سخنی با فعّالان جنبش دانشجوئی ایران به بهانه شانزدهم آذر (روز دانشجو)
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[04 Dec 2007]
[ بهروز ستوده]
درست سه ماه ونیم پس از کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق ، فرستاده ی مخصوص و معاون رئیس جمهور وقت امریکا (ریچارد نیکسون) به تهران می آمد که محصول مشترک انتلیجت سرویس انگلیس ، سیای امریکا ، و دربار پهلوی را ازنزدیک مشاهده کند . درآن روزهای سرد و سیاه و دهشت زا که همه ی سرها در گریبان فرو رفته بود ، تنها صدائی که در آسمان غم زده ایران طنین افکن شد و بگوش فرستاده ی مخصوص امریکا رسید صدای دانشجویان مبارز دانشگاه تهران بود : " زنده باد آزادی" " مرگ بردیکتاور" " اتحاد ، مبارزه ، پیروزی " . صدای آزادیخواهی دانشجویان تهران در آن روز توسط چکمه پوشان رژیم کودتا دردانشکده فنی تهران به رگبار بسته شد و سه تن از دانشجویان مبارز ( قندچی ، بزرگ نیا ، شریعت رضوی) در خون خود غلتیدند و از آن روز بود که مردم ایران دانشگاه را " سنگرآزادی" و شانزدهم آذر را " روز دانشجو" نام نهادند.
از کودتای 28 مرداد تا به امروز، روز شانزدهم آذر و شعار " اتحاد ، مبارزه ، پیروزی" برای دانشجویان مبارز ایران ، نماد وسمبل جنبش دانشجوئی ایران بوده است و همیشه سالگرد شانزدهم آذر را به روزی برای تجدید عهد وپیمان در راه آزادی تبدیل می نموده اند . حتی درسیاه ترین سالهای اوایل انقلاب 57 زمانی که رژیم قرون وسطائی اسلامی برای تسخیر"سنگرآزادی" و خشکاندن ریشه ی مدنیت و آزادیخواهی در این سرزمین باستانی با انقلاب فرهنگی خود دانشگاههای ایران را تعطیل کرد و هزاران دانشجو و دانش آموز مبارز را در زندان اوین به بند کشید و آنرا " دانشگاه اوین" نام نهاد . در آن روزهای تیره و تار پس از 30 خرداد 1360 که رژیم اسلامی دسته دسته از دانشجویان ودانش آموزان آزادیخواه و بی گناه را با اتهام واهی قیام مسلحانه و پس از"محاکمه" های مسخره ی دو دقیقه ای رهسپار میدانهای اعدام می کرد ، آری در سخت ترین روزهای شکنجه و خون و اعدام ، دانشجویان و دانش آموزان مبارز ما در سلولهای مرگ جمهوری اسلامی هرگز روز شانزدهم آذر و تجدید عهد و پیمان در راه آزادی را از یاد نمی بردند و یکدیگررا نوید میدانند که " اتحاد ، مبارزه ، پیروزی "
با یک چنین تاریخچه ای که جنبش دانشجوئی در کوله بار خود دارد متأسفانه امروز شاهد این واقعیت دردناک هستیم که برخی ازگروههای دانشجوئی ، پیام وحدت بخش شانزدهم آذررا ازیاد برده اند و دامنه ی اختلافات و کشمکش های بی حاصل خود را تا بدانجا کشانده اند که حتی نمی توانند مراسم شانزدهم آذر را درکنار یکدیگر برگذار نمایند ولاجرم هرگروهی تاریخ جداگانه ای را برای گرامی داشت این روز اعلام داشته است .
کشمکش ها و اختلافات درهفته های اخیر در بین گروههای دانشجوئی بالا گرفته است ظاهراً یک سر این دعوا را پاره ای از دانشجویان چپ و سوسیالیست و سر دیگر را دانشجویان وابسته به جریان موسوم به تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی غیر حکومتی تشکیل می دهند علاوه بر این حتی در میان گرایشات مختلف چپ و در میان گرایشات مختلف اسلامی نیز چند دستگی و اختلاف وجود دارد که در تحلیل نهائی همه ی این کشمکش ها واختلافات جز تضعیف جنبش دانشجوئی و به هدر دادن انرژی نهفته در این جنبش نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت و دست آخر " زهرطرف شود کشته به سود ولایت مطلقه فقیه" و ادامه سلطه ی رژیم جهل و جنایت است بر سرنوشت مردم و میهن ما که ارتجاع حاکم همین را می خواهد که جنبش دانشجوئی ایران به بیراهه وتفرقه کشیده شود تا این جنبش اولاً از انجام وظایف اصلی خود غافل بماند و ثانیاً سرکوبش برای پاسداران جهل و بی فرهنگی آسان تر گردد .
در این میان گذشته از عوامل جمهوری اسلامی که مدام مشغول اجرای طرح های تفرقه افکنانه در میان دانشجویان مبارز می باشند آن دسته ازگروهها و دستجات سیاسی ورشکسته ای که به جنبش دانشجوئی ایران به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت و یا سهیم شدن در قدرت سیاسی نگاه میکنند و ازدیرباز جنبش دانشجوئی را فدای مصالح و منافع گروهی وفرقه ای کرده اند ، برای کنترل و اِعمال هژمونی خود بر جنبش دانشجوئی ایران ، ازدرون و بیرون به تزریق سیاست های مخرب و تفرقه افکنانه ای که منافع گروهی آنان را تأمین نماید می پردازند و درمیان فعالان دانشجوئی بذر تفرقه و دشمنی می پاشند .
از یکطرف شیوخ و چهره های سرشناس به اصطلاح اصلاح طلب ازخطر"چپ و افکار سکولار" در دانشگاهها سخن می گویند و با هدف سهم خواهی در قدرت سیاسی ، به رقبای خود در حکومت مطلقه ولایت فقیه که قدرت را قبضه کرده و آنان را به حاشیه رانده اند با زبان بی زبانی هشدارمیدهند که برای مقابله با "خطرچپ وسکولاریسم" بهتر است که ما را در قدرت شریک نمایئد ، از طرف دیگر برخی از عناصر و محافل چپ در داخل وخارج از جنبش دانشجوئی نیز که هنوز در رؤیاهای برآورده نشده ی دوران جوانی خود بسر می برند از اطلاعیه های دانشجویان سوسیالیست و چپ به وجد آمده و در این امید بسر می برند که دوباره جنبش دانشجوئی را به میدان آزمایش ایدئولوژی و تئوری های هزار بار شکست خورده ی خود تبدیل نمایند ، بدین ترتیب بغیر از عوامل رژیم ولایت مطلقه فقیه دو جریان آرمان خواه و ایدئولوژی باور نیز از چپ و راست به اخلال و تفرقه افکنی در میان فعالان دانشجوئی مشغول می باشند . .
جنبش دانشجوئی ایران که حدود هفتاد سال سابقه ی مبارزه با دیکتاتوری و استبداد را در دو رژیم شاهنشاهی و اسلامی درپیشینه خود دارد در طول حیات پُرفراز و فرود خویس تا به امروز تجارب فروانی را اندوخته است که این تجارب به قیمت از دست رفتن جان وجوانی هزاران هزار دانشجوی مبارز از نسل های گذشته ی این جنبش بدست آمده است و فعالان کنونی جنبش دانشجوئی اگر نمی خواهند خطاهای پدران خویش را دوباره تکرار کنند و درهمان گردونه ای گرفتار شوند که پدرانشان در آن گرفتار شدند امروزه چاره ای ندارند که به تجارب خونبار این جنبش که برگ برگ آن با زندان وشکنجه و اعدام دانشجویان آزادیخواه و مبارز نسل های قبلی جنبش دانشجوئی نوشته شده است توجه نمایند . نسل جوان و خردگرای جنبش دانشجوئی ایران امروزه فرصت و شایستگی این را دارد که فارغ از چپ و راست این بارمبارزه را از صفر آغار ننماید و راههای طی شده و به بن بست انجامیده را دوباره آزمایش نکند .
نگارنده این سطور ازآنجائی که در دوران جوانی و دانشجوئی ، سالهائی ازعمر خود را ازجمله صرف اعتلای این جنبش کرده است و از آن پس نیز مسائل و رویدادهای این جنبش را دنبال می نموده ام و هنوز تعلقات خاطرم نسبت به این جنبش پُرشور و خروش پابرجاست ، و از آنجائی که در آستانه شانزدهم آذرماه (روز دانشجو) بی تردید بسیاری از شیفتگان آزادی و عدالت اجتماعی ، از تفرقه و چند دستگی در جنبش دانشجوئی رنج می برند ، بعنوان یکی از فعالان نسل های گذشته ی جنبش دانشجوئی وظیفه ی خود میدانم که نکاتی را در ارتباط با جنبش دانشجوئی با فعالان جوان این جنبش در میان بگذارم با این امید که نسل جوان جنبش دانشجوئی ایران در این لحظات سرنوشت ساز که میهن بلاکشیده ی ما بواسطه ی سوء مدیریت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دار و دسته ای تبهکار و ضد ایران وایرانی در لبه پرتگاه قرار گرفته است به این نکات توجه نمایند چرا که میهن ما امروزه بیش از هرزمان دیگری به جنبش های توده ای و در پیشاپیش همه به یک جنبش دانشجوئی یکپارچه و سرتاسری نیازمند است تا به مثابه ی پرخروش ترین بخش ، ازجامعه استبداد زده ایران در مقابل خیره سری های رژیم بغایت دیکتاتوری و فاسد جمهوری اسلامی ایستادگی نماید و مردم ایران را برای دفاع از حقوق پایمال شده شان به خیابانها بکشاند که اگر نسل جوان ایران و درپیشاش این نسل جنبش دانشجوئی ایران یکپارچه بحرکت درآید و با مبارزات سایر اقشار و طبقات دیگر پیوند حاصل نماید ، رودخانه ی عظیمی به جریان خواهد افتاد که طومار حیات ننگین رژیم ولایت مطلقه فقیه را درهم خواهد نوردید . با امید به اینکه دانشجویان مبارز و فعالان دانشجوئی از تعصبات فرقه ای و ایدئولوژیکی وسیاسی عبور کرده و در آستانه ی روز دانشجو ، جنبش دانشجوئی ایران را بر اساس ماهیت و نیازهای مبرم این جنبش ، آنرا متحد و متشکل سازند که راز قدرت و پیروزی این جنبش در وحدت ویکپارچگی آن نهفته است . و با امید به اینکه فعالان خرد ورز جنبش دانشجوئی ایران نگذارند که این جنبش یکبار دیگر به صحنه ی تاخت وتاز گروههای فرصت طلب و ایدئولوژی های گوناگون تبدیل گردد که جنبش دانشجوئی ایران تا کنون ازاین بابت زخم های فراوانی دیده است .
اینکه گروههای دانشجوئی نتوانسته اند مشترکاً برسر گرامی داشت شانزدهم آذر( روز دانشجو) خبر دل پذیری نیست و هیچکس بجز عمله ی استبداد از این خبر خوشحال نخواهد شد . و اینکه چرا و چگونه فعالان جنبش دانشجوئی اقدام به چنین تصمیم گیری کرده اند تا آنجا که من اطلاع دارم و اخبار جنبش دانشجوئی را دنبال میکنم مختصراً بدین قراراست که این دادستان چند هفته پیش از دانشگاه پلی تکنیک تهران آغاز می شود .
در روز سی ام مهرماه سال جاری به دعوت انجمن اسلامی (غیرحکومتی ) پلی تکنیک و بمنظور دفاع از سه دانشجوی زندانی این دانشگاه که با توطئه و جعل مقامات امنیتی رژیم دستگیر ، شکنجه و سپس محاکمه و محکوم میگردند یک گردهمائی در محل این دانشگاه تشکیل میگردد ، در این گردهمائی ، گروههای دیگردانشجوئی و ازجمله گروهی بنام "دانشجویان سوسیالیست" نیز شرکت میکنند که این دسته از دانشجویان با حمل پلاکاردهای سرخ و سردادن شعارهائی متناسب با آرمانهای خودشان موجب اعتراض انجمن اسلامی دانشجویان و پاره دیگری از دانشجویان شرکت کننده در آن تجمع می شود و بلاخره آن گردهمائی در میان تنش و درشت گوئی ها و اتهام زنی های طرفین بیکدیگر بپایان می رسد و چند روز بعد از طرف "انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک" اعلامیه ای صادر میگردد که ضمن محکوم کردن رفتار"دانشجویان سوسیالیست" خواهان عدم همکاری گروههای دانشجوئی در اعتراضات و فعالیت های دانشجوئی میگردند . متعاقباً "دانشجویان سوسیالیست" بلافاصله از درخواست "انجمن اسلامی" استقبال کرده و یک قدم هم پیش تر میرود و تاریخ شانزدهم آذر را برای اعلان عدم همکاری و آغاز فعالیت "مستقل" اعلام میکند و طی اطلاعیه ای ازجمله اعلام میدارند:
« از پیشنهاد انجمن اسلامی امیرکبیر مبنی بر برگزاری مستقل اعتراضات دانشجوئی استقبال کرده ، از هم اکنون اعلام میداریم به نمایندگی ازطرف دانشجویان سوسیالیست کلیه دانشگاههای کشور، مراسم شانزدهم آذر را مستقلاً - در دانشگاهی که در نزدیکی زمان اعلام خواهد شد - برگزار کرده و ازهمه دانشجویان آگاه و مبارز-غیروابسته و غیر انحصارگرائی – دعوت میکنیم تا در این اعتراض حضور یابند . مسلماً در مبارزات رادیکال و یکپارچه دانشجویان علیه ارتجاع حاکم ، جریانات و احزاب فرصت طلب هیچ جایگاهی نداشته و نخواهند داشت » .
بدین ترتیب دو گروه دانشجوئی در دانشکده پلی تکنیک تهران تصمیم میگیرند که ازاین پس هرگروه دانشجوئی مستقلاً به فعالیت های خود ادامه دهند و شانزدهم آذر را آغازی برای اعلان این "اسقلال" تعیین می کنند .
اینکه آیا "دانشجویان سوسیالیست" و "انجمن اسلامی" در میان دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک تا چه اندازه پایه توده ای دارند و چند در صد ازمجموع هشت هزار دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک از این دوگروه دانشجوئی حمایت و پشتیبانی میکنند مورد بحث من در این نوشته نیست ولی در اینجا این نکته را باید یاد آور شوم کسانی که با کار سیاسی وتشکیلاتی در شرایط خفقان و دیکتاتوری اندکی آشنائی داشته باشند خوب میدانند که در چنین شرایطی چگونه یک گروه چند نفره روشنفکری آرمانگرا که از یک منبع ایدئولوژی تغذیه می نماید می تواند آنقدردچار خود بزرگ بینی و خود مرکز بینی شود و آنقدر در اوهام و خیالات خود غرق گردد که تصور نماید در حال مبارزه برای تغییرجهان بر طبق آرمانهای خود است . گروه کوچک روشنفکری جدا ازمردم و بیگانه با تاریخ و واقعیات جامعه ، چون افکار وعقاید خود را حقیقت مطلق می پندارد لاجرم نه تنها رهبری جنبش دانشجوئی که رهبری همه ی محرومان و طبقه کارگر را حق مسّلم خود میداند که حتی برای خود رسالتی جهانی تصور می نماید . این را دانشجویان سوسیالیست دانشگاه پلی تکنیک در اطلاعیه خود بوضوح به ما نشان میدهند .
"دانشجویان سوسیالیست" پلی تکنیک تهران در اطلاعیه خود پس از اینکه عملکردهای انجمن اسلامی را شدیداً مورد انتقاد قرار میدهند به سراغ سایر گروههای چپ دانشجوئی دیگر یعنی هم مرام ها و هم ایدئولوژی های خود میرود و آنان را هم بباد انتقاد میگیرد و ازجمله چنین می نویسد :
« در این میان به عنوان بخشی از نیروهای چپ دانشجوئی برخود لازم میدانیم که به نقد عمل سیاسی رفقای خود بپردازیم . مسلماً از نظر ما نقد متقابل جریانات همسو( ازهر گرایش وطیفی) به منظور کاهش اشتباهات و اعتلای جنبش چپ دانشجوئی از اهمیت بیشتری بر خوردار است همانطور که «انتقاد از خود» در مرحله ی بالاتر از اهمیت نسبت به نقد دیگران در دستور کار خود داریم . در روز تجمع 30 مهرماه 86 ما شاهد حضور بدنه ی جوان طیفهای مختلف چپ دانشجوئی در دانشگاه پلی تکنیک تهران بودیم و گرچه به درخواست دانشجویان سوسیالیست پلی تکنیک مهره های قوی و قدیمی تر جنبش دانشجوئی از حضور در مراسم خود داری کردند اما شاهد حضور دانشجویان چپ دانشگاههای تهران ، علامه ، شریف و.... بودیم . متأسفانه نحوه ی عمل گروهی از این دانشجویان ما را بر آن می دارد که این بار نقد خود را در فضای علنی نسبت به عمل سیاسی این گروه اعلام داریم . از نظر ما سوسیالیسم نظامی از ارزشها را ارائه می کند که هرگز بطور کامل تحقق نیافته است ، نه یک الگوی ساخته شده را تا کنون در جائی از جهان به نمایش گذاشته شده باشد . ارزشهائی که مستقیما ً برای برپائی انسانی ترین نطام جهانی ممکن تبین شده اند . در طول حیات طبقه ی حاکم بر ایران ما شاهد نقض گسترده و سیستماتیک حقوق اولیه و بنیادین انسانی ای هستیم که در طول تکامل اجتماعی انسانها ارزش گذاری شده اند . بنابراین وظیفه ی هر مبارز سوسیالیستی است که همگام با مبارزه در راه براندازی نظام غیر انسانی سرمایه داری جهانی به مبارزه در راه براندازی ساختار استبدادی حکومتی که تحت اعمال قدرت مسقیم آن بسر می برد نیز همت گمارد . در یک کلام حفظ و حراست از انسانیت انسانها در هر گوشه از جهان و با هر گرایش فکری وظیفه ی تخطی ناپذیر تمام سوسیالیستهائی است که سوسیالیسم علمی را به عنوان ایدئولوژی خود برگزیده اند . »
اطلاعیه "دانشجویان سوسیالیست" پلی تکنیک تهران مرا بیاد اعلامیه ی برخی از احزاب کمونیست کشورهای جهان سوم در چهل – پنجاه سال پیش از این می اندازد با این تفاوت که آن احزاب دهها هزار عضو و هوادار داشتند و چه بسا در میان اقشار و طبقاتی از جامعه از محبوبیت و پایگاه اجتماعی برخوردار بودند ولی در اینجا ما با تعدادی دانشجوی آرمان خواه مواجه هستیم که نمی دانیم پس از اتمام تحصیلات وخروج از دانشگاه و پیداکردن جایگاههای طبقاتی و اجتماعی خود چه تعداد از آنان بر سر این آرمانهای بسیار زیبا باقی می مانند ؟؟؟
چنین اطلاعیه های دانشجوئی بوضوح نشان می دهد که پاره ای فعالان دانشجوئی ما چه رؤیاهائی در سر دارند و در چه دنیائی سیر وسیاحت می کنند و تا چه حد از درک و شناخت خود و جنبش دانشجوئی ایران فاصله دارند و پُرواضح است تا زمانی که برخی از گروههای دانشجوئی ما در چنین عوالمی سیر وسیاحت میکنند سخن از جنبش دانشجوئی و اتحاد ویکپارچگی آن ، سخنی است بیهوده لذا نگارنده این سطور برای این دسته از فعالین دانشجوئی ما که هنوز نمی دانند جنبشی که به آن تعلق دارند اصولاً چه نوع جنبشی است لازم میدانم با توجه به تجارب تاریخی جنبش دانشجوئی ایران ، خصوصیات و ویژگی های این جنبش را یاد آور شوم چرا که اگر کسی خصوصیات جنبش دانشجوئی را نشناسد مانند کسی است که الفبأ و کلید ورود به این جنبش را نداند.
تا آنجائی که من ازتجارب جنبش دانشجوئی ایران در طول بیش از چهار دهه آموخته ام و هم امروز نیز جوانه هائی از یک حرکت ِخرد ورز را در این جنبش مشاهده می نمایم برای اینکه این جنبش اولاً به یک جنبش مؤثر و قدرتمند تبدیل گردد و ثانیاً به بی راهه نرود و به بازیچه ی
دست سیاست بازان قدرت طلب تبدیل نشود می بایستی که دارای ویژگی های زیر باشد :
1- جنبش دانشجوئی ایران جنبشی است توده ای و فرا گروهی .
2- جنبش دانشجوئی ایران جنبشی است دمکراتیک و فرا ایدئولوژی
3- جنبش دانشجوئی ایران جنبشی است مستقل
4 – جنبش دانشجوئی ایران جنبشی است روشنگر و افشاگر
5- جنبش دانشجوئی ایران جنبشی است شفاف ، علنی ، مسئول و پاسخگو
در ادامه ی این مبحث به تشریح این ویژگی ها و بررسی بعضی از برداشت ها و انتظارات نادرستی که ممکن است برخی از فعالان جنبش دانشجوئی از این جنبش داشته باشند خواهم پرداخت
12 آذرماه 1386
3 دسامبر2007
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: