درد دل و سخنی با فعالان جنبش دانشجوئی ایران (2)
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[07 Dec 2007]
[ بهروز ستوده]
امروزشانزدهم آذر ماه ، روز دانشجو است . روز تجدید عهد و پیمان با سنگر آزادی و با تمامی دانشجویان و دانش آموزانی است که در طول بیش ازنیم قرن مبارزه در راه آزادی ایران و ایرانی جان باختند ، شکنجه شدند و بجای کلاس درس ، زندان ها وشکنجه گاههای دو رژیم شاهنشاهی و اسلامی نصیب شان گردید . گرامی باد نام و یاد تک تک آنان.
برای بزرگذاشت شانزدهم آذرماه سه روزقبل یعنی در روز 13 آذرماه از طرف دانشجویان چپ ، مراسمی در دانشگاه تهران برپا گردید که تعداد شرکت کننده در آن مراسم را از 100 تا 500 نفر گزارش کرده اند . دو روز دیگرنیزدر 18 آذرماه ، باز به همین منا سبت مراسم دیگری این بار از طرف دانشجویان موسوم به تحکیم وحدت در دانشگاه تهران برگذارخواهد شد که احتمالاً کمی بیشتر یا کمتراز مراسم قبلی ، دانشجویان در آن شرکت خواهند کرد . مهم نیست که در کدام یک ازاین دو مراسم تعداد بیشتری شرکت کرده اند . مهم این است که فعالان جنبش دانشجوئی ، اعم ازچپ و تحکیم وحدت ، که بی تردید از پشتیبانی فعالان دانشگاههای دیگرتهران و شهرستانها نیز برخوردار بوده اند با تمام تلاش و کوشش خود ، امروز متأسفانه در نهایت فقط توان و قدرت بسیج چند صد نفر از دانشجویان را دارند آنهم به مناسبت روز مهمی چون روز شانزدهم آذر که نماد و سمبل جنبش دانشجوئی ایران است .
هر فعال جنبش دانشجوئی با هر گرایش فکری و سیاسی و مذهبی امروزه می بایستی این سئوال برایش مطرح باشد که چرا جنبشی که در دوره هائی ازحیات خود از حمایت و پشتیبانی هزاران هزار دانشجو برخوردار بوده است ، اینک و در این شرایط بسیار حساس که میهن ما به یک جنبش دانشجوئی یکپارچه وسرتاسری نیاز دارد ، حامیان و پشتیبانانش اش محدود گردیده است حد اکثر به چند صد نفر از دانشجویان مبارز ؟ علت این رکود و انفعال را در جنبش دانشجوئی درکجا باید جستجو کرد ؟ البته به شیوه ی سنتی و فرهنگ سیاسی رایج که برای ما به ارث رسیده است می توان یک مشت دشنام و ناسزا را نثار مخالفان خود و رژیم دیکتاتوری حاکم کرد و آنان را مسئول و مسبب این رکود و آشفتگی در جنبش دانشجوئی ایران دانست ودامن خود را ازهرگونه خطائی پاک ساخت ! اما من امیدوارم که در میان فعالان جنبش دانشجوئی ایران پس از آنهمه تجارب دردناکی که این جنبش از سر گذرانده است امروزه دانشجویان مبارزو روشن اندیشی وجود داشته باشند که قبل از هر چیز به مسائل درونی این جنبش نگاه کنند و به گونه دیگری مسائل و مشکلات جنبش دانشجوئی ایران را تحلیل نمایند و با استفاده از عقل وخرد و تجارب گذشتگان ، برای خروج ازاین بن بست خود ساخته قیام نمایند و جنبش دانشجوئی ایران را در مسیری که براستی شایسته ی آن است به حرکت درآورند آنچنانکه فعالان جنبش زنان و جنبش کارگری پس از دهها سال تجربه ی دردناک ، بالاخره مسیر درست خود را پیدا کردند.
اینکه در گردهمائی روز 13 آذر دردانشگاه تهران ، برخی ازفعالان چپ جنبش دانشجوئی با حمل عکس هائی از فعالان جنبش زنان و جنبش کارگری که در زندان وشکنجه گاههای رژیم بسر می برند حمایت وپشتیبانی خود را از این دو جنبش به معرض نمایش گذاشتند البته که قابل تحسین است ولی حمایت وپشتیبانی دانشجویان وقتی می تواند جنبه عملی و مادی و مؤثر به خود بگیرد که فعالان دانشجوئی دست بدست هم داده جنبش دانشجوئی را از این آشفتگی و پراکندگی بدر آورده و بصورت تنی واحد و یکپارچه وارد صحنه نمائید در آنصورت است که جنبش دانشجوئی می تواند یار و مدد کار واقعی جنبش زنان ، جنبش کارگری و سایر جنبش های اجتمائی دیگر باشد و در آنصورت است که تبهکاران حاکم برسرنوشت مردم و میهن ما برخود خواهند لرزید چرا که از آن لحظه است که جنبش توده ای دانشجوئی ایران هدف مند ، با برنامه و قدرت مند وارد معادلات اجتماعی خواهد شد .
همانطوریکه دربخش نخست این نوشته اشاره کردم مخاطب این سلسله مقاله ، همه ی فعالان جنبش دانشجوئی هستند که سودای آزادی ایران و ایرانی را در دل وسر دارند صرفنظراز اینکه دارای چه گرایش فکری ، مذهبی و عقیدتی باشند و انگیزه نگارش این نوشته انتقال پاره ای از تجارب جنبش دانشجوئی ایران است به نسل جوان این جنبش . تجاربی که به بهای خون هزاران هزار دانشجو و دانش آموز در طی بیش از نیم قرن مبارزه در راه آزادی و دمکراسی بدست آمده است . با امید به اینکه دانشجویان ودانش آموزان خردجوی دانشگاهها و مدارس عالی ایران بر فرقه گرائی ها و تعصباتی که ریشه در فرهنگ عصرجاهلیت دارد غلبه نمایند و جنبش نوین دانشجوئی ایران را بربنیادهای امروزی وفرهنگ مُدرن پایه ریزی نمایند که انجام این مهم امروزه برعهده ی فعالان خِرد ورز جنبش دانشجوئی ایران است و اما فعالان نسل های گذشته ی جنبش دانشجوئی ایران ، آنان که از میان تیغه های دو دیکتاتوری شاهنشاهی و اسلامی جان بدر برده اند بی تردید وام و دینی بر گردنشان است که تجارب گذشته ی این جنبش را به فعالان نسل جوان جنبش دانشجوئی ایران منتقل نمایند ، کاری که نسل پیش از من در مورد نسل من نکردند و یا اگر کردند آنقدر با دروغ و ناراستی و تعصبات سیاسی و ایدئولوژیک آمیخته اش کردند که دیگر از تجربه چیزی به نسل من نرسید و آن نسل مجبور شد که همه چیز را از صفر آغاز کند و بهای خطاهای خود را سنگین بپردازد .
نسل جوان جنبش دانشجوئی و فعالان جان برکف این جنبش که امروزه در گروههای مختلف دانشجوئی مشغول خرده کاری و دوباره کاری اند و نیرو و انرژی جنبش دانشجوئی را در گروههای پراکنده ی دانشجوئی به هدر می دهند باید بدانند که اگر دیروز نسل های گذشته ی جنبش دانشجوئی می توانستند خطاهای فاحش خود را به حساب بی تجربگی خود و "خیانت" دیگران بگذارند و از پاسخگوئی به مردم ایران ، نسل های آینده وتاریخ طفره روند اما امروز دیگر برای فعالان نسل جوان جنبش دانشجوئی ایران با در دست داشتن بیش از نیم قرن تجارب خونین نسل های گذشته ی این جنبش ، در پیشگاه تاریخ وحافظه مردم درمانده ایران و نسل های آینده ی جنبش دانشجوئی این سرزمین دیگر هیچ عذری پذیرفته نخواهد شد .
در بخش نخست این نوشته برای جنبش دانشجوئی ایران با توجه به تجارب گذشته و آنچه که در طی بیش از نیم قرن گذشته بر این جنبش رفته است را درپنج ویژگی یا مشخصه ذکر کردم که این ویژگی ها در حقیقت چکیده و عصاره ی تجربیات جنبش دانشجوئی ایران در نیم قرن گذشته است :
1 - جنبش دانشجوئی جنبشی است توده ای ، یکپارچه و فرا گروهی .
2- جنبش دانشجوئی جنبشی است دمکراتیک و فرا ایدئولوژی .
3- جنبش دانشجوئی جنبشی است مستقل .
4 – جنبش دانشجوئی جنبشی است روشنگر و افشاگر .
5- جنبش دانشجوئی جنبشی است شفاف ، علنی ، مسئول و پاسخگو .
این پنج مشخصه گرچه هریک به تنهائی از اهمیت ویژه ای برخوردار اند و جداگانه قابل تعریف وتفسیر می باشند ولی درعین حال لازم وملزوم نیز می باشند بعبارت دیگر وجود هر مشخصه به وجود مشخصه ی دیگر بستگی دارد ، درست مانند یک رشته زنجیر که هرحلقه به حلقه ی بعدی متصل است و به محض اینکه یک یا چند حلقه از حلقات زنجیر پاره شود ما دیگر صاحب یک رشته رنجیر نیستیم بلکه صاحب چند تکه و پاره زنجیر هستیم .
این پنج مشخصه بمثابه اسکلتی است که ساختمان جنبش دانشجوئی می بایستی بر آن استوار گردد . فقدان و یا ضعف یک مشخصه می تواند کُل ساختمان جنبش دانشجوئی را با خطر ریزش و ویرانی روبرو سازد . در توضیح تک تک مشخصات جنبش دانشجوئی ، خواهیم دید که این ویژگی ها ومشخصات چگونه ارتباط ارگانیک و تنگاتنگی با یکدیکر دارند .
1 - جنبش دانشجوئی جنبشی است توده ای و فرا گروهی .
توده ای بودن جنبش دانشجوئی بدین معنی است که بمنظور مؤثر بودن و کارائی هرچه بیشتر این جنبش ضروری است که جنبش دانشجوئی بتواند تا آنجا که ممکن است از حمایت و پشتیبانی توده های وسیعی از دانشجویان برخوردار شود و آنان را برای دستیابی به خواسته های عمومی توده دانشجو بحرکت در آورد . خواسته ها و شعارهای صنفی و سیاسی – اجتماعی این جنبش باید به گونه ای انتخاب شود که بیانگر خواسته های جمع کثیری از دانشجویان باشد بعبارت دیگر قدرت این جنبش در وسعت و فراگیری و میزان پشتیبانی توده ی آن می باشد . ازطرف دیگر توده ی جوانی که بنام دانشجو و در محلی بنام دانشگاه و برای کسب علوم و فنون از اقصی نقاط کشورگرد آمده اند وجه مشترک همه ی آنان دانشجو بودن و ایرانی بودن آنان است و نه هیچ چیز دیگری ، این نکته ی مهمی است که فعالان دانشجوئی ما باید بدان توجه داشته باشند . ظاهر نکته ای است بسیار ساده ولی بسیاری از انحرافات در درون جنبش دانشجوئی ناشی از عدم درک و یا بی توجهی به همین نکته ی بسیار ساده است . رها کردن وجوه مشترک دانشجو بودن و ایرانی بودن که واقعی و حقیقی است و چسبیدن به وجوهی ازقبیل سوسیالیستی ، اسلامی ، چپ و راست که غیر واقعی و مجازی اند جنبش دانشجوئی را پراکنده ومتفرق می سازد . کار تجزیه ی جنبش دانشجوئی از همین نکته ی ساده آغاز میشود چون هرکس می تواند تعبیر و تفسیری از مرام ومذهب خویش ارائه دهد و تعدادی هم فکر پیداکند و آنگاه بدنبال تبلیغ و ترویج و یارگیری در میان دانشجویان مشغول شود . کما اینکه دانشجویان سوسیالیست در دانشگاه پلی تکنیک تهران حتی با سایر گروههای چپ دانشجوئی دیگراختلاف دارند و بدنبال سوسیالیسمی هستند که تا کنون نظیرش در هیچ جای این کُره خاکی پیاده نشده است و مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری جهانی را هم در دستور کار خود قرار داده اند . و یا دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی که بدنبال اسلام نابی هستند که فقط در ذهن خودشان موجود است و این اسلام ! تاکنون نه درحکومت جمهوری اسلامی و نه در هیچیک از کشورهای اسلامی و نه در هیچ جای تاریخ دیده نشده ! بدین ترتیب مشاهده می کنیم که ایدئولوژی و مرام و مسلکی که پاره ای ازفعالان دانشجوئی به آن اعتقاد دارند به عامل مخربی بر سر راه توده ای شدن جنبش دانشجوئی ایران تبدیل شده است . اینکه این مرام ها ومذاهب و مسالک تا چه حد انسانی و عدالت جو و ظلم ستیز و برحق یا ناحق هستند مورد بحث من در این نوشته نیست . من در اینجا فقط می خواهم این نکته ساده را روشن نمایم که آن دسته از فعالین دانشجوئی که مشخصه ی توده ای بودن جنبش دانشجوئی را بباد فراموشی می سپارند و اقدام به ایجاد گروههای مختلف دانشجوئی براساس آرمانهای سیاسی و ایدئولوژیک خود می نمایند و تعدادی اندکی از دانشجویان را پیرامون چنین گروههائی جمع میکنند ، نا آگاهانه تیشه به ریشه جنبش دانشجوئی می زنند .
تنها نیّت خیر داشتن و حتی تحمل درد و رنج در راه آزادی کافی نیست باید مسیر و ابزار نیل به مقصود را هم درست انتخاب کرد . من به خوبی میدانم که فعالان جنبش دانشجوئی اعم ازفعالان چپ و تحکیم وحد ت وغیره در چه شرایط دشواری رو در روی یکی از سیاهکارترین رژیم های دیکتاتوری و فاشیستی که ابتدائی ترین حقوق صنفی و انسانی دانشجویان را پایمال کرده است ایستاده اند و برای کسب حقوق ابتدائی و آزادی و عدالت ، جان خویش را در کف دست نهاده وخطر محرومیت از تحصیل و زندان وشکنجه بجان خریده اند ولی درعین حال میدانم که همین عزیزان جان برکف که در نیّت خیرشان برای تحقق آزادی و سربلندی ایران و رفاه و آسایش محرومان وستمدیگان این کشور هیچ شّک وتردیدی وجود ندارد خودشان به یکی ازعوامل بازدارنده در مقابل یکپارچگی ، توده ای و سراسری شدن جنبش دانشجوئی، تبدیل شده اند .
بسیاری از فعالان دانشجوئی ما گویا هنوز نمی دانند که جنبش دانشجوئی ، نه یک حزب وگروه سیاسی است و نه یک جبهه و یا ائتلافی از گروههای دانشجوئی ایدئولوژی باور . جنبش دانشجوئی یک کُل است که قابل تجزیه به اجزاء نیست و گرچه تمامی دانشجویان را از هر دین و مذهب و مرام ومسلک و قبیله وقومی را در بر میگیرد ولی رنگ و بوی و نام ونشان هیچ دین ومذهب و مرام ومسلک و قوم وقبیله ای را به خود نمی گیرد که اگر بگیرد جنبش دانشجوئی با آشفته بازاری مواجه خواهد شد که امروزه شاهدش هستیم .
پاره از فعالان دانشجوئی ما متأسفانه هنوز نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که دغدغه جنبش دانشجوئی ، به عنوان یک جنبش توده ای ، سیاست ورزی نیست گرچه دانشجویان در خارج از این جنبش مختارند که فعالیت خود را درهرحزب و گروه سیاسی و مذهبی که مایل باشند متمرکز کنند اما حمل ایدئولوژی ها ، سیاست ها و برنامه های احزاب وگروههای سیاسی یا مذهبی به درون جنبش دانشجوئی خطائی است بزرگ که با توده ای بودن وفراگروهی بودن جنبش دانشجوئی درتضاد آشکار قرار میگیرد و به آن آسیب های جبران ناپذیر می رساند .
سیاست بازان حرفه ای که در طول نیم قرن گذشته همیشه ازجنبش دانشجوئی استفاده ی ابزاری نموده و آنرا وسیله ای برای معاملات سیاسی خود قرار داده اند در ایجاد چنین فضای مسمومی در جنبش دانشجوئی ایران نقش عمده ای دارند ، آنان می خواهند نام ونشان خود را بر جنبش دانشجوئی ایران بزنند و از قدرت این جنبش برای چانه زنی های خود با صاحبان زر و زور و یا رقبای سیاسی و ایدئولوژیک خود در در احزاب و گروههای سیاسی دیگر استفاده نمایند .
نکته دیگری که در همین رابطه می بایستی به فعالان دانشجوئی یاد آور شوم این است که اگر تصور می کنند که یکی از این گروههای موجود دانشجوئی و یا ائتلافی ازاین گروهها آنقدر رشد میکند که رهبری جنبش دانشجوئی را درآینده بدست خواهد آورد ، سخت در اشتباه اند چرا که رشد گروههای موجود فقط درمیان لایه ی نازکی از دانشجویان خواهد بود نه در میان توده دانشجو . رشد وگسترش جنبش دانشجوئی زمانی آغاز خواهد شد که این جنبش به منبع عظیم توده دانشجو دسترسی پیداکند و این امر میّسر نمی گردد مگر زمانی که این جنبش خود را از پراکندگی بدر آورد و با تشکیلاتی فرا گروهی و متناسب با جنبش توده ای دانشجوئی به سامان دهی جنبش دانشجوئی بپردازد .
جنبش دانشجوئی ایران ، امروزه به تشکیلات وسازمانی نیازمند است که نماینده ی وسیع ترین توده دانشجو باشد و حقانیت و مشروعیت خود را از توده دانشجو بگیرد . گروههای دانشجوئی موجود که با اضافه کردن پسوند هائی از قبیل اسلامی و سوسیالیستی و چپ و کارگری و غیره از بالای سر توده عظیم دانشجویان عبور کرده و مشروعیت خود را به منابع الهی و غیر الهی وصل میکنند در حقیقت بارخاطراین جنبش اند نه یار شاطر .
تجزیه ی جنبش توده ای دانشجوئی با قابلیت بسیج ملیونها دانشجو و دانش آموز به گروههای کوچک دانشجوئی براساس باورهای مذهبی و ایدئولوژیک و سیاسی این همان چیزی است رژیم سرکوبگر ولایت مطلقه فقیه می خواهد چرا که گروههای کوچک و پراکنده را آسان تر می توان سرکوب کرد و هرچه جنبش دانشجوئی نفوذ و پایگاه بیشتری در میان توده ی دانشجو داشته باشد امکان سرکوب و قلع وقمع آن ازجانب نیروهای رژیم سرکوبگر داشوارتر است . خواست و هدف رژیم جمهوری اسلامی این است که تا آنجا که می تواند از تجلی و بروز انرژی نهفته در میان توده های دانشجوئی در یک جنبش توده ای دانشجوئی جلوگیری بعمل آورد . خواست وهدف رژیم سرکوبگراین است که نیروی نهفته در میان توده عظیم دانشجوئی ، در محافل و گروههای کوچک دانشجوئی پراکنده باقی بمانند .تا امکان کنترل و سرکوبشان برای رژیم آسان تر باشد.
در خاتمه این مبحث ، در اهمیت و ضرورت توده ای و فراگروهی شدن جنبش دانشجوئی این نکته بسیار مهم را هم اضافه کنم که دریک جنبش توده ای دانشجوئی یکپارچه وسرتاسری است که دانشجویان امکان خواهند یا فت دمکراسی را تمرین کنند ، با قواعد دمکراسی و حقوق بشر آشنا شوند و آنرا در کار و زندگی روزانه ی خود به محّک زنند وگرنه از درون گروهها و محافل دربسته چیزی جز دیکتاتوری و اطاعت کورکورانه تراوش نخواهد کرد و از آنجا انسانهای دمکرات و آزاد اندیشی وارد عرصه های اجتماعی و سیاسی فردای ایران نخواهند شد . بنابراین همه ی کسانی که خود را مبشّران واقعی جامعه مدنی و مُدرن می دانند بیاد داشته باشند که برای حرکت بسوی یک جامعه ی مدنی و مُدرن ، به اهرم هائی نیاز است که یکی از مؤثرترین و قدرتمند ترین این اهرم ها جنبش توده ای و فرا گروهی دانشجویان و دانش آموزان ایران است .
16 آذرماه 1386
7 دسامبر 2007
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: