Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


جهانروايی يا بنيادگرايی - ايران و مولفه های انتخاب

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[15 May 2004]   [ ]


malemi@yahoo.com

پيش درآمد

گلوباليزاسيون (جهانی شدن، جهانروايی) پديده ای است که هم اينک بر تمامی معضلات و تنش های ايران، خاورميانه و جهان سايه افکنده و از اين پس نيز حضور آن بيش از پيش احساس خواهد شد. بخش کوچکی از فرهيختگان و نويسندگان ايرانی چندی است به کنکاش در مسايل مختلف و ويژگی های جهانی شدن در همه ابعاد مطرح شده پرداخته، و کمر همت به روشن ساختن گوشه های تاريک اين مقوله بسته اند و در راه بسط آگاهی ها می کوشند.

پيش از اينها در مطلبی تحت عنوان «جهانی شدن و بحران مديريت در ايران» درک خودم را از مقوله «جهانی شدن» تشريح کرده و نکاتی، که به نظرم در رابطه با اين بحث می بايد در نظر گرفت، را در حد پايه ای معرفی کردم. در 15- 10 سال گذشته ديدگاه ها و نظرات مختلفی پيرامون جهانی شدن منتشر شده است. همچنين نيروهای سياسی مختلفی در سراسر جهان با حضور اعتراض آميز در برابر ارگان های بين المللی نظير نشست های صندوق بين المللی پول، بانک جهانی و يا سازمان بين المللی کار و نظاير آن به اظهار مخالفت های گاه مشخص و گاها نامشخص با اين پديده جهانی، که از ديدگاه منفی به عنوان «آمريکايی شدن» معرفی می شود، پرداخته اند. به جرات می توان گفت تاکنون هيچ روند جهانی ديگری وجود نداشته که تا اين اندازه سبب جار و جنجال های مخالف و يا شوق و انتظار موافق، در چنين ابعاد گسترده ای، شده باشد. جهانی شدن امروز به وجه غالب و تاثير گذارنده بر همه گرايشها و روندهای عمومی در همه جوامع و واحدهای انسانی در چهارگوشه جهان تبديل شده است. پديده ايست که، بدون هيچ توجيه و تعارفی، در برابر بشريت قرار گرفته و پاسخ صريح و تصميم عاجل وی را طلب می کند.

برای تشخيص اينکه چه موضعی را می توان و بايد در برابر جهانی شدن اتخاذ کرد، و اينکه ايران برای جلو رفت و بمنظور آماده شدن برای اقتصاد بعد از نفت چه راهی را بايد در پيش بگيرد که هم مقرون به صرفه باشد و هم در جهت اعتلای سالم جامعه، نخست بايد ببينيم که آرايش نيروهای جهان معاصر چگونه است و کشورها و جوامع ديگر چه راهی را در پيش گرفته اند. بايد ديد آيا روند خاصی در جهان وجود دارد، و اگر جواب مثبت است آن روند چيست؟ بايد ديد آيا الگوهای مناسبی يافت می شوند که با استفاده از آنها بتوان فهم و درک از پديده جهانی شدن را تعميق بخشيده و برای فرموله کردن پاسخ های صحيح از آنها استفاده کرد؟

دو گرايش عمده در جهان

اساسا همه کشورها و نيروهای موجود در عرصه گيتی به يک اندازه و با يک درجه مساوی از اشتياق يا تنفر نسبت به فرآيند جهانی شدن واکنش نشان نمی دهند. هر جامعه و يا نيرويی بنا به سطح سواد عمومی کشور، ميزان ذخاير طبيعی و انسانی موجود، ميزان کارآمدی نيروهای مولد، ميزان دسترسی به فن آوری اطلاعات و فضاهای مجازی اينترنت و همچنين وجود کارشناسان مدير و مدبر، تاکنون نسبت به جهانی شدن موضع گرفته است و در حاليکه اين فرآيند (پروسه) می رود تا سراسر گيتی را زير پوشش خود قرار دهد، هر جامعه ای بسته به علايق جمعی و روح حاکم بر آن نسبت به عملکرد اقتصاد جهانی واکنش نشان داده و يا می دهد.

با کمی دقت در شرايط ويژه هر واحد انسانی (جامعه و کشور) می توان به رشد گرايشاتی اشاره کرد که اگر چه به درجات متفاوت نسبت به جهانی شدن علاقه يا تنفر نشان می دهند، اما می توان در نهايت همه اين گرايشات را در دو گروه بندی کاملا مجزا طبقه بندی کرد. يعنی می توان گفت که نهايتا دو نوع برخورد در مقابل روند جهانروايی قرار گرفته است. اين دو برخورد يکی مثبت بوده و به استقبال جهانی شدن می رود و ديگری منفی بوده و جلوی آن قد علم می کند. بهترين نمونه اولی، در منتهی اليه ذوب در جهانی شدن، کره جنوبی، چين و هند است. بهترين نمونه دومی، در منتهی اليه افتراق از جهانی شدن و نفرت از آنچه که «هژمونی آمريکا» می نامد، القاعده است. البته هستند در طيف دوم کشورها و گروه هايی که اگرچه با جهانی شدن مخالفند، اما سعی دارند صفوف خود را از راديکاليسم القاعده نيز جدا سازند. آنارشيستهای مدرن، دولت کوبا، سنديکاليستها و بسياری از گروه های چپ با مواضع ضد و نقيضی که اتخاذ می کنند سعی در ايجاد جايگاهی منطقی برای خود روی طيف منفی دارند، يعنی جايی مابين راديکال های اروپايی و القاعده، غافل از اينکه چنين جايگاهی عملا لرزان و غيرقابل اتکا بوده و نهايتا به طرف يکی از دو قطب جهانروايی و يا راديکاليسم بنيادگرايانه خواهد لغزيد.

داروين می گويد از باتلاقهای اوليه يک نوع ياخته تک سلولی درآمد که در اثر انتخاب طبيعی و جهش (موتاسيون) های بيشمار به عنوان منشاء انواع شناخته شد. از باتلاق های اوليه جهانروايی دو نوع برخورد متفاوت بيرون آمد، که يکی سالم و خوب است و ديگری ناسالم. پسنديده آن است که سعی و کوشش فرهيختگان و توضيح دهندگان اين تحولات متمرکز بر جلوگيری از جهش های بد و منفی بوده و از جهش های خوب و مثبت که به رشد انواع مفيد می انجامد استقبال کنند.

در اينجا اين سوال به نظر می رسد که شرايط رشد هر يک از اين انواع چيست؟ مثلا فعاليت ها و پيشرفت کشور کره جنوبی را در نظر بگيريد که در آمد سرانه آن در اوايل دهه 1340 خورشيدی چيزی در حد قياس با کشور فقيری چون عربستان، پيش از درآمدهای هنگفت نفتی، بود. امروز توليد ناخالص ملی کره جنوبی دوبرابر توليد ناخالص ملی توامان 22 کشور عربی است، بدون آنکه از منابع نفتی عظيم ايشان بهره ای برده باشد. و يا مورد هند را که کشوری است با ذخاير طبيعی اندک و آب و هوای بسيار نامطلوب. آنچه که کشور هند از آن برخوردار است اقتصادی باز و شيوه حکومتی دمکراتيک است، اگر چه افتان و خيزان و دارای نواقص زياد. هند همچنين به داشتن فرهنگ تسامح معروف است، جامعه ای که اگر چه با زنان، آنهم در روستاها و در خانواده های سنتی، بدرفتار می شود ولی از حيث قانونی و تلاش های دولت برای کشاندن زنان به عرصه فعاليت های اجتمای بسيار پيشرفته بوده و به دستآوردهای بزرگی در اين زمينه نايل آمده است. در اقتصاد باز هند، نظير اقتصاد آمريکا، هرکسی که ايده نابی برای عرضه داشته باشد، عرفا و قانونا می تواند از مواهب آن برخوردار شود. بهترين دليل اين مدعا وجود ثروتمندترين شهروند هندی است که يک مسلمان مبتکر نرم افزار است بنام «عظيم پرمجی»، مديرعامل شرکت «ويپرو» Wipro. در مورد اين مسئله بايد کمی بيشتر توضيح بدهيم.

کمپانی هايی مثل مايکروسافت در آمريکا، و ويپرو و اينفو سيس Infosys در هند، با زير ساخت های محير العقول و بسيار پيچيده ای که به ايشان اجازه می دهد در آن واحد بين مخترعين و برنامه نويسان آمريکايی، طراحان نرم افزار هندی و توليد کنندگان آسيای جنوب شرقی کنفرانس تصويری از راه دور teleconferencing برقرار کنند، می توانند همه زنجيره عرضه جهانی global supply chain خودشان را در آن واحد بر روی صفحه کامپيوتر ببينند و برای وضعيت حال و آينده خود تعقل و مشورت کنند. چه کس ديگری از چنين زنجير عرضه جهانی برخوردار است؟

برای شرکتهای آمريکايی، هندی و «ببرهای آسيا» (کره جنوبی، تايوانی، ژاپنی و ...) ديوارهای ملی فروريخته و به اين ترتيب اين شرکتها را قادر ساخته که با استفاده از اينترنت، ابزار و وسايل ارتباطی «فايبرآپتيک» و ايميل خدمات و محصولات خودشان را به همه نقاط عالم ببرند و ذکاوت و کاردانی کارورزانشان را در بازارهای دور دست به رقابت بگذارند. اين شرکتها خود را وارد اين زنجيره عرضه جهانی کرده اند که تاکنون برای آمريکايی ها، هندی ها و آسيای جنوب شرقی ثروت های هنگفتی توليد کرده است.

بنيادگرايان اسلامی، از معدودی و خمينی گرفته تا بن لادن و شرکا بزرگترين ايرادشان به غرب اين بود و هست که همه ديوارهای قومی و هويتی را فروريخته، و اين فروريزی ديوارهای هويتی موجوديت فرهنگ اسلامی و آداب و سنن ملل اسلامی را تهديد کرده است. ايشان به طرق مختلف گفته اند که اين از دست دادن هويت به قيمت خفت و خواری جوامع مسلمان بوده است. پاسخ رهبر القاعده، جنبشی که در منتهی اليه طيف مخالفان جهانروايی قرار دارد، به جهانروايی اين بود که نوع ديگری از زنجيره عرضه جهانی را سازماندهی کرد. او و ساير مناديان بنيادگرايی اسلامی، با دادن مواد انفجاری به دست جوانان مايوس و سرخورده از عوارض منفی جهانروايی، با تزريق ايدئولوژی مرگبار و پوچگرايانه خود در توجيه کشتارهای جمعی، در حقيقت کشتار و خرابی را در اين زنجيره عرضه جهانی ارايه می کند.

منشا القاعده عربستان سعودی و پرورشگاه آن افغانستان و پاکستان بوده است، کشورهايی که در آنها نه دمکراسی وجود داشته و نه آزادی برای زنان و روشنفکرانی که خواهان آزادی فکر، نشر و بيان هستند. هر سه اين جوامع تمايلات بنيادگرايانه خاص خود را پرورانده اند، ولی به عقيده کارشناسان تروريسم ته نخ همه اين گرايشها و گروه ها بالاخره به القاعده ختم شده است. و اين برغم سرازير بودن ميلياردها دلار کمک آمريکا به پاکستان و درآمد های سرشار نفتی برای عربستان بوده است. در فقدان زمينه ای که در آن آزادی فکر و آزادی زنان و ايجاد امکانات برای شرکت زنان در فعاليت های اجتماعی و اقتصادی مورد تشويق قرار گيرد، هيچ يک از اين جوامع نتوانستند از پتانسيل های نوآورانه و مبتکرانه ملت خودشان بهره ای ببرند. بنابراين به صدور خشم و نفرت روی آوردند.

در اينجا نکته ای حايز اهميت است. آن دسته از متفکرينی که جهانروايی را ادامه روند بسط و تکوين سرمايه داری قرن نوزدهم نمی بينند، اين ريسک را به گردن می گيرند که جهانروايی مقوله ای پُست مدرن ارزيابی شود. اولين نتيجه ای که از اين بحث بدست می آيد اين اشتباه است که در نهايت می توان به نقدی از جهانی شدن دست يافت که با پيشفرضيات مدرنيسم در تضاد نيافتد.

آنها که جهانروايی را ادامه روند بسط و تکوين سرمايه داری قرن نوزدهم می بينند، مثل خود من، جهانروايی را مقوله ای مدرن ارزيابی کرده و آن را در ادامه همان روندی می بينند که با انقلاب صنعتی شروع شده بود (گيريم که امروز وارد فاز نوينی شده باشد.) اولين نتيجه ای که از اين بحث بدست می آيد اين است که چون جهانروايی مقوله ای است مربوط به مدرنيسم، لاجرم امری است ضروری و خواه ناخواه فراگيرنده و جلو رونده و هيچ کسی يا نيرويی را يارای مقابله با آن و يا جلوگيری از آن نيست. نتيجه طبيعی اين بحث اين است که آنها که با جهانروايی (آگاهانه و يا ناآگاهانه) مخالفت می کنند لاجرم آب به آسياب ماقبل مدرنيسم و روابط ماقبل سرمايه داری می ريزند. در ايران خودمان متفکران و نويسندگانی داشته ايم نظير احمد فرديد، علی شريعتی و جلال آل احمد، که با يک کاسه کردن عملکرد رژيم های ديکتاتوری و «مدرنيسم»، به ضديت با مدرنيسم افتاده و به دامن زدن به يکی از عقب افتاده ترن انقلابات جهان پرداختند که در نهايت به ايجاد حکومت مطلقه فقاهتی انجاميد.

خرج کردن چه آسان، توليد کردن چه مشکل

يکی از مهمترين ويژگی های بنيادگرايی، بخصوص نوع اسلامی و ايرانی آن، اين است که تنها فعاليت اقتصادی مطلوب را در تجارت و خريد و فروش ميداند، و نه در توليد فکر و کالا و خدمات و فعاليتهای صنعتی و اطلاعاتی. به نظر من چشم اسفنديار کل تمدن اسلامی در همين جاست. اين مسئله (تاکيد بر دادو ستد بجای توليد) در ازمنه قديم موجب اشکال نميشد، زيرا صنعتی در کار نبود و فعاليت اقتصادی خلاصه می شد به کشاورزی و دادو ستد. تجار عرب و مسلمان از جمله پرکارترين، زرنگترين و خلاق ترين بازرگانان عالم بودند، و بخاطر فعاليت های ايشان تمدن اسلامی از شکوفايی بی نظيری برخوردار بود.

اما زمانيکه صنعت رو به رشد نهاد و انقلاب صنعتی در غرب قوام گرفت و کل جامعه غربی را کن فيکون ساخت، مرکز ثقل توليد ماديات و ثروت از بازرگانی و تجارت به صنعت و توليد کالا منتقل شد، بطوريکه حتی خريد و فروش و بازاريابی به بخشی از فعاليت سازمانهای بزرگ توليدی تبديل شد. تمدن اسلامی از اين تحولات بدور بود و به هر دليلی نتوانست به اهميت توليد اقتصادی پی ببرد و بتدريج از ۳۰۰ سال پيش به اين طرف رفته رفته از شکوه و عظمتش کاسته شد تا امروز که ميبينيم توليد ناخالص ملی ۲۲ کشور عربی بزحمت به نصف توليد نا خالص ملی کره جنوبی می رسد که تا همين ۵۰ سال پيش مستعمره ای بيش نبود و تازه از داشتن ذخاير افسانه ای نفتی نيز بی بهره است. به اين روند انباشت سرمايه از يکطرف و عقب ماندگی و بيچارگی در طرف ديگر، جهش عظيم جوامع غربی در دو دهه اخير و ظهور جامعه فراصنعتی و نقش اطلاعات در توليد ثروت را بيافزائيد تا ابعاد غفلت در کشورهای خاورميانه بهتر ترسيم شود.

در چنين شرايطی می بينيم که چگونه بنيادگرايان رنگارنگ اسلامی بدون اينکه خم به ابرو بياورند با تمام مظاهر تمدن کالاساز و اطلاعات-محور غربی به مخالفت می پردازند، بدون آنکه خود توانسته باشند حتی يک کالای بدردبخور و يا يک ايده بکر به دنيا عرضه کنند. استدلال ايشان چيزی در حوالی اين است که نفت را می دهيم و توپ و تانک و دوچرخه و کامپيوتر و تلويزيون و غيره را وارد می کنيم. با اين طرز تفکر، حتی اگر تمام کشورهای اسلامی سرمايه هايشان را روی هم بگذارند و نيروهای انسانی شان را با هم بکار گيرند نخواهند توانست حتی يکی از آن قطارهايی که تروريستهای بنيادگرا در يازدهم مارس در مادريد منفجر کردند را بسازند. چرا چنين است؟

بنظر من اين مسئله ناشی از آن است که تمدن اسلامی (و ايرانی هم) همواره برای توزيع ثروت برنامه و نظر دارد ولی وقتی پای توليد ثروت بميان می آيد کميتش می لنگد. اين در مورد فرهنگ ايرانی بطور کلی صادق است، و صرفا محدود به مسلمانان نمی شود. يک صد سال جنبش مترقی و آزاديخواهانه ايران را بررسی کنيد، برنامه های احزاب مترقی را بدقت بخوانيد، شعار ها و شعائر جمعيت های مختلف از انجمن های اجتماعيون عاميون گرفته تا جبهه ملی و ملی-مذهبی و چپ و دمکرات و ليبرال را مورد دقت قرار دهيد. همه به همين ترتيب عمدتا برای توزيع و تجديد تقسيم ثروت برنامه داده اند. بسراغ دنباله های اين جريانات در همين امروز برويد و از ايشان بپرسيد پس از نفت برای توليد ثروت چه برنامه ای داريد؟ حدس من اين است که جوابی نخواهيد شنيد. زيرا احتمال می دهم اين فرض در گوشه ای از روح و روان ما به ثبت رسيده که همواره ذخاير نفتی به همين وفور و ارزانی در اختيار ايران خواهد بود و نيازی به توليدات صنعتی و يا شرکت در فرآيند تحولات اطلاعاتی و تکنولوژيکی که در جريان است نخواهد بود. اگر اجازه داشته باشم بطور صريح بگويم، اين يک مرض ملی است.

عناصر مدرن که در نظر دارند طرحی نو دراندازند بايد تکليف خود را با مسئله بنيادگرايی و بويژه اين نظريه که «ديگران کالا را توليد کنند و ما با پول نفتمان آنها را وارد کنيم» روشن سازند. هر زمان به اهميت اين طرز برداشت مضر و بازدارنده آگاه شديم، ديگر نميتوانيم بدون اينکه برنامه ای برای توليدات صنعتی و شرکت در اقتصاد جهانی داشته باشيم، صرفا برای خرج کردن از کيسه دولت ماده و تبصره درست کنيم. توصيه مشخص من اين است که همه نويسندگان منشورها و برنامه های 12-10 ماده ای گروه های اپوزيسيون يا مواد و تبصره های مربوط به عدالت اقتصادی، بهداشت رايگان برای همه شهروندان و حقوق بيکاری و بيماری و بيمه های درمانی و غيره را از برنامه های خود حذف کنند، و يا اينکه نشان دهند چگونه می خواهند قبوض چنين خواسته های بلند بالايی را بپردازند.

به نظر من اگر اين جگر زليخا، که بنام «اپوزيسيون» معرف حضورتان هست، از خواسته های حداکثری خود دست برداشته و بتواند صرفا حول محور بيانيه حقوق بشر و کنوانسيونهای مربوط به آن به اتحاد عمل برسد، معجزه ای در رديف راه رفتن حضرت مسيح بر سطح آب انجام داده است. پس از قبول بيانيه حقوق بشر و کنوانسيونهای مربوطه، اگر روشنی و شفافيت مد نظر است، که هست، هر موضع ديگری را می بايست زحمت کشيده و با طرح و برنامه، و تحقيق و رساله همراه نمود. تعيين هر شکل حکومتی آينده را می بايست به انتخاب مردم در رفراندومی که تازه پارامترهای آن هم نياز به شفافيت دارد محول کرد. و بايد از کلی گويی خارج شد و به کارزار دقيق گويی و پرداختن به جزئيات وارد آمد، که بقول انگليسی زبانها، خداوند در جزئيات است.

14 مه 2004

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴

انسان گلوبال

+ بهترین آموزش‌های یادگیری ماشین با پایتون -

+ آیا فناوری AI جای انسان‌ها را خواهد گرفت؟ -

+ شبكه ها --

+ ایران، پس از رهایی یکی از همکارن سایت آینده نگر از ایران

+ نسل دهه ۸۰، دنبال تغییر نیست، خود ِ تغییره! //

+ ۳ تغییر که برای آینده محتوا و بازاریابی باید بدانید محسن راعی

+ تفكر توسعه‌خواهي دکتر شهیندخت خوارزمی

+ برترین شغل‌های حوزه کامپیوتر در سال‌های آینده  مهسا قنبری

+ صنعت چهارم و ویروس جهان‌گشا سرآغازی بر یک تحول بزرگ  مهدی صنعت‌جو

+ انقلاب صنعتی چهارم و تحولات کار در آینده  علی حسینی

+ آینده جهان از زبان مدیر عامل شرکت بنز 

+ چند نفر در جهان هنوز روزنامه می خوانند؟ میثم لطفی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی 

+ روش های خودشناسی : تست شخصیت 

+ مهارت مدیریت افراد هرمز پوررستمی

+ خلاصه کتاب موج سوم؛ نوشته الوين تافلر تافلر

+ انسان، زندگی و دانایی رضا داوری اردکانی

+ جهان گیری (ویروس کرونا) و نظم سیاسی، فرانسیس فوکویاما برگردان رحیم باجغلی

+ تفکر سیستمی چیست ؟ هدی ولی‌پور زند

+ امریکای دوران ترامپ و موج سوم الوین تافلر  بهروز بهزادی (روزنامه نگار)

+ ویروس کرونا بحرانی سیاسی است نه پزشکی یووال نوح هراری:بی بی سی

+ «علم» ، «امید» و «بحران کرونا» 

+ اعتماد، به انسان یا به کرونا؟ مسئله این است کرونانت

+ موقعیت پساکرونایی انسان سعید قاسمی زاده

+ بعد از عبور از كرونا، ما كجا خواهيم بود؟ 

+ معنی تازه «سواد» در قرن ۲۱ حمیده احمدیان راد

+ انواع سازمان و انواع برنامه ریزی 

+ خلاصه کتاب: جهانی شدن فرهنگ، هویت 

+ تاریخ اجتماعی رسانه‌ها؛ از گوتنبرگ تا اینترنت 

+ مهارت های اساسی یک کودک قرن ۲۱ 

+ شکاف بین نسلی رسانه ای  دکتر حجت اله عباسی

+ انواع تفکر : تفکر انتقادی  مسیر آینده

+ عصر دانش‌ و ابعاد آن‌ دکتر پرويز حاجياني

+ فوکویاما علیه فوکویاما سیدمصطفی شاداب

+ مرگ مدرسه یا آیندۀ مدرسه؟ ابراهیم مجیدی*:

+ تافلر و فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی عبدالله افراسیابی

+ تکنولوژی در جامعه فراصنعتی 

+ دانشگاه آرمانی‌شده: ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی 

+ آرمانی‌سازی گذشته و آینده 

+ هویت چیست؟ 

+ زنده باد انقلاب! یووال نوح هراری

+ سرنوشت آینده بشریت چه خواهد شد؟ میچیو کاکو

+ شکل زندگی در ۵۰ سال آینده 

+ شخصیت شناسی آینده نگری 

+ کتاب انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر میچیو کاکو

+ آن بالا قفل شده است؛ جنبش ها را از پایین بیاغازید یادداشت‌های یک آینده‌پژوه

+ ۲۱ درس برای قرن ۲۱: کتاب تازه‌ای از یووال نوح هراری 

+ نگرانی‌های ما در قرن بیست و یکم بیل گیتس

+ بمب ساعتی در آزمايشگاه  یووال نوح هراری

+ آئين اطلاعات  

+ انقلاب صنعتی چهارم و نشانه های ظهور 

+ «انسان خداگونه» در انتظار فردا فرد پطروسیان

+ نقد کتاب « آموزش و دموکراسی در قرن ۲۱» اثر نل نادینگز؛ 

+ جامعه اطلاعاتی و جنسیت سها صراف

+ پیامدهای مدرنیت آنتونی گیدنز

+ فرهنگ در جهان بدون مرز 

+ فرهنگ جهانی چیست؟ 

+ نظم نوین جهانی 

+ «انسان سالاری»، محور جامعه اطلاعاتی. 

+ از خانه‌های زیر آب تا تور گردشگری به مریخ! 

+ پیش‌بینی جزئیات زندگی انسان در دو قرن آینده. 

+ مهارت های زندگی در قرن بیست و یکم  آسیه مک دار

+ «گردشگری»صنعتی میلیارد دلاری و استوار بر پایه ی آینده نگری پیشینیانِ فرهیخته ی ما رضا بردستانی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (3) – بخش پایانی دکتر همایون مهمنش

+ زندگی ما و زندگی آنها  علی دادپی

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (2) دکتر همایون مهمنش

+ سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی (1) دکتر همایون مهمنش

+ پیش‌بینی آینده غیرممکن شده است فرانسیس فوکویاما

+ آیندگان ما را به‌سبب کدام خطای اخلاقی ملامت خواهند کرد؟ 

+ مقدمه‌ای برای همه آینده نگری‌ها/ ضروری‌ترین علمی که در کشور ما به آن بی‌اعتنایی می‌شود رضا داوری اردکانی

+ قدرت آینده مهدی صنعت‌جو

+ از عصر اطلاعات تا عصر مولكول. مترجم : فيروزه امين

+ تفاوت‌های حیرت‌انگیز فرزندان 

+ عجیب‌ترین قوانین ترافیکی دنیا> از جریمه خودروهای کثیف تا منع راندن خودروی مشکی در روزهای خاص 

+ فناوری‌های مورد استفاده در جنگ‌های آینده چه خواهند بود؟ 

+ موج فراصنعتی چه کسانی را خواهد برد هرمز پوررستمی

+ مدیریت استراتژیک پورتفولیو پروژه ها در هلدینگها و سازمانهای بزرگ  

+ ضرورت آینده پژوهی و نگاه به آینده به عنوان نقش برجسته روابط عمومی نوین 

+ تکنولوژی علیه تبعیض اندرو فینبرگ

+ آیا فکرعبور جایگزین رمز عبور می شود​​​​​​​ سید محمد باقر نوربخش

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی۲ 

+ جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی 

+ نمایش زندگی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی  مانا سرایی

+ سخنرانی بیل گیتس درباره بیماری‌های فراگیر، بهداشت جهانی و حملات بیولوژیکی حمیدرضا تائبی

+ آینده نگری استر اتژی فناوری اطلاعات دکتر امین گلستانی

+ روندهای علم و فناوری در سال 2017 حمدرضا میرزایی

+ دو گروه از جوانان در برابر « قانون کار » ونسا پینتو برگردان سعید جوادزاده امینی

+ اندیشیدن به آینده نظریه اجتماعی: آری به جامعه‌شناسی محمدرضا مهدیزاده

+ نقش جامعه اطلاعاتی در تحولات فرهنگی 

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکتر محسن رنانی

+ آیا در کارها حضور بشر لازم است؟ 

+ آینده‎پذیری: چالش اساسی آینده‎پژوهی در جهان در حال توسعه. 

+ اثرات اقتصادی جامعه اطلاعاتی در جهان 

+ چگونه انسان‌ها از صد درصد توانایی مغز خود استفاده می‌کنند حمیدرضا تائبی

+ آیا اینترنت اشیا ما را به ابر انسان تبدیل خواهد کرد؟ حمیدرضا تائبی

+ آیا سیاست می تواند از قرن 21 جان سالم به در ببرد؟. کنت میناگ

+ آینده، اکنون است ـ بخش اول آرش بصیرت

+ آینده، اکنون است ـ بخش دوم آرش بصیرت

+ سیاست‌گذاران همه کشورها خواهد بود. 

+ جهانی شدن و آموزش و پرورش 



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995