچ تبليغي در تلويزيون و يا مجلات نمىشود در حالي كه براي فيلمي مثل ارباب حلقهها، وقتي مىخواست روي پرده برود، فقط تا چند هفته تبليغ كردند و همهي شهرها را پر از پوسترهاي تبليغاتي اين فيلم نمودند. در حالي كه ما از كجا مىخواهيم با مضمون فيلمها آشنا بشويم قبل از اينكه آنها را ببينيم؟ حداقل قبل از اكران فيلم، با كارگردان آن، مصاحبهيي انجام شود يا تيزر تلويزيوني و آگهي مطبوعاتي چاپ شود."
كوروش س. نيز كه از علاقهمندان فيلمهاي سينمايي خارجي است مىگويد: "من خودم هر فيلمي را، قبل از اينكه به پردهي سينماها بيايد، از طريق سي دي و يا بر روي اينترنت در اختيار دارم. مثلا هنوز يكي دو ماه مانده تا فيلم هري پاتر و زنداني آزكابان به روي پردههاي لندن برود اما دايي يكي از دوستانم كه آنجا ساكن است، سيدي فيلم را دو هفته پس از پايان فيلمبرداري، به اينجا ارسال كرد و ما نيز آن را ديديم. فيلمهاي ايراني هم همينطور هستند. من به جاي اينكه 4000 تومان بدهم و با خانواده به سينما بروم تا يك فيلم ايراني را تماشا كنم، به صورت رايگان، از طريق دوستانم، فيلم را قبل از اكران به دست مىآورم.
علاوه بر همهي اينها، سايتهايي هم هستند كه هر فيلم سينمايي را قبل از اينكه به سينماها برود، روي شبكه پخش مىكنند و استقبال بسياري هم از آنها مىشود.
رضا نوايي نيز به تمام اين نكات اشاره كرد و گفت: "قيمت بالاي بليتها، تكراري بودن سوژههاي سينمايي و نيز عرضه شدن يك فيلم به صورت سي دي و يا ديويدي قبل از اينكه بر روي پردهي سينماها اكران شود، عوامل اصلي عدم گرايش مردم به فيلمهاي داخلي به شمار مىروند. البته بايد در نظر گرفت كه حجم توليدات ما خيلي كم است. مثلا ما خيلي مدت است كه فيلمهاي سينماي دفاع مقدس نداريم. يا اينكه هيچ كارگرداني، به فكر نمىافتد كه از روي كتابهاي نويسندگان زبدهي داخلي، فيلم بسازد. چه طور از روي كتابهاي جىكىرولينگ به هر زحمتي فيلم مىسازند اما فيلمسازان داخلي ما، مثلا از روي آثار هوشنگ مرادي كرماني يا ديگر نويسندگان ايراني ، فيلم نمىسازند؟"
سيما رحمتي نيز معتقد است: "فيلمسازي در كشور ما اصولي نيست. اينكه به كارگردانان جوان بايد اهميت و بها داده شود درست است. اما مثلا در گيلان، ما شخصي مثل فرهاد مهرانفر را داريم كه موشك كاغذي يا درختجان وي اينهمه در دنيا صدا كرد و ما در كشور خودمان، خيلي كم با كارهاي او آشنا هستيم. بايد كارگردانان كاركشته و باتجربهي كشور را تشويق كرد و به آنها امكانات داد تا كارهاي بهتري توليد كنند. واقعا سوژههاي فيلم ايراني امروز، شديدا تكراري و ملالآور شده و به نظر مىرسد كه فيلمسازان ما، حرف جديدي براي گفتن ندارند. شايد از يك بيانگيزگي خاص رنج مىبرند. به همين دليل است كه وقتي فيلمي با سوژهيي تازه و نگاهي نو، مثل مارمولك، به روي پرده مىرود، با استقبال ميليوني مردم روبرو مىشود."
مينا محمدي نيز مىگويد: "خشونت در فيلمهاي سينمايي ما بيش از حد است. من نمىدانم كارگردانان ما، چرا به خيال اينكه با گسترش خشونت در فيلمهاي خودشان و به راه انداختن يك كشت و كشتار و قتل حسابي و ايجاد فضاي رعب و وحشت، مىتوانند مخاطب را علاقه مندتر كنند؟ در حالي كه مخاطب فيلم سينمايي ايراني، انتظار ندارد كه در دو ساعت خيره شدن به يك صفحهي چندصد اينچي، با قتل و جنايت روبرو شود و خاطرش آزرده گردد. در نتيجه همينكه ما به فكر غنيتر كردن خودمان باشيم و فيلمسازان ما نيز سعي كنند كه سوژههاي بهتري انتخاب كنند و البته مسوولين نيز با تبليغات و كم كردن بهاي بليتها، مردم را به سمت سينماها بكشانند، مطمئنا صعنت سينما در ايران، از ركود خارج خواهد شد و مسوولين سينماها نيز وادار نمىشوند تا پس از ورشكستگي و عدم استقبال مردم كه در پي آن، مشكلات اقتصادي بسيار به وجود مىآيد، سينماي خود را كه يك مكان فرهنگي است، به پاساژ و مكانهاي تجاري تبديل كنند."
به هر رو، عوامل بسياري در رابطه با رشد صنعت سينما در كشورمان، نقش دارند. تشويق سينماداران و افزايش تسهيلات آنها و در كنار آن، ترغيب مردم براي ديدن فيلمهاي ايراني، با نيمبها كردن بليتهاي گران امروز و در كنار آن، تجديد نظر سينماگران، در رابطه با موضوعات مورد نظرشان و نگاه عميقتر و موشكافانهتر به موضوعات و همچنين جلوگيري از تكثير غيرقانوني سيدي فيلمهاي سينمايي، قبل از اكران عمومي، ضمن اينكه در كلام مردم مشهود است، باعث مىشود تا مردم را امروزه ديگر با سينما، بيگانه نبينيم.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: