جامعه اطلاعاتی و آموزش
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
مقدمه :
در بخش نخست این مقالات که پیش از این از نظرتان گذشت، ضمن شرح نقدهای قدیم و جدید یادگیری از تغییر نقش معلم از منبع دانش به راهنما و تسهیلگیر و تاکید بر نقش فراگیران و دانشآموزان به عنوان نقطه اشتراک نظریههای جدید یادگیری و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات یاد شده است، موضوعی که در این مقاله نیز ابعاد دیگری از آن مطرح و نقش ماشین آموزش در تغییر جهتگیری نظامهای آموزشی تشریح و مورد تاکید قرار گرفته است.ترکیب خلاقانه فناوری با اصول و شیوههای جدید آموزش و یادگیری، آموزش براساس کامپیوتر را بنا نهاد. در این رویکرد که میتوان آن را« نگاه سختافزارانه» و «تکنولوژیک » نامید، کامپیوتر و ماشین آموزشی به عنوان یک واحد منفرد و در شکل تکامل یافتهتر در قالب تجمع و شبکهای از کامپیوترها در یک موقعیت مکانی، به عنوان مدل و مبنایی برای آموزش و یادگیری مورد توجه بوده است. در دهههای پایانی قرن بیستم همگرایی رایانههای قدرتمند با مخابرات انقلاب اطلاعاتی را بنیان گذاشت و در کنار آن دانش و دانایی به عنوان شاخص اصلی تو سعه یافتگی و پیشرفت، شالوده جامعهای نوین را پی ریخت که از آن به نام جامعه معرفتی یا جامعه اطلاعاتی یاد میشود. یونسکو (۲۰۰۵) دراین باره چنین اشاره کرده است: ویژگی برجسته فناوریهای اطلاعات و ارتباطات این است که با گذر از محدودیتهای زمانی و مکانی قادر است آموزش را در همه جا و در هر زمان برقرار سازد و به مثابه اهرمی پر قدرت دگرگونی در فرایند آموزش و یادگیری را محقق سازد. از نظر بسیاری از متخصصان آموزش، فناوریهای نوین اطلاعاتی با فراهم آوردن امکان فعالیت و استقلال بیشتر فراگیران با توسل به فرصتهای جدید، همفکری در طرحهای علمی در سراسر مرزها و در میان فرهنگهای مختلف، امکان یادگیری از یکدیگر و دسترسی به رشتهای گسترده از اطلاعات، زمینه را برای انقلاب آموزشی آماده میکنند.
چکیده
امروزه پیچیدگی عوامل و شاخصهای موثر در توسعه به حدی است که کارشناسان در تعیین یک الگوی مشخص برای بررسی توسعه در یک جامعه عاجزند از این رو با تلفیق عوامل گوناگونی چون آموزش، اقتصاد، بهداشت و… به مفهوم گسترده و واحدی موسوم به توسعه پایدار رسیده اند. در این بین تاثیر و نقش شاخصهای آموزشی در توسعه پایدار بسیار مهم و اساسی است. به همین دلیل وقتی از توسعه اطلاعاتی سخن به میان می اید دامنه گسترده ای از فرایند های پیچیده آموزشی در ذهن متبادر خواهد شد. توجه به توسعه اطلاعاتی و پرداختن به آن از منظر تکنولوژیک می تواند راهگشای بسیاری از موانع و مشکلات آموزشی در توسعه پایدار باشد. عصر حاضر با سیطره و انقلاب ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی امکانات فراوانی در راه تسهیل روند توسعه اطلاعاتی به خود می بیند؛ که بدون شک ماحصل کاربرد علمی و صحیح از آنها دستیابی به توسعه پایدار خواهد بود.پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT ) با توجه به گستردگی قابلیتها و امکانات بالقوه ای که دارد شرایط و بستر های مناسبی را درجهت کاربردی شدن تکنولوژی در تمام شئون زندگی بشر فراهم کرده است. بهره گیری مناسب از این پدیده جهانی کلیه مراحل تولید، پردازش، طبقه بندی و انتقال اطلاعات را در کوتا هترین زمان ممکن میسر می سازد. اغراق نیست اگر ادعا کنیم که امروزه سلامت اقتصادی ملتها با سطح مهارتهای ایشان در فناوری اطلاعات و ارتباطات سنجیده می شود و در این میان نقش و جایگاه امر اموزش و توسعه مهارت های علمی و عملی بدون تردید بسیار مهم و اثر گذار در روند توسعه اطلاعاتی خواهد بود. در این مجال دیدگاه موجود در مورد آموزش شامل کلیه فرآیند های تبادلی داده ها و اطلاعات در حجم و اشکال مختلف و با هر وسیله قابل انتقال می باشد.به عبارت بهتر به مسئله آموزش به دور از جز نگری پرداخته شده است و مفهوم عام آن که مبتنی بر داد و ستد اطلاعاتی در بسترهای مختلف انتقال است خواهد شد.
فصل اول :
۱-۱ جامعه اطلاعاتی و ضرورت نوسازی در نظام و فرایند آموزش و یادگیری
بر پایه چنین تحولات نظری و عملی در نخستین سالهای هزاره سوم و در سپیدهدمان قرن ۲۱ ، از سوی سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن موضوع جامعه اطلاعاتی به عنوان جامعهای نوظهور مطرح شد و بر همین اساس، طی دو اجلاس عالی جهانی (ژنو ۲۰۰۳ و تونس ۲۰۰۵) اصول، برنامه عملی و راهکارهای تحقق سیاستها و برنامهها در سطح بینالمللی، منطقهای و ملی برای تحقق جامعه مبتنی بر دانش و متکی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد بررسی و توجه قرار گرفت. بنابراین میتوان گفت در جهان امروز همکاری و تعامل بیشتر میان نظامهای آموزشی با فناوریهای اطلاعات و ارتباطات زمینهساز «اصلاح و نوسازی در نظامهای آموزشی و تحول در الگوهای آموزش و یادگیری» به شمار میآیند. بر این اساس است که در حال حاضر کشورهای مختلف هر کدام به فرا خور دانش و توانایی خود در حال توصیف، تبیین و کسب تجربه در این باره و بهرهگیری حد اکثر و کار آمد از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و بهبود فرایند های آموزش و یادگیری هستند.
۲-۱ هم افق شدن فناوری های اطلاعاتی با نظریههای جدید یاد گیری
رویکردهای جدید یادگیری در حال تاثیرگذاری بر الگوهای آموزش و یادگیری هستند. در این میان فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به ویژه اینترنت و شبکه وب محیط و ابزار مناسبی برای عملی شدن این دیدگاهها به شمار میآیند. در چنین شرایطی الگوهای نوین آموزش و یاد گیری با به کار گیری فضای مجازی ومحیط های الکترونیکی در حال تغییر نقش مربیان و مدرسان از تنها منبع دانش به راهنما و تسهیل کننده امر یادگیری هستند تا آنان به جای انتقال داده و اطلاعات بتوانند فراگیران را در مسیر جستجو، انتخاب، و حل مساله و نیز پرورش مهارتهای اندیشیدن مانند تفکر انتقادی و تفکر خلاق یاری دهند. در این چهارچوب و مبتنی بر این رویکرد کانون کنترل روند یادگیری از معلم به یادگیرنده و فراگیر منتقل می شود. حتی میتوان گفت در اثر این تحول مرکزیت یادگیری در یک محیط تعاملی و همکاری گروهی استوار میشود. دانشآموزان و دانشجویان و معلمان و استادان، معانی، مفاهیم، ادراک و شیوه عمل مناسب را در تعامل و همکاری با یکدیگر میسازند و این به معنای فاصله گرفتن از مدلهای جاری در آموزش به حساب میآید. به نظر میرسد یادگیری الکترونیکی فرآیندی است که با فاصله گرفتن از الگوی آموزش صنعتی و بهرهگیری هم زمان از رویکرد های نوین یادگیری و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، امکان ارتباط دو سویه بیشتر و گفتگوی بین یادگیران را به صورت فرد به فرد، فرد با گروه و گروه با گروه ممکن میسازد. همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات نقاط ضعف آموزش از راه دور را برطرف ساخته است. این کاستیها عبارت بودند از: تماس چشم در چشم، تماس گوش به گوش و کاستی ناشی از چشم بر ساعت داشتن دانشجو و هم کنشی با استاد، به این ترتیب اینترنت و شبکه وب امکان آموزش تعاملی و مبتنی بر همکاری برای نظام آموزش از راه دور را نیز فراهم کرده است. به بیان دیگر ابزارهای نوین ارتباطات و اطلاعات، زمینهساز و فراهمکننده شرایط جدیدی در محیط و فرایند یادگیری هستند. فناوریهای اطلاعاتی الگوی نوینی از یادگیری را ترویج میکنند که مرکز ثقل آن یادگیرنده است که از رهگذر آن، یادگیرنده صرفاً توسط استاد، راهنمایی میشود و معلم یا استاد در جایگاه یک ناظر و تسهیلکننده از طریق کاربرد فناوریهای نوین، به فرایند یادگیری دامن میزند و دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی را در ورای کتاب درسی ممکن میسازد و امکان تعامل دانشآموزان با یکدیگر و محتوا را میسّر میکند. مهم آنکه در سالهای پایانی قرن بیستم و در کنار این تحولات تکنولوژیک، جهانی شدن که شالوده آن را دانش، پیشرفت اقتصادی، بینالمللی شدن تبادلات بشری، گردش آراء و اطلاعات، و شیوههای تازه تولید و توزیع ثروت تشکیل میدهد، زمینهساز گذر جوامع از الگوی اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعاتی گردید. یکی از ابعاد این تحول تجدید ساختار در نظام آموزش سنتی و نوسازی در فرایندهای آموزش ویادگیری است. در چنین فضای فکری و نگرشی، کمیسیون بینالمللی آموزش برای قرن ۲۱ (یونسکو، ۱۹۹۶) اعلام کرد که جوامع باید بر تنشهای موجود جهانی و محلی، جهانی و فردی و تعارض میان سنت و تجددگرایی غلبه کنند.در نتیجه این مباحث کمیسیون چهار محور را به عنوان شالوده دانش توصیف و مورد توجه قرار داد که عبارتند از: «آموزش برای همزیستی»، «آموزش برای دانش»، «آموزش برای عمل» و «آموزش برای بودن». همچنین در گزارش یونسکو با موضوع آموزش درباره جامعه اطلاعاتی (۲۰۰۳) درباره اینکه آموزش در قرن ۲۱ باید حاوی چه شرایط و ویژگیهایی باشد آمده است: غالب متخصصان بر این باورند که آموزش در قرن ۲۱ باید هر چه بیشتر بر توانایی برقراری ارتباط، کار در گروهها، تفکر انتقادی، سازگاری با تغییر، نوآوری، خلاقیت و آشنایی با فناوریهای نوین تمرکز کند. در کنار این پیامدهای شناختی، آموزش مهارتهای زندگی به طور فزاینده به عنوان یک ابزار اساسی برای زندگی قلمداد میشود. در دو اجلاس جهانی علم و تعهد اجتماعی (بوداپست، ۱۹۹۸) و آموزش عالی در قرن ۲۱ (پاریس، ۱۹۹۸) نیز علاوه بر تأکید بر مواردی که به آن اشاره شد، اتخاذ رویکردهای نوین آموزشی برای پیوند هر چه بیشتر میان آموزش و تحصیلات عالی با نیازهای جامعه و بازار کار، پیوند دانشگاه با دیگر نهادهای اجتماعی، ایفای نقش در تولید دانش جهانی در عین توجه به نیازهای بومی و محلی، حرکت به سوی فراگیری الکترونیکی و ایفای نقش در توسعه پایدار جهانی مورد تأکید قرار گرفت.به علاوه شرکتکنندگان در این اجلاسها با توجه به جهانی شدن، تحولات ناشی از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و دیگر تحولات اجتماعی و اقتصادی، یادآور شدند محیطهای آموزش و یادگیری میبایست اصلاح، نوسازی و تغییر یابند. این مطالعات و کنفرانسهای بینالمللی، چارچوب و برنامه جدیدی برای تفکر و عمل برای توسعه نظامهای آموزشی ایجاد کردند. به ویژه پس از بیانیه هزاره سازمان ملل (۲۰۰۰) که اهداف توسعه هزاره را برای فراهم آوردن محیط ملی و جهانی برای رشد توسعه اقتصادی و اجتماعی به تصویب رساند، سیاستگذاران، متخصصان و پیشگامان آموزش متوسطه و آموزش عالی به این جمعبندی رسیدند که نظامهای آموزشی برای آمادهسازی فراگیران و پرورش انبوهی از افراد با مهارتهای لازم برای یک اقتصاد مبتنی بر صنعت و کشاورزی ،کارآمد نشان دادهاند، اما دانش و مهارتهای کافی و مورد نیاز برای ایفای نقش در جامعه و اقتصاد دانش محور و نیازهای قرن بیست و یکم را در اختیار فراگیران نمیگذارند.
۳-۱عوامل و شاخصهای موثر
کارشناسان در تعیین یک الگوی مشخص برای بررسی توسعه در یک جامعه عاجزند از این رو با تلفیق عوامل گوناگونی چون آموزش، اقتصاد، بهداشت و… به مفهوم گسترده و واحدی موسوم به توسعه پایدار رسیده اند. در این بین تاثیر و نقش شاخصهای آموزشی در توسعه پایدار بسیار مهم و اساسی است. به همین دلیل وقتی از توسعه اطلاعاتی سخن به میان می اید دامنه گسترده ای از فرایند های پیچیده آموزشی در ذهن متبادر خواهد شد. توجه به توسعه اطلاعاتی و پرداختن به آن از منظر تکنولوژیک می تواند راهگشای بسیاری از موانع و مشکلات آموزشی در توسعه پایدار باشد.عصر حاضر با سیطره و انقلاب ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی امکانات فراوانی در راه تسهیل روند توسعه اطلاعاتی به خود می بیند؛ که بدون شک ماحصل کاربرد علمی و صحیح از آنها دستیابی به توسعه پایدار خواهد بود.پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT ) با توجه به گستردگی قابلیتها و امکانات بالقوه ای که دارد شرایط و بستر های مناسبی را درجهت کاربردی شدن تکنولوژی در تمام شئون زندگی بشر فراهم کرده است. بهره گیری مناسب از این پدیده جهانی کلیه مراحل تولید، پردازش، طبقه بندی و انتقال اطلاعات را در کوتا هترین زمان ممکن میسر می سازد. اغراق نیست اگر ادعا کنیم که امروزه سلامت اقتصادی ملتها با سطح مهارتهای ایشان در فناوری اطلاعات و ارتباطات سنجیده می شود و در این میان نقش و جایگاه امر اموزش و توسعه مهارت های علمی و عملی بدون تردید بسیار مهم و اثر گذار در روند توسعه اطلاعاتی خواهد بود. در این مجال دیدگاه موجود در مورد آموزش شامل کلیه فرآیند های تبادلی داده ها و اطلاعات در حجم و اشکال مختلف و با هر وسیله قابل انتقال می باشد.به عبارت بهتر به مسئله آموزش به دور از جز نگری پرداخته شده است و مفهوم عام آن که مبتنی بر داد و ستد اطلاعاتی در بسترهای مختلف انتقال است خواهد شد.وقتی سخن از توسعه اطلاعاتی به میان می آید جایگاه ونقش تاثیر گذار اطلاعات در روند حرکتی جامعه برای بهبود سیستم های تولید تا توزیع اطلاعات به خوبی احساس خواهد شد. در مباحث توسعه اطلاعاتی مدیریت نظام یافته بر روند تولید داده، پردازش داده و توزیع اطلاعات صورت می پذیرد و با این دیدگاه جایگاه و حق شهروندی برای زندگی در جامعه اطلاعاتی آزاد تعریف پذیر می شود . در اینگونه جوامع که تعریف و نگاه معینی برموضوع هدایت اطلاعات و رشد اطلاعاتی جامعه وجود دارد تقسیم بندی و مرز بندی های متعارف از بین می روند و ابزارهای تکنولوژیک در خدمت توسعه اطلاعاتی چنان فعالیت می کنند که همه شهروندان جامعه قادر باشند در نظام هایی معین و شفاف نسبت به انتخاب و کاربری اطلاعاتی مورد نظر خود اقدام کنند.
۴-۱ مهمترین تاثیر و کارکردآن:
سیستم هایی که برای توسعه اطلاعاتی طراحی و تعریف می شوند در گام اول بازخورد مثبتی است که عاید خود این سیستم ها می شود به این صورت که هر گاه در فرآیند های آموزشی با هدف توسعه اطلاعاتی جامعه اطلاعات با نظم سیستماتیک و بوسیله ابزارهای تکنولوژیک با سرعت و دقت بالا در اختیار کاربر وافعی خود قرار می گیرد در واقع سطح اطلاعاتی یکی از عناصر پذیرنده اطلاعات را در سیستم بالا می برد و به او امکان را می دهد تا در سطح جدیدی که اختیار کرده نقش منتقل کننده اطلاعات را نیز بازی کند. ایجاد این چرخه در سیستم توسعه اطلاعاتی می تواند هدایت درونی سیستم را نیز به عهده بگیرد و با سرعت و دقت بیشتری موجب بهینه سازی روند آموزش شود. این مسئله با توجه به تاثیر و نقش عوامل اقتصادی در توسعه آموزش و اطلاعات در جوامع مایل به سوی دانش محور شدن می توان موثر باشد زیرا از حداکثر پتانسیل اطلاعاتی موجود در جامعه در این سیستم استفاده خواهد شد و نیاز به تکرار ها و باز آموزی ها کاهش پیدا خواهد کرد. در سیستم های مدیریت یافته توسعه اطلاعاتی به دلیل کارکرد و نقش با اهمیت آموزش، همیشه از نیروهای فعال در زمینه آموزش در خود سیستم استفاده می شود و خروج و ایستایی نیروهای آموزشی در جوامع دانش مدار دیگر لزوم و نقشی نخواهد داشت. زیرا نگاه موجود به آموزشگر و ابزار آموزش یک نگاه سیستمی و به روز شده است یعنی به صورت مداوم و زنجیر وار مابین پذیرنده های اطلاعات و انتقال دهنده های اطلاعات تبادل صورت می پزیرد و هیچ یک از ارکان یک جامعه دانش محور به علت قرار گرفتن در پروسه های آموزشی با هدف توسعه اطلاعاتی به شرایط خروج از جامعه (فرار مغز ها) و یا ایستایی آموزشی و یا از همه بدتر ایستایی فکری نخواهد رسید
فصل دوم :
۱-۲ جامعه اطلاعاتی و ضرورت نوسازی در نظام و فرایند آموزش و یادگیری
بر پایه چنین تحولات نظری و عملی در نخستین سالهای هزاره سوم و در سپیدهدمان قرن ۲۱ ، از سوی سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن موضوع جامعه اطلاعاتی به عنوان جامعهای نوظهور مطرح شد و بر همین اساس، طی دو اجلاس عالی جهانی (ژنو ۲۰۰۳ و تونس ۲۰۰۵) اصول، برنامه عملی و راهکارهای تحقق سیاستها و برنامهها در سطح بینالمللی، منطقهای و ملی برای تحقق جامعه مبتنی بر دانش و متکی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد بررسی و توجه قرار گرفت. بنابراین میتوان گفت در جهان امروز همکاری و تعامل بیشتر میان نظامهای آموزشی با فناوریهای اطلاعات و ارتباطات زمینهساز «اصلاح و نوسازی در نظامهای آموزشی و تحول در الگوهای آموزش و یادگیری» به شمار میآیند. بر این اساس است که در حال حاضر کشورهای مختلف هر کدام به فرا خور دانش و توانایی خود در حال توصیف، تبیین و کسب تجربه در این باره و بهرهگیری حد اکثر و کار آمد از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و بهبود فرایند های آموزش و یادگیری هستند.
۲-۲هم افق شدن فناوری های اطلاعاتی با نظریههای جدید یاد گیری
رویکردهای جدید یادگیری در حال تاثیرگذاری بر الگوهای آموزش و یادگیری هستند. در این میان فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به ویژه اینترنت و شبکه وب محیط و ابزار مناسبی برای عملی شدن این دیدگاهها به شمار میآیند. در چنین شرایطی الگوهای نوین آموزش و یاد گیری با به کار گیری فضای مجازی ومحیط های الکترونیکی در حال تغییر نقش مربیان و مدرسان از تنها منبع دانش به راهنما و تسهیل کننده امر یادگیری هستند تا آنان به جای انتقال داده و اطلاعات بتوانند فراگیران را در مسیر جستجو، انتخاب، و حل مساله و نیز پرورش مهارتهای اندیشیدن مانند تفکر انتقادی و تفکر خلاق یاری دهند. در این چهارچوب و مبتنی بر این رویکرد کانون کنترل روند یادگیری از معلم به یادگیرنده و فراگیر منتقل می شود. حتی میتوان گفت در اثر این تحول مرکزیت یادگیری در یک محیط تعاملی و همکاری گروهی استوار میشود. دانشآموزان و دانشجویان و معلمان و استادان، معانی، مفاهیم، ادراک و شیوه عمل مناسب را در تعامل و همکاری با یکدیگر میسازند و این به معنای فاصله گرفتن از مدلهای جاری در آموزش به حساب میآید. به نظر میرسد یادگیری الکترونیکی فرآیندی است که با فاصله گرفتن از الگوی آموزش صنعتی و بهرهگیری هم زمان از رویکرد های نوین یادگیری و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، امکان ارتباط دو سویه بیشتر و گفتگوی بین یادگیران را به صورت فرد به فرد، فرد با گروه و گروه با گروه ممکن میسازد. همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات نقاط ضعف آموزش از راه دور را برطرف ساخته است. این کاستیها عبارت بودند از: تماس چشم در چشم، تماس گوش به گوش و کاستی ناشی از چشم بر ساعت داشتن دانشجو و هم کنشی با استاد، به این ترتیب اینترنت و شبکه وب امکان آموزش تعاملی و مبتنی بر همکاری برای نظام آموزش از راه دور را نیز فراهم کرده است به بیان دیگر ابزارهای نوین ارتباطات و اطلاعات، زمینهساز و فراهمکننده شرایط جدیدی در محیط و فرایند یادگیری هستند. فناوریهای اطلاعاتی الگوی نوینی از یادگیری را ترویج میکنند که مرکز ثقل آن یادگیرنده است که از رهگذر آن، یادگیرنده صرفاً توسط استاد، راهنمایی میشود و معلم یا استاد در جایگاه یک ناظر و تسهیلکننده از طریق کاربرد فناوریهای نوین، به فرایند یادگیری دامن میزند و دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی را در ورای کتاب درسی ممکن میسازد و امکان تعامل دانشآموزان با یکدیگر و محتوا را میسّر میکند. مهم آنکه در سالهای پایانی قرن بیستم و در کنار این تحولات تکنولوژیک، جهانی شدن که شالوده آن را دانش، پیشرفت اقتصادی، بینالمللی شدن تبادلات بشری، گردش آراء و اطلاعات، و شیوههای تازه تولید و توزیع ثروت تشکیل میدهد، زمینهساز گذر جوامع از الگوی اقتصاد صنعتی به اقتصاد اطلاعاتی گردید. یکی از ابعاد این تحول تجدید ساختار در نظام آموزش سنتی و نوسازی در فرایندهای آموزش ویادگیری است. در چنین فضای فکری و نگرشی، کمیسیون بینالمللی آموزش برای قرن ۲۱ (یونسکو، ۱۹۹۶) اعلام کرد که جوامع باید بر تنشهای موجود جهانی و محلی، جهانی و فردی و تعارض میان سنت و تجددگرایی غلبه کنند.
نتیجه گیری :
در نتیجه این مباحث کمیسیون چهار محور را به عنوان شالوده دانش توصیف و مورد توجه قرار داد که عبارتند از: «آموزش برای همزیستی»، «آموزش برای دانش»، «آموزش برای عمل» و «آموزش برای بودن». همچنین در گزارش یونسکو با موضوع آموزش درباره جامعه اطلاعاتی[۷] (۲۰۰۳) درباره اینکه آموزش در قرن ۲۱ باید حاوی چه شرایط و ویژگیهایی باشد آمده است: غالب متخصصان بر این باورند که آموزش در قرن ۲۱ باید هر چه بیشتر بر توانایی برقراری ارتباط، کار در گروهها، تفکر انتقادی، سازگاری با تغییر، نوآوری، خلاقیت و آشنایی با فناوریهای نوین تمرکز کند. در کنار این پیامدهای شناختی، آموزش مهارتهای زندگی به طور فزاینده به عنوان یک ابزار اساسی برای زندگی قلمداد میشود. در دو اجلاس جهانی علم و تعهد اجتماعی (بوداپست، ۱۹۹۸) و آموزش عالی در قرن ۲۱ (پاریس، ۱۹۹۸) نیز علاوه بر تأکید بر مواردی که به آن اشاره شد، اتخاذ رویکردهای نوین آموزشی برای پیوند هر چه بیشتر میان آموزش و تحصیلات عالی با نیازهای جامعه و بازار کار، پیوند دانشگاه با دیگر نهادهای اجتماعی، ایفای نقش در تولید دانش جهانی در عین توجه به نیازهای بومی و محلی، حرکت به سوی فراگیری الکترونیکی و ایفای نقش در توسعه پایدار جهانی مورد تأکید قرار گرفت. به علاوه شرکتکنندگان در این اجلاسها با توجه به جهانی شدن، تحولات ناشی از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و دیگر تحولات اجتماعی و اقتصادی، یادآور شدند محیطهای آموزش و یادگیری میبایست اصلاح، نوسازی و تغییر یابند. این مطالعات و کنفرانسهای بینالمللی، چارچوب و برنامه جدیدی برای تفکر و عمل برای توسعه نظامهای آموزشی ایجاد کردند. به ویژه پس از بیانیه هزاره سازمان ملل (۲۰۰۰) که اهداف توسعه هزاره را برای فراهم آوردن محیط ملی و جهانی برای رشد توسعه اقتصادی و اجتماعی به تصویب رساند، سیاستگذاران، متخصصان و پیشگامان آموزش متوسطه و آموزش عالی به این جمعبندی رسیدند که نظامهای آموزشی برای آمادهسازی فراگیران و پرورش انبوهی از افراد با مهارتهای لازم برای یک اقتصاد مبتنی بر صنعت و کشاورزی ،کارآمد نشان دادهاند، اما دانش و مهارتهای کافی و مورد نیاز برای ایفای نقش در جامعه و اقتصاد دانش محور و نیازهای قرن بیست و یکم را در اختیار فراگیران نمیگذارند.
منابع :
www.farnood.com
www.hamshahritraining.ir
www.tebyan
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|